این چه وضعیت.....
ziaie1
۱۴۰۴ فروردین ۴, دوشنبه
۱۴۰۳ اسفند ۲۹, چهارشنبه
چها ر شنبه بیست و هشتم حوت مطابق نزدهم مارچ 2014
۱۴۰۳ اسفند ۲۷, دوشنبه
دوشنبه بیست و ششم حوت مطابق هفدهم مارچ 2014
قیام خونین بیست وچهارم حوت هرات
قسمت چهارم
کودتای هفت ثور و آغاز بحران در کشور
آن زنگ های خطری را که در طی سال ها، خصوصاً سال
های دهۀ دیموکراسی و پس از آن توسط آزادی خواهان، میهن دوستان، اهل علم و ایمان و
برادران مسلمان به صدا در آمده بود و کسی به آن توجه نکرده بود بالآخره در شب و
صبح هفت ثور 1357 به صدا در آمد و یکباره کشور به خواب رفته و غافل از طرح و دسیسه
و توطئۀ شصت سالۀ دشمنان به سرنوشتی دچار گردید که دنیا را به حیرت انداخت
.
گروهک های که در داخل نظام داؤد دیوانه ( از وزارت
تا اردو و امنیت ) جابجا گردیده بودند نهایتاً دست به کودتای وحشتناکی زده و رهبر،
رئیس، آقا و بادار خود داؤد خان را باخانواده و فامیل و حتی اطفال معصوم و مظلومش
به خاک و خون کشاندند . چیزی را که جزء سیاست ها و پالیسی های این گروهک های چپ
است که نه تنها با دشمنان خود وحشیانه برخورد می کنند؛ بلکه برهمسنگران و رفقا و
بزرگان و رهبران خود هم هیچ گاهی ترحم ننموده و نمی کنند . مانند حاکمان جنگل.
همزمان با فضای دهشت و وحشتی که پس از این کودتا ،
در سراسر افغانستان ایجاد گردیده بود ودر نتیجه تعداد زیادی شهید، جمع کثیری زندان
و اما افراد بی شماری هم جهت نجات خود از مهلکه به این سو و آن سو پراگنده و
متواری و همچنین جمع چشم گیری از بزرگان و موی سفیدان و برادران یا به ایران و یا
به پاکستان مهاجر گردیدند . از جملۀ اولین ها می توان جناب آقا صاحب کبرزانی ،
مولوی صاحب عبدالصمد خان و آقای دلجو را نام برد که قبل از قیام 24 حوت 1357 به
پاکستان مهاجر گردیدند و تا زمان قیام 24 حوت هرات در همانجا ماندند
.
قبل از قیام 24 حوت هرات؛ رهبری جهاد، پس از آن که
جبهۀ وسیع ملی تشکنل دادند، صبغت الله مجددی را به صفت رهبر جبهۀ نجات ملی
افغانستان منسوب نمودند، نامه های اعلام جهاد را که به فتوای علمای بزرگ افغانستان
و سایر کشور های اسلامی صادر گردیده و به امضای صبغت الله خان مجددی رسیده بود به
هرات ارسال و طی این نامه از مردم مسلمان و مبارز و مجاهد هرات خواسته شده بود تا
بدون شک و تردید به جهاد خود وجهۀ شرعی داده و مبارزات خود را بصورت اصولی آن آغاز
نمایند .
برادری که وظیفۀ ارتباط داخل و خارج را به عهده
داشت برادر مجاهد و مبارز و کسی که از طفولیت تا همین حالا زندگی را درپاکی و
صفائی، همراه با خلوص نیت و وفاداری به اسلام و مسلمین سپری کرده است، برادر عزیز،
گل اعلم اعلمی است که از افتخارات آن دوران است. وی برای این که مورد سوء ظن قرار
نگیرد، معلولی را با خود به قندهار و کویته و از آن جا به پشاور می آورد و می برد
. این مأموریت خطیر و مهم را بالوسیلۀ فرد معلولی که باید اکثر اوقات به شانۀ خود
حمل می کرد ، بیانگر آن است که بدون ایثار و فداکاری ، هدف و آرمان ، عقیده وایمان
کامل مقدور نیست.
آغاز فتنه و فسادی که کشور را به آشوب کشاند
همین که روس ها موزیانه آمدند و دروازۀ افغانستان
را از طریق گروهک ها و عمال خود گشوده و آن ها را بر افغانستان حاکم گردانیدند،
این ها ( گروهک های وابسته ) با همه توان خود کوشیدند تا اهداف کشور حامی خود (
شوروی ) را با قصاوت و بیرحمی بی سابقۀ در افغانستان پیاده کنند؛ و از هرات چنین
برداشتی داشتند که این مردم یا فرهنگی و یا زراعت پیشه و مالدار اند، وبناءً توان
مخالفت و مقابله با آن ها را نخواهند داشت، زیرا اگر فشاری بر آن ها وارد گردد؛ نه
کوه و برزنی وجود دارد، که به آن پناه برده و از آن جا در برابر شان قرار بگیرند و
نه هم پناهگاه دیگری خواهند یافت تا از آن جا علیه آن ها قیام و یا حرکتی را براه
اندازند ؛ بناءً با تمام توان اهداف خود را درمدت زمان کمی در هرات پیاده نمودند.
دربیشه گمان مبر که خالی است
شاید که پلنگی خفته باشد
هرات در آن ایام از تب و تاب دیگری حکایت داشت، مردم
خود را در چند قدمی یک هیولای می دیدند که هر لحظه آمادۀ حمله بود، هیولای که
هفتاد سال است دهمسایگی ایشان ، همه دور و بر خود را بلعیده است.
از لحظۀ سلطه و حاکمیت این باند تبه کار( حزب
دیموکراتیک خلق )، که از پیش مرگان آن ( هیولا ) بودند، مردم لحظۀ آرامش و خواب
راحتی را ندیده بودند و بناءً خود را برای یک حالت استثنائی آماده می کردند.
استاد محمد افضل شهیر، شهید قاری ابوبکر غوریانی ،
مولوی بهاءالدین واعظ مسجد جامع بزرگ هرات ، از سران و بزرگان قوم و از جملۀ ده ها
کسانی بودند که برای یک حرکت و قیام مردمی و برای دفع این فتنه و فسادی که کشور را
فرا گرفته است؛ با هم در تماس بوده و شوری تشکیل داده که بعد ها بنام شورای شهری
معروف شد و چنانچه لحظۀ را از پا ننشستند .
آقای شهیر، عالم و دانشمند و حافظ قرآن و ازفارغان
دوره های اول فخرالمدارس، کسی که زندگی را درسایۀ قرآن سپری کرد وپس از کودتای هفت
ثور به تنظیم و سازماندهی مجاهدان پرداخت، و کوشید تا با مشوره و ارتباط نزدیک با
هم سنگران و دانشمندان و شخصیت های مهم دیگری که تعداد شان در سطح افغانستان کم
نبود، با تمام توان راه را برای یک تغییر و تحول درهرات باز نموده و با تلاش های
شبانه روزی به تنظیم و سازماندهی مردم و مجاهدین پرداخت و تا جایی که مشهود است،
نقش عمده و برجُستۀ در هدایت، راهنمائی و رهبری انقلابیون 24 حوت هرات ایفا کرد.
استاد قاری ابوبکر خان غوریانی ریاضی دان معروف
هرات و حاجی قاری عزیزاله خان و ده ها استاد والا مقامی که در طول زندگی، دراین
خطۀ مرد خیز به خدمت اسلام ومسلمین قرار داشته و در برابر رژیم فاسد وقت و بی بند
و باری و فساد و عیاشی مبارزه نموده و لحظۀ آرام ننشستند.
( ادامه دارد ) بهاءالدین ضیایی
۱۴۰۳ اسفند ۲۶, یکشنبه
۱۴۰۳ اسفند ۲۵, شنبه
بنام خداوند بزرگ
ان الانسان خلق هلوعاً، اذا مسه
الشرجزوعاً، و اذا مسه الخیر منوعاً، الاالمصلین، الذین هم عن صلاتهم دائمون،
والذین فی اموالهم حق معلوم، للسائل والمحروم، ...... ( المعارج:19-.....)
« آدمی کم طاقت و نا شکیبا، آفریده شده است، هنگامی که بدی
بدو رومی آورد، سخت بیتاب و بی قرار می گردد. و زمانی که خوبی ( نعمت ) بدو رومی
کند؛ مانند: سلامتی، ناز و نعمت ویا ثروتی، از حسنات و خیرات دست بازمی دارد و )
سخت دریغ می کند، یعنی حرص می ورزد، مگر نمازگزاران، نمازگزارانی که همیشه نماز
خود را به موقع می خوانند و بر آن مداومت و مواظبت می کنند، همان کسانی که در
دارایی ایشان سهم مشخصی است برای اهدا به مستضعفین و درماندگان، آن کسانی که به
روز جزا و سزا ایمان دارند، کسانی که از عذاب پروردگار شان بیمناک و ترسانند،
و..... و کسانی که امانتدار بوده و نگاهدارندۀ عهد و پیمان خود هستند و...... آنان
( که دارای چنین صفاتی باشند ) درباغ های بهشت مورد احترام و اکرام هستند.»
طوری که همه شاهد آن هستیم، قریب نیم
قرن است که افغانستان با یک بحران تمام عیار دست وپنجه نرم می کند بحرانی که هم
ریشه در عوامل داخلی و هم خارجی دارد و اما بنا بر تجاربی که همۀ ما کسب کرده ایم،
عوامل داخلی بیشتر از هر عامل دیگری در این بحران عظیم اثر گذار بوده است، بحرانی
که کشور را به یک سراشیبی دردناک و به یک فاجعۀ انسانی مواجه ساخته است،
چیزی که گویایی آشکاری از حقیقت
پنهانی ما است، حقیقتی است که از بی سر و سامانی و از ادامۀ اشتباهات و روی آوردن
ما به بیراهه حکایت دارد، بیراهۀ که سال های سال در آن سرگردانیم، بدین معنی که نه
هدف و آرمانی در کار است و نه راه و مسیر مشخصی درپیش، نه از یک جمع و گروه حسابی
( به هر اسم و رسم و هر هدف و آرمان ) علایم و نشانۀ به غیر از ادعا و شعار وجود
دارد، و نه از حزب و سازمان به غیر از نام، چیزی سراغ می گردد. زیرا گروه ها و
احزاب و سازمان های که مدعی این و آن هستند، هیچ کدام با آن چه ادعا کرده و می
کنند، عمل نکرده اند نه کار سیاسی، نه کار دینی و مذهبی و نه هم برای قوم و قبیلۀ
خود کاری انجام داده اند، این وضعیتی است که همه را کلافه کرده است و به یک سمت و
سوی مبهم و تاریک و تاریکتر سوق داده و می دهد، چیزی که بازتابی است از ماهیت
حقیقی ما و جمع ما و گروه ما و ملت و دولت ما، زیرا این وضعیت شامل همۀ ما ( ملت و
دولت ) می گردد، آن چه بنام حزب و احزاب سراغ داریم فقط و فقط به یک سلسله جلسات،
محافل و تجمعات نمایشی خلاصه می شود که معلوم نیست برگزاری آن ها از کجا تأمین می
گردد، محافل و تجمعاتی که در زمان مساعدش هیچ دست آورد محسوس وملموسی بهمراه
نداشته است.
ما گروه ها و احزاب نه تنها باعث
اتحاد و وحدت ملت و مردم، و نظم وانسجام ملت و دولت نگردیدیم، بلکه بیشتر باعث
افتراق و جدائی، اختلاف و نفاق، و مسبب دامن زدن به تعصبات قومی و نژادی، دینی و
مذهبی، و گروهی و حزبی گردیدیم
طرح این خلاها و نقایص به معنی زیر
سوال بردن کارنامه ها و حماسه آفرینی های سرداران بزرگ اسلام و جهاد نیست، کارنامه
های که یک ابر قدرت تا دندان مسلح را به زانودر آورد، کارنامه های که در تاریخ
معاصر جهان همسو و هم وزن نداشت و ندارد. کارنامه های که اگر نسبت به آن ها بی
توجهی و غفلتی صورت می گرفت، سرنوشت آن هائی که یک و نیم ملیون شهید داده و کشور
را از منقاریک افعی بی رحم نجات دادند بهتر از سرنوشت انقلابیون تاجیکستان و
مصرو... نبود، سرنوشتی که علاوه برحذف و براندازی، تصفیه، زندان و اعدام را بهمراه
می آورد. ایشان درهرجائی که فرصتی پیدا کرده و نفسی براحت کشیدند، دور و بر خود را
به محل امن و امان و آرامش وآسایش؛ همانند هرات ومزار و..... تبدیل کردند، و اما
این بدان معنی نیست که ما به آن دلخوش کرده ویا این که خطا و اشتباهی را مرتکب
نگردیده و وجائب ومسئولیت های خود را در برابر دین و وطن، ملت و مردم خود کما
حقُهُ ادا کرده ایم. ما از قدم به قدم و از ذره - ذره و از همۀ لحظات زندگی جواب
گوی هستیم.
رهبران و فرماندهان جهاد و مقاومت
کشور در دوران جهاد و مقاومت آن گونه درخشیدند که تحسین همه زمام داران قدرتمند
جهان را از آن خود کردند تا جایی که اکثر زمامداران جهان به آنان به دیدۀ تقدیر و
تمجید می دیدند. و پس از پیروزی بر بزرگترین ابر قدرت جهان هم، در مقاطع مختلف
تاریخ حساس کشور آن گونه درخشیدند که قابل تقدیر و ستایش است.
این را هم باید ازیاد نبریم که عناصر
استفاده جو و فرصت طلب، از هر موقعیت مناسب برای اهداف ناپاک خود استفادۀ اعظمی
نموده و همان گونه که در هیچ مواقعی از کردار نامیمون خود نادم نگردیده و از آسیب
فراوان به این قیام و مقاومت مردمی خود داری نکردند، پس از سقوط نجیب هم آن گونه
عمل نمودند که آب روی جهاد و مقاومت را زیر سوال بردند.
اما امروز اگر بخواهیم اوضاع خود و
ملت و دولت خود را ارزیابی کنیم نه دولت ما به یک دولت حسابی و مشخص ( غربی، شرقی،
دیموکراسی، استبدادی، انتخابی ویا انتسابی ) می تواند مقایسه گردد و نه هم دسته
جات و گروه ها و احزاب به تشکلات و سازمان های متعارف در سطح منطقه و جهان قابل
مقایسه اند. ( ادامه دارد) بهاءالدین ضیایی
۱۴۰۳ اسفند ۲۴, جمعه
ازدواج اصلی از اصول فطری و اعتقادی