ziaie1

ziaie1

۱۴۰۴ فروردین ۴, دوشنبه

 این چه وضعیت.....

قسمت دوم
بنام خداوند بزرگ
رویاروئی و جنگی که در کشور، برای قبضۀ قدرت و ثروت در جریان است، پیامد های آن زیان بار تر از جنگ طالب و داعش است.
شیوه ها و روش های حذف و براندازی که از راه کارها و کارنامه های رؤسا و زمامداران کشورهای عقب افتاده و جهان سوم است و از قرن ها به این سو در برخی از این کشورها حاکم است، و از جمله در کشور ما برهمین مبنا دولت ها شکل گرفته است، اکنون هم، حاکمیت ها به همین منوال ادامه دارد، شیوه و روشی که نه با اصل و اصول و نه با حمایت و تأئید ملت و مردم بلکه با اعمال زور و قدرت، حریفان خود را حذف و از رده خارج نموده، سپس همۀ مقدرات ملت و مردم را اولاً تحت عنوان حکومت و دولت بدست گرفته، سپس انحصار نموده و در نهایت به قبضۀ فرد و یا نهاد ( ارتش و یا واحدی از ارتش ) و یا حکومت و دولتی مستبد در می آورند. من همین حالا از آن حالتی احساس تشویش و نگرانی می کنم که اگر این نیروهای امنیتی ما که چه از حهات تئوری و چه هم عملی از آموزش های سطح بالا برخوردار گردیده و در کار زار فعلی تجارب کافی حاصل کرده است اگر بر این معضلات موجود کشور فایق آمده و دشمنان کشور را سرجای شان بنشانند، نشود که تحت قوماندۀ یک انسان خود خواه، مغرور، جاهل، بی اصل و پرنسیب و بی رحم قرار گرفته مانند آن چه در آسیای میانه و برخی کشورهای دیگر در جریان است، شرایطی ایجاد گردد که یک بار دیگر ملت و مردم رنجدیدۀ ما را بکام دیکتاتوری و استبداد سوق داده و از کل کشوریک زندانی مدرن درست کنند.
با تأثر، این شیوه و روش در سطح گروه ها و احزاب هم به همین صورت در آمده است که گروه ها و احزاب را هم افراد و یا دسته جاتی فرصت طلب و استفاده جو، به قبضۀ خود در آورده به جهاتی سوق داده و می دهند که با اهداف و آرمان های آن گروه ها و احزاب نه تنها در تناقض است، بلکه در تضاد و تقابل با آن اصل و اصولی است که گروه ها و احزاب تشکیل گردیده اند. در این معضلات و کشمکش های درون گروهی هم که اکثراً بر سر ثروت و قدرت شکل گرفته است، از تصفیه ها و انتقام گیری های درون گروهی به پیمانۀ وسیع استفاده می گردد.
رویا روئی و جنگی را که دولت و مخالفینش ( اپوزیسیون ) بدون توجه به اثرات مُهلِک و زیان بار آن بر ملت و دولت، براه انداخته و رهبری می کنند، کم اثر تر از خونریزی و جنگی که در کل کشور در جریان است، نیست. این جنگ روح ملت را نشانه گرفته و معنویات و ارزش ها را نابود کرده است.
جنگ طالب و....جنگ وحشیانۀ است که در آن مردم مظلوم و بی گناه را هدف قرار داده و با ترور و انتحار، شهید، معلول و مجروح می سازند، تا با این اقدامات خائنانه هم ملت و هم دولت را به زانو در آورده و برای مداخله و تجاوز دشمنان قسم خوردۀ مردم افغانستان زمینه سازی کنند و اما در جنگ دولت و... آن گونه صف آرایی و تقابلی در جریان است، که اثرات روحی و روانی آن در بین جامعه کمرشکن و خصوصاً بر نیروهای امنیتی خطرناکتر ازر جنگ دشمنان افغانستان است، زیرا با این رویاروئی، روحیۀ نیروهای امنیتی نه تنها ضعیف بلکه به زیر صفر سقوط می کند و در ابعاد وسیع داخلی و خارجی، به مراتب مخربتر از هرپدیدۀ مخرب دیگری است، در این حرکاتی که با سؤ استفاده از دیموکراسی و آزادی صورت می گیرد، جناح های متخاصم ( دولت و مخالفینش ) نه مانند میدان بزکشی، بلکه آن گونه بی رحمانه به یکدیگر تاخت و تاز کرده و چنگ و دندان نشان می دهند، که هر انسان عاقلی را به تأمل و امیدارد، تاخت و تازی که نه با سلاح و جنگ گرم، بلکه جنگ سردی که با دشنام و ناسزاگوئی، اشتعال انگیزی، و نفرت پراگنی و اتهامات سنگین همراه است، فضای آشفتۀ که از بی سر و سامانی، بی قانونی، سد شکنی و یکه تازی ناشی می شود. اِشکال عمده در این است که هیچ مرجع قانونی و اصل و اصولی وجود ندارد که قادر گردد این وضعیت بحرانی را تحت کنترول در آورده و در بین دو جناح ( دولت و اپوزیسیون )، این حالت تخاصم و رؤیا روئی را به سوی اتحاد و وحدت، صلح و سازش، همگرایی و همنوایی سوق دهد، چنین مرجع و مبداً و اصل و اصولی وجود ندارد و اگر وجود هم داشته باشد، کسی حاضر به قبول آن نمی باشد، و فقط یک راه باقیمانده است که یک بار دیگر، جان کیریی پیدا شود تا با قوت و قدرت آن ها را سرجایشان نشانده و تکلیف شان را روشن کند، و این هم یک افتضاح و رسوایی دیگری است که بنا بر ندانم کاری ها، خود محوری ها، یکه تازی ها، ما را محتاج این و آن نموده است. اتکا به نیروی خارجی سبب شده است که قانون و اصولی در کار نباشد.
با تأسف دو قوۀ قدرتمند مقننه و قضائیه که در همۀ کشورهای پیشرفتۀ جهان حرف اول را می زنند، همین دو قوۀ که با رأی و آرای مردم ساخته می شوند، سرنوشت ملت ها و دولت ها را رقم می زنند، همین دو قوه اگر حقیقتاً در کشور ما شکل می گرفت و جای خود را در بین ملت و دولت باز کرده و از حلق و دلق فارغ گردیده و به اصل و اصول روی می آوردند و با احساس مسئولیت، وجائب خود را مطابق آن چه در قانون اساسی آمده است ویا آن چه در جهان، نظام های دولتی و خصوصی بر اساس آن ساخته شده است، انجام می دادند، نه تنها قوۀ مجریه و.... را می توانستند تنظیم و مهار نموده و جهت دهند؛ بلکه همۀ معضلات موجود کشور بر مبنای آن حل و فصل می گردید و علاوتاً هر مشکل و مسئله ای دیگری قبل از وقوع آن پی گیری و راه حلی برای آن پیدا می گردید. در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی، در همین زودی ها شاهد آن بودیم که دو رئیس جمهور قدرتمند و صاحب نفوذ ایتالیا و فرانسه را بخاطرتخطی ها و اتهامات جزیی که به آن ها وارد گردیده بود به محکمه کشانده و به جرایم سنگین روبرو کردند، حدوداً دو سال قبل، رئیس جمهور قدرتمند و بانفوذ ایتالیا ( برلیسکونی ) را نه تنها به جریمۀ سنگین محکوم کردند، بلکه علاوتاً او را به تخلیۀ آشغال دانی های منطقه مجبور ساختند و آن هم نه با لباس عادی، بلکه با لباس کسانی که کارشان تخلیۀ آشغالدانی ها است، و رئیس جمهور هم با همان لباس کار، درحالی که خبرنگاران فیلم برداری می کردند، به محل می آمد و هرصبح ظرف های آشغال را تخلیه می کرد. و در همین چند روز همه شاهد آن هستیم که رئیس جمهور فرانسه را به جرم اخذ پول غیر قانونی باز داشت و به زندان انداختند. صدر اعظم بر حال اسرائیل بار ها مورد بازجوئی پولیس و محاکم آن کشور قرار گرفته است و تازه دیروز، رئیس جمهور پرو، بخاطر اتهاماتی مبنی برتقلب و خرید رأی که بر او وارد گردیده بود، از وظیفۀ خود استعفا کرد و گفت: « نمی خواهم که مانع ترقی وپیشرفت کشورگردم.»
رئیس جمهور کشور ما ( کرزی ) را با همه آن خورد و بُرد ها، و آمارهای سرسام آور ذخایر ارزی اش و غارت علنی کابل بانک و آن پول های غیر رسمی که از کشورهای منطقه به صورت غیر قانونی و خصوصی دریافت و به آن اعتراف کرد، نه تنها کسی جدی نگرفت و پرسان نکرد، بلکه صد ها ماجرای دیگری را هم که به او نسبت داده شد، از ترور سران و رهبران تا همدستی با طالب و دشمنان افغانستان، نه تنها کسی او را دنبال نکرد، بلکه بیشتر از پیش مورد احترام همۀ آن هایی قرار گرفت که اتهامات نهایت ..... به او وارد کردند.
دو عضو دولت را که متهم به این و آن و از جمله حادثات و اتفاقات ویرانگر اند، با همه آن سوابق شان، حاضر نگردیدند تا نه تنها از کار، بر کنار شان کرده و اقلاً زیر سوال ببرند بلکه از آن ها دفاع و حمایت هم کرده و بر موقف و موقعیت و صلاحیت شان افزوند. این ماجراهای غم انگیز و دردناک را نه کسی تعقیب و نه توضیح و نه هم با اسناد و شواهد تائید و یا رد می کند. این یک دهن کجی آشکار به ملت رنجدیده و جهانیانی است که نظاره گر عملکرد های ما می باشند.
قوای مقننۀ که تمام فکر و ذکر شان در تأئید و رد صلاحیت وزرای دولت خلاصه گردیده است و در روند فساد و بی قانونی در کشور پیشگام اکثر ارگان ها بحساب می آید و قوۀ قضائیۀ که به مثابۀ یک شعبۀ تحت ادارۀ ریاست دولت عمل می کند، و نه تنها با فساد و قانون شکنی هم آهنگ است بلکه خود عامل بیشترین بی سروسامانی و لاقانونی در کشور به حساب می آید، تا زمانی که این ارگان های حساس و مهم کشور فقط به فکر جیب ها، در آمد، حفظ موقف و مقام، و تحکیم پایه های قدرت خود بودند و هیچ یک از ارزش های متعالی مانند: دین و وطن، ملت و مردم، عدم وابستگی، عدالت و انصاف و... برای شان اهمیتی نداشت، غیر ممکن است، که وضعیتی بهتر از این را شاهد باشیم اگر چه شاید در بین این قوای سه گانه عناصر پاک و بی آلایش، عفیف و پاکدامن، دلسوز ملت و دولت هم پیدا شوند، و اما در وضعیتی نباشند که قادر گردند با این فساد و بی بند و باری حاکم بر نظام اثر گذاربوده و کاری از دست شان ساخته شود.
دولتی را که مورد حمایت جهانی قرار دارد و جهان آن را از جهات اقتصادی، امنیتی، عمران و آبادی پشتیبانی و کمک می کند، کمک و حمایتی که اگر سران و بزرگان با احساس، با درک، با برنامه و مدبری می داشت، افغانستان را نه در سطح منطقه بلکه در سطح جهان یکبار دیگر مطرح می ساختند، اما برعکس ....
با تأسف و تأثر، سران، رؤسا و اراکین آن، بیش از توجه به بنای یک نظام کار آمد و قانونمند، برای ویرانی و فروپاشی آن کمر بستند، و نه تنها هیچ طرح و برنامۀ حکومت داری، اداره و سازماندهی، حکومت برپایه های اصل و اصول و قانون، و آن چه لازمۀ یک نظامی سیاسی، اداری و اقتصادی در سطح منطقه است، یک قدم حسابی و واضح و روشن را در جهت تأمین آن بر نمی دارند، بلکه یک روز را از روز دیگر بدتر و بدتر می سازند.( ادامه دارد). بهاء الدین ضیای

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر