ziaie1

ziaie1

۱۴۰۳ اسفند ۲۵, شنبه

 

بنام خداوند بزرگ

ان الانسان خلق هلوعاً، اذا مسه الشرجزوعاً، و اذا مسه الخیر منوعاً، الاالمصلین، الذین هم عن صلاتهم دائمون، والذین فی اموالهم حق معلوم، للسائل والمحروم، ...... ( المعارج:19-.....)

« آدمی کم طاقت و نا شکیبا، آفریده شده است، هنگامی که بدی بدو رومی آورد، سخت بیتاب و بی قرار می گردد. و زمانی که خوبی ( نعمت ) بدو رومی کند؛ مانند: سلامتی، ناز و نعمت ویا ثروتی، از حسنات و خیرات دست بازمی دارد و ) سخت دریغ می کند، یعنی حرص می ورزد، مگر نمازگزاران، نمازگزارانی که همیشه نماز خود را به موقع می خوانند و بر آن مداومت و مواظبت می کنند، همان کسانی که در دارایی ایشان سهم مشخصی است برای اهدا به مستضعفین و درماندگان، آن کسانی که به روز جزا و سزا ایمان دارند، کسانی که از عذاب پروردگار شان بیمناک و ترسانند، و..... و کسانی که امانتدار بوده و نگاهدارندۀ عهد و پیمان خود هستند و...... آنان ( که دارای چنین صفاتی باشند ) درباغ های بهشت مورد احترام و اکرام هستند

طوری که همه شاهد آن هستیم، قریب نیم قرن است که افغانستان با یک بحران تمام عیار دست وپنجه نرم می کند بحرانی که هم ریشه در عوامل داخلی و هم خارجی دارد و اما بنا بر تجاربی که همۀ ما کسب کرده ایم، عوامل داخلی بیشتر از هر عامل دیگری در این بحران عظیم اثر گذار بوده است، بحرانی که کشور را به یک سراشیبی دردناک و به یک فاجعۀ انسانی مواجه ساخته است،

چیزی که گویایی آشکاری از حقیقت پنهانی ما است، حقیقتی است که از بی سر و سامانی و از ادامۀ اشتباهات و روی آوردن ما به بیراهه حکایت دارد، بیراهۀ که سال های سال در آن سرگردانیم، بدین معنی که نه هدف و آرمانی در کار است و نه راه و مسیر مشخصی درپیش، نه از یک جمع و گروه حسابی ( به هر اسم و رسم و هر هدف و آرمان ) علایم و نشانۀ به غیر از ادعا و شعار وجود دارد، و نه از حزب و سازمان به غیر از نام، چیزی سراغ می گردد. زیرا گروه ها و احزاب و سازمان های که مدعی این و آن هستند، هیچ کدام با آن چه ادعا کرده و می کنند، عمل نکرده اند نه کار سیاسی، نه کار دینی و مذهبی و نه هم برای قوم و قبیلۀ خود کاری انجام داده اند، این وضعیتی است که همه را کلافه کرده است و به یک سمت و سوی مبهم و تاریک و تاریکتر سوق داده و می دهد، چیزی که بازتابی است از ماهیت حقیقی ما و جمع ما و گروه ما و ملت و دولت ما، زیرا این وضعیت شامل همۀ ما ( ملت و دولت ) می گردد، آن چه بنام حزب و احزاب سراغ داریم فقط و فقط به یک سلسله جلسات، محافل و تجمعات نمایشی خلاصه می شود که معلوم نیست برگزاری آن ها از کجا تأمین می گردد، محافل و تجمعاتی که در زمان مساعدش هیچ دست آورد محسوس وملموسی بهمراه نداشته است.

ما گروه ها و احزاب نه تنها باعث اتحاد و وحدت ملت و مردم، و نظم وانسجام ملت و دولت نگردیدیم، بلکه بیشتر باعث افتراق و جدائی، اختلاف و نفاق، و مسبب دامن زدن به تعصبات قومی و نژادی، دینی و مذهبی، و گروهی و حزبی گردیدیم

طرح این خلاها و نقایص به معنی زیر سوال بردن کارنامه ها و حماسه آفرینی های سرداران بزرگ اسلام و جهاد نیست، کارنامه های که یک ابر قدرت تا دندان مسلح را به زانودر آورد، کارنامه های که در تاریخ معاصر جهان همسو و هم وزن نداشت و ندارد. کارنامه های که اگر نسبت به آن ها بی توجهی و غفلتی صورت می گرفت، سرنوشت آن هائی که یک و نیم ملیون شهید داده و کشور را از منقاریک افعی بی رحم نجات دادند بهتر از سرنوشت انقلابیون تاجیکستان و مصرو... نبود، سرنوشتی که علاوه برحذف و براندازی، تصفیه، زندان و اعدام را بهمراه می آورد. ایشان درهرجائی که فرصتی پیدا کرده و نفسی براحت کشیدند، دور و بر خود را به محل امن و امان و آرامش وآسایش؛ همانند هرات ومزار و..... تبدیل کردند، و اما این بدان معنی نیست که ما به آن دلخوش کرده ویا این که خطا و اشتباهی را مرتکب نگردیده و وجائب ومسئولیت های خود را در برابر دین و وطن، ملت و مردم خود کما حقُهُ ادا کرده ایم. ما از قدم به قدم و از ذره - ذره و از همۀ لحظات زندگی جواب گوی هستیم.

رهبران و فرماندهان جهاد و مقاومت کشور در دوران جهاد و مقاومت آن گونه درخشیدند که تحسین همه زمام داران قدرتمند جهان را از آن خود کردند تا جایی که اکثر زمامداران جهان به آنان به دیدۀ تقدیر و تمجید می دیدند. و پس از پیروزی بر بزرگترین ابر قدرت جهان هم، در مقاطع مختلف تاریخ حساس کشور آن گونه درخشیدند که قابل تقدیر و ستایش است.

این را هم باید ازیاد نبریم که عناصر استفاده جو و فرصت طلب، از هر موقعیت مناسب برای اهداف ناپاک خود استفادۀ اعظمی نموده و همان گونه که در هیچ مواقعی از کردار نامیمون خود نادم نگردیده و از آسیب فراوان به این قیام و مقاومت مردمی خود داری نکردند، پس از سقوط نجیب هم آن گونه عمل نمودند که آب روی جهاد و مقاومت را زیر سوال بردند.

اما امروز اگر بخواهیم اوضاع خود و ملت و دولت خود را ارزیابی کنیم نه دولت ما به یک دولت حسابی و مشخص ( غربی، شرقی، دیموکراسی، استبدادی، انتخابی ویا انتسابی ) می تواند مقایسه گردد و نه هم دسته جات و گروه ها و احزاب به تشکلات و سازمان های متعارف در سطح منطقه و جهان قابل مقایسه اند. ( ادامه دارد) بهاءالدین ضیایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر