ziaie1

ziaie1

۱۳۹۵ فروردین ۱۲, پنجشنبه

نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت شانزدهم
      ما وهمۀ عالم، بطوردائم بدنبال خوشبختی وسعادت سرگردان بوده وهستیم وشاید که تا همین لحظه هم به آن نرسیده باشیم، درحالی که ممکن است این یوسف گم گشته را خیلی ازکسانی که دل ما بحالشان سوخته است وازته دل به حق شان دعا کرده ایم به آن رسیده وآنرا درآغوش گرفته باشند. زیرا هرکس وهرجمع وهرملت وامتی ازخوشبختی وسعادت تعبیروتفسیری دارد، ابراهیم ( ع ) این خوشبختی وسعادت را دربرچیدن بساط بت پرستی وشرک ودعوت مردم بسوی خدا پرستی ودرقربانی کردن تنها فرزند دلبندش درراه خدا جستجومی کرد وحضرت موسی درپیاده کردن دستورات الهی وقیام دربرابرفرعون زمان ونا بودی دستگاه جبارفراعنه،  وحضرت عیسی درمبارزه با حب مال وجاه وسرمایه وسود وعصبیت های نژادی ومذهبی وفروپاشی همه معیارهای اخلاقی وانسانی که پیروان حضرت موسی را به ورتۀ هلاکت روبروگردانیده بود، وحضرت محمد (ص) خوشبختی وسعادت را درایمان به خدا (ج) وعمل صالح واستقامت درراه حق وپیشه کردن صبرعنوان فرموده اند.
    ما شده باشد که گاهی این ندای ملکوتی را که مؤذن درپنج وقت نمازوآن هم به آوازخیلی بلند صدا میزند که حی علی الصلوة وحی علی الفلاح را جدی گرفته وبه آن تأمل کرده باشیم؟
   گویند که یکی ازفرماندهان قشون متجاوزکفر، زمانی که به یکی ازسرزمین های اسلامی داخل گردید متوجه شد که کسی به آوازخیلی بلند درحال صدا زدن (مردم) است، وی درحالیکه سخت ترسیده بود از راهنمای منطقه ای خود پرسید که این آدم چه می خواهد، راهنما گفت که این آدم مردم را به نماز (عبادت خدا ) فرا می خواند. سپس( فرمانده) پرسید که آیا این حرکت وی دررایطه با ما ( سیاسی یا نظامی  ) نیست. گفت نه. گفت: پس هرچه میخواهد صدا بزند، مانعی نیست. درحالی که هم این فرمانده غافل است وهم کسی که صدا میزند وهم عامۀ آن مردم، معلوم است که درخواب غفلت بسرمیبرند وازاین ندای الهی هیچ بهرۀ نبرده اند.
   وآیا زمانی شده باشد که ما به این ندای الهی توجه کرده وبه این نتیجه رسیده باشیم که فقط وفقط سعادت وخوشبختی منحصربه نمازیعنی روی آوردن به خدا است؟ به این معنی که دربرابراوامرونواهی خدا زانوزده وسربه خط گذاشته باشیم وبس. این حرکات مختلف درنمازبه این معنی است که انسان باید درهمۀ حالات، چه ایستاده وچه درحالت رکوع وچه درحالت سجود ویا درحالت نشستن ودرهمه حالات زندگی باید به ذکرویاد خدا بود. یعنی این که پس ازنمازمأموریت انسان تمام نگردیده بلکه انسان درتمام حالات ولحظات زندگی خدا را حاضروناظردانسته وتلاش کند تا اوامرونواهی اش را موبه مودرزندگی خود عملی سازد.
    اسلام هویت ماست واگراسلام را بصورت کامل آن درزندگی خود عملی نکرده وتمثیل نکنیم نه تنها به خود ستم کرده ایم بلکه به خانواده وقوم وکشورودین وآئین وپیامبروخدای خودهم جفا کرده ایم.
    پس ازایمان به خدا اولین رکن مهم وکلیدی ازارکان اسلام نمازاست ودرست است که ما نمازمی خوانیم واما چگونه نمازی؟ نمازی که ما را دربرابراوامرونواهی پروردگارخاشع وخاضع بگرداند، و همانگونه که طهارت بدن، ما را ازآلودگیهای ظاهری وجسمی پاک می سازد، باید با ادای نمازهمه آن آلودگیهای روحی وروانی ما زدوده، وقلب ما اززنگارها وآلایندگی هایی مادی وشیطانی پاک گردد. نمازی که ما را ذهناً وعملاً ازغیرخدا بسوی خدا برنگرداند وفکروذهن وعمل ما را برای خدا خالص نسازد نمازنیست بلکه خود را فریب دادن وتسلی کردن است.
    وپس ازنمازفریضۀ زکات است وآن حقی است بردوش ما مسلمانها که باید ازمال ودارائی خود یک قسمت آنرا برای ادای فریضۀ ذکات جداکرده وعلاوتاً صدقاتی که برانسان نه واجب بلکه لازم است که هم پروردگاربه آن ترغیب فرموده است وهم رسول اکرم ( ص) وهمۀ یاران واصحاب مبارک شان با ایثارتمام، سهم مستضعفین را ازامتعه واموال خود جدا کرده وبه مسحقین آن حواله نموده  اند، یعنی سهم گیری فعال دررفع نیازمندیهای فردی واجتماعی.
    درادای این فریضه الهی نه تنها من وشما وعامۀ مردم درغفلت کامل بسرمیبریم، بلکه علما وروحانیونی هم که سنگ دفاع ازاسلام را به سینه میزنند وگوئی که وارثین اصلی پیامیرگرامی اند. من ندیده ونشنیده ام که درجهت ادای زکات تلاشی کرده ویا مردم را به اد ای زکات فرا خوانده و یا درادای این فریضۀ الهی ( زکات وصدقات ) پیشقدم گردیده وسهم خود را ادا کرده باشند. چه جائی اینکه درصدقات وخیرات دست بازی داشته بوده باشند.
   فریضه روزۀ ماه مبارک رمضان، وسایرروزه های مسنون هم حرکتی است که علاوه برتأثیرات شگرف برسلامتی وصحت مسلمان، انسان را ازصف موجودات زندۀ دیگری که درخوردن وخوابیدن ولذت جنسی وارضای سایرغرایزحیوانی محدودیتی ندارند، جدا نموده وبه سوی پروردگارنزدیک میسازد. روزه تنها پرهیزازخوردن ونوشیدن ولذت جنسی نیست بلکه ازهمه آنچه خداوند بزرگ ( ج ) وپیامبرگرامی اش رسول اکرم ( ص) نهی فرموده اند، مانند: کبر، غرور، غیبت، دروغ، حسد، کینه، بخل، بغض، خشم، طغیان وده ها منکرات دیگری که باید مسلمان ازآنها خود داری وازاین طریق برآن ها برای همیشه خط بطلان کشیده وبسوی خصایل وخصایص عالی انسانی مانند: برادری واخوت، عفت وپاکدامنی، دلسوزی وترحم، خشوع وخضوع، وده ها خصلت عالی انسانی دیگر روی آورده وخود را برای اطاعت ازدستورات کامل  پروردگارآماده  سازد. 
    ادای فریضۀ حج را هم، زمانی که مسلمان با حضورهمه پیروان مذاهب، اقوام، نژادها، گروه ها، زمانی که  آغازمی کند فقط وفقط به فرائض وواجبات الهی می اندیشد وعمل می کند. مسائل قوم ونژاد ومذهب ...همه وهمه را باید کنارگذاشته، دریک صف واحد ودرعقب یک امام نیت نموده ازامام واحد بطورکامل متابعت نماید. بگونۀ که هیچ علایمی ازوابستگی های قومی، نژادی، مذهبی وگروهی درآن اجتماع عظیم احساس نگردد. واجتماع بزرگ وجهانی حج گویای یک اجتماع توحیدی بی نظیری است که شامل همۀ مسلمین جهان می گردد.
   اسلام آمده است که ازقبایلی پراگنده وازمللی متشتت امتی واحد بسازد واین هدف اسلام درعقیده وایمان ودرارکان اسلام به وضوح محسوس است. همانگونه که درنمازوزکات وروزه وحج مشاهده کردیم به همان صورت درایمان به ملائکه به صفت کارگزاران نظام هستی، وپیامبران به صفت رسولان فرمانروای حقیقی، وکتب آسمانی منحیث راهنما ونقشۀ راه الهی، وقدروخیربه منزلۀ حاکمیت کامل پروردگاربرهمۀ امورخیروشرانسانی، وروزآخرت به عنوان روزبازپرس وحسابدهی ازامتحانی که درزندگی یومیه همه با آن روبروهستیم. امتحانی که همه ازآن غافلیم.
   ما بخوبی می دانیم که قرآن بزرگترین وآخرین عطیۀ بزرگ پررودگاربرای بندگان وبرای آخرین امت مسلمان درروی زمین است که کاملترین ارزشهای والای معنوی وانسانی را بهمراه دارد وچنانچه اگربیشترین توجه ما برعقیده وایمان خالص به خدا وبررعایت اصول واساسات اسلام متمرکز گردد بگونۀ که اسلام را برهمه چیزدیگری ذهناً وعملاً مقدم دانسته یعنی دررعایت آن ( اصول وارزشها) آخرین تلاشهای خود را به خرچ داده به این معنی که همه آن اهداف ومقاصدی را که سبب می شود تا ذهناً وعملاً ازاین راه بازبمانیم کناربگذاریم، واین تصمیم وعزم خود را درزندگی جدی بگیریم و همین گونه سرحرف خود بطورکامل به ایستیم وآنرا مشعل راه خود قراردهیم نه تنها ازاین حالت وحشتناکی که با آن روبروایم رهایی می یابیم بلکه باعث تحولات عظیمی هم دردرون خود ( نفس ) وهم درماحول خود می گردیم. مشکل عمدۀ ما دراین است که دربین شعاروکردارما و گفتارورفتارما فاصله ...ایجاد گردیده است.
   « بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و، سرگرمی، آرایش وپیرایش، نازش درمیان همدیگر، و مسابقه درافزایش اموال واولاد است وبس. دنیا همچون باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت می آورد، پس گیاهان رشد ونمو می کنند، وبعد گیاهان را زرد و پژمرده خواهی دید، وآنگاه خرد وپرپرمی گردند. درآخرت عذاب شدیدی ( برای دنیا پرستان ) وآمرزش وخشنودی خدا ( برای خدا پرستان ) است. اصلأ زندگی دنیا چیزی جزکالای فریب نیست.» ( الحدید:20 )

   « باکسانی باش که صبحگاهان وشامگاهان خدای خود را می پرستند و به فریاد می خوانند، ( وتنها رضای ) ذات او را می طلبند، و چشمانت از ایشان ( به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد، و ازکسی فرمان مبرکه ( به خاطردنیا دوستی و آرزو پرستی ) دل او را ازیاد خودغافل ساخته ایم، و اوبه دنبال آرزوی خود روان گشته است ( وپیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است) وکاروبارش همه افراط وتفریط بوده است.» ( الکهف :46 )( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه


نامۀ سرگشاده به :
قسمت پانزدهم
   زمانی که سید جمال الدین افغان را به ترک خاک ووطن مجبورش کردند وبه دنیای غرب روی آورد وحال وهوای اجتماعی، اخلاقی وسیاسی این سرزمین ها را با تدبروتأمل زیرمطالعه قرارداد، اعلام داشت: « من مسلمان را درشرق واما اسلام را درغرب یافتم»، او واقعاَ دراین سرزمین ها با حقایقی روبروگردیده بود؟ بلی. زیرا اودراین سرزمین ها دریافته بود که پیروی ازقانون واصول  ورعایت قانون وزانو زدن دربرابرقانون یک فرهنگ جا افتاده ورایج ومورد قبول عامۀ مردم این سرزمین ها است.
پروردگارمی فرماید:
    « خداوند آئینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته وروشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است وما آن را به تو وحی و به ابراهیم وموسی وعیسی سفارش نموده‌ ایم (به همه ا‌ی آنان سفارش کرده‌ ایم که اصول) دین را پا برجا دارید ودرآن تفرقه نکنید واختلاف نورزید. این چیزی که شما مشرکان را بدان می‌خوانید (که پا برجا داشتن اصول وارکان دین است) برمشرکان سخت گران می‌آید. خداوند هر
که را بخواهد برای این دین برمی‌گزیند وهرکه (از دشمنانگی با دین دست بکشد و) به سوی آن برگردد، بدان رهنمودش می‌گرداند.» شوری:12



      بشردرجستجوی فلاح ورستگاری وسعادت وخوشبختی است. کسی خوشبختی وسعادت را درمال وثروت، کسی درچوکی ومقام، کسی در خانواده وفرزندان، کسی درقوم ونژاد، کسی درسرزمین ووطن، کسی د رمذهب وگروه ویا حزب خاص، وبهمین گونه اهداف ومقاصد کوچک وبزرگ دیگری بگونۀ مثال: چشم وصورت ویا جرأت وشهامتی جستجومی کند.
   مال وثروت اگرازطریق مشروع وحلال بدست آید وعلاوه برادای ذکات آن وصدقاتی که برآن مال می افزاید وباعث درمان زخمهای می شود که دراثرفقروناتوانی برمردمی تحمیل گردیده است، خیلی هم اززندگی با تنگدستی بهتروافضل است، ومقام ومنزلتی ( رسمی وغیررسمی ) هم که درسایۀ دستورات الهی وبررعایت وجائب ومسئولیت های ایمانی وانسانی باشد شایستۀ مقام انسان است وخیلی هم پسندیده است، تاجر، زارع، استاد، انجنیروداکتری هم که زندگی شان را مطابق دستورات الهی سروسامان دهند یعنی همانگونه که برای مال ومتاع، وکسب علم ودانش انسانی وقت خود را صرف می کنند، درادای فرائض وواجبات الهی هم کوتاهی نکرده وبه جهت فراگیری علم وآگاهی ازدستورات الهی تلاش کنند می توانند درعرصه های وسیع مادی ومعنوی به مدارج عالی علمی وعرفانی وانسانی رسیده ومصدرخدمات شایانی برای بشرومقام انسانی خود شوند. درغیرآن به این معنی است که انسان فقط برای حوائیج دنیای خود سعی و تلاش کرده وازدین وآخرت خود غافل گردیده است وبس.
اللهمَّ لا تجعل الدنیا اکبرهمَّنا ولامبلغ علمنا.
« خدایا دنیا را بزرگترین مقصد وکوشش وسرحد دانش ما قرارمده.»
پروردگارمی فرماید:
   « برای انسان، محبّت شهوات (و دلبستگی به امور مادی) جلوه داده شده است، از قبیل: عشق به زنان و فرزندان و ثروت هنگفت وآلاف والوف طلا ونقره واسبهای نشاندار (و مرکبهای ممتاز) و چهارپایان (همچون: شتروگاو وبزوگوسفند ...) وکشت و زرع. اینها (همه) کالای دنیای پست (فعلی) است وسرانجام نیک (تلاشگران درراه حق) در پیشگاه خدا است (و همو داند که درآخرت به نیکوکاران چه چیزهائی عطاء خواهد کرد.» آل عمران: 14آ

   « وکسی که ازخدا وپیغمبر (با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان) اطاعت کند، او (در روز رستاخیزبه بهشت رود و همراه و) همنشین کسانی خواهد بود که (مقرّبان درگاهند و) خداوند بدیشان نعمت (هدایت) داده است (و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است. آن مقرّبانی که او همدمشان خواهد بود، عبارتند) از پیغمبران وراستروان (و راستگویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند) و شهیدان (یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند) وشایستگان (یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیورطاعت وعبادت آراسته شد)، وآنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!» سورۀ نساء:69
   « ما همه ای چیزهای روی زمین را زینتِ آن کرده‌ایم (و جهان پرزرق وبرق، وپرنعمتی را برای انسانها آراسته ‌ایم) تا ایشان را بیازمائیم (و ببینیم ازآنان) کدام یک کارِ نیکوترمی‌کند.» کهف:7
   « ایشان را به نیکیها وبدیها آزمایش کردیم تا این که (پشیمان شوند و از خواب غفلت بیدار و به سوی کردگار) بازگردند.» اعراف: 168
   « به پروردگارت سوگند! که حتماً (در روز رستاخیز از آنچه در دنیا مردمان انجام می‌دهند) از جملگی ایشان پرس ‌‌وجوخواهیم کرد.» حجر:92
   ما ( مسلمین ) ازاسلام وارزشهای والای آن همیشه بهره مند گردیده وتوانسته ایم، درمقاطع مختلف تاریخ، جمع کثیری ازمردم مسلمان خود را به دورخود وعقیدۀ خود ( اسلام) جمع کنیم ولی به نفع اغراض دیگری ( ازآن ها ) بهره برداری کنیم. برخی گروه ها وکشورها تحت نام اسلام ایجاد گردید واسمش، گروه اسلامی .....  ویا جمهوری اسلامی .... گذاشته شد ولی هرگزاین را ه را نپیمودند، ویا ازآن عدول کردند، هرچند مردم مسلمان و تشنۀ اسلام شعاراسلام، اسلام، سردادند، ودراین را ه حاضربه قربانی شدند ولی چیزی حاصل شان نشد، و درهمان اوایل ویا اواخرتشکیل گروه ویا نظام (حکومت )، اسلام را یا کنازگذاشتند ویا دزدیدند.
   درافغانستان همیشه شعارهای اسلامی سرداده شد، وبه همین منوال زمانی که ندای جهاد فی سبیل الله بلند گردید، مردم مسلمان ومتدین ما که دردیانت خود شهرۀ آفاق اند وبه دنبال گمشدۀ خود می گشتند، کوچک وبزرگ وپیروجوان، فوج فوج برای پاسخ به این ندای الهی (جهاد ) حاضرگردیدند. مردمی را می دیدیم که با پیوستن به صفوف جهاد، همه آن علایق وارتباطات وحتی عادات ورسوم وظاهروباطن خود را برای این امرمهم آماده ساختند. دراولین فرصت وپاسخ گوئی به ندای جهاد لباس جهاد به تن کرده، سیل آسا بسوی مساجد ونمازوسایراراکین اسلام روی آورده ودرظاهروباطن خود دگرگونی وتحول عظیمی را ایجاد نمودند، یعنی نه تنها به فرائض وسنت ها حتی به مستحبات هم التفات کافی کرده، انسان های که هیچگاهی درزندگی محاسن خود را ( ریش ) نگذاشته بودند، اکنون با ریش بزرگ وسیمای روحانی ومعنوی ولباسهای مرغوب افغانی چیزی که خیلی مرسوم همان اوضاع وشرایط بود، خود را برای ادای فرائض الهی ( نماز، جهاد .... ) مجهزکرده، ریش، فکول وپتوازعلایم ونشانه های آن حرکت تاریخی وآن تحول زمانی بود.
   یکی ازروزهای قبل ازسفربه این سرزمین ها، بهمراه چند نفری گردهم آمده بودیم، یکی ازافراد سرشناس ازترکیه تماس گرفته وشکایت کرده بود که من هرجایی که گشتم اسلامی نیافتم. من که متوجه عمق مسئله گردیدم گفتم که به او بگو که راست می گوئی، زیرا آنچه را که تو، به عنوان اسلام ویا مظهراسلام می شناسی یعنی ریش وفکول وپَتُّوآنجا پیدا نمی شود وبیش ازاین خود را سرگردان نکن.

  واما همین که دوران جهاد به پایان خود نزدیک وخصوصاً ازآن زمانی که همه چیزمتحول گردید، ونظام جدیدی درکشوربمیان آمد، این بارتغییری وارونه رونما گردید که جمع کثیری با نیکتائی، وموهای جِل زده فرمایشی، با کوت وشلوارودریشی، صورت وسیمای آرایشی، وقد وقامتی کاملاً غربی وفوق غربی به صحنه آمدند، برخی ازاینها گوئی که مدل های مد وفیشن هستند، وحتی چند قدم هم ازآنها جلوتر. افسوس است..... ( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

نامۀ سرگشاده به:
برادران........
قسمت چهاردهم
بسم الله الرحمن الرحیم
وعدالله الذین آمنوا.....
   « خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌ اند وکارهای شایسته انجام داده ‌اند، وعده می‌دهد که آنان را قطعاً جایگزین (پیشینیان، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان) در زمین خواهد کرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، درپرتوعدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه که پیشینیان (دادگرو مؤمن ملّتهای گذشته) را جایگزین (طاغیان و یاغیان ستمگر) قبل از خود (در ادوارواعصاردور و دراز تاریخ) کرده است ( وحکومت و قدرت را بدانان بخشیده است). همچنین آئین (اسلام نام) ایشان را که برای آنان می‌پسندد، حتماً (در زمین) پا برجا وبرقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌سازد، (آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها) مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌گردانند. بعد ازاین (وعده‌ ای راستین) کسانی که کافرشوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان (از دائره‌ ی ایمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می باشند ).» النور: 55
   آن معضلاتی که ما ومردم ما وجامعۀ ما را به پریشانی های عدیدۀ دچارکرده است، کلید حل آن دراختیارپروردگارودرنهایت بدست من وشماست واگرما، انسانهای پایبند اصول بودیم وطبق دستورات الهی وبا رعایت اصول انسانی واخلاقی عمل می کردیم اولاً به این معضلات گرفتارنمی گردیدیم، وبازهم که گرفتارگردیده بودیم اگردرجستجوی راه حل اساسی ( تسلط برهوی وهوس وپیروی ازاوامرونواهی پروردگار) برای آن می بودیم، می توانستیم راه علاجی برای آن ها پیدا کنیم.
خداوند می فرماید: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...
   « کسانی که برای (رضایت) ما به تلاش ایستند و در راه (پیروزی دین) ما جهاد کنند، آنان را در راههای منتهی به خود رهنمود (و مشمول حمایت و هدایت خویش) می‌گردانیم، و قطعاً خدا با نیکوکاران است (و کسانی که خدا در صف ایشان باشد پیروز و بهروزند).»
   دنیا محل امتحان وآزمایش انسان است، واین امتحان ازاوایل زندگی انسان آغازوتا پایان عمرش ادامه می یابد.امتحان ازهمه چیزوخاصتاً ازچیزی که انسان مدعی آن است، بظورمثال: انسانی که مسلمان است، هرگاه ازوی سوال کنند که چه می خواهد وچه تصمیمی درزندگی دارد شاید بگوید که می خواهم تا مسلمان زندگی کنم، وبرای اینکه زندگی سالمی داشته باشم به علم نیازدارم وبناءً علم دین می آموزم، ودرنهایت تصمیم به آن دارم تا مطابق دستورات پروردگارعمل نموده ووجائب خود را بگونۀ لازم انجام دهم وازاین گونه آرمانها واهداف ومقاصد. ولی معلوم نیست که آیا مطابق به هدف وآرمانی که دارد عمل می کند ویا خیر؟
انسان ترکیبی است ازروح وجسم، وپروردگاراورا ازظاهروباطنی برخوردارکرده است که ظاهرش  صورت وباطنش ( که نفس، جان، دل و روح گفته اند) سیرت انسان را به تصویرمی کشد وهمانگونه که پروردگارصورت انسان را زیبا وشایسته آفریده است، که آنرا حُسن خَلق گویند، سیرتش را هم بوجه احسن آفریده است، که آنرا حُسن خلق گویند.
   همانگونه که جسم وازجمله صورت انسان مثل چشم وابرو وبینی ولب ودهان وغیره، درجایگاهش  زیباست، وبا ایمان بخدا ورعایت دستورات الهی وحفظ بهداشت اگرانسان درحفاظت وسلامتی آنها بکوشد همیشه راحت وآرام است وبرزیبائی آنها افزوده می گردد، ولی هرگاه تغیری دروضعیت طبیعی هریکی ازآن ها بوجود آید ویا یکی ازآنها صدمه دیده وآنرا انسان ازدست بدهد مثلاً چشم، دندان( نظافت وحفاظت آنها را رعایت نکند) ویا رخسارانسان با زخمی لکه دارگردد، دراین حالات انسان زیبائی خود ویا صورت خود را ازدست داده، وصورتش دارای عیب ونقص می گردد، به همین ترتیب سیرت ویا باطن انسان است که پروردگارآنرا با الطاف بی پایان خود به انسان اعطا کرده است مانند: عزم واراده، شهامت وجرأت، حرکت وجنبش، و.... واگراین خصلت ها با ایمان به خدا همراه گردد ترکیبی می گردد که با بهترین خوی وخصلت های انسانی مزین گردد، مانند: زهد وتقوی، حلم وبردباری، شجاعت ودلیری، عدالت وانصاف، جوانمردی وکرم، ثبات وپایداری، عفو وگذشت، صبروتحمل وده ها خصلت عالی انسانی که سیرت انسان مسلمان را تشکیل می دهد، واما اگردرعوض این خوی وخصلت های عالی، خوی وخصلت های شیطانی وزشت برانسان غلبه کند، مانند: کبروغرور، بغض وبخل، خشونت وپرخاشگری، مکروحیله، طغیان وتجاوز، همۀ آن تصویرمعنوی انسان به باد فنا رفته وازانسان چیزی به نمایش می گذارد که وحشتناک است. زیبائی های صورت بقدری دل انگیزونشاط آفرین است که گاهی سبب می شود تا انسان مفتون وعاشق آنها گردد، یهمین صورت آن زیبائی های سیرت هم بحدی جالب وجذاب است که درخیلی موارد دیده می شود که انسان های نه تنها خوش صورت بلکه خوش سیرت به بهترین وپرجاذبه ترین ومحبوبترین انسانها تبدیل گردیده اند، تاجائی که افراد وجمعیت ها وملت های زیادی حاضرگردیده اند که جان خود را هم درپای آن ها قربانی کنند. درخیلی ازموارد پیش آمده است که انسان با یکی ازاین صفات عالی انسانی مثلاً: خُلق وخوی نیکو، رحم وعطوفت، برادری واخوت، وشهامت وجرأت.... توانسته است تا ده ها وصدها وهزاران انسان را شکارسیرت نیک وشایستۀ خود گرداند، وبرعکس اگرانسانی این خصائل عالی انسانی اش ضعیف ویا آنها را ازدست داده ودرنهایت به لجنزاری روبروگردد آنگاه همه چیزش را....
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم.
« ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریده‌ایم.» سورۀ التین: 4
   اسلامی که همۀ خیروبرکات وهمۀ ارزشهای والای انسانی واخلاقی را باخود دارد وبه همان پیمانه انسان را به مبارزه و مقابله و رویاروئی با هرگونه غرایزلجام گسیخته ونا هنجار، بی بند وباری وفساد، خوشگذرانی وعیاشی، سد شکنی وتعصبات ودرنهایت، سقوط درلجنزارارتداد فرا می خواند، اگرانسان کمی ازخواب غفلت بیدارگردد وبه اسلام نه تنها روی آورده بلکه به ریسمان الهی چنگ زده وازخداوند بزرگ طالب مدد گردد، بزرگترین مؤفقیت هایی را درزندگی نصیب می گردد. افسوس که.... دنیا طلبیدیم وبه مقصد نرسیدیم – آیا چه شود عاقبتی نا طلبِ ما
اسلام عبارت است از« تسلیم وامتثال» یعنی پذیرفتن امرونهی امرکننده، بدون اعتراض، واین دین ازآن جهت « اسلام » نامیده شده است که اطاعت امرخدا وتسلیم شدن به فرمان خدا، لازمۀ آن است بدون اعتراض.
   اسلام برپنج بنا ( ستون ) استواراست واولین آن ایمان به خدا یعنی پذیرفتن قلبی کلمۀ طیبه وکلمۀ شهادت (یقین) واقراربرزبان است. واقامت نماز، وادای ذکات، وروزۀ رمضان، وحج بیت الله شریف.
   ایمان هم با شش اصل استواراست که ایمان به خدا (ج)، ایمان به ملائکه، ایمان به کتابهای خدا، ایمان به پیامبران الهی، ایمان به قدرخیروشروایمان به روزآخرت.
   ایمان با عمل است وعمل انسان بیانگرومبین ایمان انسان است. واسلام هم با رعایت اصول واساسات آن (پنج بنا ) استوارمی گردد یعنی تحقق پیدا می کند.
   گفتاروکرداردوپدیدۀ ایست که یکی مکمل دیگری است، گرفتاربدون کرداربی مفهوم وبی معنی است وکرداربدون عقیده وایمان هم، ارزش دنیائی دارد اما هیچ بهرۀ اخروی بهمراه ندارد. یعنی نزد پروردگارازهیچ ارزشی برخوردارنیست.
   پروردگارمی فرماید: لِمَ تَقُولون ما لاتفعلون .
   « ای مؤمنان! چرا سخنی (به دیگران) می‌گوئید که خودتان برابرآن عمل نمی‌کنید؟» یعنی چیزی را که انجام داده نمی توانید، وعده ندهید ویا نگوئید.»
   وپروردگاردرآیات 2-3 سورۀ عنکبوت می فرماید: « همین که گفتید ما ایمان آوردیم، فکرمی کنید که ما شما را به حال شما رها کرده ومورد امتحان قرارنمی دهیم، نه بلکه شما مورد آزمایشات سخت قرارمی گیرید تا مردمی که راست می گویند ازمردمی که دروغ می گویند ومردم خبیث ازمردم طیب  شناخته شوند. »
            آب درکوزه وما تشنه لبان می گردیم – یاردرخانه وما گِرد جهان می گردیم
    اسلام اگرآنگونه که هست به اصول واساستش عمل گردد چنان تحولی را درزندگی فرد واجتماع بوجود می آورد که قابل تصورنیست، مشکل عمده درعمل به آن است. شاید افرادی استدلال کنند که این پریشانی ما ناشی ازعدم علم وآگاهی ما ومردم ما ازدین ما است ؟ من این استدلال را قبول ندارم زیرا همان اسلامی که درطی قریب به دودهه جهان شمول گردید وآنهم بالوسیلۀ تعدادی اندک وانگشت شمار،  ( کم من فِئةٍ قلیلةٌ...)
   « چه بسیارند گروههای اندکی که به فرمان خدا (توفیق نصیبشان شده است و) بر گروههای فراوانی چیره شده‌اند. و خداوند با بردباران (و در صف استقامت‌کنندگان) است.» بقره: 249
    اما آنها کسانی بودند که آنچه را دیده ویا شنیده ویا اخذ می نمودند، با یقین وتوکل، صداقت واخلاص، تواضع وفروتنی، ثبات وپایداری ،وبا اعتماد به نفس وعزم وارادۀ قوی، وبا فرجام اندیشی ورعایت عهد وپیمانی، که بسته بودند، بلادرنگ به آن عمل نموده و درزندگی خود ونزدیکان وبرادران خود عملی می ساختند.
اِنما کان قول المؤمنین اذا دعوا الی اللهِ ...

   « مؤمنان هنگامی که به سوی خدا ورسولش فراخوانده می شوند تا میان آنان داوری کنند سخنشان تنها این است که می گویند: شنیدیم واطاعت کردیم ورستگاران واقعی ایشان اند وهرکس ازخدا وپیغبرش پیروی کند وازخدا بترسد ( پرواکند یعنی بی پروائی خدا را نکند ) وازاوبپرهیزد،این چنین کسانی به مقصود خود رسیدگانند.» ( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۹, دوشنبه


نامۀ سرگشاده به:
برادران.....
قسمت سیزدهم
   خواهروبرادرمسلمان! میدانی که مدتهاست، دیانت، کرامت، ایمان وهمۀ چیزمن وشما زیرسوال رفته است؟ نه تنها ازجانب ...... وهم میهنان ما، بلکه ازجانب خیلی ازبرادران وهمسنگران نزدیک ما ( انسانهای باخدا وفرهیخته ) که ازچشم ها افتاده و ازرده ها خارج شده وازصفوف مقدم به انتهای خط رانده شده اند وهمین ها بودند که ازما وحرکت ما وآنچه به آن فخرومباهات می کردیم دربد ترین وسخت ترین شرایط حمایت کردند ودرکنارما ایستادند ولی امروز....کاربجائی کشیده است که ایمان و وجدان ما هم احساس د رد والم کرده وندا سرمی دهند.
   خواهروبرادرگرامی! فغان ونالۀ همه عزیزان مسلمانت، اززن ومرد وخورد وبزرگ، ازشهری ودهاتی درسراسرافغانستان وحتی جهان بلند است، کسی فقیر، کسی مریض، کسی محکوم، وکسی مظلوم است. واما کسانی را نمی یابند تا به ندای مظلومانۀ شان لبیک گفته ومرهمی برزخم های شان بگذارد. جمع کثیری ازاینها ازدست فقروبیماری وظلم واستبداد راه فراررا برقرارترجیح داده واین ملیون ها آواره ومهاجرفراری ازخود ودم ودستگاه ونظام (حاکم ) خود را که زندگی درسایۀ آن خیلی وحشتناکترازمحیط ودیارآوارگی وغربت است، خونسردانه درگرودسایس وتوطئه ها ومظالم ددمنشنانۀ کسانی رها کرده وما هم نظاره گرهستیم که دل سنگ هم به حال شان آب می گردد.
   خواهروبرادربااحساس ومسلمانم! فقروفاقه، بیکاری جوانان وعامۀ مردم مظلوم ما وعدم فرصتهای شغلی، فساد درهمه ابعاد آن، کشت وزرع واعتیاد به مواد مخدر، افغانستان را درستون زیرجدول کشورهای غرق درفساد قرارداده است، این درحالی است که افغانستان ازهمه جهات، چه ازنظرمعنوی واخلاقی وچه ازنظرمادی وسرمایه های زیرزمینی وخدادادی یکی ازغنی ترین کشورهای دنیا است که متأسفانه به چنگال مردم بی مایه وبی احساس وستمگری گیرافتاده است....
   برادران وخواهران مسلمان! سرمایه داری لجام گسیخته ازغارت اموال عمومی، فقرکمرشکن بخاطرغصب وسلطه برهمه مقدرات مردمی، افلاس وورشکستگی، واسراف وفضول خرجی، اسارت زن، وتجارت زن، دفاع ازداعیه زن واستفاده سؤازحقوق وامتیازات اهدائی به زن، خلاصه این که افراط وتفریطی که به هیچ معیاری همخوانی ندارد.
     خواهر وبرادرمسلمانم! می دانی که سؤظن وگمان، تشتت وپراکندگی، اختلاف ونفاق، جنگ ودرگیری، بیرحمی وکشتار، تروروانفجار فضای تیره وتاری را بوجود آورده است که زندگی را برهمۀ ما وملت مظلوم و مسلمان ما تنگ ساخته است و اختلاف ونفاق بجایی کشیده است که نظام خانوادگی کشور را هم که ازپایدارترین وقویترین نظام های خانوادگی دردینا بود به یک صحنه تقابل ورویاروئی و به یک کانون اختلاف ونفاق و به یک میدان جنگ ودرگیری تبدیل نموده است ودراین راستا ازپخش فیلم های مذخرف هندی درگذشته تا برخی سریال های ترکی که مستقیماً خانه وخانواده را نشانه گرفته اند تا مؤسسات ومراکزبیشماری را که تاسیس وتقویت کردیم تا آنچه ازبنای خانوادگی را که باقی مانده است، آنرا هم ویران وبه نابودی کامل روبروسازند.
   میدانی خواهروبرادرمسلمانم که تلاشهای فزایندۀ درجریان است، برای کسب ثروت وقدرت بیشتر، ودرنتیجه اسراف وفضولخرچی که خانواده ها را به سرحد جنون ومستی کشانده است بصورتی که به یک خانه و ویلا، وبه یک اپارتمان وچند منزله دریک شهرویا شهرهای مختلف کشورخود اکتفا نکرده بلکه ازسطح یک، یا دو، یا سه کشورخارجی هم فراتررفته است وبالمقابل خانواده ها وفرزندان دیگری را هم که هرگزراه عیاشی واسراف را نپیموده ودرخیال وتصورشان هم نمی گنجیده است بلکه با زندگی شرافتمندانه واسلامی راه اعتدال ومیانه روی را اختیاروپیموده اند با این شیوه ها وروشهای شیطانی بسوی خود کشانده وبه مهلکۀ روبروکرده اند.
  خواهروبرادرمسلمان وفداکارم! می دانی که خانواده های مؤمن ومسلمان (حتی طبقات اشراف ودرباریان) ازقدیم الایام، تلاش شان مبنی براین بود که فرزندان شان را به کانون های ادبی، عرفانی، واخلاقی وازجمله مدارس دینی ومذهبی داخل نموده تا دراولین جلسات درس، با نام خدا وپیامبران برحقش آشنا گردیده وزبان شان به خیروخوبی بازگردد ودرس قرآن وسنت وعرفان واخلاق فراگرفته وبه جمع آدمیان افزوده شوند ولی حالا همین که طفلی تازه به دنیا می آید درتلاش آن اند تا آنان را با فرهنگ وکلتوروارداتی، آشنا نموده و به این افتخارکنند که فرزندانی داریم که به زبان های خارجی تکلم می کنند.
   ای خواهروبرادرمسلمان! آه وسوزکسانی بگوش می رسد که جزتووهمفکران بی پناه تو( مؤمنین ) وخدای تو، کسی درد شان را احساس نکرده و دواکردنی نیست، زیرا احساس خیلی ها مرده وخیلی ازما (انسان ها ) تغییرجهت داده وبه دنبال چیزهایی سرگردانیم که نه دردنیا ونه درآخرت بدرد ما می خورد وبه همین اساس خود را به خسارۀ دنیا وآخرت روبروکرده ایم.
   خواهروبرادرعزیزومسلمانم! شیطان وپیروانش دست دردست هم داده وبا تمام توان وقدرتی که دارند شب وروزشان به ویرانی وخرابی من وتووملت ومردم وخانه ووطن صرف می گردد ویکی ازصد ها تلاش شان این است که من وتورا به این چیزوآن چیزغافل نموده وبه این وسیله طرح های ویرانگرانۀ خود را مانند گذشته ها عملی سازند، غفلت ازفرائض و وجائب الهی، غفلت ازسنن وسیرۀ رسول گرامی، غفلت ازحقوق ومسئولیتهای انسانی واخلاقی، غفلت ازمکروحیله وغدروفریب شیطانی، کشاندن انسان بسوی منکرات وگمراهی، دامن زدن به اختلافات وخودخواهی، تشویق به خوشگذرانی وعیاشی، بی تفاوتی دربرابرمظالم وبی عدالتی، پُشت پازدن به ارزش های والای معنوی وانسانی،  وده ها منکرات دیگر.
واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة ۖ واعلموا أن اللـه شديد العقاب ﴿٢٥
   خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ستم می‌کنند (بلکه اگر جلو ستمکاران گرفته نشود، خشک و تر به گناه آنان می‌سوزد) و بدانید که خداوند دارای کیفر سخت و مجازات شدید است.
   خواهروبرادرعزیزومسلمان! پرسشهای زیادی مطرح است که آن همه شهید وقربانی، آنهمه معلول ومجروح، آنهمه خانه خرابی وآواره گی ومهاجرت وآنهمه ویرانی های کشوروآن همه شعارها وآن وعده ووعیدهای روزهای نخست مبارزه و آن ادعاهائی گوناگونی که مطرح بود.سرانجامش به کجا انجامید، درست است که جمع کثیری ازبهترین های ما دراین راه، همه چیزخود را بشمول جان های شیرین خود را به طبق اخلاص گذاشته ورفتند ولی کسانی که باقی ماندند کجایند ودرکجایی این کاروان خسته قراردارند وچرا ازآنها خبری نیست واگرهست پس چرا این همه بی سروسامانی وتشتت؟ این همه یأس ونا امیدی؟ این همه سستی وکسالت؟ این همه ضعف وناتوانی؟
  برادروخواهرمسلمان! آیا درست است که همه آن اهداف وآرمانها و...که به خاطرآن گردهم آمده بودیم وبزرگترین تحول مقطعی را بوجود آورده به این حالت موجود خلاصه کنیم، چند وزیروچند والی، وچند رئیس وچند باب مدرسه ودانشگاه با مشتی پول وآنهم درانحصارودرجیب افراد انگشت شماری که هم خود شان پریشان وهم عالَمی به غیبت شان گرفتار. آیا هدف همین بود وبازهم فرض کنیم که اگرهمه چیزبدون مزاحمتی، دراختیارما قرارمی گرفت و ما مخیَّرمی گردیدیم که خواسته های خود را عملی سازیم، چه می کردیم وچه برنامۀ داشتیم و آیا غیرازاینکه مسئولیت ها ( مسئولیت این ملت بیکس ) را اولاً مثل دیروز وامروزبه تقسیمش در..... اکتفا می نمودیم وامکانات را هم آولاً کنترول بیشترمی کردیم تا ازچنگ ما خارج نگردیده ودرانحصارکامل ماقراربگیرد، درغیرآن دراختیار.....قرارمی دادیم، آیاهدف وآرمان وشعارما فقط همین بود؟  

   ما همه چیزرا امتحان کردیم، ازحمایت های گستردۀ بین المللی ( نظامی واقتصادی وفنی ) اما عُرضۀ آنرا نداشتیم وقادرنگردیدیم تا ازاین فرصت های بدست آمده، اقلاً برای رفع پرابلم های جامعه وکشورخود استفادۀ معقول نموده ولی دشمنان ما ودشمنان کشورما بیشترازما، ازاین فرصت ها استفاده کرده و به پیاده کردن طرح های ویرنگرانۀ خود مؤفقتر بوده وتوانسته اند تا اوضاع کشوررا بیش ازآن چه درگذشته ها اتفاق افتاده است به آشوب وفتنه کشانده وبه ویرانی ونابودی نزدیکترسازند. ( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۸, یکشنبه


نامۀ سرگشاده به :
برادران.......
قسمت دوازدهم
   همین که اروپا جنگ های خونین اول ودوم جهانی را پُشت سرگذاشت،  جنگهای که ازکشته ها پُشته ساخت وکمترمحیط ومنطقۀ  پیدا می شد که درآن اجساد مردۀ انسانها وخرابه وویرانۀ سراغ نگردد. اما باخاتمۀ این جنگها، ملت آصیب رسیده وهوشیار، به یکباره گی راه خود را پیدا کرد ومسیراتحاد، ووحدت ویکپارچگی را برگزید وبه سرعت به یک قدرت بزرگ اقتصادی وسیاسی جهان تبدیل گشت، وبراین اساس به نیروی کاروکارآمد نیازشدید پیدا کرد زیرا دراثرجنگهای ویرانگروتلفات سنگین نیروی انسانی، به کمبود این نیروی مورد نیازروبروگردید وبرهمین مبنا ازکشورهای ترکیه وشمال افریقا تقاضای نیروی کارآمد کرد وچنانچه گروه کثیری ازکارگران این کشورها راهی اروپا گردیدند واما پس ازمدتی این کشورها متوجه گردیدند که اگربه این جمع وبه این نیروی کارارسالی به اروپا طرح وبرنامۀ نداشته باشند، این مجموعه بزودی همه چیزخود را ازدست خواهند داد، هم هویت نژادی وقومی وهم هویت دینی واعتقادی خود را، وآنگاه پیوند شان با اصل شان منقطع گردیده وبزرگترین درد سری را هم برای خود وهم برای کشورخود وهم برای کشورهای میزبان بوجود خواهند آورد وبناءً هم خود آن مهاجرین کاری، احساس مسؤلیت نموده و هم آن کشورهای مربوطه دست بکارگردیدندِ، وبرای حفظ هویت این جمع کارگرومهاجربرنامه ریزی کردند وانها را تحت نظم وسازماندهی آورده، وبرای آنها وفرزندان شان، مراکزفرهنگی وکلتوری ومدارس دینی وغیردینی ومساجد تأسیس نمودند وجالب توجه این است که رژیم سیکولاروضد دینی حاکم آن زمان درترکیه هم که درهمان ترکیه برمسلمانان ترک قیودات زیادی را وضع کرده بود درصدد تاسیس واحداث مساجد بزرگ برای این مهاجرین ترک گردید ودراین راه مبالغ زیادی را صرف نمود واما امروزاین مهاجرین ترک وعرب ازمنظم ترین وبا برنامه ترین مردم درمحدودۀ اروپا هستند.
      اروپای که میزبان ملیون ها مسلمان ازسراسردنیا است، میزبانیی که نه مانند برخی همسایه گان، بی مروت، بی عاطفه ومتعصب، بلکه اروپای که من دیدم وقریب دودهه دراینجا زندگی کردم، یکی ازصدها خاطرۀ خود را یاد آورمی شوم:
   پس ازاینکه درمحلی که درهمین نزدیکی های خانۀ فعلی ما بود مستقرگردیدم وکسی مؤظف گردیده بود تا بیاید وکارهای اداری ام را درادارات دولتی این محل روبراه سازد. دربعد ازظهریکی ازروزهای طولانی تابستان بود که دیدم زنگ دروازۀ خانه به صدا درآمد وخانمی با انتهای ادب و احترام، احترامی بیش ازتوقع من، تقاضای داخل شدن کرد ومن هم که درانتظارکسی بودم دررا بازنموده وبا هم داخل خانه گردیدیم ودیدم که آرزودارد ببیند که زندگی من ازچه قراراست زیرا اینسووآنسو را می دید وگاهی هم به ساعت خود نگاه می کرد که گوئی عجله دارد وبالاخره ازمن خواست که با هم بسوی ادارات حرکت کنیم. من ازوی خواستم که برای چند دقیقه ای به من فرصت دهد تا نمازظهرم را ادا نمایم وسپس با وی رهسپارادارات مربوطه گردیم. خلاصه، خیلی با خورسندی قبول کرد وسپس من را درماشینی که داشت سوارکرد وبسوی مقصدی که میخواست حرکت کردیم درمسیرراه پرسان کرد که درشبانه روزهمین یکدفعه نمازمیخوانم ویا چطور، برایش گفتم که ما مسلمانها درشبانه روز، پنج وقت نمازمیخوانیم. خیلی با علاقه مندی به حرفهایم گوش داد وتائید واستقبال می نمود تا اینکه به دفاتررسیدیم وکارها را روبراه کرد وسپس باردیگرمرا درماشین خود سوارکرد ودرمسیرراه خانه به یک مغازۀ آورد وازمن سوال کرد که چه اندازه پول به همراه دارم. من برایش گفتم که بقدرخرچ یکهفته ام، وسپس تلفون دستی اش را گرفت وپیاپی زنگ زد وحرف زد ودیده میشد که خیلی نا راحت است تا جائی که من فکرکردم که شاید ازدست من نا راحت گردیده باشد وسپس بدون اینکه چیزی را خریده باشیم به خانه برگشتیم ومن دروقت برگشت ازوی خواستم تا برای صرف یک گیلاس چای ویا قهوه با من به خانه بیاید، اما وی معذرت خواست وگفت: زمانی که خانه ات درست وکامل گردید آنوقت می بینیم،  وبه همین صورت وداع کرد ورفت و اما پس ازچند ساعت وقفه ودرحوالی قریب شام دیدم که باززنگ دروازۀ خانه به صدا درآمد درحالی که این مرتبه انتظارکسی را نداشتم وهم کسی ازمحل اقامت جدیدم آگاهی نداشت وقتی که ازپنجره دیدم، این مرتبه هم همان خانم است که بهمراه شوهرویک ماشین پرازتوشک ولحاف وتخت خواب ووسایل دیگری که به همراه آورده است. ازمن خواست که به این ها دست نزنم زیرا من مهمان آنها هستم. خلاصه این وسایل را زن وشوهرداخل آوردند وجابجا ووصل کردند وسپس گفتند که حالا کمی خاطرما جمع گردید واگرچه هنوزکارتمام نشده است. این وسائلی بود که سپس معلوم شد که این زن وشوهرازپول شخصی خود خریده وبرایم آورده بودند. من که دراین خانه ودراین محل تازه آمده بودم، درخانه ام همه چیزرا داشتم ولی یک چیزرا هنوزتهیه نکرده بودم وآنهم تخت خواب بود که انتقالش برایم به تنهائی مشکل بود ولی زمانی که آن خانم دیده بود که من درروی زمین می خوابم، سخت باعث ناراحتی وی گردیده بود وبلافاصله ازپول شخصی خود به تهیۀ آن وسایل اقدام ومن را برای همیش منت دارخود ساخت، گرچه پس ازآنکه این زن وشوهرشریف ونجیب رفتند، باردیگرهرچه تلاش کردم تا آنها را پیدا کرده وازآنها قدردانی وتشکرکنم وخصوصاً زمانی که فامیل من هم آمدند، ازآنها دعوت بعمل آورم، مؤفق نگردیدم. من گاهی نزد خود فکرمی کنم که اگرما بودیم، پس ازاین که دیده بودیم که این آدم، هم مسلمان وهم پایبند نمازاست، می گفتیم که این هم ازهمان .... است. زمانی که ما دریک کشورهمسایه، وبازآن همسایۀ که چنین وچنان ......ادعاهائی دارد زندگی می کردیم به ندرت قادرمی گردیدیم تا یکسال تمام را دریک خانه ودریک محل زندگی کنیم زیرا همین که می دانستند ویا ازهویت ما خبرمی شدند که ما کجائی وچکاره هستیم، باید شب را به روزمعطل نمی نمودیم زیرا با براپلم های عدیدۀ روبروبودیم. ( ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا؟ ازشعارتاعمل ).

   دیگران خیر. اگریک برادری که یک عمردرکنارهم برای هدف واحد کارکردیم ولی حالا دردوگروه مختلف ( نه برای ....... کارمی کنیم) اگرچنین حالتی بیاید که یکی محتاج دیگری گردیم چه خواهیم کرد؟) افسوس ..... ( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۷, شنبه


نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت یازدهم
   واما با تآثروتاسف فراوان، با همه آن دستآوردهای عظیمی که درسطح منطقه وجهان ( ازبرکت جهاد) نصیب ما افغان ها گردیده بود وازمهاجرین ما هم به همان پیمانه دراین سرزمین ها استقبال دورازانتظاری بعمل آمد، وتعداد زیادی از افراد مخلص ومؤمن دست بکارگردیده درهمان اوایل آوارگی وهجرت به تأسیس مساجد مبادرت ورزیدند وبرخی دراین زمینه ها تا همین حالا هم با اخلاص تمام درخدمت اسلام ومسلمین اند ومؤفقانه هم عمل می نمایند اما برخی ازمساجد ما که باید مرکزتجمع وتعاون، اتحاد ووحدت، وبرادری واخوت می بودند، بالعکس دربعضی مساجد وخاصتاً دربرخی ازشوری های مساجد چنان حالتی ازاختلاف ونفاق استشمام می گردید که گوئی ازمسجد وماحول آن میدان جنگ ساخته اند که هرلحظه آتش آن همه را دربرخواهد گرفت، فاجعه ازآن جائی آشکارمی گردد که برخی مساجد برای قوم، ویا تبار، ویا گروه، ویا برای رهبرمشخصی تآسیس گردیده است نه برای خدا ودعوت بسوی خدا، وازهمه بدتراین که ما با خود اختلاف ونفاق، تعصب وتنگ نظری، فخرفروشی و خود محوری، افترا وتهمت، کینه وانتقام، همان بیماریهای که سبب شد تا همه آن دستآورد های عظیم اسلامی وجهادی ما ازبین رفته یا زیرسوال برود، این حالت غیرنورمال را با خود به ارمغان آوردیم، واین بیماری ها واین سییآت واین خوی وخصلت های زشت وناروا را به داخل مساجد وخانه های خدا هم کشاندیم و چیزی کردیم که هیچ کسی هم دربرابراسلام مرتکب نمی گردد، یعنی مردم را ازمساجد بسوی .... راندیم. درمساجد به این وآن (برادرمسلمان، ویا گروه های دیگری ) تاخت وتازکردیم و به این وآن توهین وتحقیرنمودیم وحتی طعن ولعن حواله کردیم وعناصرفرصت طلیی هم پیدا شدند که سرجنباندند وتشویق کردند ویا عناصرماجراجو وفتنه گری حمایت بی دریغ خود را ازما اعلام نمودند ویا افرادی موذی ودستوری وشیاطینی جنی وانسی التهاب آفرینی نمودند وما هم احساس آنرا نمودیم که شاید روش وکردارما نیک وشایسته و خدائی وازحمایت مردم برخورداروبا ذوق ملت برابراست. مسجد محل دعوت وارشاد بسوی خداست وآنهم دعوت وارشاد مردمی که شاید راه خطا واشتباه رفته وآرزو دارند تا راه نجاتی را جستجو کرده وازهمین روی به مسجد وخانه خدا روی می آورند تا با خدا تجدید عهد وپیمان نموده واظهارندامت وپشیمانی نمایند، آن احزاب وگروه های را هم که زمانی رودرروی یکدیگرقرارداشتیم، امروزنباید علیه آنها درمساجد ومراکزعبادی تبلیغات سؤصورت بگیرد زیرا جمع کثیری ازآن افرادی که خواسته ویا ناخواسته به آنسوکشانده شده بودند امروزبه اخلاص تمام روی به مساجد آورده ونمازها وعبادات خود را بصورت منظم بجا می آورند و تا جائی که من دیدم، جمع قابل توجهی ازاین گونه افراد، هم خود شان وهم فرزندان وهم خانواده هایشان روی به خدا آورده وغیرازنمازهای پنج وقت و روزۀ فرض به روزه های نفلی، وغیرازحج فرضی به ادای حج عمره مبادرت می ورزند که نباید مانع ورود شان به مراکزاسلامی ورو آوردن شان به ارزشهای والای اسلامی گردید، خصوصاً درمورد فرزندان شان اگرتوجه اساسی صورت نگیرد، شاید با این حالت تقابل، این نسل جدید هم به جهت هائی کشانده شوند که مسئولیت آن بگردن ما خواهد بود. وخصوصاً زمانی که این افراد وخانواده ها به این گونه مساجد روی بیاورند وبه بینند که مسجد نه خانۀ خدا بلکه خانۀ فلان قوم ویا فلان گروه ویا فلان مذهب مشخصی است وفقط برای آن هدف فردی وگروهی وقومی ومذهبی کارمی کنند، وازمسجد برای محاسبه وتصفیۀ حسابات شخصی وگروهی استفاده می کنند، غیرممکن است که بازهم به این دروازه روی بیاورند.
   مردم متدین وایثارگرما همانگونه که همیشه به هرندای خدائی لبیک گفته وبا تمام توان برای کمک وحمایت درراه خدا آماده بوده اند برای اعماروتآسیس مساجد درهمین سرزمین ها هم ازهمان روزهای اول لبیک گفته وحاضرگردیدند تا مبالغ هنگفتی را ازمخارج ومصارف یومیۀ خود کاسته ودراختیارمصدیان امورمساجد قرارداه ومساجد شانداروبزرگی را دراین سرزمین ها بنا نموده وبروی نمازگذاران بگشایند واما با تلاشهای نابخردانۀ که بالوسیلۀ عناصربی عاطفه وغافل صورت گرفت برخی ازاین مساجد به مراکزجناح بندی های نژادی، قومی، مذهبی وخصوصاً حزبی وگروهی درآمد وتکه تکه وپارچه پارچه شد، مساجد بزرگی که دراوایل احداث آن ها، صد ها وهزاران نمازگذاررا درخود جای می داد، به چنان وضعیتی گرفتارشد که درنمازهای پنج وقت به غیرازامام ودربرخی مساجد دراوقات مختلف نماز، هیچ کسی بشمول امامی موچود نیست ودرنمازهای جمعه هم بغیرازیکی دوصف، کسی روی بسوی مساجد نمی آورد، زیرا مساجد به سوی گروه ها ونژاد ها ومذاهب تغیرجهت داد وبجای دعوت به سوی خدا وتشویق مردم به رعایت اصول واساسات  دینی وشرعی وترغیب مردم به پیروی ازاوامرونواهی پرودگار، مردم را به سوی بُت کده های قومی ونژادی وگروهی فراخواندند، آنچه درداخل کشوراتفاق افتاده بود وسبب شد، تا به چنین بلای ( اختلاف ونفاق) گرفتاروبه آوارگی وذلت تن در دهیم واین عناصرفرصت طلب بازهم، همۀ این اوضاع آشفته، واین تشتت وپراکندگی را برآن همه ارزشهای والای الهی واسلامی ترجیح داده وازآن کردۀ خود نه تنها پشیمان ونادم نگردیدند بلکه با دامن زدن والتهاب آفرینی های عناصرموذی وشیطان صفت لبیک گفته به راه خود دراین گرداب متعفن وآلوده ادامه دادند.
   روی آوردن به مسجد وبه نمازوبه قبله (واحد) به این معنی است که به همۀ آن وابستگی ودلبستگی های فردی وجمعی وروابط وعلایق قومی ونژادی ومذهبی وگروهی باید پُشت پا زد وفقط  وفقط  به اسلام وارزشهای والای آن تکیه نمود ومتوصل شد. درغیرآن سبب می شود که باب اختلاف ونفاق بازگردیده و جمع کثیری ازمردم ما، ازمسجد روگردان ودرنهایت ازاسلام فاصله بگیرند. کسی پشتون وکسی تاجیک، کسی پاکستانی وکسی ایرانی، کسی سنی وکسی شیعه، وکسی فلان حزب وکسی از فلان حزب، زمانی که احساس گردد، این جمع ویا سران این مجموعه و یا اراکین این مسجد، خصوصاً امام این مسجد متعلق به یک جناح وبه یک قوم ویا به یک مذهب ویا به یک گروه متعلق است و برای همان هدف خود کارمی کند و ازمسجد ( خانه خدا ) برای اهداف فردی یا گروهی استفاده می کند بازغیرممکن است که کس دیگری به غیرازوابستگان و پیروان ایشان به این مسجد روی بیاورد، درحالی که مساجد خانۀ خدا وبرای همه مسلمین ومؤمنین به خدا وهرکس دیگری است که قصد روی آوردن به مسجد را داشته باشد اگرچه انسان نیک وشایستۀ هم نباشد وسوابق خوبی هم نداشته باشد.
    وازجانبی دربین این جناح ها واقشارمختلف حرف های زیادی است که اگررعایت نگردد باعث کشمکش واختلاف وروگردانی مردم ازمسجد می گردد. دربرخی ازمساجد، متولیان واراکین ومسئولین مسجد به گونۀ عمل می کنند که گوئی مسجد مال شخصی آنها است که این هم ضربۀ بزرگی به جایگاه ومقام مسجد که خانۀ خدا است وارد می کند زیرا اینگونه افراد، آنرا به محل ویا محدودۀ شخصی خود تبدیل نموده واین عمل ایشان باعث ناراحتی و بی علاقه گی خیلی ازنمازگذاران به مسجد خواهد گردید، درحالی که ایجاب می کند تا امام واراکین مسجد آنگونه عمل نمایند که هیچ کسی، ازهیچ جناح وازهیچ جمع وگروه ونژاد وقبیلۀ، اگرچه با افکارواندیشه های سران واراکین مسجد هم سازگارنباشند، بتوانند به مسجد آمده ودرآنجا با احساس امنیت وآرامش درنمازشرکت جسته وبا خاطرآرام نمازخود را ادا نمایند واین احساس برایشان دست ندهد که کسی ازحضورشان درمسجد، به دیدۀ مناسب برایشان نگاه نمی کند.

   قوم وتبار، گروه وحزب ومذهب اگربه خدمت اسلام، ورشد اندیشۀ اسلامی، وبرای اتحاد ووحدت مسلمین، وتقویت احساس برادری واخوت دربین مسلمین باشد خیلی هم خوب وباارزش ومفید است واگردرجهت تشتت وپراکندگی، اختلاف ونفاق، طغیان وتجاوز، خود بزرگ بینی وخود محوری ایجاد شده باشد ویرانگرومخرب است، که باید ازآن پرهیزکرد. (ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۶, جمعه

نامۀ سرگشاده به:
برادران.....
قسمت دهم
   اتحاد ووحدت ونظم وانسجام مسلمین دراولین روزهای پس ازآوارگی وهجرت درمدینۀ منوره پایه گذاری گردید، اولین هستۀ را که مسلمین پس ازآنهمه رنج وزحمت، آزار واذیت، وآوارگی وآوآوارگی وهجرت بدست مشرکین به رهبری وامامت وقیادت رسول اکرم ( ص) برای تجمع مسلمین ( برادران مسلمان) ایجاد کردند مسجد بود، مسجد کانون آخوت وبرادری، مُمثل حسن خلق وبزرگواری، پیام رسان کرامت انسانی بحساب می آمد.
   درقرآن وسنت تأکید زیادی گردیده است که مسلمین نمازهای پنج وقت روزانه را به جمع ادا کنند وهرگاه بنا برمعاذیرشرعی درنمازجماعت شرکت کرده نتوانستند بازهم درهرکجایی که هستند نمازها را بصورتی ادا نمایند که اگربیش ازیکنفرهستند، باید یکی ازآنها امامت دیگران را بدوش گرفته ونمازرا با جماعت ادا کنند، زیرا که فضایل  نمازباجماعت بمراتب بیشترازنمازهای تنها گذاراست، وسپس نمازهای هفته وارجمعه را باید دریک مسجد ومحل بزرگتری ادا کنند که نمازگذاران وجمعیت بیشتری وازمساجد مختلف دیگری درآن شرکت جویند تا نمازجمعه بخاطرعظمت وفضایل آن دریک اجتماع بزرگتری برگذارگردیده وازخطبۀ که برای نمازجمعه اختصاص دارد وشامل مسائل حیاتی برای مسلمین است به تعداد بیشتری بهره مند گردند. وبهمین گونه نمازهای عید که سال یکمرتبه برگذارمی گردد درمحیط خیلی بزرگتروبا اشتراک همه نمازگذاران محیط و محل ودرهرشهربزرگی که مقتدیان همه مساجد منطقه درآن بتوانند شرکت کنند برگذارمی گردد و به همین ترتیب مراسم حج است که سال یکمرتبه برگذارمی گردد ودرآن همۀ مسلمین عالم، ازهرشهرودیاروازهرکشوروقاره وازهرنسل ونژادی که برای شرکت درمراسم حج به بیت الله الحرام تشریف می آورند باید به امامت امامان حرمین نمازادا نمایند. واین ها همه نشانه های توحیدی وعلامت اتحاد ووحدت مسلمین را تداعی می کند وبراین مسئله مهرتأکید می گذارد که اسلام به جمع وبه اجتماع ووحدت مسلمین تا چه پیمانه ارج می نهد. رسول اکرم ( ص) با نمازانفرادی به شدت برخورد نموده وازآن منع فرموده اند وچنانچه درحدیث صحیحی ازرسول اکرم ( ص) آمده است که فرموده اند:
   « دلم می خواهد که مؤذنی را دستوردهم که برای جماعت اقامت بگوید وکسی را دستوردهم که عوض من امامت دهد ومن شعلۀ آتشی را گرفته وخانۀ آن مردمی را آتش بزنم، ونیزآن مردمی را بسوزانم که پس ازشنیدن اذان نیزازخانه های خود بیرون نمی آیند.» وبرهمین مبنا درمیادین جنگ هم، جائی که خطرات زیادی متوجه مسلمین بوده است بازهم همیشه نمازها به جماعت اداگردیده است. این توجه فوق العاده به جمع و جماعت بیانگرآن است که اسلام به جمع وجماعت، به اتحاد ووحدت، وسپس به برادری واخوت اکیداً ترکیزنموده است ولی دل ها وروح های بیماروافسرده وانسانهای ازخود وازدیگران بیزار، با طرح عیب واشکالات وتهمت وافترا به این وآن برادرمسلمان درتلاش جدائی وفاصله ازدیگران اند تا به آرزوهای نفسانی، ومقاصد... که دارند وآن هم رسیدن به.... ودرنهایت .....برسند.
   عدۀ احساس می کنند وچنین برداشتی دارند که هدف ازتأسیس مسجد آنست که مردم برای عبادت دورهم جمع گردند ودرآن جا ( مسجد ) فقط عبادت خدا را بجا آورند، درحالی که اگرهدف ازاعمارمسجد واذان برای فراخوانی نمازگذراران به مسجد، تنها برای عبادت بود، عبادت تنهائی به مراتب با اهداف اصلی عبادت که به دورازریا وتظاهراست نزدیکتراست وبراساس نظریات برخی ازامامان، همانگونه که ادای نمازهای فرض با جماعت دارای فضایل زیادی است، ادای نمازهای سنت ونفل درخلوت هم دارای فضایل بیشماری است.
   اما مقصد غائی ازتأسیس مسجد جمع آوری مردم برمحورعقیده وایمان واحد ( اسلام ) وآنهم ایمان به خدای واحد ویا اجتماع واحد یعنی عبادت گروهی ویا دسته جمعی، ومحل وجائی واحد (مسجد)، وازهمه مهمترامام وپیشوا ورهبرواحد است، وماسوای این، هیچ انگیزۀ دیگری نمی تواند اهداف مسجد را بصورت  کامل آن تأمین ورضایت پروردگاررا باخود داشته باشد.
   همین که قصد نمازباجماعت کردیم به آن معنی است که ما ازآن حالت انفرادی وپراگنده، بسوی جمع واحد وقبلۀ واحد وبرای عبادت خدای واحد وتحت قیادت وامام وپیشوای واحد، روی آورده وبه همه آن مشاغل دنیائی ومصروفیت های کذائی وسرگرمی های بیهودۀ سیاسی وریائی روزانه وداع نموده برای خلوت باخدای خود ورازونیازباخالق وفرمانروای حقیقی خود وروی آوردن به دساتیروفرامین سرور و والای اصلی خود وتجدیدعهد وپیمان با مولای محبوب و دوست داشتنی خود آماده گردیده ایم.
   یکی ازآن ده ها معضلات ما ومردم ما وبرخی ازسران وبزرگان اقشارمختلف جامعۀ ما این است که هرحرکت مثبتی را که انسان قصد آغازآنرا دارد، شیطان با تمام سعی وتلاش بی وقفۀ خود می کوشد تا آنرا بسوی اهداف ومقاصد قومی، نژادی، مذهبی، گروهی وحزبی بکشاند، ودراین بحران وطوفان سیاسی، اجتماعی، واخلاقی که همه چیز را به نابودی وانهدام تهدید می کند ما هم بدون تأمل وتفکرو بدون توجه به فرجام آن، تحت تأثیرقرارگرفته وبا آن همآهنگ می گردیم.

   همین که آواره گی وهجرت روبه افزایش گذاشت وجمع کثیری ازملت های مسلمان دراثرمظالم وجنایات دیکتاتورها ونظام های شیطانی به دیارغربت سرازیرگردیدند، همانند صدراسلام به مراکزتجمع مسلمین ( مساجد ) نیازشدیدی احساس می گردید وبرهمین مبنا بود که مساجد زیادی یکی پی دیگری درمحیط آواره گی وهجرت احداث وجمع کثیری ازمردم مسلمان برمحورآنها گردآمدند واین روند را کشورها وملت های متمدنی مانند ترکیه ومغرب به خوبی اداره ورهبری وقیادت کردند بگونۀ که ده ها وصدها وهزاران نمازگزاردراین مساجد گرد می آیند، که اکثراوقات، جائی برای نمازخواندن پیدا نمی گردد ودائماً این مساجد درحال توسعه دادن هستند، خصوصاً نسل جوان بصورت بی سابقۀ دراین مساجد جلب وجذب میشوند، نه تنها ازقوم خاص ترک ویا عرب بلکه ازهرنژاد وملیتی زیرا دراین مساجد حرفی ازعرب وعجم، حزب وگروه، دولت وملتی بکلی مطرح نیست و کسی نمی داند که این مسجد متعلق به کیست زیرا علایمی ازتعصبات قومی ونژادی ومذهبی درآنها مشاهد نمی گردد وامامان سخنرانی وخطبه را به زبان عربی ویا ترکی وهم گاهی ترجمه اش را به زبان محلی مثلاً آلمانی، یا انگلیسی ویا هالندی می خوانند تا نسل جوان که بزبان محلی تسلط بیشتردارند ازاین خطبه ها بهره مند گردند، واین مساجد نه تنها موجب درد سرها ومشکلاتی برای خودشان ودیگران نگردیدند بلکه آن هدف اساسی ازتأسیس مساجد را بصورتی برآورده کردند که برای کشورها وملت های میزبان هم جالب وهم جذاب است وازجانبی باعث هیچ نوع عکس العمل منفی ویا حساسیت های دیگری نگردیده بلکه باعث شدند تا به تعداد کثیری ازملت های میزبان ازاین مجموعه ها استقبال نموده وبه این جمع بپیوندند ومسلمان شوند. بگونۀ که هیچ باورکردنی نیست زیرا درسازماندهی ودعوت این برادران همه آن ارزشهای والای انسانی واخلاقی ومعنوی کاملاً رعایت ومطابق اصول اسلامی وانسانی صورت می گیرد وعلاوتاً کلیساهای زیادی جای خود را بمساجد گذاشته ورفتند.( ادامه دارد)

۱۳۹۵ فروردین ۵, پنجشنبه


نامۀ سرگشاده به:
برادران....
قسمت نهم
   عامل این همه پراکندگی وتشت، اختلاف ونفاق ودهشت ووحشتی که هم ما وهمۀ ماحول ما را فراگرفته است، دربی اعتنائی به دستورات الهی وارزشهای والایی انسانی نهفته است وازبی عدالتی ها، تعصبات، فزونخواهی ها، عیب ونقص ها، وافراط وتفریط ها مایه می گیرد وریشه درحُب مال وجاه دارد ونتیجتاً به بندگی نفس وهوی می انجامد که خطرناکترازبندگی آنهایی است که خود را درپای این ون ن میبت وآن می اندازند، وغیرازخدا معمبودانی را برمی گزینند.
   ما ضمن این که ازبرکت اسلام وارزشهای والایی اسلامی ما وازجمله جهاد مقدس ما دستآورد هایی عظیمی کمائی کردیم اما اگرکمی بخود می آمدیم وبا طرح وبرنامۀ کاملتروجامعتروبا اتحاد و وحدت صفوف دراین راه مقدس قدم می گذاشتیم امروزبرای مردم و کشورخود مصدرکارهایی عظیمی می گردیدیم وهم بهترین الگویی به سایرمسلمین ومردم مستضعف جهان درمی آمدیم و اما متأسفانه درجال نفس وهوی وشیطان، تعصبات قومی، نژادی، گروهی ومذهبی ودسیسه های بیرونی قرارگرفتیم، ضمن این که درموارد زیادی مطابق اصل واصول عمل نموده، ازحق دفاع کردیم ودربرابرظالمین ایستادیم اما همزمان به طرد ونفی برادران وهمسنگران وهمقطاران خود کوشیدیم وبرتشتت وپراکندگی والتهاب آفرینی نقشی اساسی ایفا کردیم.
   امروزامکانات وافری درهمه زمینه ها ودرهمه ابعاد دراختیارما وهمۀ انسانها است، ونه تنها درفضاهای آزاد ودرسایۀ دیموکراسی وآزادی بلکه دردورافتاده ترین وازنظرافتاده ترین نفاط افغانستان وجهان زمینه برای کاروفعالیت فراهم است بشرط آنکه ما برای کاراساسی، سازنده ومثبت آماده  می بودیم. اگرهمدیگررا بخاطر.... که دامنگیرما است تحمل کرده نتوانسته ونمی توانیم وبه طرد یکدیگرپرداخته وخوشحالیم، اما بازهم دست ازسریکدیگربرداشته، وازاین فرصت های خدادادی برای ادای وجائب خود استفادۀ اعظمی می کردیم، خیلی بهتربود. حسد وحرص وفزونخواهی بحدی درما غلبه دارد که اگرهرچه هم دراختیارداشته باشیم بازهم تحمل برخورداری دیگران را ازاین چیزها نداریم.
    برخی ازرسانه های گروهی، ضمن این که برنامه های مثبت وقابل قدری دارند، اما بازهم متأسفانه  اصول وارزشهای والای اسلامی را زیرپا نموده و تحت تأتیرتعصبات ....بیشترین تبلیغات خود را علیه برادران مسلمان شان وبرمحوراهداف ... وتضاد های ذات البینی .... خلاصه می سازند که هیچ صبغۀ دینی ندارد ودرخیلی ازموارد درتضاد کامل با ارزشهای دینی وانسانی ودردشمنی با اسلام ومسلمین است. تهمت وافترا، توهین وتحقیر، دشنام وبد زبانی، طغیان وتجاوز، غدروفریب، فخرفروشی ومقدس مآبی، عیب جوئی وعوام فریبی، مال اندوزی وسؤ استفادۀ مالی، تلاش برای نفرت پراگنی وتشتت، تلاش برای بهم اندازی وفساد اجتماعی، عصبانیت وخشمی بدورازکرامت انسانی، ودرنهایت به نفرین این وآن مسلمان خلاصه می گردد، وهرگاهی که به چهرۀ این گونه انسانها دیده شود چنان نمایان می گردد که اگرفرصتی پیدا کنند جنبندۀ را درروی زمین نخواهند گذاشت، مانند آنچه امروزدر..... وجهان شاهد آن هستیم، وهمۀ هم وغم شان دردفاع  ویا دعوت به حزب وگروه ویا....خلاصه می گردد، ومانند دایه های مهربانترازمادر، دم ازدین ودیانت ویا قوم ونژاد ویا فلان ..... باطل میزنند که با اسلام هیچ سنخیتی ندارد.
   برخی افراد گروه ها و احزاب چنین برداشتی دارند که گوئی رهبرشان با همه آن خلاها واشکالات و.... که دارد، درجایگاه پیامبرویا خلفای صدر اسلام قراردارد که اگرکسی با وی هست مسلمان است واگربا وی نیست، منافق ویا کافراست وبه همین مبنا به غیرازافراد گروه خود دیگران را به هراسم ورسمی که باشند قبول ندارند وبا آن رو دررو می گردند ومانند دشمنان اسلام با آنها برخورد نموده کاری می کنند که ازشیطان هم چند قدم جلوتراند. چه فکرباطل وچه خیالات واهی.
پروردگاردرکلام پاک خود می فرماید:
ازيا أيها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم عسى أن يكونوا خيرا منهم ولا نساء من نساء عسى أن يكن خيرا منهن ۖ ولا تلمزوا أنفسكم ولا تنابزوا بالألقاب ۖ بئس الاسم الفسوق بعد الإيمان ۚ ومن لم يتب فأولئك هم الظالمون11يا أيها الذين آمنوا اجتنبوا كثيرا من الظن إن بعض الظن إثم ۖولا تجسسوا ولا يغتب بعضكم بعضا ۚ أيحب أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتا فكرهتموه ۚ واتقوا اللـه ۚ إن اللـه تواب رحيم .( حجرات: 11 و12)

   «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی ازمردان شما گروه دیگری را استهزاء کنند، شاید آنان بهترازاینان باشند، و نباید زنانی زنان دیگری را استهزاء کنند، زیرا چه‌ بسا آنان از اینان خوبتر باشند، وهمدیگررا طعنه نزنید و مورد عیبجوئی قرار ندهید، و یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانید ومنامید. (برای مسلمان) چه بد است، بعد ازایمان آوردن، سخنان ناگوار و گناه‌آلود (دالّ بر تمسخر، و طعنه زدن و عیبجوئی کردن، و به القاب بد خواندن) گفتن وبرزبان راندن! کسانی که (از چنین اعمالی و اقوالی) دست برندارند و توبه نکنند، ایشان ستمگرند (و با سخنان نیشدار، و با خرده‌ گیریها، و ملقّب گرداندن مردم به القاب زشت و توهین‌آمیز، به دیگران ظلم می‌کنند). ای کسانی که ایمان آورده‌ اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است، و جاسوسی و پرده ‌دری نکنید، و یکی ازدیگری غیبت ننماید؛ آیا هیچ یک ازشما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ ای خود را بخورد؟ به یقین همه‌ ای شما از مرده‌ خواری بدتان می‌آید (و از آن بیزارید، غیبت نیز چنین است و از آن بپرهیزید و) از خدا پروا کنید، بی‌گمان خداوند بس توبه‌ پذیر و مهربان است.»( ادامه دارد)