ziaie1

ziaie1

۱۳۹۸ شهریور ۹, شنبه

نبرد پا برهنه ها
قسمت هژدهم
شفیق فردای آن روز، تماس و ارتباط با خانواده های شهدا ومفقود شده ها را دراولویت کاری خود قرارداد وبدون اطلاع قبلی بدروازۀ خانۀ یکی ازشهدای جوانی که به تازگی به دست رژیم سفاک وظالم شهید شده بود، حاضر گردید وبا نواختن زنگ دروازه اجازۀ دخول خواست.
پدرشهید درحالی که ازسیمایش حالت غمزدگی وتأثربه مشاهده نمی رسید، دروازه را بازکرد وبدون درنگ گفت:
احساس می کنم که به خاطربرادرشهید تان وبرای تسلیت گوئی آمده اید؟ بفرمائید.
من ازشما وسایربرادران ودوستان پسرم که درمراسم شهادت وی با ما غم شریکی نموده وما را تنها نگذاشته اید تشکرمی کنم وازخدای بزر گ برای تان اجروپاداش اخروی را طلب می کنم. ما که یکی ازخانواده های بزرگ وسرشناس کابل هستیم که بیشترمردم ما را می شناسند وازپسرودختروخورد وبزرگ ما، چه برادر زاده وخواهرزاده وسایراعضای خانواده به ده ها تن میرسند، هیچ احساس تنهائی نکرده وهیچ لحظۀ درغم و پریشانی بسر نبرده ایم زیرا اگراولاد نیک در راه نیک و در راه خدا ( ج ) برود هیچ اندوه و تأثری نه تنها ندارد بلکه آرزوی دیرینۀ من ومادر وی وخانوادۀ ما بوده است که همیشه برای او و سایر فرزندان خود این دعا را کرده بودیم.
ما تأثرما ازشهادت پسرم نیست وقبول کنید که هیچ تأثری نداریم بلکه پریشانی ما از آیندۀ دین و وطن است.
من به سایرفرزندان خود اعلام نمودم که اگرهمه دراین راه به شهادت برسند وهمۀ ما بخاک وخون کشیده شویم ترجیح می دهم براین که سگی ازدروازۀ ما بدنبال این وطن فروشان بی خرد وبی فرهنگ برود.
اینها را ما وخانواده های ما وملت می شناسند، بیشتراینها مردم لااُبال وبی بند وباری اند که جزعیاشی وعربده جوئی کمال دیگری ندارند وبیشتراینها دربین خانواده های خود هم، چنان منفورومطرود اند که حتی پس ازرسیدن به قدرت نتوانسته اند دربین خانواده های خود جائی پائی پیداکنند.
ازبین اینها کسانی را می شناسم که پس از رسیدن به قدرت، پدرخویش را درتصفیه ها بکام مرگ کشانده اند ومادروخواهران مظلوم خود را مجبور به ترک وطن کرده اند.
شفیق گفت پدربزرگوار!
ازدیدارشما وازشنیدن صحبت های آگاهانه وگرم شما نهایت احساس آرامش کردم .
من آمده ام که به شما اعلام بدارم که نه تنها من بلکه جمع کثیری ازسایرفرزندان این ملت مظلوم در خدمت شما اند، ونیزبه شما اطمینان بدهم که تسلط اینها برکشور غیرممکن ومحال خواهد بود، حتی با کمک مستقیم خارجی ها.
اینها نخواهند توانست با ارعاب وکشتار مردم مظلوم ما به اهداف شوم خود برسند، کشوردرحال التهاب وکابل و ولایات یکپارچه آمادۀ انقلاب اند.
من به شما اطمینان میدهم که بزودی صد ها همسنگران فرزند شما با ایثار جان های شیرین خود، کشور را از چنگال این اهریمنان نجات خواهند داد ومسئولیت ایمانی و ملی خود را در برابر دین و وطن ادا خواهند کرد.
پدرشهید گفت فرزندم!
شهادت پسرم درداخل خانواده و دربین فامیل واقوام چنان اثرات وسیع وگستردۀ بجا گذاشته است که ده ها جوان آمادۀ گردیده اند تا راه او را ادامه دهند.
خانواده های زیادی به ما پیغام داده اند که ما تحت هدایت ورهنمائی شما آمادۀ هرگونه ایثاروفداکاری هستیم، آنها گفته اند:
ما منتظریم که شما درزندگی چه تصمی اتخاذ می کنید، آیا درداخل مانده ومقاومت می کنید ویا ترک وطن نموده وهجرت را اختیارمی نمائید. ما منتظر تصمیم و منتظر قوماندۀ شما هستیم.
این شهادت پسرم چنان فضای عجیبی را دربین خانواده، اقوام و اطرافیان نزدیک بوجود آورده است، فضایی یکپارچه ومتحدی که سابقه نداشته وباورکردنی نیست. من احساس نمی کردم که روزی چنین اتفاقی بیفتد که با شهادت فرزندم چنین فضای از خودگذری وایثاروبرادری ومحبت دربین عزیزان و د وستان بوجود آید. برعکس آنچه انتظار آن می رفت، فضای ترس و وحشت وپراگندگی و مداهنت.
شما این گروه را ازجهات سیاسی و گروهی آن می شناسید ولی من اینها را علاوه بر آن از جهات اجتماعی و موقعیت مردمی آنها می شناسم، بغیراز تعدادی که زبان خوب دارند وبدانوسیله موقعیتی را دربین گروه خود پیدا کرده اند، این گروه منفور جامعه بوده و مردم ما بحدی درمورد این ها حساسیت دارند که د رمورد خارجیها ندارند. اینها با کلتوروفرهنگ، عنعنات و رسوم، دین وآئین جامعه و مردم ما بیگانه اند. اینها حتی درتبانی با ابرقدرت روس و با تأثیر پذیری از آن، ضد دین وفرهنگ جامعه گردیده اند.
مشکل افغانستان با ادامه همان سیاست های چندین دهۀ حاکمان ما که وابستگی هرچه بیشتر ما را به روسیه فراهم نمود، ازابتدا محسوس وقابل درک بود. ترس از این وابستگی بخصوص باکشوری که خود ازیک اقتصاد پیشرفتۀ برخوردارنبود، کشوری که نظامش بر دیکتاتوری برخلق استواراست، کشوری که یک نظام جدید جهانی را به زور برچه بربالای انسانها امتحان می کند، کشوری که همه چیزش با جامعه وکشور ما نه تنها فرق می کند بلکه در تضاد است، آیا ممکن خواهد بود که افغانستان درپیوند با آن و یا دروابستگی با آن روز خوشی را بیابد.
من برعکس احساس وحشت می کنم ومی ترسم که نه تنها چیزی حاصل ما نخواهد شد بلکه هرآنچه داریم آنراهم ازدست خواهیم داد . ما که عقب افتاده ترین کشورجهان ازنظر مادی هستیم می ترسم که از نظر معنوی نیز همۀ دارو ندارما به نابودی روبرو خواهد شد و ازاین مصیبت، مردگان ما هم، مانند مولانای بلخی، ابوریحانی بیرونی، خواجه عبدالله انصاری، ابن سینای بلخی، امام فخررازی وسیدجما ل الدین افغانی نیزمأمون ومصئون نخواهند ماند.
ما دیدیم بخارا وسمرقند را که زمانی مهد علم و دانش وفرهنگ دنیا بود وازآنجا شخصیت های بزرگی مانند امام محمد بخاری، ترمذی و خواجه عبدالله احرار و ابومنصور ماتُریدی برخواستند. امروز نشانۀ ازعلم ودانش وفرهنگ درآن سرزمین ها به مشاهده نمی رسد وحتی ازنظرمادی عقب افتاده ترین جوامع زیرسلطۀ روس اند. پس چگونه کشور ما روی سعادت و خوشبختی را خواهد دید.
من لحظۀ به پسرم فکر نکردم، حتی درطی ده سال اخیرعمرم ازآیندۀ کشورو همسایگی ودوستی با روس ها احساس تشویش و نگرانی پیدا کرده ام.
شفیق پس ازشنیدن حرف های پدرشهید احساس کرد که انقلاب آینده نه تنها انقلاب به مفهوم برچیدن بساط گروهکی از وابستگان روسیه خواهد بود، بلکه انقلاب، انقلاب فکری وبنیادی خواهد بود که جامعه را ازبنیاد متحول نموده واستقلال و آزادی ونظام اسلامی را به ارمغان خواهد آورد.
دراخیر پدرشهید ازشفیق خواست تا آدرس خود را با شماره تلفن برایش بدهد و ازاوخواست که ارتباطش را با او قطع نسازد وگفت:
این خانه، خانۀ شما وهمه کسانی است که درد دین و وطن دارند، امید وارم همیشه به ما سربزنید تا باهم لحظاتی نشسته ودرمورد آلام وپریشانی های ملت ومردم خود درد دل نمائیم . شفیق با وعدۀ ملاقات های بعدی خداحافظی کرد و رفت. ( ادامه دارد ) .
آدرس وبلاک : Ziaiebeha.blogspot.

۱۳۹۸ شهریور ۷, پنجشنبه

نبرد پا برهنه ها
قسمت هفدهم 
هربخش، علاوه برمسئولیت ها ووجائبی که روزانه بردوش شان قرارداشت درتلاش آن بودند تا دراین حرکت بنیادی وانقلاب مردمی که سراسرکشوررا دربرگرفته است نقش خود را کما حقهُ ایفا کرده وطرح خود را برای بهبود اوضاع آماده سازند، هریک درپی طرحی بودند تا درجلسات بعندی ارائه کنند. 
فردا شب، جلسه طبق برنامه دایرگردید وگزارشات تهیه شده درجلسه ارائه داده شد و اما به نسبت این که موضوعات متنوع ومسائل حیاتی ومهمی ارائه گردید، درآغازجلسه فیصله بعمل آمد: اگرمانع ومشکلی غیرعادی ی ایجاد نگردد، جلسه تا پایان کارونتیجۀ نهائی ادامه پیدا کند وبناءً تا پس ازنیمه های شب جلسه درروشنائی شمعی کم نورادامه پیدا کرد. درابتدا یکی ازحضار پیشنهاد کرد که طرحی را آماده کرده است تا دراولین فرصت مناسب درمیان گذارد تا به اسرع وقت راه عملی برای آن جستجوگردد، حضارگفتند: ما آمادۀ شنیدن آن هستیم، وی گفت: « همان گونه که درجلسات قبلی اشاره شد، ما خواهان نظم وانسجام وسازماندهی دسته جاات مقاومت ومجاهدین هستیم، پس باید درمرحلۀ اول مجاهدین را به آموزش های رزمی وورزشها وتحرکات بیشترجهت آمادگی برای رویاروئی های بزرگ وجابجائی ها وعملیات های عاجل وضربتی اماده سازیم، روحیۀ حرکت وتحرک را دربین فرد- فرد آنها افزایش دهیم، بگونۀ که لحظۀ را هم نباید ازدست بدهند، ودربدترین شرایط ممکن، مثلاً درهنگام محاصره وتعقیب وغیره حالاتی که حرکت را ازانسان سلب می کند، قدم زدن درداخل اتاق وپائین وبالا شدن ازپله ها وزینه ها دردرون خانه ها ومنازل وحرکات مختلف جمناستیک واگرممکن گردد، ورزش های جودو وکاراته را باید جزء برنامه های یومیۀ شان قراردهند، ودرشرایط مناسب دویدن به فاصلِۀ کیلومترها وپائین وبالاشدن ازکوه وکمرونقل وانتقال وزنه ها وبارهای سبک وسنگین باید جزء وظائف یومیۀ یک مجاهد راه خدا باشد، مجاهدی که باید به غیراززمان استراحت وخواب، ازهرگونه نشستن وتکیه دادن غیرضروری به سختی اجتناب نماید». درادامۀ جلسه پیشنهادات بنیادی دیگری مطرح گردید ودرپایان جلسه راه کارهای لازم ودستورالعمل های ذیل برای جهت دادن مفید ومؤثرمجاهدین صادرگردید:
1 – مجاهدین ومبارزین مسلمان همان گونه که مسئولیت ها ووجائب الهی وانسانی بیشماری بردوش دارند، فرائض وواجبات واوامرونواهی الهی را باید برهمه چیزمقدم دانسته ودراولویت کاری خویش قراردهند وحدود الهی وشرعی را درهمه حالات رعایت کنند. رسیدن به این هدف والا غیرممکن خواهد بود مگرآن که یک قسمت وقت خود را صرف فراگیری علم سازند، بگونۀ که اثرات آن درهمۀ اعمال ( خورد وبزرگ ) شان ظاهرگردیده وخدا را حاضروناظربراعمال شان بدانند وبدانند که زندگی یک امتحان پروردگاراست، امتحان ازهمه چیز، ازهمۀ گفتارواعمال انسان. 
2 – مجاهدین ومبارزین دراین اوضاع تیره وتارکشوروجنگ خانمان سوزی که جریان دارد، بغیرازنیروهای دشمن وکسانی که وابسته ویا حامی دولت مستبد وظالم اند، سایرنیروهای را که به نحوی ازانحا دربرابردشمن قراردارند، به هردسته وجناح وجمعی که مربوط باشند، بشمول عامۀ مردم، به صفت نیروهای دوست وبرادرشناخته و با آنها به شیوۀ برادربرخورد کنند.
3 – دراین اوضاع نابسامان ومتشتتِ که فرق دوست ودشمن به آسانی میسرنیست به همۀ نیروهای مجاهد تآکید می گردد تا دربرابرناملایمات، خظاها واشتباهات، عیب واِشکالات، با صبروتحمل،عفووگذشت ومیانه روی واعتدال عمل نموده ومجاهدین باید نمونۀ یک مسلمان با مسئولیت وبا احساس باشند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا .... وهرگاه طبق اصول واساسات جهاد به مبارزۀ خود ادامه دهند، هرلحظه مورد عنایت پروردگارقرارخواهند گرفت. جهاد به جنگ مسلحانه خلاصه نمی گردد، بلکه جهاد اکبرمبارزه با نفس است که دراولویت قراردارد.
4 – امانتداری ووفا به عهد وپیمان که ازواجبات وسنن الهی است باید دربرابرآن تمکین وبه آن عمل نمایند. 
5 – براساس آیۀ کریمۀ که پروردگارمیفرماید: یا ایهاالذین امنوا کونوا قوامین لله شهدا ... « ای کسانی که ایمان آورده اید، همواره برای خدا قیام کنید وازروی عدالت گواهی دهید، دشمنی با جمعی شما را به گناه وترک عدالت نکشاند، وعدالت کنید که به تقوی نزدیکتراست وازمعصیت خدا بپرهیزید... ( آیۀ هشت سورۀ مائده )
پروردگاردرآیات مختلف خطاب به مؤمنین می فرماید که ای مؤمنان قیام شما باید بخاطرخدا ومطابق دستورات الهی باشد، هیچ گونه عامل وانگیزۀ دیگری چون تعلقات وکشش های منفی قومی ونژادی، بندگی نفس وهوی وشهرت، خود بزرگ بینی وخود کامگی، سستی وغفلت دراجرای اوامرونواهی پروردگارنباید شما را ازوجائب ومسئولیت های تان دربرابرپروردگارغافل سازد.
6 – پروردگاردرآیۀ دیگری می فرماید: « کشتن کسی به ناحق همانند، کشتن تمام انسان ها است »، وبناءً درجنگی که براه انداخته وشما را به آن مجبورکرده اند تا برای دفاع ازخود با آن ها بجنگید، باید توجه داشته باشید که بغیرازجنگجویان دشمن وآنهایی که به جنگ شما روی می آورند، نباید قصد کشتن کس دیگری را بکنید، اگرچه ظاهراً با شما هم عقیده وهم نظرنباشد ودرمحدوده وساحۀ دشمن بود وباش وزندگی کند.
7 – اخذ کمک مردمی باید بگونۀ انجام یابد که برکسی تحمیل نگردیده باشد ومردم با میل ورغبت وداوطلبانه آنها را کمک کنند ودراخذ کمک های مردمی انصاف وعدالت را باید رعایت کنند، ودروجوه دریافتی ازکمک های مردمی باید عدالت وتقوای الهی را رعایت ودرمصارف آن وجوهات باید، زندگی پائینترین افشارجامعه را درنظربگیرند، ودرغذای یومیه باید به بخورونمیراکتفا کنند وطوری که گزارش می رسد جمع زیادی ازمجاهدین با نان ودوغ ویا نان وچای تلخ زندگی را سپری می کنند. هرگونه بی توجهی واصراف وزیاده روی باعث آن نگردد که بین مجاهدین واقعی ومردم مظلوم فاصله ایجاد گردیده ومجاهد راه خدا را به راه وروش های مصرفانه وشیوه های ظالمانۀ نظام حاکم نزدیکترسازد.
8 – مجاهدین باید به خدا توکل کنند وهمه چیزرا ازخدا بخواهند وبدانند که خداوند با مؤمنین، با محسنین، با صابرین، با متوکلین، با توابیین، با شاکرین، وبا مخلصین وصادقین است .
( ادامه دارد )

نبرد پا برهنه ها
قسمت شانزدهم
گزارشات به حدی هیجان انگیزوتکان دهنده بود که حضار چنین تصوروبردادشتی ارائه کردند که گوئی کشوربه یک بحران عظیمی مواجه گردیده است. بحرانی که همه کس وهمه چیز را درحال فروبردن به کام خود است. بحرانی که در آن امن وامانی نخواهد بود وکسی هم احساس آرامش نخواهد کرد، بحرانی که علاوه برعوامل داخلی، عوامل خارجی نیز درآن سهیم خواهد بود. یکی ازحضار گفت:
« این بحران نیست بلکه جنگی است دربین حق وباطل واسلام و کمونیزم وجنگی است که ما براه نیانداخته ایم بلکه برما تحمیل گردیده است، جنگی که کمونیست های افغانستان با حمایت کمونیزم بین المللی براه انداخته اند، جنگی است که برای سلطۀ فکرواندیشۀ مارکسیسزم – لنینزم برفکرواندیشۀ الهی وانسانی براه انداخته اند، وجنگی است برای سلطه وقبضۀ یک کشوراسلامی واین جنگ به افغانستان خلاصه نمی گردد بلکه افغانستان را تختۀ خیزخود ساخته وسلطه برکشورهای زیادی را درنقشۀ خود دارد. اگر ما که مدعیان اسلام هستیم بصورت درست وصحیح پا به عرصۀ این جنگ، که دراصل جهاد درراه خدا است نگذاریم، اولاً خود ما وسپس سایر کشورهای اسلامی درامان نخواهند ماند.
آنها با سلاح عقیده وبا پشتیبانی یک مکتب مدون به یک فلسفۀ ضد انسانی همراه با فشار، اختناق، تصفیه وبراندازی به جنگ ما آمده اند وقصد آنرا دارند تا همانند مائو، لنین واستالین نه تنها مردم ما را ازدم تیغ بیرون کنند بلکه به هرکسی وحتی هواداران واعضای حزب خود همین که مشکوک شدند ازتصفیه وکشتن هم پرهیزنمی کنند وما نیزبدون الهام ازاندیشه وعقیده وایمان نخواهیم توانست به جنگ آنها برویم.
اگربخواهیم که دراین جنگ برنده شویم فقط یک راه وجود دارد و آن اتکا به عقیده و ایمان و اسلام است که ما را در این جنگ به پیروزی خواهد رساند درغیرآن دسته جاتی که برای انتقام، برای نام وشهرت، برای کسب امتیازات زود گذرومادی و یا انگیزه های قومی، نژادی و یا زبانی به مبارزه بپردازند، شاید بصورت مقطعی به نتایجی برسند اما اثرات آن نه دردراز مدت بلکه درکوتاه مدت نیزچنان زیان آور خواهد بود که غیرقابل تصوراست.
من به شما اعلام می دارم که اگر براستی زندگی را درپرتوارزشهای والای اسلامی می خواهید واگربراستی تصمیم جد ی برای دفاع ازنوامیس ملی و مذهبی خود دارید، پس بناءً خود را برای جهاد در راه خدا آماده سازید، همانگونه که خداوند ( ج ) فرموده است، درغیرآن ازنظر من نه خود را پریشان سازید ونه دیگران را به معضلات بیشتری مواجه گردانید، زیرا در رویاروئی با یک مکتب وآنهم مکتبی که ادعای جهانی بودن دارد با ابزاروافکار سُست وبی بنیاد وباعقده ونفرت وکینه وانتقام نمی توان مؤفقیتی حاصل کرد.
برادران عزیز! اگرما قادرنگردیم، آن گونه که شایستۀ آن است، یک تشکل اسلامی را که برمبنای اصول واساسات اسلام است جایگزین این حرکت های غیرمسئولانه سازیم و درعوض حس نفرت وانتقام، خشونت وقصاوت – عدالت وتقوی را اختیار کنیم بهترآن است که درخانه های خویش بنشینیم وناظرجنگ این ها باشیم. یکی ازحاضرین دیگرگفت:
خیربرادر! من حرف های ترا تائید می کنم وبرایت اعلام می دارم که همه چیزبه فضل خدای بزرگ آماده است، مشکل افغانستان با کشتن این ویا آن ویا تغیراین رژیم با آن رژیم حل نمی گردد. آنها که می گویند:
« دشمنان خلق باید شناسائی وبه چنگال قانون سپرده شوند ویا آنها که می گویند:
ما به دشمنان دین و وطن فرصت نفس کشیدن نخواهیم داد ویا آنها که ازدیکتاتوری پرولتاریا وحکومت مردم و خدمت به خلق دم می زنند اما به قلع وقمع وزندان واعدام خلق می پردازند، یا آنها که هرکه را با لباس رسمی واداری ویا متعلق به یک ارگان یافتند، چه کمونیست و چه مسلمان را هدف قرار می دهند، هیچ کدام نه تنها راه حل نیست بلکه کشورفقیروعقب افتادۀ ما را فقیرتروعقب مانده تروخرابترمی سازند.
من دردید وبازدید های که با بزرگان وموی سفیدان مختلف داشته ام، من درنامه های متعددی که ازاقشارمختلف جامعه دریافت کرده ام، من برداشتی که از بافت فکری و عقیدتی جامعه دارم به این عقیده ام که بنیاد فکری وعقیدتی کشوربحدی قوی و نیرومند است که بزودی بساط همۀ این اهریمنان را برخواهد چید.
چیزی که ازنظرمن خیلی مهم است این است که نقش ما درپیوند وارتباط اقشار مختلف جامعه، همبستگی ووحدت نیروها، جهت دادن و رهبری سالم جامعه تعیین کننده وحیاتی خواهد بود.
ما باید تمام تلاش وکوشش خویش را صرف تنظیم وادارۀ مردم کنیم تا این خیزش عمومی مردم که ناشی ازاعتقادات قوی مردم ما است به سمت وسوی درست و صحیح که همان اسلام عزیزو راستین است هدایت گردد.
ما باید ضمن تنظیم نیروهای خودی، طی اعلامیه ها وابلاغیه های به سران رژیم مزدوراعلام بداریم که دین و وطن ازخود صاحبانی دارند که به هیچ صورت نخواهند گذاشت تا چنین فضای آلودۀ درکشورحاکم گردد .
و به همین صورت به تمام کسانی که سلاح بدست گرفته وبه روند مقاومت سهیم شده اند نیزابلاغ گردد که دشمنان دین و وطن خواهان نابودی کشوراند واما کسانی که بخواهند با آنها رو دررو قرار گیرند، فقط درسایۀ اسلام و ارزشهای والای اسلامی است که می توانند دراین جنبش عظیم اسلامی شرکت جویند، درغیرآن، هرگونه خود سری و بی پروائی به ارزشهای والای اسلامی که ناشی ازحسد وانتقام و کینه ونفرت باشد نه تنها به حال ملت و مردم ما مفید ومؤثر نخواهد بود، بلکه برعکس، آب به آسیاب دشمن ریختن است .
درجلسۀ امشب تصامیم دیگری نیزگرفته شد وفیصله بعمل آمد تا سرازفردا مسئولین اجرائی هربخش، طرح خود را برای بهبود اوضاع آماده ساخته ولست شهدا وخانواده های شان را که سراغ دارند، تهیه نموده و بزودی با این خانواده ها ارتباط نزدیک برقرارسازند و بررسی کنند که این ها چه تقاضا ها وبه چه کمک ها وهمکاری های نیازخواهند داشت .( ادامه دارد ).
د ).

۱۳۹۸ شهریور ۲, شنبه


نبرد پا برهنه ها
قسمت پانزدهم
   درجلسه دوموضوع خیلی مهم، وقابل ارزیابی بیشتربود که یکی ازآنها دررابطه با دودستگی درسطوح رهبری مقاومت واحتمالاً دررده های پائین مقاومت هم، ودوم: دسته جات مقاومت خود سرکه بدون یک فکرواندیشۀ قابل قبول وبا الهام ازطرزالعمل های دشمن پا بمیان گذاشته ودراهداف شان چیزدیگری جزانتقام به نظر نمی رسید، این ها موضوعات مطرح وجدی درجلسه بود.
   دراین جلسه هردو موضوع قابل ارزیابی وبه عنوان موضوعات سرنوشت سازو حیاتی زیربحث و مذاکره قرارگرفت وفیصله بعمل آمد تا جریان بصورت ریشه ای و عمیق تحت پیگیری ومطالعه قرارداده شده وانگیزه ها وعواملی که باعث ایجاد چنین فضای گردیده است باید جستجو و ره یابی گردد.
  دراین مذاکرات تصریح گردید که اگرجریان مقاومت باچنین معضلاتی روبرو گردد، آن توانائی های لازم را جهت رهبری سالم وکامل انقلاب ازدست خواهد داد وجریان به نفع خواسته های رژیم ، که ایجاد شگاف درصفوف مقاومت وحرکات ضد مردمی وضد انقلابی درخواهد آمد. پس باید قبل ازطرح جریان درشورای عمومی، جریانات مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته وتدابیری جهت جلوگیری ازوقوع چنین جریانات وحوادثی اتخاذ گردد.
   شب بعد شورای عمومی فراخوانده شد ودرآن هفت نفرازاعضا، حاضرگردیده بودند. درجلسه لست سران کلیدی رژیم، لست نیروهائی اطلاعاتی، امنیتی، نظامیان سطح بالا، آمارتقریبی ازمستشاران وخارجیان تازه وارد، وطرح ها وبرنامه های جدید آنها ارائه گردید وازجانب دیگر، لست تمام گروپ هایی که تحت نام ولوای جهاد ومقاومت پا به عرصۀ وجود گذاشته واینجا وآنجا به مقاومت منظم ویا پراگنده پرداخته اند، طرح ها و برنامه های اینها ونقاط  ضعف وقوت هرکدام مورد بحث قرار گرفت.
  یکی ازحضارگزارشی را ارائه نمود که درآن آمده بود:
   « شب جمعه تعدادی ازنظامیان به یکی ازخانه ها درخیرخانه هجوم برده وپس ازمقاومت مختصری که توسط فردی ناشناس صورت گرفته بود، منطقه تحت محاصرۀ قوای زمینی وازجمله تعدادی تانک قرارداده شد وبدون درنگ ابتدا همان خانه وسپس تعداد زیادی ازخانه های همان محل، با ساکنان آنها به خاک وخون کشیده شدند.
   شاهدان عینی می گویند که فردی پس ازتعقیب توسط نیروهای امنیتی به آن محل پناه برده و بلادرنگ آن محل زیرضربۀ نظامیان قرارگرفته وازبین برده شد. شاهدان عینی گفتند که دراین حادثه تعدادی خانه با جمع کثیری از زن و مرد وخورد وبزرگ محل یعنی خانواده های ساکن محل ازبین رفتند. دیگری گفت:
   یکی ازهمسایگان نزدیک ما که پدروبرادربزرگش پس ازکودتای هفت ثورازمفقود شده ها بودند، دراین اواخر برایش ابلاغ نموده بودند که بدنبال پدرو برادرخود سرگردان نگردد، زیرا به احتمال زیاد، درجمع ضد انقلاب قرارگرفته وتصفیه گردیده باشد، وبرایش ابلاغ نموده بودند که اگر بیشترازاین به اینطرف وآنطرف روی آورد، درمورد خودش نیزتصمیمی اتخاذ خواهد گردید وبناءً آن برادرداغدیده مجبورگردید تا بقیۀ خانواده را به خارج ازکشور فرستاده وخود برای انتقام ازپدرو برادرش به صفوف مقاومت  بپیوندد.
   وی پس ازچند عملیات ضربتی مؤفق گردید تا خود را مسلح نموده وامروزقویترین سنگردفاعی را درقلب کابل برای مقابله با رژیم مزدورایجاد نماید. او می گوید:
   « من هر چه درتوان دارم صرف نابودی رژیم وعوامل آن خواهم کرد و در این راه هیچ مانع و مشکلی را درسرراه خود برنمی تابم. وی می گوید:
   همانگونه که سردمداران رژیم با بیرحمی به ما وخانوادۀ ما برخورد کردند، همان گونه با بیرحمی با این رژیم سفاک برخورد خواهم کرد ». اوافراد ناراضی زیادی را مانند خود جذب کرده است وگروپ اینها باعملیات های برق آسا، درمدت کمی زبانزد عام وخاص گردیده اند. اینها ازمزاحمت تا خشونت، همراه با قصاوت قلب، هرچه از توان اینها باشد انجام می دهند.
   وی متصل عملیات می کند، ضربه میزند ودرتصفیۀ عوامل رژیم هیچ فروگذار نمی شود، او واقعاً دهشت و وحشت عجیبی را براه انداخته است. او می گوید:
   « هرکه دردرون این رژیم ظالم است ازاین رژیم است و بناءً باید با اوعین برخورد صورت بگیرد. او می گوید:
    « کمونیزم برمحورعقده، کینه، انتقام ونفرت بنا یافته است ویک اندیشۀ ضد بشری است که نمی توان با یک ایده واندیشۀ انسانی با آن برخورد نمود ».
   آنهائی که می گویند:
   « دشمنی با قومی شما را از مسیرعدالت خارج نسازد » در مورد این گروه صدق نمی کند. این گروه منطق نمی شناسد، تا شما به ملا وعالم محل مراجعه کرده وبپرسید که آیا این عمل کمونیستی است ویا خیر؟ و یا این حرکت دشمنی با دین ومردم است و یا خیر؟ اینها برکشورمسلط می گردند، اینها ازکلۀ انسانها منارمیسازند واینها برراه و روش خود شدیدترمی گردند. جواب این ظالمان را مظلومان داده نمی توانند بلکه جواب سنگ را سنگ شکن می دهد.
   ما خانواده، زندگی را در مظلومیت بسربرده ایم وهیچ کسی پیدا نخواهد شد که در مورد مظلومیت خانوادۀ ما تردیدی بخود راه دهد واما من به این نتیجه رسیده ام که جواب این ها را باید با همین شدت بدهم.
   من مصمم هستم تا هرچه عناصرقصی القلب و بیرحم را بیابم به هرقیمتی باشد درجلب و جذب آنها اقدام خواهم کرد. همان گونه که اینها شب به خانه های ما هجوم می آورند، اموال ما را به تاراج می برند، افراد وخانواده ها را گروگان می گیرند وسران و بزرگان ما را اعدام می کنند، ما نیزبه خانه ها ودفاترومراکزاینها ( رژیم ) هجوم می بریم، اموال اینها را به آتش می کشیم، سران اینها را درجای که پیدا کردیم محاکمه و مجازات می کنیم.
ادامه دارد.
آدرس وبلاک :  Ziaiebeha.blogspot.

۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه


نبرد پا برهنه ها
قسمت چهاردهم
   طرح آگاهان امورنظامی این است که درتمام ولایات، السوالی ها وحتی قریه جات بزرگ باید پایگاه های نظامی تأسیس نمایند ودرهرنقطۀ که احتمال شورش وقیام وحرکت وجود دارد با تمام توان وقدرت نظامی باید درقلع وقمع آن  ها اقدام نمود.
   برهمین مبنا  تأسیس پایگاه ها به سرعت آغازگردیده است، پایتخت وشهرهای بزرگ ازحالت عادی خارج گردیده وبه پایگاه های نظامی تغیررنگ وشکل دادند، همه جا سنگروهمه جا نیروی مسلح وافراد نظامی به چشم می خورد. دهشت ووحشت عجیبی درسراسر کشوراحساس می گردد واین حالت تنها شامل مردم عادی نمی گردد، دوست ودشمن، بیطرف وبا طرف همه احساس وحشت وخوف وترس می کنند. نفیرگلوله ها ازدورونزدیک بگوش می رسد، اما نه بصورت مداوم بلکه گاه وبیگاه وبصورت پراگنده خواب را ازچشمان همگی ربوده وروح انسان را ناآرام ساخته است، معلوم نیست که صدای فیردوست است و یا دشمن ومعلوم نیست که برای حفظ امنیت است و یا درجهت اخلال امنیت، هرکسی پرسان می کند که چه خبراست ولی هیچ کسی نمی داند که درپُشت پرده چه اتفاقی افتاده است. چیزی که خیلی عیان است، دست وپاچگی رژیم وافراد حزبی است که ازاشرارشکایت نموده وبه مردم نوید سرکوبی آنها را می دهند.
   واما درمورد نیروهای آزادیبخش، گزارش ویژۀ را تدارک نموده بودند که باید در جلسۀ خصوصی ودرجمع مختصری مورد ارزیابی قرارمی گرفت وپیشنهاد تهیه کنندۀ آن که مبنی برمَحرم بودن گزارش بود، مورد تائید قرارگرفت وفیصله بعمل آمد که درجلسۀ به اشتراک رئیس ودو نفرازاعضای شوری زیر بررسی قرارداده شود.
   دراین گزارش که خیلی سرنوشت سازومهم بود وضعیت داخلی نیروهای مسلمان و آزادی بخش مورد ارزیابی قرار گرفته بود وتهیه کنندگان آن با کمال امانت داری کوشیده بودند تا حقایق وجریانات داخلی را بدون جهت گیری ویا قضاوت یکجانبه طی گزارشی به شوری تقدیم نمایند اما قبل ازارائه به شوری باید اززیر نظر یک کمیسیون مختصر تری می گذشت وپس ازآن جهت تصمیم گیری به شوری محول می گردید.
   دراین گزارش آمده بود که درسطوح رهبری نیروها شگاف عمیقی ایجاد گردیده است که به آسانی قابل حل وفصل نخواهد بود، شگافی که براساس دوطرز دید جداگانه از قضایا ایجاد گردیده وجریان را بصورت دوشاخۀ متضاد ودردوجهت کاملاً مخالف قرار داده است، شگافی که با آهستگی بسوی سنگرها راه پیدا می کند واگربزودی راه علاجی برایش جستجو نگردد، شاید درصفوف مقاومت اثرات عمیق و زیانباری را بجا گذارد.
   گفته می شود که این حالت زادۀ یک سری عوامل دیگری نیزبوده که توانسته است جریان را بلافاصله به یک معضلۀ عظیم تبدیل کند.
   رهبری نیروها که دریک کشورهمسایه موقعیت دارند، بدون شک سیاست های کشور میزبان دراین رابطه بی اثرنبوده است وبه احتمال قوی اثرات خود را دراین رابطه بجا گذاشته است.
   چیزدیگری که به مشام میرسد وخیلی دردآوراست، جابجائی نیروها برمبنای ساختارهای قومی، قبیله ای، زبانی ونژادی است که اگربه همین صورت ادامه یابد فاجعه بارترخواهد بود.
   درگزارش آمده بود که نیروهای مقاومت درداخل نیزبه معضلات عدیدۀ روبرو گردیده و دسته جات مختلف با آراء و انگیزه های مختلف بمیان آمده اند.
   تعدادی براصول و ارزشهای اسلامی متکی بوده وتوانسته اند، جایگاه خود را دربین ملت مسلمان خود تقویت نموده وازحمایت کامل مردم مسلمان خود برخوردار باشند، این دسته جات با حمایت و پشتیبانی بلادریغ مردم بزرگترین مانع درراه پیاده ساختن اهداف رژیم بوده ودرمدت کوتاهی توانسته اند موقعیت خود را به صفت یک نیروی متحد و متشکل وآزادی بخش تثبیت نمایند.
    این ها که دارای تشکیلات وسازماندهی اند دشمن را به شدت سراسیمه ساخته وبه شدت تحت تعقیب دشمن قراردارند.
    دسته جات دیگری هم وجود دارند که بصورت پراگنده درمبارزه با د شمن سهم گرفته اند اما به نسبت فقدان یک تشکیلات سیاسی ونظامی لازم، پس ازمدتی مبارزه یا به چنگ دشمن افتاده اند ویا زیرضربۀ دشمن قرار گرفته ونابود گردیده اند .
   اینها با آنکه بصورت خود جوش عمل نموده وازاخلاص و صفای لازم برخورداراند اما به نسبت کم و کاستی های که درنظم وسازماندهی ایشان قابل لمس است، بزودی شاید از بین بروند.
   و اما دسته جات دیگری نیزوجود دارند که به هیچ تشکل وتنظیم وگروهی وابسه بنظر نمی رسند، اینها مدعی مبارزه با سردمداران رژیم اند ودراین مبارزه حد ومرزی را نمی شناسند، اینها بر رأی و نظرشخصی، آنچه لازم ببینند وآنچه مصلحت بدانند انجام می دهند.
   اینها می گویند همان گونه که سردمداران رژیم، خلاف خواست مردم وقوانین شرعی و عرفی کشورهرچه بخواهند انجام می دهند، ما نیزمی توانیم هرآنچه به خیرومصلحت تشخیص داده، انجام دهیم.
   اینها علاوه برجنگ با عوامل رژیم اهداف اقتصادی را نیز مورد هجوم قرارداده و با ضربه زدن به مراکزاقتصادی نیزاهدافی را دنبال می کنند.
   این دسته جات معتقداند که رژیم با استفاده از کمک های خارجی به جنگ ما می آید درحالی که برای ما هیچ منبع تأمین کنندۀ وجود ندارد تا به تقویت خود پرداخته وازاین طریق به نیروهای دشمن فشارلازم را وارد نموده ومبارزۀ خود را گسترش دهیم و بنا براین ضربه زدن به اقتصاد دشمن باعث ضعف رژیم می گردد وتحکیم پایه های نظام اقتصادی رژیم سبب تحکیم قدرت سیاسی ونظامی رژیم می گردد که بیشتردرجهت نابودی ما بکارمی رود وبناءً تمام آن ابزارو وسائلی که رژیم بواسطۀ آن برتحکیم قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خود می افزاید، باید زیرضربه قرار داده شود وچنانچه یکی از ابزارهای رژیم جمع آوری کمک واعانه است که ازبین مردم جمع آوری می کند و بیشترین رقم را ازبین تجاروبازاریان وبخصوص صاحبان سرمایه های کوچک وبزرگ که رژیم آنها را قشرمفتخوارو تن پرورجامعه می شناسد بدست می آورد واگرازاین طرح رژیم جلوگیری نگردد شاید بزودی تمام کشور را علیه ما بسیج کند.
   ما هم باید ازهمین ابزارها استفاده کنیم وبه افرادی که به رژیم کمک می نمایند، چه بصورت مالیه وچه بصورت فوق العاده، فشاروارد کنیم تا اگربه رژیم کمک می کنند به ما هم دراین جنگ ماعلیه رژیم کمک کنند.
   ویکی دیگرازابزارهای کشندۀ دشمن فشارواختناق وتهدید است که ازاین طریق مردم را به سوی خویش می کشاند، جمع آوری مردم برای تظاهرات که هرروزادامه دارد و دراین تظاهرات اهداف زیادی دنبال می گردد، ازجمله تبلیغات علیه ما وتبلیغات به نفع رژیم.
   کشاندن مردم وجوانان به خدمت عسکری، یعنی درجنگ با ما وهمسنگران ما وفاجعه بارتراین که روزانه ده ها جوان بی طرف و بی غرض را به بهانه های مختلف احضار و یا ازدروازۀ خانه ومحل کسب وکار دستگیر نموده وبه گفتۀ ناظرین بیطرف، یا راهی زندان نموده ویا اعدام می نمایند واگر ما هم طرحی برای سران و وابستگان رژیم رویدست  نگیریم بزودی مردم ما مرعوب این دسایس واقع گردیده واینها برجسارت خویش خواهند افزود.
    ما باید بزودی طرح هایی را پیاده کنیم تا با استفاده ازتاکتیک های دشمن، علیه دشمن دست بکارگردیم، ما نیزباید به جمع آوری اعانه بپردازیم، ما نیزازجوانان دعوت کنیم تا درعوض رفتن به عسکر ی به صفوف مقاومت به پیوندند.
   ما نیزباید وابستگان ومزدوران رژیم را به محاکمه بکشانیم وبه دشمن ثابت کنیم که ما هم قادربه انجام اعمالی هستیم که درمورد آنها تصمیم بگیریم.
   این گزارش عیناً برمبنای واقعیات درونی جامعه تهیه گردیده وخیلی جالب وبحث برانگیزبود، زیرا جریانات درونی جامعه به سمت وسوی درحرکت دیده می شد که قابل تشویش ونگرانی بود.
   ما خواستار دایرشدن عاجل شوری سه نفری بودیم ودوستان دیگر، خواهان دایر گردیدن شورای عمومی وبالآخره به این نتیجه رسیدیم که گزارش شورای سه نفری مهمتراست تا جهت بررسی درشورای عمومی آماده گردد. ما تصمیم گرفتیم تا فردا شب را به بررسی گزارش « وضعیت داخلی نیروهای اسلامی و آزادی بخش » اختصاص دهیم. (ادامه دارد. )
    آدرس وبلاک :  Ziaiebeha.blogspot.nl

۱۳۹۸ مرداد ۲۸, دوشنبه



نبرد پا برهنه ها
یادی از جهاد
 قسمت سیزدهم
   دراولین جلسه فیصله های حیاتی اتخاذ گردید، زیرا شرایط ایجاب آنرا می کرد که بدون فوت وقت کارعملی آغاز گردد تا نتایج را به بالا انتقال دهند.
   امروزیک پیشنهاد دیگری هم ازجانب مسئول کل ارائه گردیده بود وکمیسیون اجرائی پس ازتبادل نظروارائه اطلاعات لازم توسط اعضا فیصله نموده بود تا به اسرع وقت لست تمام مجاهدین با مشخصات کامل شان، موقعیت ومحل مربوط وهم چنین لست تمام سران رژیم کودتائی، چه سیاسی ونظامی واطلاعاتی تهیه گردد و ازهمه مهمترآخرین طرح هایی کودتا گران جهت سرکوب مردم وتسلط برکشورمهیا ویک کاپی آن جهت اجراآت لازم تحویل بخش تبلیغات گردد.
   شفیق فردا را به تنهائی، جهت تنظیم امورآینده صرف نمود. او تصمیم گرفته بود تا هیچ آثاروعلایمی را که بیانگریک حرکت ضد دولتی باشد درمحل کاربجا نگذارد یعنی باید هرچه انجام می دهد، بدون علایم ونشانۀ ازآن صورت بگیرد. فیصله نمود تا مرکز نگهداری اسناد واوراق را درمحل جداگانه و تایپ و تحریردرمحل دیگری صورت بگیرد و برای چاپ وگستتنر، مکان دیگری انتخاب گردد ودوبخش، شوراهای جداگانه داشته ودرموارد ضرورت، شورای مشترک داشته باشند تا ازیک جهت ازسرعت عمل کاسته نشود وازجانب دیگرتجمع زیاد افراد باعث افشای طرح و برنامۀ آنها نگردد.
   فردای آن مسئولین سیاسی ونظامی دست بکارشده واطلاعات خود را درامورمربوط جمع بندی وازامورسیاسی ونظامی دو گزارش جداگانه وتکان دهندۀ آماده کرده و به شورای فرهنگی ( شفا ) ارسال کردند.
   دریکی ازاین دو گزارش آمده بود که رژیم سرکوبگرباسیاست خشن تروسرکوب بیشترتصمیم برآن گرفته است که نباید به گفتۀ آنها، تسلیم جوَّ اجتماعی موجود شد. آنها براساس ایده وفکرانقلابی هرگونه نرمی وسازش را خلاف آرمان خود دانسته واعلام نموده بودند که اگرربع، یعنی چهارم حصۀ جامعه هم ازتصفیه ها جان سالم بدربرد، یعنی باقی بماند برای کشورکفایت می کند ودراین زمینه به تمام نیروهای امنیتی و کارکنان ارشد دولت وسران حزب دستوراکید داده شده بود تا نه تنها درتصفیۀ عناصرضد انقلاب، بدون وقفه اقدام نمایند حتی موارد مشکوک را نیز تحت پیگرد قرار داده و بدون ضیاع وقت درقلع وقمع آن ها اقدام نمایند. دراین تصفیه ها اقشار مختلف جامعه طی لیستی ارائه گردیده بود تا مسئولین بتوانند با آن تشخیص دهند که تصفیه ها شامل چه افراد و اقشاری است که باید تحت پیگرد قراربگیرند. درصدراین لیست نام گروه ها وسازمان ها و نهاد های اسلامی به چشم می خورد که به عنوان خطرناکترین کتله دررهبری ضد انقلاب قراردارند. دراین گزارش آمده بود که رهبران و گردانندگان اصلی این گروه ها بغیرازچند تن محصلین وکارمندان دولت، باقی همه درتصفیه های اخیراز بین رفته و یا در زندان بسرمی برند. دراین گزارش ازعلما و روحانیون، خانواده ها و وابسته گان آنها، تجاروسرمایه داران، مغازه داران بزرگ، ملاک و زمین داران، سران و وابسته گان رژیم های گذشته، بخصوص ازمدارس دینی ومذهبی ومعلمین وشاگردان دینی به شدت اظهار تشویش ونگرانی شده وخواهان سرکوب و نابودی آنها گردیده بودند. دراین گزارش آمده بود که مرکز تجمع تمام ضد انقلاب ومرکز تماس وارتباط مساجد است که باید سخت تحت نظرقرارداده شود. دراین گزارش آمده بود که رژیم انقلابی بیش از پیش مورد حمایت و پشتیبانی جدی ابرقدرت شوروی قرارگرفته وشوروی ها وعده داده اند تا با تمام امکانات دست داشته از رژیم برسراقتدارحمایت نمایند وبه نشانۀ حمایت جدی، گروهی ازکارشناسان نظامی واطلاعاتی خود را ضربتی به افغانستان فرستاده وتصمیم گرفته اند تا اردوی افغانستان را تجدید سازمان نموده و یک مرکز اطلاعاتی قوی را بنیان گذاری کنند. آنها گفته اند که باید تمام اعضای حزب و تمام مسئولین و رده های بالای حزبی ودولتی دراین شبکۀ اطلاعاتی وامنیتی عضویت داشته وازاین طریق باید صداقت واخلاص خود را به رژیم ثابت نمایند.
   درگزارش نظامی آمده بود که رژیم اعتقاد دارد که با یک جنگ خطرناک روبروست . جنگی که یک جانب آن زحمتکشان و کارگران ودهقانان با حمایت وپشتیبانی تمام زحمتکشان جهان قرار دارند وجانب دیگرآن سایراقشارمردم، اقشاری که با ابزارقوی و نیرومند دین و... به جنگ زحمتکشان می آیند. اقشاری که ازهروسیله وابزاری بهره مند اند. آنها اعتقادات نیرومند وقوی هزارساله داشته ودربین ملت ازنفوذ کافی برخورداراند. آنها هم مقتدای جامعه اند وهم مقتدی، هم قدرت مادی دراختیاردارند وهم قدرت و توان معنوی.
   درمورد این ها اگربه سرعت اقدامی صورت نگیرد می توانند ازجایگاه قوی ملی و بین المللی برخوردار گردند، زیرا پیوند عمیق و گستردۀ این ها درسطح ملی وبین المللی درحدی است که هیچ رژیم ودولتی یارای مقابله با آنها را پیدا نخواهد کرد. اما ازاین که ما تمام زحمتکشان جهان را با خود داریم، خاطرما راحت وپیروزی از آن ما است نه از آن این ها. ( ادامه دارد )

۱۳۹۸ مرداد ۲۶, شنبه


نبرد پا برهنه ها  
یادی ازجهاد 
قسمت دوازدهم
   شفیق که پس ازشنیدن این حرف ها اطمینان بیشتری پید ا کرده بود اظهار داشت که برنامه ریزی درامورتبلیغات برایم اولویت دارد وباید اهداف را مشخص وسپس اقدام به عمل نمود.
اولاً: لست افرادی را که دربخش فرهنگی وتبلیغاتی مؤثربوده وآمادۀ ایثاروفداکاری در زمینه اند تهیه بداریم. پیشبرد این امربه همکاری وکمک همه نیروها نیازدارد.
ثانیاً: باید یک هستۀ مرکزی وشورای فرهنگی بسازیم تا این شوری، رئوس اصلی کار خود را که با همکاری ما وشما وسایربرادران تهیه می گردد مورد بررس قرارداده و پس ازتائید وتصویب شوری به پخش ونشرآن اقدام گردد. این شوری یا هستۀ مرکزی باید هرچه عاجلترتشکیل گردد، اگرچه فضای تیره وتاری که برکشورسایه افگنده واختناق وفشاری که برماست همه چیزرا ازما سلب نموده است واما با وجود آن اگردو ویا سه ویا بیسترافرادی را قادرگردیم که دورهم جمع کنیم بزرگترین دستآورد را درزمینه خواهیم داشت، هرچند که شاید تاوان آنرا بپردازیم.
ثالثاً: بخش تهیۀ گزارش وخبر، ازچگونگی وضعیت دشمن، اوضاع سیاسی، نظامی و اجتماعی دشمن، باید تشکیل گردد وتا زمانی که ما اطلاعات دقیق و روشنی ازچگونگی اوضاع دشمن دراختیارنداشته باشیم، فعالییت مؤثری انجام داده نمی توانیم.
رابعاً: به ارتباط نیروهای خودی وانقلابی باید یک بخش مؤثروفعال را تأسیس کنیم تا در رابطه با نیروهای مقاومت و رزمندگان مسلمان معلومات کافی کسب نمائیم، درغیر آن مبارزه وجهاد ما، درفضای پُرازاِبهام ودورازشفافیت لازم به پیش خواهد رفت که دراین صورت اثرات آن گسترده و وسیع نخواهد بود. من نمی دانم که همسنگران ودوستان واقعی ما چه کسانی اند. هرکسی عَلَم جهاد را به شانه کرده است وهریکی مدعی مبارزه و جهاد دربرابراهریمنان زمان است.
    یکی ازمهمانان گفت خود را معرفی نکرده ایم وبه اجازۀ شما خود وهمراه خود را معرفی بدارم .
   من بلال هستم وخواهر ما را به اسم سمیه می شناسم ودرمورد شما هم که برادرشفیق و مهربانی برای ما قبلاً معرفی شده اید، درست است؟  بلی درخدمت شما.
   امروزبرای ما روزفرخندۀ است، لحظه ای است که احساس می کنم به آرزوی خود رسیده ایم.  ومن برروی همین احساس، حرف های شما را قطع نموده وداخل صحبت گردیدم. ما درطول این مدتی که به فعالیت آغاز کرده ایم قادرنبوده ایم تا لحظۀ در رابطه با برنامه های خود و این که چه می خواهیم و چه باید بکنیم وهدف ماچیست؟ حرف منظم، مشخص وحسابی داشته باشیم وبناءً دریک حالت بلا تکلیفی قرارداشتیم. من برایتان اطمینان می دهم که همه زمینه ها برای تحقق چنین اهدافی فراهم گردیده است واما کسی که آنرا راه اندازی کرده و مجری آن گردد موجود نبود اما حالا همه چیز دقیقاً فراهم گردیده است وشما می توانید بصورت عاجل وضربتی درپیاده ساختن آن اقدام مقتضی را به انجام برسانید.
   من لیستی ازافراد فرهنگی دراختیار دارم، ازافرادی که اعلام همکاری نموده ودر گذشته خدمات ارزندۀ انجام داده اند، افراد قابل اعتماد واگرشما موافق باشید من امشب آنها را درمنزل خود می خواهم ودرساعات اولیۀ شب جلسۀ خود را ترتیب می دهیم.
   شب فرا رسید وجلسه به سرپرستی شفیق دایرگردید. دراین جلسه پنج نفرازنخبگان و نویسندگان کابل شرکت داشتند. که به نمایندگی ازده نفرشرکت کرده بودند.  این تجمع بنام شورای فرهنگی مسمی گردید واسم مستعاری به آن نهاده شد ( شفا ) یعنی شورای فرهنگی اسلامی.
   فیصله بعمل آمد تا پس ازاین بخاطر جلوگیری ازتلفات احتمالی وشناسائی این جمع، این شوری با تعداد کمتری، یعنی حد اکثردرحدود سه تا پنج نفربصورت نوبتی درمحل های مختلفی به کارخود ادامه دهد واما تعداد اعضای آن ازهمین ده نفرتجاوز نکند، تا از بروزهرگونه اشکالی دردایرساختن آن جلوگیری گردد وافرادی که نتوانند دریک جلسه شرکت کنند، نظریات و پیشنهادات خود را کتبی ویا شفاهی ارسال نموده ویا در جلسۀ بعدی ارائه نمایند.
   یکی ازفیصله های مهم شوری تقسیم وظائف بود که هرکدام ازاین ده نفر، کاندید مسئولیت های گردیدند.
   براساس این فیصله کابل به نواحی مختلف تقسیم گردید که شمال، جنوب،  شرق، غرب و مرکزکابل. درهربخش دو نفرپیشنهاد گردید و قرار براین شد تا هر یکی ازاعضاء نظرات وپیشنهادات خود را مرتب نموده و در جلسۀ بعدی جهت فیصلۀ نهائی ارائه دهند. فردای آنروز بیشتراعضاء درتماس های که با یکدیگرگرفتند، خواهان این بودند تا زودترازموعد معین وقبل ازفوت وقت گرد همآئی داشته باشند وبناءً یکی ازآنها به نمایندگی ازدیگران جلسۀ بعدی را درمنزل خود فراخواند. درآغازاین جلسه حرف عموم براین محور می چرخید که حالا وقت آن شده است که کارعملی را آغاز کنیم. برادرانی که درکارفرهنگی وتبلیغات استعداد کافی دارند، درآن بخش و برادرانی که درامرسازماندهی و تشکیلات، قادربه خدمت اند باید بدون درنگ آمادگی خود را اعلام نموده تا فیصلۀ نهائی صادرگردد، زیرا باید فرصت ازدست نرود وازوقت استفادۀ بیشتر گردد. درهمین جلسه وظائف هردو بخش مشخص گردید. دواتاق برای طرح مسائل دو بخش جداگانه اختصاص یافت وهرکدام جهت انجام مأموریت جدید دربخش مربوط به تبادل نظرواطلاعات پرداختند. ) اد امه دارد (
آدرس وبلاک : Ziaiebeha.blogspot.n

۱۳۹۸ مرداد ۲۴, پنجشنبه



نبرد پا برهنه ها
یادی ازجهاد
قسمت یازدهم
    شفیق پس ازختم جلسه، جهت تدارک سفروبرنامه ریزی دقیق آن، فرصت کافی دراختیار نداشت، وبناءً بصورت فشرده پلان سفروحرکت به سوی کابل را با هم سنگران جدید خود که قبلاً به اودرزمینه مشوره داده بودند روی دست گرفته وتا پایان روز برنامۀ سفروترتیب آغاز کارخود را ردیف کرد. اوصبحگاهان رو زبعد، پس ازادای نمازصبح وپس ازاین که دوستان وهمسنگرانش زمینۀ سفراو را مساعد ساخته بودند، با دو نفرهمراه جانب کابل حرکت کرد وهمین که وارد شهرکابل شد، دریکی ازخانه ها و در مسیر راه ورودی به کابل توقف مختصری نموده وبلافاصله پس ازلحظاتی با یکنفرعازم محل مأموریت خود گردید. شفیق که تا این خانه با موترکهنه وفرسودۀ سفرکرده بود ازاینجا با یک وسیله ویا موترجدیدتری تا محل کارخود اعزام گردید. او با خود هیچ چیزی بهمراه نداشت وفقط تمام سعی و تلاش همکاران وی دراین بود تا لباس وقیافۀ ظاهری او را بگونۀ مرتب نمایند که باعث اشکالی دراجرای مأموریت وی نگردد. شفیق که هنوزهم ظاهراً تحت تعقیب کسی قرار نداشت، خیلی مطمئن به نظرمی رسید و درطول سفرومأمورت جدید خود با انرژی وقوت بیشتری عازم محل مأموریت خود بود. اوبلافاصله وپس از رسیدن به محل کار، آستین ها را برزده، محل مأموریت جدید خود را که یک خانۀ ظاهراً درهم و برهم بود به یک کانون منظم ومرتب تبدیل کرد. خانۀ که متعلق به یک فامیل مسلمان ومتدین بود، و درهمان روزهای اول کودتا تخلیه وصاحبان آن به خارج ازکشورمهاجرگردیده وخانۀ خود را دراختیارمبارزین مسلمان قرار داده بودند.
   آنها ازوسایل خانه هیچ چیز را باخود نبرده بلکه همه چیز را وقف جهاد نموده بودند.
   شفیق همین که درخانه مستقرگردید، صدای درب منزل شد ودرهمین لحظه زنگ تلفن هم به صدا درآمد وشفیق که انسان حساس و زیرکی بود، ابتدا گوشی تلفن را برداشت تا به بیند که از راه دورچه خبراست تا از درب خانه. بناءً با اولین تماس دریاف که همکاران وی می خواهند به اواطمینان دهند که درارتباطات وی با خارج از منزل هیچ جائی تشویش و نگرانی نیست، زیرا دشمن ازطرح وبرنامه های ایشان کاملاً غافل است واز وی جویا شدند که آیا کسی به درب منزل آمده است ویا خیر؟ تا بدین وسیله برایش اطمینان خاطربدهند که ازهمسایگان نزدیک وارتباطی هایش قصد ملاقات او را دارند و بناءً شفیق گفت که همین الآن زنگ دروازه را شنیده است وهنوزندیده ونمی داند که کیست وچه می خواهد. همکارشفیق تلفونی گفت که گوشی را کناربگذارواز پنجره به درب منزل نگاه کن که اگرزن و مردی دردروازه ایستاده باشند، دروازه را برایشان باز نموده و برایش اطمینان بدهد. وهمین که شفیق به دروازه نگاهی کرد ملاحظه نمود که دو نفردردروازه انتظاراو را می کشند واو بلافاصله درب منزل را باز نموده و آنها را بداخل هدایت کرد.
   شفیق پس ازاحوال پرسی به سراغ تلفن رفت تا به همکارخود اطمینان بدهد که همسایۀ مورد نظر بوده است. خالد که صدایش کاملاً آشنا بود ضرورتی پیش نیامد تا خود را معرفی کند، زیرا قرار براین بود تا درمکالمات وارتباطات حضوری وغیابی از احتیاط کامل کارگرفته و بصورت فشرده و با رمزوشِفرامور محوله را به انجام برسانند.
    خالد گفت: اولین ارتباط ما با کم وکاستی هایی همراه بود واما پس ازاین برایت اطمینان می دهم که دقیق ترومنظم ترعمل نمایم. پس ازاین تا با خودت تماس نگرفته باشم، کسی به نزدت نخواهد آمد. مطمئن باش، خداحافظ تا ارتباط بعدی.
   شفیق با خاطری آرام دربرابرمهمانان تازه وارد خود قرارگرفت وازآنها خواست تا برایش اجازۀ تهیۀ چای را بدهند تا نشست آنها خودمانی ترودرفضای گرمتربرگزار گردد. آنها که ازهرچیزبه صحبت علاقه مندی بیشترداشتند دراولین حرف های خود چنین گفتند:
    ما متأثربودیم که همسایۀ خوبی را ازدست داده ایم ولی حالا خوشحالیم که همسایۀ بهتری را خدا (ج ) به ما داده است وما به خاطررفع سؤ ظن، یکجا آمده ایم ودرآینده نیزیکجا خواهیم آمد، زیرا با آمدن مرد وزن مشترکا،ً یعنی به شیوۀ فامیلی، سوالی پیش نخواهد آمد که دراینجا چه رفت وآمد هایی جریان دارد که برایتان روزی خدای نکرده مایۀ درد سرنگردد، ما آمده ایم تا اعلام بداریم که هردوی ما درخدمت شما قرار داریم و امکانات آنرا نیزداریم تا هرگونه مأموریتی را که بدوش ما سپرده شود، انشاءالله با کمال میل و رغبت به آنجام آن بپردازیم. ما هردو درس خوانده وهردو از دانش مختصری برخورداریم واما دربخش های فرهنگی و تبلیغاتی شاید مؤثرترومفید ترعمل نمائیم. ما همین حالا ماشین تایپ وگستتنری دراختیارداریم که حاضریم به دسترس شما قرار دهیم و اِلَّا اگرلازم بدانید، امکان آن وجود دارد تا هرگونه نشراتی را بدون ضیاع وقت نشرو پخش نمائیم، بدون این که ازبابت جابجائی این ماشین ها مشکلی برای ما وشما رونما گردد. ما درگذشته اطلاعیه ها واعلامیه های مختلفی را بالوسیلۀ این ماشین ها به چاپ رسانده و درکابل واطراف آن پخش و توزیع کرده ایم.  (ادامه دارد.)
آدرس وبلاک : Ziaiebeha.blogspot.n

۱۳۹۸ مرداد ۱۴, دوشنبه

نبرد پا برهنه ها
قسمت دهم
   شفیق گفت: پدرمرحومم تا لحظات مرگ ازآیندۀ کشورابراز نگرانی می کرد. او فکر و احساس عجیبی داشت و یادم می آید درایامی که هنوزبچۀ خورد سالی بودم با او یکجا به اجتماعاتی که درپارک زرنگاروپل باغ عمومی دایرمی شد، شرکت می جستم. زیرا دست من را گرفته با خود می برد. او نسبت به اجتماع بیرق سرخ ها حساسیت بخصوصی داشت ومی گفت که ازاین اجتماع بوی خون می آید. خدا از زمامداران ما درمورد اینها  می پرسد. خدانکند که روزی فرا نرسد، روزی که این دسته جات سرنوشت کشور را بدست گیرند، زیرا کشوربه حمام خونی تبدیل خواهد گردید.
   او همیشه می گفت فرزندم تو را به خدا می سپارم و به تو تأکید می ورزم که از نزدیکی با این گروه ها پرهیزنمائی، اینها عوامل دست بیگانه اند وبا ما وفرهنگ وکلتورما و دین وآئین واعتقادات ما ومردم ما درتضاد اند. من آرزو دارم که توحبیب الرحمنِ برای ما وخانواده و وطن خود گردی تا دربین خانواده وقوم ومردم خود ازمقام و منزلتی والا برخوردارگردی.
   من آرزو دارم تا زندگی را درراه خدا و برای عبادت خدا وخدمت به دین وخلق خدا صرف نمائی وجزاین آرزوی دیگری برای تو وسایرفرزندانم ندارم.
   اودریکی از روزها که اجتماعات مختلفی درگوشه وکنارپارک زرنگاربرگزاربود با اشاره به یکی ازاین اجتماعات گفت: رهبری این اجتماع توسط یکی از صدراعظم های سابق کشورصورت  می گیرد که انسان بدی نیست اما فکرمی کنم که امروز وفردا بدست این ویا آن گروه کشته خواهد شد زیرا دراین کشورجائی برای بلند کردن آواز نیست. دریکی از روز ها که پدرم شدیداً تحت تأثیریکی ازسخنوران یک اجتماع بزرگ قرارگرفته واشک هایش جاری بود ازاو پرسیدم که پدرم چرا اشک هایت می ریزد واین قدرناراحت هستید؟
   درجواب من گفت: این جوانی را که درحال سخن گفتن می بینی، همان حبیب الرحمنِ است که قبلاً برایت گفته بودم. قبول کن که او را مانند تو وسایر فرزندانم دوست دارم و برای اودرهر نمازدعا می کنم و ازمادرومادرکلانت نیزخواسته ام تا مانند فرزندان خود برای اوهم دعا کنند.
   من پرسیدم که اوچه کاره است وچه می گوید؟
   پدرجواب داد که سپس درمسیرراه خود به سوی خانه، او را بتومعرفی خواهم کرد. من که تحت تأثیرحرف های پدرقرارگرفته بودم سراپا متوجه حرف های آن تازه جوان گردیدم وملاحظه کردم که مرد م حاضردرجلسه با چه شوروشوق وعلاقه واخلاصی از سخنرانی این جوان استقبال می نمایند وبا نعره های الله اکبر، برعظمت و اُبُهت جلسه می افزایند،  به چه صورت حرف هایی او را  تائید و پشتیبانی وحمایت خود را ازاو اعلام می دارند، بیشتراجتماع کنندگان را جوانان مکتبی ومحصلین ومردم مستضعف وطبقات محروم کابل وحومۀ آن تشکیل می دادند، درحالی که درسایراجتماعات آنجا، دختران و پسران بیباک وجوانان خالی الذهنی به مشاهده می رسیدند که هدفی جزعربده جوئی و عیاشی ندارند. آنها با لباس ها وظاهری آراسته چنین به نظرمی رسیدند که ازطبقات بالای جامعه و ازخانواده های مُرفه و صاحب ثروت و مکنت کابل اند که هیچ پیوند و ارتباطی با مردم خود درکابل ندارند.
   زمانی که من و پدرم جانب خانه حرکت نمودیم، پدرم درمسیرراه رو به من کرد وگفت که حالا درمورد آن جوان برایت معلومات می دهم واز تومی خواهم که به حرف هایم دقیقاً گوش فرادهی زیرا حرف هایی من می تواند برای تودرس خوبی درزندگی بوده باشد. پدرم که کاملاً متوجه من بود گفت: من درمورد آن جوان معلومات کافی دارم .
    اوجوان مؤمن و پارسائی است که دریک خانوادۀ متدین بدنیا آمده است. اواز خورد سالی تا به سن فعلی درپاکی وصفائی زندگی کرده است که زندگی شخصی او با سایر جوانان هم سن وهم سالش فرق فاحش دارد. او به گفتۀ اقارب ونزدیکانش ازابتدای زندگی به دین و ارزشهای دینی تمایل فوق العاده داشته وضمن استعداد خدادادی که دارد، بیشترین تلاش خود را صرف فراگیری علوم دینی کرده است وبه همین علت ازعلوم مختلفۀ دینی بهرۀ کافی دارد ولی دررشتۀ انجنیری درپولی تخنیک کابل درس می خواند. کسانی که او را درست نمی شناسند به اومولانا خطاب نموده واو را به صفت عالم و استاد می دانند. اما اوهرچه فراگرفته است دراثرتلاش شخصی و بصورت خصوصی فراگرفته است و ازهمه مهمتراین که آن چه می داند و ازعلوم مختلف کسب فیض نموده است درزندگی خود عملی می کند. اوانسان پرهیزگار، وارسته و با ادبی است که جوانی را با ساده زیستن و دوراز حلقۀ جوانان روزگارسپری نموده است، وی درمهمانی ها و محافل ودرسرسفره های رنگارنگ کمترشرکت می ورزد واگرزمانی هم مهمان شود به ماست و نان خشکِ اکتفا می کند ومی گوید که ازغذاهای دیگرپرهیزاست.
   خلاصه او آنچه می گوید، به آن اعتقاد قوی داشته وبه آن عمل می نماید و فرقی بین گفتاروعملش تا الآن بمشاهده نرسیده است وبناءً حرف هایش دردلها می نشیند واثرمی گذارد.
   من بلافاصله سوال نمودم که آیا دراین اجتماع بزرگ فقط همین یک نفر است؟ پدرم جواب داد:
    نه خیرپسرم. دراین اجتماعی که دیدی، افراد زیادی درسطوح رهبری آن قرار دارند، اما هیچ کدام به پایۀ حبیب الرحمن نمی رسند. اوگفت یکی دیگرازاین جوانان مسلمان سیف الدین نصرتیاراست که اوهم جوانی است برازنده،  سخنوروادیب ودانشمند، اونیز ازجایگاه خوبی دربین همرزمان خود برخوردار است وهمه به او به دیدۀ احترام می نگرند ودربین این صفوف افراد متدین دیگری را هم می شناسم که برای شان ارادت دارم و افراد زیادی را سراغ دارم که غیاباً برای مؤفقیت شان دعا می کنم. این جمع برخاسته از بین مردم مسلمان ما اند. یکی از حاضرین جلسه گفت: مادرکلانم همیشه می گفت: توجه کنید فرزندانم! به شما توصیه می کنم که هیچ گاهی کمیسیون ( کمونیست ) نشوید.
   شفیق گفت: برادران عزیز! من درطول حیات خود آرزوی چنین روزی را دردل می پروراندم که به من زمینۀ آن فراهم گردد تا درخدمت اسلام و مسلمین به جهاد ومبارزه آغازکنم وامروز که این فرصت برایم مهیا گردیده است، به آرزوی دیرین خود نزدیک شده ام وبه شما وعده می دهم که با تمام توان ونیروواخلاصی که دارم درجهت پیاده کردن اهداف وآرمان های جهاد مقدس، مبارزه نمایم، درلحظات پایانی جلسه فیصله بعمل آمد که آن درخواست ها و پیشنهاداتی که شفیق جهت آغازکارخود به شوری ارائه داده است تائید است وباید دراسرع وقت در مورد تدارک آنها اقدام گردد. ( ادامه دارد )