به شترگفتند گردنت کح است درجواب گفت کجایم راست است.
فروپاشی وسقوط ودرنهایت مسدود کردن مهمترین موسسات وکارخانه جات بافندگی وپشمینه بافی کشوریکی دیگرازصد ها شاهکارحکومت کرزی وبازماندگانش.
درزمانی این اتفاق تلخ ونا میمون افتاده است که افغانستان ازچنگال یک هیولای منطقه ای وجهانی رها گردید وتازه ملیارد ها پول اهدائی مؤسسات بین الملی برای بازسازی زیرساختهای اقتصادی افغانستان به این کشورسرازیرگردید واما این بی عُرضه های حاکم برسرنوشت کشورقادربه هزینه کردن واستفادۀ شفاف ومعقول وسالم ازآن امکانات وسیع نگردیدند وخوب شد تا ماهیت واهداف واغراض شوم وامیال شیطانی شان آشکارگردید.
افغانستان همانگونه که سرشارازمنابع عظیم زیرزمینی است، درروی زمین هم آبهای فراوان، زمین حاصلخیز، باغ وباغچه های پرازمیوه وسبزیجات ودشت ودمنی سرسبزباعث گردیده است تا مردم افغانستان بصورت طبیعی ازبخش زراعت ومالداری زندگی نسبتاً آرامی داشته، ودرطی قرون متمادی، این زندگی ساده وآبرومندانۀ به جامعه ومردم ما رنگ وبوی بومی، محلی ومنطقه ای بخشیده بود وازگزند بیرونی وافکارواندیشه های وارداتی وبیمار، وازگند وبوی اخلاق وآداب وخوی وخصلتهای نا پسند وناروا وغیرانسانی درامن وامان قرارگرفته وازمردم وجامعۀ ما ملتی یکدست ویکپارچه، متحد ومتفق، مهربان ودلسوز، ومهمان نوازوخوش مشرب وخوش برخورد ساخته بود.
پشم وپنبۀ افغانستان که ازحاصلات زراعتی ومالداری کشورما است نه تنها درسطح کشور، بلکه درسطح منطقه وجهان ازشهرت وکیفیت بالائی برخورداراست وبرهمین مبنا رژیمهای هرچند بیکاره ویکه تازوخود محوروقلدورمآبی که قبل ازکودتای هفت ثوربا استفاده ازفرصت براین ملت حکومت کرده اند بازهم دست روی دست نگذاشته وبه حلق ودلق اکتفا ننموده، واین سرمایه های عظیم ملی را با احداث کارخانه جات بافندگی، درسطح کشورتحت مدیریت واداره خود قرارداده وبه اموال واجناس تجارتی باکیفیت تبدیل کردند واقلاً یک قدم حسابی دراین راه برداشتند ولی این حکومت بی ماهیت وبی خاصیت واین نظام فاسد وبیکاره ای که بعداً به قدرت رسید، این سرمایه ها را همانگونه که عناصر فرصت طلب، سود جود، زالوصفت، ودشمنان دین ووطن به غارت بردند این نظام هم زمینه سازفروپاشی ونابودی آنها گردید ویا درهمدستی وخشنودی دشمنان کشور، آنها را به کسانی تحویل داد که مایۀ تأثروتأسف است، همانگونه که قسمت های زیادی ازکشوررا درسازش با بیگانگان خراب ویا زیرنفوذ شان درآورده اند، این سرمایه های خدا دادی کشور را هم به نابودی روبرونمودند، اینها درعوض این که این مؤسساتی که ازدارائی های کشوراست، با همه پرسونل وامکاناتش توسعه داده وبه نوسازی وماشین آلات جدید مجهزوانکشاف دهند، چنین احساس می گردد که برای غارت ونابودی کامل آن کمربستند.
درهمین دوسه سال قبل یکی ازدوستان که درگذشته ها، دریکی از کارخانه جات پشمینه باقی کشورمسئولیت داشت، به من گفت:« آلمانها، یک کارخانۀ بزرگ پشمینه بافی خود را بخاطرعدم موجود یت مواد خام تعطیل نموده اند، کارخانۀ که با پیشرفته ترین دستگاه های بافندگی مجهزاست، وی گفت: اگرما دولت ورژیم دلسوزی می داشتیم، امکان اهدای مکمل این کارخانه به افغانستان وحتی بدون عوض ممکن بود.» ولی ازآنجائی که سردمداران رژیم به دنبال چیزهای دیگری وازجمله حلق ودلق اند، که نه به خیرملت ونه هم به خیردولت است، بناءً نه خود ونه هم سفارتخانه های شان، که وظیفه اصلی آنها است حتی یک قدمی را دراین راستا برنمی دارند. « گرگدا کاهِل بود تقصیرصاحبخانه چیست »، رئیس جمهوری که بدون درنظرداشت آثارمنفی وپیامد های زیانباراین گفتارش بارها به آوازبلند صدا می زد که: « ما ازکشورها گدائی می کنیم »، ولی حالا چنین معلوم می شود که همه وهمه برای خود و... بوده است وبس. بهاء الدین ضیایی 2-12-2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر