ziaie1

ziaie1

۱۴۰۱ تیر ۱۶, پنجشنبه

 

۶ مارس ۲۰۱۸ 
با عمومی به اشتراک گذاشته شده
عمومی
غارت سرمایه های طبیعی و ذخایر زیر زمینی کشور
بنام خداوند بزرگ
شتر دزدی و خم-خم رفتن یکی دیگر از طرح های شیطانی و محیلانۀ است که درجهان درحال انجام است.
در این اواخر گزارشات متعددی پخش و نشرمی گردد که گویای آن است که منابع طبیعی افغانستان، به پیمانۀ وسیع در حال غارت و چپاول قرار دارند، غارتی که هم، افراد و دسته جات موذی و محلی عامل و یا مجری آن اند و یا هم دست های کثیف پیدا و پنهان و ضعیف و قدرتمند منطقه ای و جهانی در استخراج، انتقال و دزدی و غارت آن ها علناً دخیل اند. سرمایه های عظیمی که نه تنها مردم وملت جنگزدۀ ما را، بلکه منطقه را می توانست از این حالت بلاتکلیفی، ضعف و نا توانی بسوی صلاح و فلاح سوق دهد.
عامل این همه بی سر و سامانی و سر درگمی و خصوصاً آن چه که در مناطق نا آرام جهان شاهد آن هستیم، ازجنگ های خانمان سوزی که جهان را تهدید می کند، تا شاخ به شاخ شدن و رویاروئی قدرت های متخاصم هسته ای که در این اواخر به اوج خود رسیده است، همه و همه ناشی از طغیان و تجاوز، ظلم و بی عدالتی، دو روئی و تزویر و... دستآورد های انسان گمراهی است که از مسیر اصلی و طبیعی خود منحرف گردیده و به بیراهه روان است. انسانی که یا به اصل و اصول الهی و انسانی باور ندارد و یا هم غافل است ویا هم دیده و دانسته تحت تأثیر نفس و هوی و شیطان قرار گرفته، و دست به اعمالی می زند که همۀ دستآورد های انسان های با احساس وبا فهم و درک را به چالش کشیده وزمین را به مجمع الجزایری از وحشت تبدیل کرده است.
در زمینی که جمعی از انسان های متفکر و دانشمند، با احساس و با درد، خیرخواه و نیکوکار، دور اندیش و وظیفه شناس، مدیر و مدبر، و..... با عزم و ارادۀ قوی، نفش خلاقی را در تغیرات و تحولات بخش های مختلف جامعۀ بشری ایفا نموده وتحولی اساسی و بنیادی را در زمین و ماحول آن و در همه ابعاد و زوایای زندگی انسان بوجود آورده و زمین را به مأمنی برای آرامش و آسایش و رُشد و شگوفائی، و خوشبختی و سعادت تبدیل کرده و تمدن و مدنیت جدیدی که همه انسان های روی زمین حتی در اقصی نقاط جهان، از کوهپابه های معروف و مشهور، تا اعماق زمین و ابحار از آن بهره مند گردیده و خود را در آن شریک غم و شادی یکدیگر احساس می کنند، مانند آن چه در بخش های ارتباطات، صحت و سلامت، راه و ساختمان و..... شاهد آن هستیم، اما با وجود این ها عدۀ از افراد، دسته جات ، نهاد ها و رژیم های بیمار، بیماری های مانند: انحصار طلبی، فزون خواهی، سلطه و قبضه، حسد، بغض، بخل، حرص، آز و..... مذبوحانه در تلاش اند تا برای حفظ جایگاه و برای ادامه آن سیاست های مزورانه و محیلانۀ خود، زمین را به یک ماتمکده و جهنمی بدل سازند که نه برای خودشان و نه هم برای هیچ کس دیگری قابل حیات و زندگی باشد این ها که در چنگال نفس، هوی و شیطان قرار گرفته اند از انسان و انسانیت یک هیولای را به نمایش گذاشته اند که حقیقتاً ترسناک است. عدۀ چنین وانمود می کنند که فقط فلان و فلان برای نابودی تمدن و مدنیت موجود جهان زیان بار اند ولی از خود و از آن عواملی که باعث بروز این و آن حادثه و واقعه و این و آن جریان تکاندهنده و هولناک و این و آن اندیشه و فکرپوسیده و بیمارگونه گردیده و می گردد، غافل اند. آن ها تنها به القاعده، طالب وداعش اشاره کرده و اعلام خطر می کنند ولی از ده ها و صد ها عامل دیگری که در جهان باعث ظلم و اجحاف، تعدی و تجاوز، عقده و کینه، تعصب و نفرت و... گردیده و جهان بشریت را به چالش کشیده است یا بی خبر اند ویا هم به نسبت این که در آن جریانات خود، و یا دست و پای شان دخیل است، آن ها را نه تنها مانع و مشکل و معضله بحساب نمی آورند بلکه خود زمینه ساز چنین حوادث و وقایع باید بحساب آیند. نوجوانانی که پیاپی در مدارس یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا، سلاح را گرفته وهم صنفان و استادان خود را به رگبارمی بندند، و در اخبار دیروز: نوجوان نزده سالۀ که والدین ( پدر و مادر) خود را با بیرحمی به رگبارمی بندد و می کشد، و از این گونه حوادث و اتفاقات که کم نیست و به آمار و ارقام نمی گنجد، این ها هیچ کدام ریشه در گروه ها و دسته جات مشخصی نداشته، بلکه ریشه دربی توجهی ها، بیرحمی ها، بی عدالتی ها، ظلم و اجحافی دارد که درجهان حاکم است.
استعمار و استثمار به شیوۀ جدید و مدرن، به طغیان و تجاوز، سلطه و قبضه، مکر و حیله، دو روئی و تزویر، حمله و غارت در جهان ادامه داده و حرف اول را می زند و خواهی- نخواهی که پیامد های هولناک کوتاه مدت و دراز مدت، محسوس و غیر محسوس، و برخی هم عامدانه، ویا غیر عامدانۀ آنرا باید انتظارداشت. ( ادامه دارد)

 

۸ مارس ۲۰۱۴ 
با عمومی به اشتراک گذاشته شده
عمومی
مقام زن درآئینۀ اسلام به مناسبت شنبه هشتم مارچ
بنام خدای بخشندۀ مهربان
زن شایسته و مقام و جایگاه زن در اسلام
حدیث مبارک است : « مفید ترین چیز ها در دنیا پس از تقوای الهی ، همسر شایسته ای است که از شوهرش اطاعت می کند ، هرگاه نگاهش می کند ، مسرور و شادمان می گردد و اگر به انجام کاری او را سوگند داد ، اجرا می کند و درغیاب او ناموس و مالش را حفاظت می کند .»
درنظام خانوادگی ، اسلام وظیفۀ ادارۀ منزل و تربیت فرزندان را به عهدۀ مادر می گذارد ، و مادران برای جامعه مانند مدارسی هستند که انسانها را تربیت می کنند ، اگرخود شایسته و نیکو تربیت شوند ، مردمی اصیل و پاک می پرورانند .
« بخاری و مسلم » از حضرت انس ( رض ) روایت می کنند که گفت : فرزند ابو طلحه مریض بود . ابو طلحه برای کاری بیرون رفت ، فرزندش در غیاب او فوت نمود ، هنگام مراجعت به منزل از همسرش سوال کرد : حال بچه چطور است ؟ ام سلیم پاسخ داد : در آرامش مطلق است .
ابوطلحه آنگونه فهمید که بچه شفا یافته است . سپس همسرش شام را پیش آورد و غذا خوردند ، ام سلیم سپس مانند همیشه و بهتر از قبل آرایش کرد و آن شب با همسرش نزدیکی کرد ، پس از آن که دید همسرش از هر جهت تأمین شده است ، گفت :
ابوطلحه سوالی دارم . اگرکسی به خانۀ امانتی دهد و پس از مدتی امانتش را طلب کند ، آیا صحیح است که باز پس ندهند ؟
گفت : نه ! گفت :
پس صبر پیشه کن و از خدا برای صبرت اجر طلب کن که فرزندت مرده است . ابوطلحه خشمگین شد ، گفت :
چیزی نگفتی تا جنب شدم ، آنگاه می گوئی پسرم مرده است . سپس به نزد رسول اکرم ( ص ) آمد و شرح ماجرا را باز گفت ، پیامبر اکرم ( ص ) کار ام سلیم را تأئید فرموده گفتند :
« خداوند ( ج ) به این شب تو و همسرت برکت ببخشد » و روایت دیگری هست که فرمودند :
« خدایا به این دو برکت ببخش » .
آن شب منشأ فرزندی شد که پیامبر نامش را عبدالله نهاد . مردی از انصارمی گوید :
« عبدالله بعد ها صاحب 9 فرزند شد که همه اهل قرآن بودند . درواقع این استجابت دعای پیامبراکرم ( ص ) بود که فرمود :
که خدایا به این زن و شوهر برکت ببخش .
تردیدی نیست که وقتی ایمان در قلبی نفوذ کند ، شگفتی می آفریند ، زیرا ضعف را به قدرت ، ترس را به شجاعت ، بخل را به سخاوت و بی صبری و بی قراری را به صبر و بردباری تبدیل می کند .
بهاءالدین ضیائی

 

۲۵ مارس ۲۰۱۹ 
با عمومی به اشتراک گذاشته شده
عمومی
برگی ازتاریخ پر از اضطراب و....
قسمت شانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت محمد مصطی ( ص ) در شرایطی اسلام را به عنوان یک دین و آئین الهی به جهانیان عرضه کرد که باز هم اولاد آدم دستخوش کشمکش ها و اختلافات و غرق اوهام و خرافاتی گردیده بود که در زمان ظهور هریکی ازپیامبران گذشتۀ الهی به نحوی از انحا محسوس و ملموس بود. جنگ های ممتد و فرسایشی که در بین دو قدرت حاکم ملی- مذهبی مسیحیت و زردشت ( روم و فارس ) جهان بشریت را به چالش کشیده بود، و اما مهم تر از همۀ این ها، در زمان و مکانی ( سر زمینی ) رسول اکرم ( ص) به پیامبری مبعوث گردید، که همان فضای تیره و تاری سایه افگنده بود که در زمان ظهور حضرت ابراهیم بر منطقه حاکم، بود یعنی شرک و پت پرستی. چیزی که جز ذلت و خواری، جهل و بی سوادی، فقر و بیماری و... به همراه نمی آورد.
حضرت محمد ( ص ) با این دین ( اسلام ) و آئین، نقشۀ راه جدیدی به همراه نیاورد بلکه آمد و همان جهان بینی ابراهیمی را یک بار دیگرمطرح، زنده و کامل ساخت، که قرن ها قبل از وی برای سعادت بشر ارائه گردیده بود جهان بینی که قبلاً همۀ انبیاء سلف به نحوی از انحا، آن را عرضه کرده ولی به مرور زمان کم رنگ ویا لااقل دربین برخی ازپیروان شان به حاشیه رفته بود، جهان بینی که یک بار دیگر انسان را به سوی خالقش فراخواند و ایمان به خدای واحد را اصل قرار داد، خدای که خالق، مالک و فرمانروای جهان هستی است، در ربوبیت و ادارۀ جهان هستی شریک و هم طرازی ندارد؟ خدای که بدون اراده و مشیت او چیزی در جهان عملی شدنی نیست، خدای که مرکز و منبع اصلی قدرت در جهان است. خدایی که بیشتر انسان ها و پیروان ادیان به آن ایمان دارند اما در نحوۀ ایمان و نوع پرستش و در چگونگی موجودیت آن اختلاف نظر داشته هر کس، هرگروه و هر دین و آئین از آن تعبیری ارائه می کند که برخی ها با واقعیت و حقیقت آن چه خالق و پروردگارجهان هستی است، فرق فاحش دارد.
در قرآن مجید فقط ازیک ملت یاد آوری و بر آن تأکید گردیده است و آن ( ملت ) هم نه به مفهومی که امروز متداول و مطرح است، بلکه فقط به مفهوم ایدئولوِژی و آئین و آن هم ایدئولوژی ابراهیمی است.
پروردگار رسول اکرم ( ص ) را مورد خطاب قرار داده می فرماید که: « پدر شما ابراهیم و آئین شما همان آئین پدر شما ابراهیم است، او از هزاران سال قبل نام اسلام را بر شما نهاده است یعنی بنیاد این دین و آئین ( اسلام ) را ابراهیم ( ع ) گذاشته است.»
پروردگار رسول اکرم ( ص ) را مخاطب قرار داده می فرماید: « که به همان راه و رسم و ملت ابراهیم حرکت کن ... - دین اسلام آئین پدر تان ابراهیم است... - اوست که در گذشته، نام مسلمان را بر شما گذاشته است. »
حضرت ابراهیم، مطابق آیات کلام الله مجید، در این جهان بینی پدر انبیاء توحیدی، امام وپیشوای مردم و الگوی انسان کامل است، دربیست و پنج سوره و شصت و نه آیۀ قرآن مجید نام او با صفات و اوصاف و خوی و خصلت ها و کارنامه های زرینش ذکر گردیده است و بنام ملت ابراهیم یعنی آئین، شیوه و روش ابراهیم آمده است.
پروردگار به پیروان همۀ ادیان الهی خطاب کرده می فرماید که: « از آئین توحیدی ابراهیم پیروی کنید.» و خطاب به پیامبر اسلام آمده است که: « بر تو فرض کردیم که پیرو آئین ابراهیم باش، زیرا که او حنیف ( پاک، با ایمان خالص، راست و صادق ومایل به خیز و نیکی )، حقگرای مطلق و تسلیم کامل خدا بود، و هیچ انگیزۀ شرک وخود خواهی در وجودش نبود.»
در قرآن مجید، نام حضرت موسی بیشتر از نام حضرت ابراهیم ذکر گردیده است و آن هم در رابطه با بنی اسرائیل است، و اما یاد و ذکرحضرت ابراهیم در رابطه با شخصیت و مقام ابراهیم است.
منظور از مقام ابراهیم، تنها آن محلی نیست که بنا بر روایات با فاصلۀ چند متری خانۀ کعبه، جایی که ابراهیم آنجا ایستاده و از آنجا خانۀ کعبه را بنا کرده است، بلکه منظور از مقام ابراهیم، مقام ابتلا و امتحان در برابر سختی ها و ناگواری ها، مقام صبر و استقامت، اخلاص و ایثار، احسان و پیمان ابراهیم است در برابر خدا و در اصل مقام معنوی ابراهیم، فکر و اندیشه، بت شکنی ....؟ و آن مقام یقین ... و آن مقام توکل به خدا، که ابراهیم با الهام پروردگار، زن و فرزند دلبند خود ( اسماعیل و هاجر ) را بریک کوهپایۀ بی آب و نان و بی کس و باعث، جایی که غیر قابل کشت و زرع و بدور از قوم و قبیله و محلات مسکونی است، تک و تنها به تقدیر الهی سپرد و فقط به یک چیز تکیه کرد و آن هم به خدای رحیم و رحمن، قادر و توانا. این است مقام ابراهیم و پیامی از جانب ابراهیم که فقط یک تکیه گاه و یک حافظ و نگهبان و یک روزی دهنده و رازق ویک امین و امان دهندۀ انسان ( الله ) وجود دارد و بس. مقامی که از توحید و شکر مایه می گیرد و به نفی شرک و کفر و بت پرستی می پردازد. ابراهیم سپس همان فرزند یگانۀ را ( اسماعیل ) که در سایۀ رحمت پروردگار و خالق جهان هستی بزرگ گردیده است با الهام و وحی الهی آمادۀ قربانی می کند و بدین وسیله عهد و پیمان خود با خدا را ( که هم زمان با ایمان به خدا محقق می گردد )، بدون شک وتردید تا پای جان فرزند دلبند وکشیدن کارد برگلوی نازنینش عملی می سازد وسپس با کامیابی در این امتحان بزرگ، منتظر فرمان های دیگر پروردگار است تا زمانی که فرزندش به سن رُشد و نمو رسیده با کمک و معاونت وی سنگ تهداب خانۀ کعبه را برای اتحاد و وحدت، همبستگی و اخوت، عشق و محبت می نهد و خانۀ بنا می کند تا همۀ اولاد آدم از شرق تا غرب عالم به سوی آن جلب و جذب گردیده و همه را به مسئولیت ها و وجائب الهی و انسانی شان فرا بخواند. یکی از افتخارات همۀ ادیان الهی و اهل کتاب این است که رابطه وپیوند فکری و عقیدتی خود را با ابراهیم ( ع ) نشان بدهند.
نباید غافل شد که بت پرستی فقط پرستش اجسام سنگی، چوبی، و بت های ساخت دست بشر نیست که برخی آن ها را خدای خود قرار داده و از آن ها طالب کمک و استعانت می گردند، بلکه خیلی چیزهای محسوس و غیر محسوسی است که برای انسان حکم بت پیدا می کند و همانند بت ها انسان را به سوی خود می کشاند، و قبلۀ آمال و آرزوهای انسان می شود.
و نباید غافل شد که اقامۀ صلاة یعنی رویکرد به خدا با نماز و ایستادن رو در روی قبله ( خانۀ خدا ) خلاصه نمی گردد بلکه رویکرد به خدا به معنی بندگی، تسلیم اوامر و نواهی و منقاد و تحت فرمان پروردگاراست. ( ادامه دارد )

 

۵ آوریل ۲۰۱۸ 
با عمومی به اشتراک گذاشته شده
عمومی
مولانا جلال الدین محمد بلخی یکی از بزرگ مردان تاریخ اسلام و جهان که نه تنها در دوران حیات خود؛ بلکه در همۀ ادوار پس از خود هم، مانند آفتابی درخشیده و انسان ها و جوامع و کشورهای بیشماری از فیوضات ایشان بهره مند گردیده اند. بیاد د ارم که چند سال قبل، یکی از خبرگذاری های معروف و مشهور جهان پس از آن که او را یکی از محبوبترین و اثر گزارترین چهره های ادبی- عرفانی جهان معرفی کرد گفت: « همین اکنون آثار و تألیفات مولانا در سطح دانشگاه ها و مراکز علمی معروف جهان و از جمله امریکاه و در بین نسل جوان و تحصیلکرده از پر طرفدارترین و پرخواننده ترین آثار و تألیفات است که به زبان های گوناگون ترجمه و پخش گردیده است و اما با تأسف در بین ما و کشور ما و حتی زادگاه مولانا، این شخصیت بی نظیر ناشناخته و نا مأنوس باقی مانده است.
من خواستم تا بدین وسیله برخی از فرمایشات ناب این بزرگمرد تاریخ را که مطالعۀ آن می تواند گره گشای خیلی از معضلات موجود ما و جامعۀ ما گردد، با دوستان و عزیزان شریک سازم.
قسمت اول
بنام خداوند بزرگ
مولانا در یکی از فرمایشات شان می فرماید:
« یکی گفت که اینجا چیزی فراموش کرده ام، خداوندگار فرمود که در عالم یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست. اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی، باک نیست. و اگر جمله را بجای آری ویاد داری
وفراموش نکنی و آن را فراموش کنی، هیچ نکرده باشی – هم چنان که پادشاهی ترا به ده فرستاد برای کار معین، تو رفتی و صد کار دیگر گزاردی؛ چون آن کار را که برای آن رفته بودی نگزاردی، چنان است که هیچ نگزاردی.
پس آدمی در این عالم برای کاری آمده است ومقصود آن است. چون آن نمی گزارد، پس هیچ نکرده باشد. " انا عرضنا الامانة علی السموات والارض ..... انهُ کان ظلوماً جهولا. " آن امانت را بر آسمان ها عرض داشتیم، نتوانست پذیرفتن. بنگر که از او چند کارها می آید که عقل در او حیران می شود؛ سنگ ها را لعل ویاقوت می کند، نبات زمین را در جوش می آورد و زنده می گرداند و بهشت عدن می کند، زمین نیز دانه ها را می پذیرد و بر می دهد وعیب ها را می پوشاند و صد هزار عجایب که در شرح نیاید می پذیرد و پیدا می کند و جبال نیز همچنین معدن های گوناگون می دهد، این همه می کنند، اما از ایشان آن یکی کار نمی آید، آن یک کار از آدمی می آید و نه از کوه ها، چون آن کار بکند، ظلومی و جهولی از او نفی می شود.
اگر تو گویی که اگر من آن کار نمی کنم، چندین کار از من می آید، آدمی را برای آن کارهای دیگر نیافریده اند، هم چنان باشد که تو شمشیرپولادین هندی بی قیمتی – که آن در خزاین ملوک یابند – آورده باشی و ساطور گوشت گندیده کرده که " من این تیغ را معطل نمی دارم؛ با وی چندین مصلحت بجای می آرم. " یا دیگ زرین را آورده ای و در وی شلغم می پزی که به ذرۀ از آن صد دیگ بدست آید، یا کارد مُجَوهر را میخ کدوی شکسته کرده ای که " من مصلحت می کنم و کدو را بر وی می آویزم و این کارد را معطل نمی دارم." جای افسوس و خنده نباشد چون کار آن کدو به میخ چوبین یا آهنین – که قیمت آن به پولی است – برمی آید، چه عقل باشد کارد صد دیناری را مشغول آن کردن؟
حق تعالی تو را قیمت عظیم کرده است. ان الله اشترای من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة . » ( ازفیه ما فیه - مولانا جلال الدین محمد بلخی )
پروردگار می فرماید: لوانزلنا هذا القرآن علی جبل لرئیتهُ خاشئاً متصدعاً من خشیة الله...... « اگر ما این قرآن را به کوهی هم فرو می فرستادیم، آن گاه او را از خشِیت پروردگار، کُرنِش کنان و متلاشی می یافتی. » سورۀ حشر: 21
و اما بیشتر ما انسان ها نه تنها در برابر پروردگار خاشع و خاضع نگردیده
وتسلیم اوامر و نواهی پروردگار نگردیدیم، بلکه راه طغیان و سرکشی را هم اختیار کردیم. ( ادامه دارد)

۱۴۰۱ تیر ۱۵, چهارشنبه

 

۸ آوریل ۲۰۱۸ 
با عمومی به اشتراک گذاشته شده
عمومی
مولانا جلال الدین محمد بلخی
قسمت دوم
بنام خداوند بزرگ
مولانا دریکی از فرمایشات شان می فرماید:
« حیف است به دریا رسیدن و از دریا به آبی یا به سبوی قانع شدن، آخر از دریا گوهرها و صد هزار چیزهای مقوَّم برند، از دریا آب بردن چه قدردارد، وعاقلان از آن چه فخر دارند و چه کرده باشند؟ بلکه عالم کفی است. این دریای آب خود علم های اولیاست؛ گوهرخود کجاست؟ این عالم کفی پُرخاک است، اما از گردش آن موج ها و مناسبت جوشش دریا و جنبیدن موج ها آن کف، خوبی می گیرد که: زین للناس حب الشهوات من النساءِ والبنین والقناطیرالمقنطرة من الذهب والفبضة والخیل المسومة والانعام والحرث ذلک متاع الحیوة الدنیا. پس چون « زین » فرمود، او خوب نباشد، بلکه خوبی در او عاریت باشد و از جای دگر باشد. قلب زر اندود است، یعنی این دنیا که کفک است، قلب است وبی قدر است وبی قیمت است؛ ما زر اندودش کرده ایم که: زین الناس.»
مولانا اشاره به آن دارد که پروردگار از آن موقف و مقامی که به انسان ارزانی کرده و از آن قدرت و توانایی ها، امکانات و فرصت های که در اختیار وی قرار داده، و او را در کناریک دریای بزرگ ( دریای فکر و اندیشه، عقیده و ایمان، علم و عرفان و معرفت) قرار داده و مخیر نموده است، وی به چیزهای روی آورده و اکتفا می کند که شایستۀ شآن و مقام وی نیست. مولانا این جهان را به یک دریای مواجی تشبیه کرده است که انسان در کنارش قرار دارد، وی در اولین کلمات خود در این مبحث، انسان را مخاطب قرار داده می پُرسد که آیا از این دریای بزرگ به نوشیدن یک جُرعه ویا به پُرکردن یک سبوی اکتفا و بسنده می کند و یا این که از این دریای عظیم؛ رودخانه ها، کانال ها، و جویبارهای گوناگون جدا کرده و با آب فراوانی که در اختیارش قرار دارد، به آبیاری زمین ها، باغ ها، و سرسبزی محل ها و مناطق گوناگون می پردازد؟ و یا این که آیا این آب دریا را برای استفادۀ هزاران انسان تشنه، تصفیه نموده وبا طرح های آبرسانی در اختیار هزاران انسان محتاج آب آشامیدنی سالم و صحی قرار می دهد؟ و علاوتاً آیا از این دریا با شیوه های علمی و تخنیکی به پرورش انواع مختلف ماهی ها و سایر آبزی ها استفادۀ همه جانبه می کند؟ و آیا انسان می داند همین گونه که از آب دریا استفاده های گوناگون کرده می تواند، از قعر دریا هم می تواند انواع مختلف سنگ ها و دانه ها و.... قیمتی و از جمله از ذخایر و فرآورده های نفتی و گازی که در زیر اکثر دریا ها وجود دارد استفاده نموده و با تلاش و کوشش در رُشد و شگوفایی اقتصاد خود و منطقه تحول شگرفی را ایجاد کند، با تلاش وکوشش انسان است که امروز علاوه بر کشتی های بزرگ، تحت البحری ها و زیر دریایی های نظامی هم می تواند بر شوکت و قدرت وی بیفزاید. اگر انسان به این مثال مولانای حکیم و دانا دقت و توجه نموده، طرح این فکر و اندیشه می تواند بهترین راه گشا و راهنمای انسان برای تحقیق و تفحص قرار گیرد. این در حالی است که مولانا چنین می فرماید که همۀ این دست آورد ها و همۀ آن چه در عالم وجود دارد مانند کفی است بر روی آب که از آن گوهری که باید انسان در جستجوی آن باشد، علامت و نشانۀ در آن نیست. زیرا ارزش واقعی ( گوهر ) منحصر به همان علم و دانشی است که اولیای خدا از آن بهره مند گردیده و می گردند.
خداوند ( ج ) می فرماید: « بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی، آرایش وپیرایش، نازش در میان هم دیگر و مسابقه در افزایش اموال و اولاد است وبس. دنیا همچون باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت می آورد، پس گیاهان رُشد و نمو می کنند، و بعد گیاهان را زرد وپژمرده خواهی دید، و آن گاه خرد و پرپر می گردند. در آخرت عذاب شدیدی ( برای دنیا پرستان ) و آمرزش و خشنودی خدا ( برای خدا پرستان ) است. اصلاً زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.» ( الحدید: 20)
اما، ما انسان ها همین که چند شعر حافظ ، سعدی و مولانا را از نظر گذشتانده، احساسی برای ما دست می دهد که گویا دانش ما به پایه کمال رسیده و دانشمندی کامل و جامع گردیده ایم که باید به دانش خود فخر و مباهات کنیم، و یا با مطالعۀ چند آیه و حدیث و اوراقی از فقه و قانون، علم را به پایۀ اکمال رسانده و حالا قادر است تا در مقام فتوی، قضاوت و رهبری قراربگیرد، و یا اگر به مال و ثروت و به چوکی و مقامی رسیده است، دنیا را زیر فرمان خود احساس می کند. خیر! زیرا همۀ این ها اگر با احساس انقیاد و ادای وجائب و مسئولیت ها در برابر پروردگار نبوده باشد به خساراتی جبران ناپذیر روبرو می گردد. امام فخر رازی گوید: « هرگز دل من زعلم محروم نشد- کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد + هفتاد و دو علم درس خواندم شب و روز- معلومم شد که هیچ معلوم نشد.» این است بحری که مولانا به آن اشاره فرموده و امام فخر رازی و سایر امامان و علمای واقعی با آبتنی و غواصی در آن ، آن گوهر های ناب و قیمتی را به چنگ آورده و به جهان علم، آگاهی، عرفان و معرفت عرضه کرده اند. ( اد امه دارد)

 بنام خدای بخشندۀ مهربان

دو شنبه مطابق 24 فبروری 2014
استقلال طلبان و آزادی خواهان افریقای جنوبی و اُکراین با مصری ها شعار واحد سردادند.
امروز شنیدم که خانم تیموشینکو نخست وزیر سابق اکراین پس از آزادی از زندان و سخنرانی در اجتماع عظیم مردم اکراین در میدان استقلال کیف از درد و الم مردم مصر هم یاد آوری کرده و اعلام نموده است که مبارزه دربرابر اختناق و دیکتاتوری نهایتاً به موفقیت و کامیابی می انجامد. او گفته است که من امیدوارم تا مردم مصر هم مانند مردم اکراین ، در برابر دیکتاتوری و کودتا موفق گردیده و بزودی محمد مرسی اولین رئیس جمهور قانونی مردم مصر از زندان آزاد گردیده و بار دیگر اداره کشور مصر را در دست بگیرد .
وهم چنین شنیده می شود که مردم انقلابی اکراین هم در میدان استقلال کیف با بلند کردن علامت رابعه همبستگی خود را با مردم آزادۀ مصر ابراز و از مبارزات مردم مصر حمایت خود را اعلام کرده و اظهار امید واری نموده اند که مردم مصرهم مانند مردم اکراین ، در نهایت به پیروزی نایل گردیده و بساط نظام دیکتاتوری وکودتا را از مصر بر چینند.
این اخبار خیلی دلگرم کننده ، حیاتی و انسانی است و ازیک فرهنگ والا و ازیک احساس بشر دوستی عمیقی حکایت می کند ؛ و چنانچه درطی مراسم ترحیم نلسون ماندلا رهبر شایستۀ افریقای جنوبی ، که در آن نیز مردم با درک و با احساس افریقای جنوبی از مبارزات مردم مصر تقدیر بعمل آوردند و با بلند کردن علامت رابعه همبستگی خود را با ملت مصر نشان دادند ؛ می تواند نشانۀ مثبتی در مبارزات آزادی خواهی در سطح جهانی بحساب آید .
من که اخبار مصر و سوریه را دنبال می کنم ، و می بینم که پوتین با همه آن سابقۀ .... که بیست هزار چیچنی و قفقازی را در یک روز به خاک و خون می کشد ، حالا از قصاب سوریه ویا هم از کودتای مصر حمایت و پشتیبانی می کند ، بعضاً احساس می نمودم که شاید در دنیای معاصری که اکثر وجدان ها مرده اند؛ کسانی پیدا نخواهند شد تا ازحق و عدالت دفاع و حمایت نموده و در کنار جریانات و تحولاتی مانند سوریه و مصر قرار بگیرند و از آزادی و استقلال و از دیموکراسی و آراء مردم حمایت کرده و دربرابر توطئه گران و نظام های خائن و وابسته و قدرت های جابر وستمگر به ایستند .
من این موقف استقلال طلبان اکرائینی را که به حق و عدالت صحه گذاشته اند و ازیک ملتی که درطی قرن ها اسیر دام های استعماری بوده ودر این ، قریب به یک قرن گذشته هم عوامل استعمار و نظام فراعنه بر مصر فقیر ، که همه چیز از اقتصاد تا سیاست و از کلتور تا فرهنگ و از دین و آئین مردم تا نهاد هایی قضائی و قانون گذاری و از مسجد تا منبر و از مکتب تا ازهر ، همه چیز را به قبضۀ خود در آورده اند ؛ یعنی همه هست و نیست مردم را به غارت برده و با ساخت و ساز با دشمنان مصر و عرب آخرین ضربۀ خود را به پیکر یک ملت مسلمان و کشور بزرگ عربی وارد کرده ؛ و مصر را که یک کشور قوی و قدرتمند دنیای عرب به حساب می آمد با زد و بند، با این و آن نظام های فاسد و فرتوت و با این و آن جبار و دیکتاتور و با بسیج همه نیروهای شیطانی به یک کشور فقیر و محتاج بدل نموده اند؛ این ها در اصل دشمنان و دزدان شناخته شدۀ دین و دولت و عوامل نفوذی بیگانه اند که مصر را در چنگال اهریمنی خود و باداران خود نگاه داشته اند .
من این هِمَّت عالی و این آواز رسای ملت و انقلابیون اکراین را که در اولین لحظات پس از طرد دشمن از ته ِ دل بلند کرده اند ؛ به همۀ ملت اکراین بخصوص به تمام آزادی خواهان جهان تبریک و تهنیت عرض نموده کامیابی و مؤفقیت آن مردم غیور و آزادی خواه و آن زن با شهامت و مبارز ( تیموشنکو) و همه انسان های آزاده و مردمی را که برای استقلال و آزادی ملت ها و کشورها مبارزه می نمایند خواهانم .
بهاءالدین ضیایی

 

۵ مارس ۲۰۱۶ 
با دوستان شما به اشتراک گذاشته شده
دوستان
درکلیله و دمنه آمده است:
« می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد و چنانستی که خیرات مردمان را وداع کردستی؛ و افعال ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته؛ و راه راست بسته؛ و طریق ضلالت گشاده؛ وعدل ناپیدا؛ وجور ظاهر؛ وعلم متروک؛ وجهل مطلوب؛ ولئوم و دنائت مستولی؛ وکرم و مروت متواری؛ و دوستی ها ضعیف؛ و عداوت ها قوی؛ نیک مردان رنجور و مستذل؛ و شریران فارغ و محترم؛ و مکر و خدیعت بیدار؛ و وفا وحریت در خواب؛ و دروغ مؤثر و مثمر؛ و راستی مهجور و مردود؛ و حق منهزم؛ و باطل مظفر؛ و متابعت هوا سنتی متبوع؛ و ضایع گردانیدن احکام خرد طریقتی مشروع؛ و مظلوم محق ذلیل؛ و ظالم مبطل عزیز؛ و حرص غالب و قناعت مغلوب؛ و عالم غدار؛ و زاهد مکار؛ بدین معانی شادمان و بحصول این ابواب تازه روی و خندان؛ و چون فکرت من بدین گونه در کارهای دنیا محیط گشت و بشناختم که آدمی شریف ترخلائق وعزیزتر موجوداتست و قدر ایام عمر خویش بواجبی نمی داند و در نجات نفس نمی کوشد. از مشاهدت این حال در شگفتی عظیم افتادم و چون بنگریستم مانع این سعادت را حتی اندک و نهمتی حقیر است که مردمان بدان مبتلا شده اند و آن لذات حواس است.» کلیله ودمنه 57
این حالتی بوده است که در زمان و مکان و دریک برهۀ خاصی از تاریخ اتفاق افتاده است و مسبب اصلی این حالت یا حکام و دولت های خود کامه، ظالم و فاسدی بوده اند که مقدرات مردم را در اختیار داشته اند و یا این که انسان ها از وجائب و مسئولیت هایی ایمانی وانسانی خود غفلت نموده و راه خود را بسوی فلاح و رستگاری گم کرده و در نتیجه به این وضع نا به هنجار روبروگردیده اند.
انحطاط اخلاقی و وضعف ایمانی در امت
پس ازوفات عمر بن عبدالعزیز (رض)
« حکومت های فردی وموروثی وکثرت مال و ثروت در جامعه اسلامی میکروب های نفاق و اخلاق و اعمال مترفین سابق آغاز شد. محیط به عیش جوئی گرایش پیدا کرد. زندگی ایمان و عمل صالح که اصل سرمایه این امت است و ترکه ارزشمند پیامبر(ص)، در این دور در معرض خطر بود و تصور میرفت که این امت از نظر اخلاقی و روحی بطور کلی تو خالی بماند، زیرا در قلوب- افسردگی، در ایمان - ضعف، در ارتباط با خدا اضمحلال بشدت و سرعت درحال رشد بود و این امربی نهایت خطرناک بود و دولت از حفاظت چنین گوهر ارزشمندی نه تنها غافل و بی تفاوت بود، بلکه خود دولت و نمایندگانش خطر مهمی علیه این امر محسوب می شدند و درحقیقت با روش های عملی خویش داعی و محرک انحطاط اخلاقی بودند. » ( 59 تاریخ دعوت واصلاح )
هشدار رسول اکرم ( ص ) به امت اسلامی
« پیامبر اکرم (ص ) در روزهای واپسین حیاتش از چیزی که زیاد احساس خطرمی کرد، همین بود که حب دنیا مسلمانان را هضم نکند و مانند امت های گذشته به این مرض مبتلا نشوند و از بین نروند. چند روز قبل از وفات، در خطبۀ به صراحت ارشاد فرمودند: « مالفقراخشی علیکم ولاکن اخشی علیکم ان تبسط الدنیا ......»
« من درمورد شما از فقر و افلاس احساس خطر نمی کنم، اما خطر این است که ثروت دنیا زیاد گردد، هم چنان که برای امت های گذشته زیاد شده بود. پس شما جهت حرص ازیکدیگرسبقت می جوئید هم چنان که گذشتگان چنین کردند و این نیز شما را هلاک خواهد کرد؛ همان طوری که گذشتگان راهلاک کرد. » ( 60 تاریخ دعوت واصلاح )
درطول تاریخ بشر موارد زیادی پیش آمده است که اوضاع جوامع وملت ها درهم و بر هم گردیده است و اما بزودی کسانی پیدا شده اند که همه چیز را عوض نموده و به انسان ها امید تازۀ بخشیده اند، و چنان چه آمده است:
« این خطری که از زمان نبوت احساس می شد، بزودی ظاهر شد، اما بلافاصله برای مبارزه با این خطر، بندگان مخلص وفداکارخداوند وارد میدان عمل شدند و با نیروی درونی ایمان، صحبت و تربیت، وعظ و نصیحت، ودعوت وتلقین، هزاران نفر را از طوفان مادیت نجات دادند، بلکه خود جریان این طوفان مهیب را، کند کردند و تسلسل ایمانی و معنوی امت را حفظ کردند که ازتسلسل سیاسی ونژادی خیلی مهم تر بود و نگذاشتند که بطور کلی این امت، قومی بی روح و بی سیرت و بدون یقین بار بیایند؛ و برای مبارزه با این فتنه، گروهی برجسته از فضلای تابعین وجود داشت که تعدادی از آن ها مانند سعید بن جبیر – محمد بن سیرین وشعبی اختصاص و امتیاز داشتند. »
اما حریف اصلی این فتنه وپرچمدار دعوت ایمانی، حضرت حسن بصری ( رح ) بودند.
حضرت، اوضاع آشفتۀ آن ایام را چنین به تصویر می کشند:
« هیهات، هیهات که آز، طمع و برنامه های خیالی، ایمان مردم را غارت کرده اند؛ سخن های زبانی موجود است اما اثری از عمل نیست. علم موجود است اما برای آن عمل بر آن، صبر و استقامت نیست. ایمان است اما خالی ازیقین، تعداد مردم زیاد است، اما مغزهای متفکر کم، سر و صدای جمعیت ها زیاد، اما یک بندۀ خدای که از او انس پیدا شود وجود ندارد. به خدا سوگند، مردم ( در ایمان ) داخل شدند و بلافاصله خارج شدند و همه چیز را دانستند و ازپذیرفتن انکار ورزیدند، قبلأ چیزی را حرام گفتند و بعدأ همان را حلال کردند. چه دینی دارید شما؟ فقط چرب زبانی؟ اگرپرسیده شود؛ آیا شما بر روز حساب یقین دارید؟ در جواب می گویند: آری. قسم به مالک روز جزا غلط گفتند، زیرا مؤمن باید در دین قوی باشد و برای علمش حلم و برای حلمش علم، زیبایی آن باشد. مؤمن بایستی عاقل، اما نرم طبیعت باشد، صبر و استغنای آن، فقر و افلاسش را بپوشاند و اگر ثروت دارد، حد اعتدال را از دست ند هد و باید در خرج گشاده دست و در مورد مستمندان رحیم و کریم و در پرداخت حقوق دست باز و گشاده دل و در انصاف مالی ثابت قدم باشد. اگر از کسی متنفرباشد، نباید درحقش زیاده روی کند و اگر کسی را دوست دارد، در همکاری با او از حد شرعی تجاوز نکند، عیب جوئی نکند، تمسخر، طعن، تشنیع نکند و یا به امور بیهوده سر و کار نداشته باشد. با لهو و لعب گرایش پیدا نکند، سخن چینی نکند. چیزی که حق او نیست؛ خواستار آن نباشد، به چیزی که پرداخت آن واجب است از آن سرپیچی نکند، در عذرخواهی از حد نگذرد، از مصایب دیگران خوشحال نگردد. »
آن اوضاع آشفته و حالت اسفبار، باسعی و تلاش مستقیم؛ و ایثار و فداکاری مردان باخدا و ایثارگر و مؤمنِ چون شیخ حسن بصری و یارانش دگرگون؛ و بزودی تغیرات کمی وکیفی در همه ابعاد زندگی جامعه رونما گردید.