ziaie1

ziaie1

۱۴۰۱ فروردین ۱, دوشنبه

 2

tgSp1 6nmaat0arsotru8 c206d19666 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
برادران.....
قسمت ششم
إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم ۚ واتقوا اللـه لعلكم ترحمون ﴿١٠
« فقط مؤمنان برادران یکدیگر اند، پس میان برادران خود صلح و صفا بر قرار کنید، و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود. »
پراکندگی و تشتت بزرگترین چالشی است که به آن روبروهستیم. تنها، تنها و گروه،-گروه در حالی که ما در اول گروه واحدی بودیم و الآن تک- تک و دوتا، دو تا و در نهایت به ده ها واحد بی جان و بی رمقی در آمده ایم که هر کسی ما را به راهی می کشاند و از ما آن چه بخواهد، حصول می کن، و یکی از صدها وجائب هر انسان مؤمن و متعهد آن ست که در جهت رفع این معضله مهلک تلاش کند زیرا این اساس و پایۀ هرحرکتی است که اگر به آن توجه گردیده و ثمردهد، سایر چالش ها را می توان مهار کرد.
برای نایل شدن به این هدف و آرمان بزرگ، آرمانی که در بین جوامع و کشور ها و قدرت های پیشرفته و بزرگ در حال تحقق است، و بیشتر آن در جهت سلطه ( سیاسی، اقتصادی، نظامی) بر مقدرات مردم مظلوم و بینوا. به تنهائی می توان کاری انجام داد، اما کارها و اهداف و آرمان های بزرگ در سایۀ تفاهم، همدلی، وحدت و اتحاد ممکن است که شکل بگیرد و برای رسیدن به این هدف با حفظ همۀ آن پیوند ها و روابط و ضوابط حاکم بر تشکلات، از صفرباید آغازکرد.
اسلام به معنی تسلیم در برابر اوامر و نواهی پروردگار است که اگر انسان، با احساس مسئولیت، به رعایت این امر بپردازد یعنی در برابر اوامر و نواهی پروردگارسرخویش خم نموده و به دستورات خدا و پیامبرش لبیک گفته و آن ها را بطور منظم در زندگی خود عملی سازد به همان پیمانه قدم به قدم جلو می رود، و موانع ومشکلات را یکی پی دیگری ازسر راه خود بر می دارد و این خلاصه نمی گردد به زندگی فردی، بلکه در زندگی اجتماعی نیز اثرات آن گسترده و فراگیر است و انسان برخیلی از معضلات جامعۀ انسانی هم می تواند فائق آید.
همین که گفتیم ایمان آوردیم، آیا به مقصد رسیده ایم؟ نه بلکه آغاز حرکتی است که خداوند میفرماید: انا عرضنا الامانة ....
« ما امانت ( اختیار و اراده ) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها (و همه‌ی جهان خلقت) عرضه داشتیم (و انجام وظیفه‌ی اختیاری همراه با مسؤولیّت، و انجام وظیفه‌ی اجباری بدون مسؤولیّت را بدیشان پیشنهاد کردیم. جملگی آن ها اجبار را بر اختیار برتری دادند ) و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند، و حال این که انسان ( این اعجوبه‌ی جهان ) زیر بار آن رفت ( و دارای موقعیّت بسیار ممتازی شد. امّا برخی از ) آنان ( پی به ارزش وجودی خود نمی‌ برند و قدر این مقام رفیع را نمی‌دانند و ) واقعاً ستمگر و نادان اند. » سورۀ احزاب: 72
پس از ایمان به خدا ( ج) و آن چه از مقتضیات آن است انسان مسئول و مکلف است تا قدم های عملی برای تحقق آن اصول و ارزش ها را بردارد یعنی ایمان با عمل تحقق پیدا می کند، بدین مفهوم که عمل بیانگر ایمان انسان است و از روی عملکرد، می توان ضعف و قدرت ایمان انسان را سنجید و دانست که انسان تا چه حد و مرزی به عهد و پیمانی که با خدا بسته است پای بند است. اولین و عمده ترین شرط ایمان یقین است. با یقین است که انسان با همه توان و قدرتی که دارد به حرکت در آمده و در ادای واجبات نقش اساسی خود را ایفا می کند.
انسان باید بداند که چه چیزهایی از مقتضیات ایمان است، و باز آن مقتضیات را درجه بندی کرده و سپس از اولویت ها آغازکند و باید توجه کند که خیلی ارزش هایی والایی است که در زندگی انسان وپس از ایمان به خدا، رعایت آن بر انسان مؤمن لازم و واجب است مانند، برادری و اخوت، وحدت و اتحاد صفوف.... ویا هم پرهیز از پراکندگی و اختلاف که منافی ایمان و اصول و ارزش های والایی آن است یعنی این که انسان باید توجه کند که با وجود رعایت اصول ایمان، اگر کسی تحت تأثیر ضد ارزش های ایمانی قراربگیرد با وجود آن که شروط ایمان را رعایت کرده باشد باز هم اگر نسبت به ضد ارزش های مانند سؤظن و گمان و یا حسد و کینه... که اکثراً سبب تشتت و پراکندگی و اختلاف گردیده و یا می گردد و ریشه در هوی و هوس و متابعت از نفس دارد، و یا حرکاتی که به خود بزرگ بینی و مقدس مآبی، خود کامگی و یکه تازی ...می انجامد، اگر در این امور بی تفاوت باشد و در این گرداب سقوط نماید، بزودی در وضعیتی قرار می گیرد که ایمانش را به جالش می کشاند. بطور مثال: کسی همه اصول ایمان را رعایت کرده و در مقام و منزلتی قرار می گیرد و اما اوضاع به گونۀ در می آید که باید تغیر موقعیت دهد، یعنی مصلحت ایجاب می کند که از مقامش به زیر آمده و مقام خود را به کس دیگری که شایسته تر و یا به ثواب و مصلحت نزدیکتر است واگذار کند، و از همین قبیل اموری که می تواند خیلی معضلاتی را حل و فصل نماید که ما امروز از حل آن عاجزیم، زیرا نفس وی او را از این عمل خیر بازمی دارد و این عمل وی باعث اختلاف و نفاق گردیده و احتمال آن است که خون های زیادی هم به نا حق ریخته شود.
ما در زمان تعویض خالد بن ولید می بینیم که چگونه یک سپه سالار موفق و ورزیده و پیشتاز تن به دستور و مصلحت می دهد. و یا به همین گونه، در موارد زیادی دیده شده است که یک انسانی که همه اصول و ارزش های ایمانی را رعایت نموده و مورد اعتماد عموم واقع گردیده است ولی در موقعیتی قرارمی گیرد که اگر از غذر، حیله و فریب کارنگیرد، همه چیزش را از دست می دهد. این حالتی است که یا باید برای قربانی حاضرگردد و یا ایمان و عهد و پیمانش با خدا را با حیله و تزویر زیرپا کند. این گونه مواردی است که اگر به آن توجهی لازم صورت نگیرد باعث جدائی وافتراق گردیده و یک جمع را به چالش روبرومی سازد.
ایمانی که با عمل همراه نباشد معنی و مفهومی پیدا نمی کند. موفقیت هایی را که مسلمین صدر اسلام نصیب گردیدند به این ملحوظ بود که هر آن چه از دستورات خدا و پیامبرش را که به آن ها می رسید به آن ایمان آورده و بدون درنگ و ملاحظه به آن عمل می نمودند.
در کتاب مبادی اسلام از مولانا مودودی آمده است: « ایمان به خدا(ج) قدر انسان را بالا می برد و بلند همتی و قناعت و استغناء می آموزد و قلب مؤمن را از چرک طمع و حرص و حسد و لئیمی و سایر صفات زشت و عواطف پلید پاک می کند و هیچ گاه به دلش خطور نخواهد کرد که برای بدست آوردن موفقیت و پیروزی به وسایل نا مشروع دست زند. مرد با ایمان معتقد است که عزت و قوت و شهرت و سلطه و نفوذ و غلبه جز بدست خدای یگانه نیست و به هرکس به اقتضای حکمش هر چه بخواهد می دهد و انسان وظیفۀ ندارد جز این که به قدر توانایی بکوشد و کامیابی و ناکامی هر دو در اختیار اوست، لیکن ملحدان و مشرکان و کافران، کامیابی یا نا کامی خود شان را در مساعدت یا مخالفت قوای دنیوی می دانند، این چنین کسانی بندۀ طمع و حرص اند، و برای کامیابی خود شان از ارتشاء، تملق، توطۀ، بهم اندازی و امثال این وسایل پست خود داری نمی کنند و برکامیابی و موفقیت دیگران حسد می برند و برای از بین بردن مخالفین یا محسودین شان با کمال بی شرمی به هر حیلۀ مشروع و نامشروع دست می زنند.» ادامه دارد
آدرس وبلاگ: :ziaiebeha.blogspo
Leuk
Opmerking plaatsen

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر