ziaie1

ziaie1

۱۴۰۱ فروردین ۲, سه‌شنبه

 

0t22 mtaarfp7t4htsl 120em16
 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
برادران....
قسمت هفتم
مدینۀ قبل از اسلام که بنام یثرب نامیده می شد، محیطی بود، پُر از اختلاف، نفاق، خانه جنگی؛ و علاوه بر دو قبیلۀ معروف اوس و خزرج که همیشه با هم در نزاع و کشمکش بسر می بردند، گروه ها و دسته جات غیر متجانس قومی، نژادی و مذ هبی دیگری هم در نا امنی و ترس و ارعاب بی اثر نبوند، اما از برکت اسلام و ورود ناجی بشریت حضرت محمد (ص) به آن سرزمین، نه تنها امن و امان به آن سرزمین حاکم گردید، بلکه همۀ آن دشمنان دیروز، برادران دلسوز امروز گردیدند و آن اختلاف و نفاق و آن تشتت وپراکندگی به چنان اتحاد و وحدتی انجامید که دنیا را متحول گردانید.
در هر جائی که اسلام پانهاده و پیاده گردیده است در آنجا اتحاد و وحدت ویکپارچگی و نظم و قانون حاکم گردیده است ولی در جائی که مسلمین از اسلام فاصله گرفته و اسلام به ضعف کشانده شده است آن جا به تشتت و پراکندگی، اختلاف، نفاق، بی نظمی و بی بند و باری روبروگردیده است.
اسلام با خود امن و امان، علم و آگاهی ، عدالت و انصاف، شرافت و بزرگواری، صحت و سلامتی، دلسوزی و ترحم، ثبات و پایداری، ایثار و فداکاری، عفو و گذشت، صبر و تحمل، حلم و بردباری، شهامت و جرأت، میانه روی و اعتدال، صدق و صفا و راستی، وفا به عهد و پیمان، امر به معروف و نهی از منکر به همراه می آورد ( نه به آن صورتی که برادران نادان عمل کرده اند که اگر آدم شرابیی را دیدند به او حمله می کنند ولی اگر دیدند که کسی حیلۀ بکار میبرد یا حسد، کینه، بغض، ریا، سوؤ استفاده، تملق و از این گونه امور ناروا و منکر را مرتکب می گردد که خیلی خطرناکتر از آن منکراتی است که قبلاً ذکرگردید، نه تنها مخالفتی نمی کنند که به آن آدم حیله گر؛ صفت زیرک را هم تحفه می دهند، و نه هم به آن صورتی که دشمنان دانا اسلام را متهم می سازند که زدن و کندن و کشتن است و بس، بلکه در حقیقت اسلام؛ به کار خیر دعوت کردن و از عمل زشت و ناروا به طریقۀ احسن بازداشتن است. و اما در هرجای و جمع و در بین هر ملت و هر سرزمینی که بندگی نفس و هوی، کبر و غرور، خیانت در امانت، حیف و میل بیت المال ...و ده ها ناروا و فساد دیگر راه پیدا کرد، اگرچه مردمان آن ظاهراً با شرع و شریعت و با ظاهری معنوی و مقدس هم آراسته باشند، تشتت، پراکندگی، اختلاف و نفاق از درستآورد های آن است.
در دوران خلفای راشدین، دو سال تمام کسی به قاضی وقت مراجعه نکرد برای این که هیچ کسی کار خلافی را مرتکب نگردیده بود و بهمین صورت طبیب حاذقی را که یکی ازپادشاهان همسایه به خدمت خلفا فرستاده بود، تا به تداوی بیماران مسلمان بپردازد، اما تا مدت های مدید ( چندین سال) بدون مراجعین ماند و احساس کرد که شاید مسلمان ها بر اساس اعتقادات شان تمایلی به کمک وی ندارند و به خلیفه مراجعه و عرض کرد که من مدت مدیدی است که به خدمت شما آمده ام تا به تداوی مریضان شما بپردازم ولی کسی به من مراجعه نکرده است، خلیفۀ مسلمین در جوابش می گوید که ما یک سیستم غذایی خاصی داریم که همه آن را رعایت می کنند، بناءً در بین ما کمتر کسی بیمار می گردد و می گوید که یکی از اصول مهم غذایی ما آن است: که قبل از احساس سیری، به غذای خود خاتمه می دهیم و بناءً کمتر به دوا و داکتر نیازی پیدا می کنیم. و روزه هم یکی از عوامل صحتمندی و سلامتی مسلمانان است.
ما مسلمانیم و تاریخ اسلام گواه بر آن است که در هر جائی که اسلام پا نهاده است، آن جا وحدت و اتحاد، و برادری و اخوت حاکم گردیده است که اساس زندگی مسلمین را تشکیل میدهد، و در هر جائی که اسلام و مسلمین به ضعف و ناتوانی روبرو گردیده اند، هم زمان با آن پراکندگی، تشتت، اختلاف و نفاق آنجا را به نا بودی مواجه ساخته است. آن عیب و اشکالاتی که در جامعه اسلامِی بوجود می آید و از جمله تشتت و پراکندگی، باید اسباب آن را در درون خود جستجوکرد و راه حلی برای آن پیدا کرد، زیرا با آن توانائی هایی زیادی که برای انسان و خصوصاً برای مسلمان ارزانی گردیده است اگر انسان از آن ها استفاده درست و معقول کرده و مطابق دستورات خدا و پیامبرش عمل کند، بر همه مشکلاتش غلبه خواهد کرد. مثلاً: هرگاه انسان به معضلاتی در زندگی روبرو می گردد، در حالی که مسلمان است، با ایمان بدون شایبۀ که به خدا دارد و ادای نماز، احساس حضور و نظارت الهی، علم و آگاهی، تفکر و تعقل ، صبر و استقامت، یقین و توکل، عفت و پاکدامنی، عدالت و انصاف ، حلم و بردباری، عفو و گذشت، ایثار و فداکاری و ده ها صفت والای دیگری که از خصایل مؤمنین است، بربزرگترین پرابلم ها می تواند مسلط گردد. و اما اگربالعکس تحت تأثیریک سلسله ضد ارزش های قرار بگیرد، که نزد الله و رسولش مذمت گردیده اند، و شیطان در این زمینه ها فعال است، مانند: بندگی نفس و هوا، بی توجهی و غفلت از دستورات الهی، کبر و غرور، بغض و بخل، مکر و حیله، حسد، کینه، انتقام، خود محوری، مقدس مآبی، و ده ها منکرات دیگری که مهلکات نامیده می شوند و اصلاً بیماری های مدهشی اند که پیامد های جدی هم برای فرد و هم برای جامعه به همراه دارد و بیشتر این اختلافات موجود، زادۀ چنین نقطه ضعف ها و چنین ندانم کاری ها و انحرافاتی است که خیلی محسوس و ملموس نیست؛ اما اثرات مخرب آن همه را به وحشت انداخته است؛ زیرا کسی به آسانی علت وعامل آن را پیدا کرده نمی تواند.
ومن يعتصم باللـه فقد هدي إلى صراط مستقيم ﴿﴾ يا أيها الذين آمنوا اتقوا اللـه حق تقاته ولا تموتن إلا وأنتم مسلمون﴿١٠٢﴾ واعتصموا بحبل اللـه جميعا ولا تفرقوا ۚ واذكروا نعمت اللـه عليكم إذ كنتم أعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخوانا وكنتم على شفا حفرة من النار فأنقذكم منها ۗكذلك يبين اللـه لكم آياته لعلكم تهتدون ﴿١٠٣﴾ولتكن منكم أمة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ۚ وأولئك هم المفلحون ﴿١٠٤﴾ ولا تكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البينات ۚ وأولئك لهم عذاب عظيم ﴿١٠٥﴾ آل عمران: 101
« و هرکس به خدا تمسّک جوید، بی گمان به راه راست و درست ( رستگاری ) رهنمود شده است. ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنان که باید از خدا بترسید ( و با انجام واجبات و دوری از منهیّات گوهر تقوا را به دامان گیرید) و شما ( سعی کنید غافل نباشید تا چون مرگ تان به ناگاه در رسد) نمیرید مگر آن که مسلمان باشید. و همگی به رشته‌ ای ( ناگسستنی قرآن ) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای هم دیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهای تان ( انس و الفت برقرار و آن ها را به هم ) پیوند داد، پس ( در پرتو نعمت او برای هم ) برادرانی شدید، و ( همچنین شما با بت‌ پرستی و شرکی که داشتید ) بر لبه‌ ای گودالی از آتش ( دوزخ ) بودید ( و هر آن با فرا رسیدن مرگ تان بیم فرو افتادن تان در آن می‌رفت ) ولی شما را از آن رهانید ( و به ساحل ایمان رسانید )، خداوند این چنین برای تان آیات خود را آشکار می‌سازد، شاید که هدایت شوید. و مانند کسانی نشوید که ( با ترک امر به معروف و نهی از منکر ) پراکنده شدند و اختلاف ورزیدند ( آن هم ) پس از آن که نشانه‌های روشن ( پروردگارشان ) به آنان رسید، و ایشان را عذاب بزرگی است.»
پروردگار در این آیات مبارکه، طریق رسیدن به انسجام و اتحاد و وحدت را بخوبی ترسیم نموده است که: فقط به خدا تمسک جوئید یعنی فقط یک طریقۀ صحیح و درست وجود دارد و آن این که اوامر و نواهی خدا را در زندگی خود مشعل راه خود قرار داه و آن گونه که شایستۀ آن است به خداوند (ج) ایمان بیاورید، تقوای الهی را رعایت کنید ( نسبت به الله بی پروا نباشید به این معنی که بطور کامل تسلیم اوامر پروردگار گردیده و به ریسمان الله ( قرآن ) چنگ بزنید، و پراگنده نشوید و این نعمت خدا را بیاد بیاورید که شما برلبۀ پرتگاه بودید ( اختلاف و نفاق و دشمنی بایکدیگر ) ولی الله دل های تان را به هم مهربان ساخت و به هم برادر شدید و بناءً توجه کنید که باید از بین شما کسانی باشند که یک دیکر را به خیر دعوت و از شر باز دارند که فقط همین است راه فلاح و رستگاری و هشدار است که پس از این برادری و اخوت؛ و اتحاد و وحدت بار دیگر راه اختلاف را درپیش نگیرید. چه هشدار خطرناک و چه غفلت وحشتناکی که امروز همه را سراسیمه گردانیده است. ادامه دارد. بهاء الدین ضیایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر