سازمان ومعضلات.....
قسمت سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
در طول دوران لشکرکشی شوروی به افغانستان، هرات و پنجشیر بودند که در کنار سایر ولایات کشور، به مثابه دو بازوی جهاد و انقلاب و دو سنگر قوی و قدرتمند، متجاوزین روسی را درس عبرت دادند، در این معرکه هریکی از دیگری، در فداکاری و ایثار و در شجاعت و غیرت سبقت گرفته و زبانزد عام و خاص گردیدند، کاروان های متجاوزین را از پا در آورده و در رأس اخبار رسانه های منطقه وجهان قرارگرفته و در دنیای اسلام و جهان آزاد هم افتخار آفرینی کردند و پا به پای قیام و مقاومت ملت مجاهد و قهرمان و مسلمان کشور، با اهدای خون شهدا درخت برومند مقاومت را آبیاری نمودند ، اما همین که شوروی ها شکست خورده و رژیم نجیب سقوط کرد، هرات با همه کدرهای نظامی، سیاسی و فرهنگی خود چه در داخل و چه هم در خارج از کشور، داخل اقدام گردیده از هر ات تا بادغیس و از فراه تا نیمروز و غور منطقۀ وسیعی را بدون اِشکال و مشکل تحت نظم و قانون در آورده و اولین هستۀ یک نظام جدید را در کشور، با شوری ومشوره و با همبستگی و وحدت صفوف گذاشتند. اما از آن چه در پایتخت و سایر نقاط کشور اتفاق افتاد و آی اِس آی و سایر دستگاه های استخباراتی، اقدام به لشکرکشی و مداخله در کشور کرده و نیروی ذخیرۀ از صاحب منصبان فراری دوران جهاد را به همراهی طالبانی مزدور و اجیر وارد کشور کرده و پس از شوروی جنگ دیگری را در کشور براه انداختند، و کشور جنگ زدۀ دوران اشغال شوروی را به آشوب و فتنۀ جدیدی روبرو و زمینه را برای مداخلۀ و لشکرکشی مسقتیم فراهم کردند.
با کمال تأسف و تأثر، همین که در رابطه با قضایای کشور، کنفرانسی را دربن دایر کردند، در این کنفرانس بن بود که افرادی ( باند سه نفری )، آن هم از یک دستۀ جهادی به اوج قدرت، ثروت و شهرت رسیدند.
کسانی که بدون رعایت حال همۀ آن سنگر نشینانی که برای آزادی و استقلال کشور مبارزه کرده و در این راه هزینه های بزرگ را متقبل گردیده، شهید و قربانی داده و از پرچم داران جهاد و مبارزه بودند، همه و همه را نادیده گرفته و با استفاده از فرصت یک انقلاب عظیم را، به نفع خود مصادره کرده، به هزاران جبهه و سنگری که در سراسر افغانستان پخش و پراگنده بودند پشت نموده و حتی به رهبری سازمان وعکس العمل هایش گوش ندادند، گوئی که این ها اربابان اصلی کشور و وارثین حقیقی قیام و جهاد اند.
ریاست دولت را به طالبان و آی- اِس – آی، در برابر سه وزارت خانۀ کلیدی دفاع ، داخله و خارجه برای خود مبادله نموده و کشور را برای سالیان دراز به این معضلۀ موجود مواجه ساختند، این ها پس از مدتی همین که متوجه پیامد های این اقدامات خود گردیده ریاست هوانوردی را که در حال فروپاشی قرار داشت بنام وزارت هوانوردی و آن هم پس از سر و صدا ها در هرات، به هرات واگذار کردند.
غافل از این که التزام به اصل و اصول و حد و حدود است که راه را برای صلح و آشتی و پیشرفت و ترقی افراد و گروه ها و ملت ها و جوامع باز می گرداند، اصل و اصولی چون عدالت و انصاف، رعایت حقوق و کرامت دیگران، هم دیگر پذیری و انعطاف، تعقل و دوراندیشی، انتقاد پذیری و بردباری ا ست که می تواند همۀ در های بسته را بگشاید و بالعکس خیانت در امانت، مکر و حیله، ظلم و بی عدالتی، یکه تازی و خود محوری، سد شکنی و زیر پاکردن حدود، و سؤاستفاده از فرصت و قدرت است که فاجعه می آفریند، و به جنگ های خانمان سوز و ویرانگر بدل می گردد.
این آغاز بحرانی جدید بود، که افرادی از درون نظام عامل آن گریدند؛ زیرا با استفاده از آن چه که در اختیار شان قرار گرفته بود راه خود را از پیکر جمع، جهاد و نظام مبتنی بر آن جدا کرده و با استفاده از فرصت های جدید، بی نیازی خود را از سازمان و نظام اعلام، و به مرور زمان کار را بجایی کشاندند که خود اعلام موجودیت نموده و خود تنظیم و سازمان ساختند، و از حمایت این و آن ... برخوردار گردیدند.
بی سر و سامانی زمانی افزایش یافت که در کنفرانس بن، ظاهراً همه چیز را به چند نفر( کودتاچی ) دادند، ولی در اصل همه چیز را از ملت و مردم مجاهد ربودند، وملت و مردم و کشور را در موقعیتی قرار دادند که اولاً در داخل سازمان و سپس در بین سازمان و مردم ما و سنگرها و جناح های مطرح، فضای بی اعتمادی و نفرت را دامن زدند و سپس در بین صفوف گستردۀ ما چنین وانمود کردند که یک و یا چند نفر می توانند، به تنهائی همه چیز را به قبضۀ خود در آورده و پُشت به انقلاب کرده و پروای یک ملت بزرگ و خصوصاً مردم شهید پرور و انقلابی خود را نکنند، و اما با وجود چنین خطا و اشتباه بزرگی که از نابسامانی وعدم سازماندهی ما ناشی می شد باز هم ما به فکر آن نیافتادیم تا از این اشتباهات و تهدیدات پند گرفته و بفکر تجدید نظر در ساختار حزبی و سیاسی و انقلابی خود گردیم و از آن فرصت های موجود برای تجدید سازماندهی خود استفاده کرده و پس از آن همه دوران طولانی آشفتگی وبی سر و سامانی که به خاطر اوضاع آشفتۀ کشور و کابل بر ما مستولی گشته بود، تجدید قوا نموده و به سازماندهی خود، وجمعیتی که در سر تا سر کشور پهن گردیده بود اقدام عملی را آغاز نمائیم. ( ادامه دارد )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر