ziaie1

ziaie1

۱۴۰۰ دی ۱۰, جمعه

 31-12-2017

نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت یازدهم
و اما با تآثر و تاسف فراوان، با همه آن دست آوردهای عظیمی که در سطح منطقه و جهان ( از برکت جهاد ) نصیب ما افغان ها گردیده بود و از مهاجرین ما هم به همان پیمانه در این سرزمین ها ( خارج از کشور ) استقبال دور از انتظاری بعمل آمد، و تعداد زیادی از افراد مخلص و مؤمن دست بکارگردیده در همان اوایل آوارگی و هجرت به تأسیس مساجد مبادرت ورزیدند و برخی در این زمینه ها تا همین حالا هم با اخلاص تمام در خدمت اسلام و مسلمین اند و مؤفقانه هم عمل می نمایند اما برخی از مساجد ما که باید مرکز تجمع و تعاون، اتحاد و وحدت، و برادری و اخوت می بودند، بالعکس در بعضی مساجد و خاصتاً در برخی از شوری های مساجد چنان حالتی از اختلاف و نفاق استشمام می گردید که گوئی از مسجد و ماحول آن میدان جنگ ساخته اند که هر لحظه آتش آن همه را در برخواهد گرفت، فاجعه از آن جائی آشکار می گردد که برخی مساجد برای قوم، تبار، و یا گروه، و یا برای رهبر مشخصی تآسیس گردیده است نه برای خدا و دعوت بسوی خدا، و از همه بدتر این که ما با خود اختلاف و نفاق، تعصب و تنگ نظری، فخر فروشی و خود محوری، افترا و تهمت، کینه و انتقام، همان بیماری های که سبب شد تا همه آن دست آورد های عظیم اسلامی و جهادی ما از بین رفته یا زیر سوال برود، این حالت غیر نورمال را با خود به ارمغان آوردیم، و این بیماری ها و این سییآت و این خوی و خصلت های زشت و ناروا را به داخل مساجد و خانه های خدا هم کشاندیم و چیزی کردیم که هیچ کسی هم در برابر اسلام مرتکب نمی گردد، یعنی مردم را از مساجد بسوی .... راندیم. در مساجد به این و آن ( برادر مسلمان، و یا گروه های دیگری ) تاخت و تاز کردیم و به این و آن توهین و تحقیرنمودیم و حتی طعن ولعن حواله کردیم و عناصر فرصت طلبی هم پیدا شدند که سرجنباندند و تشویق کردند و یا عناصر ماجراجو و فتنه گری حمایت بی دریغ خود را از ما اعلام نمودند و یا افرادی موذی و دستوری و شیاطینی جنی و انسی التهاب آفرینی کردند و ما هم احساس آن را نمودیم که شاید روش و کردار ما نیک، شایسته، خدائی، انقلابی و از حمایت مردم برخوردار و با ذوق ملت برابر است. مسجد محل دعوت و ارشاد بسوی خداست و آن هم دعوت و ارشاد مردمی که شاید راه خطا و اشتباه رفته و آرزو دارند تا راه نجاتی را جستجو کرده و از همین روی به مساجد و خانۀ خدا روی می آورند تا با خدا تجدید عهد و پیمان نموده و از گذشتۀ خود اظهارپشیمانی کنند، آن احزاب و گروه های را هم که زمانی رو در روی یکدیگر قرار داشتیم، امروز نباید در مساجد و مراکز عبادی علیه آن ها تبلیغات سؤ صورت بگیرد زیرا جمع کثیری از آن افرادی که خواسته و یا نخواسته به آن سو کشانده شده بودند امروز به اخلاص تمام روی به مساجد آورده و نمازها و عبادات خود را بصورت منظم بجا می آورند و تا جائی که من دیدم، جمع قابل توجهی از این گونه افراد، هم خود شان وهم فرزندان وهم خانواده های شان روی به خدا آورده وغیر از نمازهای پنج وقت و روزۀ فرض به نماز ها و روزه های نفلی، و غیر از حج فرضی به ادای حج عمره مبادرت می ورزند که نباید مانع ورود شان به مراکز اسلامی ورو آوردن شان به ارزش های والای اسلامی گردید، خصوصاً در مورد فرزندان شان اگر توجه اساسی صورت نگیرد، شاید با این حالت تقابل، این نسل جدید هم به جهت هایی کشانده شوند که مسئولیت آن بگردن ما خواهد بود. وخصوصاً زمانی که این افراد و خانواده ها به این گونه مساجد روی بیاورند و ببینند که مسجد نه خانۀ خدا و مرکز عطوفت و برادری و حسن نیت بلکه خانۀ فلان قوم و یا فلان گروه و یا فلان مذهب و یا رهبر مشخصی است و فقط برای آن هدف فردی، گروهی، قومی و مذهبی کار می کنند، و از مسجد برای محاسبه و تصفیۀ حسابات شخصی و گروهی استفاده می کنند، غیر ممکن است که باز هم به این دروازه روی بیاورند.
مردم متدین و ایثارگر ما همان گونه که همیشه به هر ندای خدائی لبیک گفته و با تمام توان برای کمک و حمایت در راه خدا آماده بوده اند، برای اعمار و تآسیس مساجد در همین سرزمین ها هم از همان روزهای اول لبیک گفته و حاضرگردیدند تا مبالغ هنگفتی را از مخارج و مصارف یومیۀ خود کاسته و در اختیار مصدیان امور مساجد قرار داه و مساجد شاندار و بزرگی را در این سرزمین ها بنا نموده و بروی نمازگزاران بگشایند و اما با تلاش های نابخردانۀ که بالوسیلۀ عناصربی عاطفه و غافل صورت گرفت برخی از این مساجد به مراکز جناح بندی های نژادی، قومی، مذهبی وخصوصاً حزبی و گروهی در آمد و تکه- تکه و پارچه- پارچه شد، مساجد بزرگی که در اوایل احداث آن ها، صد ها و هزاران نمازگزار را در خود جای می داد، به چنان وضعیتی گرفتار شد که در نماز های پنج وقت به غیر از امام و در برخی مساجد در اوقات مختلف نماز، هیچ کسی بشمول امامی موچود نیست و در نمازهای جمعه هم بغیر از یکی دو صف، کسی روی بسوی مسجد نمی آورد، زیرا مساجد به سوی گروه ها، نژاد ها و مذاهب تغیرجهت داد و بجای دعوت به سوی خدا و تشویق مردم به رعایت اصول واساسات دینی وشرعی وترغیب مردم به پیروی از اوامر و نواهی پرودگار، مردم را به سوی بُت کده های قومی، نژادی وگروهی فراخواندند، آن چه در داخل کشور اتفاق افتاده بود و سبب شد، تا به چنین بلای ( اختلاف و نفاق) گرفتار و به آوارگی وذلت تن در دهیم و این عناصرفرصت طلب باز هم، همۀ این اوضاع آشفته، و این تشتت و پراکندگی را بر آن همه ارزش های والای الهی و اسلامی ترجیح داده و از آن کردۀ خود نه تنها پشیمان و نادم نگردیدند بلکه با دامن زدن و التهاب آفرینی های عناصر موذی وشیطان صفت لبیک گفته به راه خود در این گرداب متعفن وآلوده ادامه دادند.
روی آوردن به مسجد وبه نماز و به قبله (واحد) به این معنی است که به همۀ آن وابستگی ودلبستگی های فردی و جمعی و روابط وعلایق قومی، نژادی، مذهبی وگروهی باید پُشت پا زد و فقط و فقط به اسلام و ارزش های والای آن تکیه نمود ومتوصل شد. در غیر آن سبب می شود که باب اختلاف و نفاق بیشتر از این بازگردیده و جمع کثیری از مردم ما، از مسجد روگردان و در نهایت از اسلام فاصله بگیرند. کسی پشتون، کسی تاجیک، کسی پاکستانی، کسی ایرانی، کسی سنی، کسی شیعه، کسی فلان حزب و کسی از فلان حزب، زمانی که احساس گردد، این جمع و یا سران این مجموعه و یا اراکین این مسجد، خصوصاً امام این مسجد متعلق به یک جناح و به یک قوم و یا به یک مذهب و یا به یک گروه متعلق است و برای همان هدف خود کار می کند و از مسجد ( خانه خدا ) برای اهداف فردی یا گروهی استفاده می کند باز غیر ممکن است که کس دیگری به غیر از وابستگان و پیروان ایشان به این مسجد روی بیاورد، درحالی که مساجد خانۀ خدا و برای همه مسلمین و مؤمنین به خدا و هر کس دیگری است که قصد روی آوردن به مسجد را داشته باشد اگر چه انسان نیک و شایستۀ هم نباشد و سوابق خوبی هم نداشته باشد.
و از جانبی در بین این جناح ها و اقشار مختلف حرف های زیادی است که اگر رعایت نگردد، باعث کشمکش واختلاف و روگردانی مردم از مسجد می گردد. در برخی از مساجد، متولیان، اراکین و مسئولین مسجد به گونۀ عمل می کنند که گوئی مسجد مال شخصی آن ها است که این هم ضربۀ بزرگی به جایگاه و مقام مسجد که خانۀ خدا است وارد می کند زیرا این گونه افراد، آن را به محل و یا محدودۀ شخصی خود تبدیل نموده و این عمل ایشان باعث ناراحتی و بی علاقه گی خیلی از نمازگزاران به مسجد خواهد گردید، در حالی که ایجاب می کند تا امام و اراکین مسجد آن گونه عمل نمایند که هیچ کسی، از هیچ جناح و از هیچ جمع و گروه، نژاد و قبیلۀ، اگر چه با افکار و اندیشه های سران و اراکین مسجد هم سازگار نباشند، بتوانند به مسجد آمده و در آن جا با احساس امنیت و آرامش در نماز شرکت کرده و با خاطر آرام نماز خود را ادا نمایند و این احساس برای شان دست ندهد که کسی از حضور شان در مسجد، به دیدۀ مناسب برای شان نگاه نمی کند.
قوم و تبار، گروه و حزب و مذهب اگر به خدمت اسلام، و رشد اندیشۀ اسلامی، و برای اتحاد و وحدت مسلمین، و تقویت احساس برادری و اخوت در بین مسلمین باشد؛ خیلی هم خوب و با ارزش و مفید است و اگر در جهت تشتت و پراکندگی، اختلاف و نفاق، طغیان و تجاوز، خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران و خود محوری ایجاد شده باشد ویرانگر و مخرب است، که باید از آن پرهیز کرد. (ادامه دارد)

 

31-12-2015
روایات مستند و درس های آموزنده از معارف اسلامی
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می رود ممدًّ حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم - و از هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر – ما هم چنان در اوَّلِ وصف تو مانده ایم
شیخ سعدی علیه الرحمة

 


 

3i00 depc9e1m11bn7e87sor 52d01895 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
قسمت دهم
مساجد ما باید مُمثل حُسن خلق و شرافت، پیام رسان بزرگواری وکرامت و کانون برادری و اخوت باشند.
در قرآن و سنت تأکید زیادی گردیده است که مسلمین نماز های پنج وقت روزانه را باید به جمع ادا کنند وهرگاه بنا بر معاذیر شرعی در نماز جماعت شرکت کرده نتوانستند باز هم در هر کجایی که هستند نماز ها را بصورتی ادا نمایند که اگر بیش از یکنفر هستند، باید یکی از آن ها امامت دیگران را بدوش گرفته و نماز را با جماعت ادا کنند زیرا که فضایل نماز باجماعت بمراتب بیشتر از نمازهای تنها گزار است، و سپس نمازهای هفته وار جمعه را باید در یک مسجد و محل بزرگتری ادا کنند که نماز گزاران و جمعیت بیشتری و از مساجد مختلف دیگری در آن شرکت جویند تا نماز جمعه بخاطر عظمت و فضایل آن در یک اجتماع بزرگتر برگزارگردیده و از خطبۀ که برای نماز جمعه اختصاص دارد و شامل مسائل حیاتی برای مسلمین است به تعداد بیشتری بهره مند گردند. و بهمین گونه نمازهای عید که سال یک مرتبه برگزار می گردد در محیط خیلی بزرگتر و با اشتراک همه نمازگزاران محیط، محل و همه مساجد منطقه برگزار می گردد و به همین ترتیب مراسم حج است که سال یک مرتبه برگزار می گردد و در آن همۀ مسلمین عالم، از هر شهر و دیار و از هر کشور و قاره و از هر نسل و نژادی که برای شرکت در مراسم حج به بیت الله الحرام تشریف می آورند باید به امامت امامان حرمین نماز ادا نمایند. و این ها همه نشانه های توحیدی و علامت اتحاد و وحدت مسلمین را تداعی می کند و بر این مسئله مهر تأکید می گذارد که اسلام به جمع و به اجتماع و وحدت مسلمین تا چه پیمانه ارج می نهد. و چنانچه رسول اکرم ( ص) با نماز انفرادی به شدت برخورد نموده و از آن منع فرموده اند و بر همین مبنا در میادین جنگ هم، جائی که خطرات زیادی متوجه مسلمین می باشد باز هم همیشه نمازها به جماعت ادا گردیده است. این توجه فوق العاده به جمع و جماعت بیانگر آن است که اسلام به جمع وجماعت، به اتحاد و وحدت، و سپس به برادری و اخوت اکیداً ترکیز نموده است ولی دل ها و روح های بیمار و افسرده و انسان های از خود و از دیگران بیزار، با طرح عیب و اشکالات و تهمت و افترا به این و آن برادر مسلمان در تلاش جدائی و فاصله از دیگران اند تا به آرزو های نفسانی، و مقاصد غیر شرعی که دارند و آن هم رسیدن به مال و جاه و سلطه بر انسان های مظلوم و بینوا و در نهایت خوشنودی شیطان است کامیاب گردند.
عدۀ احساس می کنند و چنین برداشتی دارند که هدف از تأسیس مسجد آن است که مردم برای عبادت دور هم جمع گردند و در آن جا ( مسجد ) فقط عبادت خدا را بجا آورند، درحالی که اگر هدف از اعمار مسجد و اذان برای فراخوانی نماز گزاران به مسجد، تنها برای عبادت بود، عبادت تنهائی به مراتب با اهداف اصلی عبادت که به دور از ریا و تظاهر است نزدیکتر است و بر اساس نظریات برخی از امامان، همان گونه که ادای نماز های فرض با جماعت دارای فضایل زیادی است، ادای نماز های سنت در خلوت هم دارای فضایل بیشماری است.
اما مقصد غائی از تأسیس مسجد جمع آوری مردم بر محور عقیده و ایمان واحد ( اسلام ) و آن هم ایمان به خدای واحد و یا اجتماع واحد یعنی عبادت گروهی و یا جمعی، و محل وجائی واحد (مسجد)، و از همه مهمتر امام و پیشوا و رهبر واحد است، و ماسوای این، هیچ انگیزۀ دیگری نمی تواند اهداف مسجد را بصورت کامل آن تأمین و رضایت پروردگار را با خود داشته باشد.
همین که قصد نماز باجماعت کردیم به آن معنی است که ما از آن حالت انفرادی وپراگنده، بسوی جمع واحد و قبلۀ واحد و برای عبادت خدای واحد و تحت قیادت و امام و پیشوای واحد، روی آورده و به همه آن مشاغل دنیائی و مصروفیت های کذائی و سرگرمی های بیهودۀ سیاسی و ریائی روزانه وداع کرده برای خلوت با خدای خود و راز و نیاز با خالق و فرمانروای خود و روی آوردن به دساتیر و فرامین سرور و والای خود و تجدید عهد و پیمان با مولای خود آماده گردیده ایم.
یکی از آن ده ها معضلات ما و مردم ما و سران و بزرگان اقشار مختلف جامعۀ ما این است که هرحرکت مثبتی را که انسان قصد آغاز آن را دارد ( با تحریکات شیطان و وسوسه های شیطانی ) بسوی اهداف و مقاصد قومی، نژادی، مذهبی، گروهی وحزبی می کشانیم، و در این بحران و طوفان سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی که همه چیز را به نابودی و انهدام تهدید می کند، ما هم بدون تأمل و تفکر و بدون توجه به فرجام آن، تحت تأثیر قرار گرفته و به انجام آن مبادرت می ورزیم.
همین که آواره گی و هجرت رو به افزایش گذاشت و جمع کثیری از ملت های مسلمان به دیار غربت سرازیر گردیدند، همانند صدر اسلام به مراکز تجمع مسلمین ( مساجد ) نیاز شدیدی احساس می گردید و بر همین مبنا بود که مساجد زیادی یکی پی دیگری در محیط آواره گی و هجرت احداث و جمع کثیری از مردم مسلمان بر محور آن ها گرد آمدند و این روند را کشور ها و ملت های متمدنی مانند ترکیه و مغرب به خوبی اداره و رهبری و قیادت کردند؛ بگونۀ که ده ها و صدها و هزاران نماز گزار در این مساجد گرد می آیند، که اکثر اوقات جائی برای نماز خواندن پیدا نمی گردد و دائماً این مساجد در حال توسعه دادن هستند، خصوصاً نسل جوان بصورت بی سابقۀ در این مساجد جلب و جذب می شوند، نه از قوم خاص ترک و یا عرب، بلکه از هر نژاد و ملیتی زیرا در این مساجد حرفی از عرب وعجم بکلی مطرح نیست و کسی نمی داند که این مسجد متعلق به کیست؛ زیرا ذرۀ از تعصبات قومی، نژادی ومذهبی در آن ها مشاهد نمی گردد و امامان سخنرانی و خطبه را به زبان عربی و هم گاهی ترجمه اش را به زبان محلی مثلاً آلمانی، هالندی و یا انگلیسی می خوانند؛ تا نسل جوان که بزبان محلی تسلط بیشتر دارند از این خطبه ها بهره مند گردند و این مساجد نه تنها موجب درد سرها و مشکلاتی برای خود شان و دیگران نگردیده اند؛ بلکه آن هدف اساسی از تأسیس مساجد را بصورتی بر آورده کرده اند که برای کشور ها و ملت های میزبان هم جالب و هم جذاب است؛ و از جانبی باعث هیچ نوع عکس العمل منفی و یا حساسیت های دیگری نگردیده، بلکه باعث شدند تا به تعداد کثیری از ملت های میزبان از این مجموعه ها استقبال نموده و به این جمع بپیوندند و مسلمان شوند. بگونۀ که هیچ باورکردنی نیست؛ زیرا در سازماندهی و دعوت این برادران همه آن ارزش های والای انسانی، اخلاقی ومعنوی کاملاً رعایت و مطابق اصول اسلامی و انسانی صورت می گیرد و علاوتاً کلیساهای زیادی جای خود را بمساجد گذاشتند ورفتند.( ادامه دارد) بهاء الدین ضیایی
Leuk
Opmerking plaatsen

 

در کتاب کنز العمال در فصل المواعظ والخطب حدیث شماره 44146 آمده است: شیخ جلال الدین سیوطی رحمه الله گفته است: در یاداشتی به خط شیخ شمس الدین بن قماح به نقل از أبی العباس مستغفری دیدم، که در حدیثی به روایت از خالد بن ولید(رض) آمده است: مردی به حضور رسول الله(ص) رسید، و گفت: می خواهم از شما سوالاتی دربارۀ دنیا و آخرت بنمایم. پیامبر اسلام(ص) فرمودند: سوال کن از آچه می خواهی. مرد گفت: یا نبِي الله! دوست دارم که دانا ترین مردم باشم. پیامبر اسلام فرمودند: إتق الله تکن أعلم الناس.ترجمه: از خدا بترس دانا ترین مردم می باشی. مرد گفت: دوست دارم غنی ترین مردم باشم. رسول الله(ص) فرمودند: کُن قنعاً تکن أغنی الناس. ترجمه: قناعت پیشه کن غنی ترین مردم می باشی. مرد گفت: دوست دارم که بهترین مردم باشم. رسول الله(ص) فرمودند: خیرُ الناس من ینفع الناس فکن نافعاً لهم. ترجمه: بهترین مردم کسی است که به مردم منفعتی برساند پس نافع مردم باش. مرد گفت: می خواهم عادل ترین مردم باشم. رسول الله(ص) فرمودند: أحب للناس ما تحب لنفسک تکن أعدل الناس. ترجمه: دوست داشته باش برای مردم، آنچه را برای خود دوست داری درآن صورت عادل ترین کس می باشی.مرد گفت: می خواهم بندۀ خاص پروردگار باشم. رسول الله(ص) فرمودند: أکثر ذکرالله تکن أخص العباد إلی الله تعالی.ترجمه: زیاد ذکر پروردگار را انجام بده در آن صورت بندۀ خاص خداوند تعالی می باشی. مرد گفت: دوست دارم و می خواهم از جمله محسنین باشم. رسول الله(ص) فرمودند: أعبدالله کانک تراه فإن لم تکن تراه فإنه یراک. ترجمه: چنان خداوند را عبادت کن مثلی که او را می بینی، گرچه تو او را نمی بینی او ترا می بیند.مرد گفت: دوست دارم ایمانم کامل شود. رسول الله(ص) فرمودند: حسن خلقک یکمل ایمانک.ترجمه: حسن خلق تو ایمان ترا کامل می سازد.مرد گفت: دوست دارم از جمله اطاعت کنندگان باشم. رسول الله(ص) فرمودند: أد فرائض الله تکن مطیعاً. ترجمه: فرائض خداوند را بجای بیاور از جمله اطاعت کنندگان می باشی. مرد گفت: دوست دارم که خداوند مرا از گناهان پاک گرداند. رسول الله(ص) فرمودند: اغتسل من الجنابة مُتطهراً تلقی الله یوم القیامة و ما علیک ذنب.ترجمه: از جنابت غسل کن تا پاک شوی روز قیامت چنان به دیدار پروردگار می روی مثلی که بر تو گناهی نباشد. مرد گفت: دوست دارم که خداوند مرا در روز قیامت نورانی محشور گرداند. رسول الله(ص) فرمودند: لا تظلم احداً تحشر یوم القیامة فِي النور. ترجمه: بر کسی ظلم نکن در روز قیامت نورانی محشور می شوی. مرد گفت: دوست دارم که در سایه رحمت خداوند قرار گیرم. رسول الله(ص) فرمودند: ارحم نفسک و ارحم خلقَ الله یرحمک الله. ترجمه: بر نفس خود و بر بندگان خداوند رحم کن درسایه رحمت خداوند قرار می گیری.مرد گفت: دوست دارم گناهانم کم شود. رسول الله(ص) فرمودند: استغرالله تقل ذنوبک. ترجمه: از خدا بترس گناهان تو کم می شودد. مرد گفت: دوست دارم گرامی ترین مردم باشم. رسول الله(ص) فرمودند: لا تشکون الله الی الخلق تکن اکرم الناس.ترجمه: از خداوند در پیش مردم شکایت نکن در آن حال گرامی ترین مردم می باشی. مرد گفت: دوست دارم در رزق من گشایش حاصل آید: رسول الله(ص) فرمودند: دُم علی الطهارة یوسع علیک فِي الرزق. ترجمه: همیشه پاکیزگی و طهارت را مراعات کن در رزق تو گشایش می آید. مرد گفت: دوست دارم که از دوستان خدا و رسولش باشم. رسول الله(ص) فرمودند: أحب ما أحب الله و رسوله وأبغض ما أبغض الله و رسوله. ترجمه: دوست داشته باش آنچه را خدا و پیامبرش دوست دارند، و ناپسند بدار آنچه که خدا و پیامبرش نا پسند می دارند. مرد گفت: دوست دارم از خشم خداوند در امان باشم. رسول الله(ص) فرمودند: لا تغضب علی احد تأمن من غضب الله و سخطه. ترجمه: بر کسی غضب نکن از غضب و خشم خداوند در امان می شوی. مرد گفت: دوست دارم که دعای من مستجاب گردد. رسول الله(ص) فرمودند: اجتنب الحرام تستجب دعوتک. ترجمه: از حرام اجتناب کن دعای تو پذیرفته می شود. مرد گفت: دوست دارم که خداوند مرا در حضور حاضران مفتضح نسازد. رسول الله(ص) فرمودند: احفظ فرجک کیلا تفتضح علی رؤس الأشهاد. ترجمه: شرمگاه خود را محفوظ بدار اگر می خواهی در حضور شاهدان مفتضح نشوی.مرد گفت: دوست دارم که خداوند عیوب مرا پوشیده بدارد. رسول الله(ص) فرمودند: استر عیوب اخوانک یسترالله علیک عیوبک. ترجمه: عیوب برادران خود را پوشیده بدار خداوند عیوب تو را می پوشاند. مرد گفت: چه چیزی خطا های انسان را محو می سازد؟ رسول الله(ص) فرمودند: الدموع والخضوع والامراض. ترجمه: گریه وزاری کردن، فروتنی نمودن و مریضی کشیدن. مرد گفت: کدام حسنه در نزد خداوند افضل است؟ رسول الله(ص) فرمودند: حسن الخلق والتواضع والصبر علی البلیة والرضاء بالقضاء. ترجمه: حسن خلق، فروتنی، صبر بر بلیه و رضاء بر قضاء. مرد گفت: کدام گناه در نزد خداوند بزرگتر است؟ رسول الله(ص) فرمودند: سوء الخلق والشح المطاع. ترجمه: بد خلقی، بخالت و آزمندی. مرد گفت: کدام کار از غضب خداوند جلوگیری می کند؟ رسول الله(ص) فرمودند: إخفاء الصدقة و صلة الرحم. ترجمه: در خفاء صدقه دادن و صله رحم را بجای آوردن. مرد گفت: چه چیزی اتش جهنم را فرو می نشاند؟ رسول الله(ص) فرمودند: الصومُ. ترجمه: روزه.
Jalil Ahmad Fazljoo
1 keer gedeeld
Delen

۱۴۰۰ دی ۹, پنجشنبه

 


چند راه حل ساده برای رفع خُرخُرکردن
درمان خُرپُف از طب یونانی تا طب جدید
اگر از آن دسته افرادی هستید که خروپف می کنید، احتمالاً شما تنها کسی هستید که در خانه به خوبی می‌خوابد!
در اینجا راه‌هایی برای درمان خروپف پیشنهاد شده که با رعایت آنها هم شما راحت می شوید، هم خانواده‌تان!
درمان طب یونانی:
چکاندن روغن بنفشه یا سیاه دانه شبی سه قطره یک شب در میان داخل هر بینی چکانده شود به مدت ۱۴ شب یک هفته تعطیل دوباره ۱۴ شب تکرارشود. ۲- روغن مالی ملاج سر با روغن سیاه دانه هرشب ۳- ترک سردیجات مخصوصا شبها ۴- خوردن نیم قاشق عسل شبانگاه ۴- مالیدن روغن سیاه دانه یا کنجد زیر گلو شبها
درمان طب جدید:
1-از چیزهایی که خروپف را تشدید می کنند، دوری کنید. مثل قرص‌های (دوا)خواب‌آور، قهوه و خوردن غذاهای سنگین قبل از خواب.
2-غرغره کردن دهانشویه نعنایی در کاهش مخاط بینی و گلو موثر است. بخصوص اگر سرما خورده(ذکام) باشید یا دچار آلرژی باشید.
3-به بینی خود چسب بینی بزنید تا مجرا را باز کند. این چسب ها در اکثر دواخانه‌ها وجود دارند. آنها را خریداری کرده، دستور عمل روی بسته را بخوانید و چسب را به بینی خود بزنید.
4-ورزش‌های مخصوص خروپف انجام دهید. زبان خود را تا جایی که می توانید بیرون بیاورید و بعد رها کنید. این کار را ۱۰ بار تکرار کنید. سعی کنید زبان خود را به چانه بزنید. نگه دارید و رها کنید. این کار را تکرار کنید، حداقل برای ۱۰ بار.
5-تا جایی که می‌توانید دهان را باز کرده و لبخند بزنید. ۱۰ ثانیه این حالت را نگه داشته و رها کنید. در طول روز هرچقدر که می توانید این حرکت را تکرار کنید.
6-با صدای بلند لا لا لا لا بگویید. هر لا را ۳ ثانیه نگه دارید. ۵ بار این کار را تکرار کنید. بعد کا کا کا کا بگویید. بعد از آن ما ما ما ما. این کار باعث تقویت حنجره و گلو شده و جلوی سست شدن را می گیرد.
7-اگر به پشت می‌خوابید، چندتا بالش زیر سر خود بگذارید تا کمی بالاتر باشید و روی تخت صاف نخوابید. یا اینکه سر تخت را بلند کنید. برای این کار می‌توانید چند عدد تخته زیر تخت بگذارید. اینگونه می‌توانید سر تخت را بالاتر بیاورید.
8-به پهلو بخوابید. وقتی که به پشت می خوابید، زبان شما به گلو چسبیده و مانع جریان هوا می‌شود.
توصیه‌های بالا را جدی بگیرید. رهایی از خروپف های شبانه بر اطرافیان شما موثر است، اما تحقیقاتی نیز نشان داده که ریسک بروز بیماری‌های قلبی در افرادی که دچار خرناس‌های شبانه هستند بیش از سایرین است. پس رعایت تکنیک‌های فوق می‌تواند برای خودتان نیز مفید باشد.

 


عایشه احمدی
پسر به مادرش گفت
با اين قيافه ترسناكت چرا آمدی مکتب؟
مادر گفت
غذایته نبرده بودی نميخواستم گرسنه بمانی
پسر گفت ای كاش نمیامدی
تا باعث خجالت و شرمندگی من نشی...
همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه
دانشگاه قبول شد
و همان جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد
و بچه دار شد
خبر به گوش مادر رسيد
مادر گفت
بیا تا عروس و نواسه های مه ببینم
اما پسر میترسید
که زنش و بچایش
از ديدن پیرزن یک چشم بترسن..
چند سال بعد به پسر خبر دادن
مادرت مرده..
وقتی رسید مادرش را دفن کرده بودن
و فقط 1 يادداشت
از طرف مادرش برایش مانده بود :
پسر عزيزم وقتی 6سالت بود
در 1تصادف
1چشمت را از دست دادی
آن موقع من 26ساله بودم
و در اوج زیبایی و جوانی خود بودم
و بعنوان 1مادر نميتوانستم
ببينم پسرم1چشمش را از دست داده
برای همين 1چشمم را به جیگر گوشه ام دادم
تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی
پسرم مواظب چشم مادرت باش
اشك در چشمهای پسر جمع شد
ولی چه دیر . به سلامتی تمام مادرا
هرکی مادرش را دوست داره
این پوست را در 10 گروه شیر کن کاپی نکنی
مادرم پدرم را صدا زد
که سر بوتل را باز کنه
پدرم بعد از بسیار کوشش نتوانست
من هم خیلی راحت سرش را باز کردم
و گفتم :این هم مشکل بود؟
پدرم لبخندی زد و گفت:
یادت است وقتی خورد بودی
من سر بوتل را سست میکردم
تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟
بد قسم بغض گلویم را گرفت..
به سلامتی همه پدر ها
................واما ..............
به سلامتی همه مادرهایی که
هروقت صدایشان کنیم
میگن:جانم!
و هروقت صدای ما می کنن،
میگیم:چی؟حه...؟
به سلامتی مادرایی که می توانند
تا 10 تا فرزند شان را نگهداری کنند
اما 10 فرزند نمی توانند
از یک مادر نگهداری کنند!
به سلامتی مادرایی که
با حوصله راه رفتن را یاد اطفال شان دادند ،
ولی در پیری
اولاد های شان خجالت میکشند
ویلچر شان را حرکت بدند!
به سلامتی مادری که
وقتی غذا سرسفره کم میشه
اولین کسی که از او غذا دوست نداره خودش است!
به سلامتی مادر .
این پوست را در 10 گروه شیر کن
ها کاپی نکنی
تنها کسی که وقتی شکمش را لگد می زدم
از شدت شوق می خندید!
به سلامتی مادر که دیوارش از همه کوتاه تر است !!!!!
صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش:
ﻗﻮﻝ ﻣﯿدﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ

 


فواید چهارمغز .
چهار مغز را به نام "غذای مغز" نیز می شناسند و این فقط به خاطر شباهت آن به مغز نیست، بلکه به خاطر وجود امگا ۳ فراوان آن می باشد. برای درست عمل کردن مغز، به امگا ۳ نیاز داریم.
مصرف ۴ عدد مغز چهار مغز در روز موجب افزایش اسید چرب ضروری امگا ۳ می گردد.
۱۵درصد از چربی های چهار مغز از نوع چربی های غیر اشباع و مفید برای سلامت قلب می باشد. این نوع چربی، پایین آورنده کلسترول بد(LDL) و افزایش دهنده کلسترول خوب(HDL) است.
یک چهارم فنجان مغز چهار مغز، در حدود ۸/۹۰ درصد نیاز روزانه بدن به این چربی ضروری را تامین می کند.
● فواید چهار مغز:
۱) کاهش کلسترول کل ۲) کاهش LDL کلسترول
۳) افزایش HDL کلسترول
۴) افزایش قابلیت ارتجاعی رگ های بدن
۵) محافظت در برابر بیماری قلبی
موسسه غذا و دارو پیشنهاد کرده است که برای سلامت قلب روزانه ۳۰ گرم چهار مغز بخورید.
۶) افزایش قدرت ذهن و هوش
۷) مفید برای تنگی نفس
۸) جلوگیری از ورم مفاصل
۹) مفید در بیماری های پوست نظیر: اگزما و پسوریازیس( به وجود آمدن لکه های قرمز رنگ در پوست)
۱۰) ضد سرطان
۱۱) دارای آنتی اکسیدان. در بین آجیل ها، آنتی اکسیدان چهار مغز و شاه بلوط از همه بیشتر است.
۱۲) محافظت از سیستم ایمنی
۱۳) جلوگیری از لخته خون
۱۴) تنظیم سوخت و ساز در بدن
۱۵) تنظیم فشار خون
۱۶) تنظیم قند خون
۱۷) جلوگیری از پارکینسون و آلزایمر
۱۸) جلوگیری از سنگ کیسه صفرا
۱۹) حفاظت از استخوان
۲۰) روغن چهار مغز درمان کننده دردهای مفاصل است و جذب مواد غذایی را آسان می کند.
۲۱) کودکانی که مقدار امگا ۳ در برنامه ی غذایی شان کم است، اختلالاتی مانند بیش فعالی یا هایپراکتیوی، مشکلات رفتاری، کج خلقی و مشکلات خواب در آنها زیاد است.
۲۲) زنانی که در هفته ۲۸ گرم آجیل و بادام زمینی مصرف می کنند، ۲۵ درصد احتمال پیشرفت سنگ کیسه صفرا را کم می کنند.
۲۳) اگر می خواهید خواب آرامی داشته باشید، برای شام، سالاد سبزیجات به همراه چهار مغز مصرف کنید.
گرچه فواید زیادی در آجیل پنهان است، بعضی ها به گمان این که آجیل موجب افزایش وزن می شوند، از خوردن چهار مغز و دیگر آجیل ها امتناع می کنند. ولی ثابت شده است، افرادی که حداقل ۲ بار در هفته آجیل مصرف می کنند، احتمال افزایش وزن در آنها به مراتب کمتر از آنهایی است که اصلا آجیل مصرف نمی کنند. پس به گمان این که اگر چهار مغز یا آجیل بخورید چاق می شوید، این غذای بسیار خوشمزه و مفید را از خود دور نکنید.
● ویتامین ها و عناصر معدنی موجود در چهار مغز:
▪ چهار مغز بهترین منبع منگنز و مس می باشد.
▪ در چهار مغز، منیزیم و فسفر نیز وجود دارد. مقداری روی، آهن، کلسیم و سلنیوم نیز پیدا شده است.
▪ چهار مغز مقدار کمی سدیم یا نمک دارد.
▪ چهار مغز حاوی بیشترین مقدار ویتامین های B۶، B۱ و B۵( پانتوتنیک اسید) می باشد.
▪ در چهار مغز ویتامین هایی نظیر E ، B۳ و B۲ نیز وجود دارد.
کالری چهار مغز زیاد است. حدود ۶۵۴ کالری در هر ۱۰۰ گرم چهار مغز وجود دارد. لذا بهتر است روزی که می خواهید چهار مغز مصرف کنید، کالری آن را محاسبه کرده و از کالری روزانه خود کم کنید. به این ترتیب ترس از چاق شدن را نخواهید داشت؛ برای مثال، اگر کالری مورد نیاز شما در روز ۲۰۰۰ کالری است و شما۱۰۰ کالری چهار مغز مصرف می کنید، لذا می توانید ۱۹۰۰ کالری باقی مانده را از مواد غذایی مختلف دریافت کنید.
ولی اگر می خواهید چهار مغز میل کنید و همانند روزهای گذشته غذاهای روزانه خود را نیز مصرف کنید، این نکته را از یاد نبرید که باید ۱۳۱ دقیقه پیاده روی کنید تا انرژی دریافت شده از چهار مغز، بسوزد.

 27-12-2015

برگی از تاریخ پر از اضطراب و...
قسمت پانزدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
درست چهارده قرن قبل، در چنین ایام فرخنده و مبارکی در مکۀ مکرمه و دربین قبیله و خانوادۀ بزرگ عبدالمطلب، یکی از بزرگان و سرداران قریش کودکی بدنیا آمد که اسمش را محمد گذاشتند، قبل ازتولد و پیش از آن که چشم این کودک معصوم به دیدار پدر روشن گردد، پدرش پدرود حیات گفت و مادر هم پس از شش سال، فرزند دلبند خود را به تقدیر الهی واگذار و خود بدیار ابدی پیوست. این کودک یتیم همانند حضرت موسی و حضرت عیسی، دوران قبل وپس از ولادت را دورانی پر از حادثات، اتفاقات و تحولاتی غیر معمول سپری کرد: آمنه مادر حضرت محمد پس از فوت همسربارها در خواب خود با رؤیا های مواجه گردید که پیاپی او را نوید داده و امید وار می ساختند. او در مقاطع مختلف خواب می دید که کسی صدایش می زند که ای آمنه! « تو بار دار هستی و بزودی مادرخواهی شد..... ای آمنه! سردار این امت از تو متولد خواهد شد..... ای آمنه! مادر شخصی خواهی شد که بهترین انسان روی زمین است و بار دیگر صدا زد که نامش را احمد بگذار!»
این طفل پاک ومعصوم، از بدو تولد با معضلات مختلفی روبرو شد، مادرش شیری برای خوردنش نداشت و محتاج دایه گردید و از ابتدای حیات با جهانی پر از رنج و محنت، درد و داغ و حسرت پنجه نرم کرد، جهانی که با سختی ها آغاز و با ناملایمات همراه و با پایانی پر از فخر و مباهات، و پیشوائی امت ومقام والای رسالت همراه گردید.
حالا محمد به جوان برومندی بدل گردیده است که در زیر سایۀ الطاف بی پایان خالقش راه رُشد، نمو و شگوفایی را یکی پی دیگری طی کرده است، در جوانی به القابی چون امین، صادق و پاکدامن ملقب گردید و بر همین مبنا مورد لطف وتفقد یکی ازصاحبان ثروت ومکنت مکه یعنی خدیجه کبری، زن ثروتمندی قرارگرفت که به تجارت اشتغال داشت وی با شناختی که با او پیدا کرد، او را امین و معتمد یافته و در رأس کار و بار وکاروان تجارتی اش قرار داد و متعاقباً او را به همسری خود برگزید. و اما چیزی نگذشت که در غار حرا و در هنگامی که از مشاغل دنیائی فاصله گرفته و به راز و نیازبا خالقش مشغول بود، فرشتۀ به سراغش آمد و درحالی که کلام خدا را به وی عرضه کرد، وی را چنین مخاطب قرار داد:
اقرأ باسم ربک الذی خلق...
« ( ای محمد ) بخوان بنام پروردگارت، آن که ( همۀ جهان را ) آفریده است، همان خدای که به وسیلۀ قلم ( انسان را تعلیم داد و چیز های به او ) آموخت، چیزهای که نمی دانست ... قطعاً انسان در طغیان و اتباع هوس ها از حد تجاوز می کند، همین که خود را توانمند و بی نیاز احساس می کند... آیا او نمی داند که خداوند ( همۀ احوال او را می یابد و همۀ اعمال وی را می بیند؟ ) هرگز، هرگز...» ( سورۀ علق:1 -)
محمد سراسیمه خود را به همسرمحبوبش خدیجۀ کبری رسانده و وی را از ماجرای پیش آمده با خبر ساخت و همسر محبوبش پس از دقت و بررسی وپس از آن که جویای حقیقت گردیده و اطمینانش حاصل شد به صفت اولین زن، رسالت و پیامبری امت را به وی تبریک گفته و به وی ایمان آورد.
چیزی نگذشته بود که باز هم همان هاتف، تکراراً به سراغ وی آمده و هربار چنین مخاطبش قرار داد:
یایهالمدثر، قم فانذر، و ربک فکبر...
« ای جامه بر سرکشیده برخیز و بترسان (هشدار بده ) و پروردگارت را به بزرگی یاد کن و جامۀ خویش را از آلوده گی ها پاکیزه دار و از چیزهای کثیف وپلید دوری کن...» المدثر: 1 - )
یایهالمزمل، قم اللیل الا قلیلاً ...
« ای جامه بر خود پیچیده، جز اندکی بیدار بمان ( قیام شب کن ) نیمی ازشب ( را به نیایش بپرداز)، یا کمی از نیمه کم کن و یا بر نیمۀ آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأنی بخوان، ما سخن سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد... » ( المزمل: 1- )
در این آیات کریمه است که رسول اکرم ( ص) به فاصله گرفتن از آسایش و آرامش و به قبول مسئولیت ها و وجائب خطیری فرا خوانده می شوند که متوجه ایشان گردیده است..
این آیات کلام الله و این سوره های که پروردگار، یکی پی دیگری برای رسول اکرم فرستاد، با این پیام های مهم، حیاتی و سرنوشت ساز آغاز گردید: بخوان! برخیز! جامه ات را از سرت بردار و به مسولیت ها و وجائبی که به آن ها مکلف گردیده ای جامۀ عمل بپوشان، خدا را به بزرگی یادکن، خود و ماحول خود را پاک و تمیز گردان، زیرا برای یک مأموریت عظیم و حمل یک بار سنگینی که کوه ها از حمل آن عاجز آمده اند، باید خود را آماده سازی. پیام های که با خواندن و نوشتن ( قلم ) آغازگردید، چیزی که در آئین ها و ادیان گذشته سابقه نداشت ، و در سورۀ مدثر به مسئولیت ها و وجائب روزانه و در سورۀ مزمل به وجائب و مسئولیت های شبانۀ که در خواندن قرآن و تأمل به آن اشاره مستقیم دارد، پرداخته است. اولین کسی که به رسول اکرم ( ص ) و به رسالتش ایمان آورد وتصدیق کرد، خدیجۀ کبری همسرگرامی اش بود، کسی که او را با تمام خصوصیات می شناخت و او را آن گونه که بود و هست شناخته و درک کرده بود، سپس علی، ابوبکر، عثمان و در نهایت عمر و... قیادت و رسالتش را تصدیق و به وی ایمان آورده و حمایت خود را از وی با مال و جان اعلام نمودند، این ها علاوه برپایگاه قوی و قدرتمند خانواده گی و قومی، از قدرت مالی و از سرمایۀ کافی هم بهره مند بودند، حمایت این ها از کسی که غیر از خدا پشتوانۀ دیگری ندارد و از همۀ آن ابزار و وسایل رایج و مرسوم و متداول زمانه بی بهره است، خود گویای یک حقیقت و واقعیتی است که غیر قابل مقایسه با معادلات اجتماعی وسیاسی مرسوم وموجود است، با وی علاوتاً افراد بیشماری از بین برده گان، اسیران، پیشه وران، اهل کسب و کار را که در زیر شلاق صاحبان قدرت و ثروت کمر خم نموده و در جستجوی راه نجات و در تکاپوی آزادی و استقلال بسر می بردند، ایمان آورده، همه را با یک عهد و پیمان؛ برادر، همقطار و هم سنگر خود قرار داد، و اولین هستۀ را از اقشار مختلف جامعه چه تجار و برخی سرمایه داران بزرگ وچه هم افراد تهی دست ومظلوم تشکیل داد که بعدها به یک جنبش عظیم و به یک نظام نیرومند ومنظمی بدل گشت که در برابر بزرگترین قدرت های زمان، روسا و زعمای بیرحم ایستاد و قدعلم کرد، از مردم مظلوم ومحروم و از مستمندان و مستضعفان حمایت کرد و حمایت عامۀ مردم را با خود ساخت، در کنار ملت های محروم و در مقابل دولت های طاغی و زورمندانی که دست شان به خون ملت ها آغشته بود قرار گرفت، و اعلام کرد: « عربی بر عجمی سفید پوستان بر سیاه پوستان، زرد پوستان بر سرخ پوستان فضیلت و برتری ندارند مگر به تقوی، همۀ مردم اولاد یک آدم هستند و آدم از خاک بود ».
پیامبری که از جانب خدا، به رحمة للعالمین مورد خطاب قرار گرفت و در ظرف نیم قرن، نه با زر وزور، و نه با تهدید و تخویف، و نه با زندان و اعدام، بلکه با عقیده و ایمان قسمت های وسیعی از جهان را تحت رهبری و قیادت خود در آورد، قیادت و رهبری که نه برای سلطه و قبضه و نه برای استثمار و استعمار ملت ها و دولت ها، و نه هم برای بهره کشی و بهره برداری های فردی، اجتماعی، سیاسی و یا نظامی، بلکه برای تحقق عدالت و انصاف، علم، آگاهی و دانش، اتحاد و وحدت صفوف، اصل، اصول و قانون، رعایت حقوق دیگران، ادای وجائب و مسئولیت های الهی و انسانی، صحت و سلامتی جسم و روح، کرامت و بزرگواری انسان، خیرخواهی و تعاون و در نهایت برای استقلال و آزادی انسان از بندها و زنجیرهای نفسانی، انسانی و شیطانی در جهان کمربسته است، تا زمانی که این اصل و اصول و این اهداف و مقاصد و این ارزش های والای الهی و انسانی رعایت گردید، اسلام و مسلمین، مانند تاج مرصعی بر فرق بشریت درخشیدند و اما از زمانی که این اصل و اصول کمرنگ گردیده و یا از این اصل و اصول فاصله گرفته شد، دوران ضعف و ناتوانی و دوران پیری و نقاهت و دوران سقوط در ورطۀ هولناک خود خواهی ها و جاه طلبی ها، و برخورداری از مکنت و ثروت آغاز و این روند با سؤظن وگمان، و با تشتت و پراکندگی و با بی حوصله گی و پرخاشگری بسوی انحطاط و اختلاف وکشمکش های سوق داده شد که نتایج منفی آن تا قرن ها و تا همین اکنون محسوس وملموس و درد آور و ناراحت کننده است. پیامبری که سیزده سال تمام در برابر همۀ انواع آزار و شکنجه ها، تعقیب و تهدیدها، ترور و تصفیۀ بهترین یاران وهمسنگرانش، در شرایطی عقب نشینی کرد ومقاومت نمود که هیچ آثار وعلایمی ازخشم و خشونت و کینه و انتقام در وی و پیروانش به مشاهده نرسید، خشم و خشونت را با صبر و تحمل، نرمی و ملایمت، شرافت و بزرگواری، عفو و گذشت، جوانمردی و کرم، ثبات و پایداری و خیرخواهی و فرجام اندیشی پاسخ داد و تازمانی که کارد به استخوانش نرسید و تا زمانی که دشمن به یک قدمی وی و یارانش ظاهر نگردید و تا آن گاه که فرمان دفاع و مقابله و جهاد از سوی پروردگار دریافت نکرد، راه رویاروئی و مقابلۀ بالمثل را اختیار نکرد.
« تحول و انقلابی را که محمد ( ص ) باعث آن شد انقلابی بود در برابر بت پرستی، برای استقرار مبادی عدالت، حریت و مساوات، انقلابی بود برای از بین بردن امتیازات طبقاتی، انهدام و نابودی نظام های استبدادی و حکومت های فردی و اشرافی، و انقلابی بود برای استقرار نظام جمهوری و مردمی، انقلابی برای برقراری توازن در تمام ساحات زندگی، انقلابی برای از بین بردن اخلاق پست و دنی و روی آوردن به اخلاق عالی انسانی که ضامن تأمین کرامت بشری و شرافت انسانی شده بتواند.» ( سیرت النبی ازمحمد شاه ارشاد ).( ادامه دارد ) بهاء الدین ضیایی