ziaie1

ziaie1

۱۳۹۹ آبان ۸, پنجشنبه

برگی ازتاریخ پر از اضطراب و...
قسمت دوازدهم
مارکسیزم – لنینزم ، این تحفه ( قفس آهنینِ ) را که برای جهان بشریت به ارمغان آورد، بغیر از آن که چین و روسیه را با یک حصارآهنین و به یک دژ تسخیر ناپذیر برای غرب و سایر کشورهای جهان درآورد و دست غرب را از تجاوز و لشکرکشی به سرزمین شان کوتاه کرد، چه بهرۀ بیشتری برای ملت های شان وجهان بشریت به همراه آورد؟
آیا این سوغات به جز از آنچه که در فارم های مرغ داری و مالداری معمول و متداول است چیز دیگری را تداعی می کند؟
این ها ( لنین با الهام ازمارکس وانگلزو... ) به سلسلۀ همان مبارزاتی که درجهان غرب دربرابر دیکتاتوری و سوء استفاده از ثروت و قدرت براه افتاد، و به تحولات عظیمی منجرشد، مبارزات خود را آغاز و با شعارهای عوام پسندانه تر به میان مردم آسیب دیده رفته، خود و مقاصد پنهانی خود را جا انداختند.
نهرو می گوید:
« واقعیت آن بود که بانگ رسای آزادی، برابری و برادری انقلاب فرانسه به روسیه رسیده بود واز1815 به بعد درمحافل روشنفکری روسیه سخن ازاصلاحات وحتی انقلاب درمیان بود. انجمن های مخفی دراین کشورتشکیل می شد ونشرات غیرقانونی درمیان تحصیلکرده ها دست بدست می گشت.»
اما برخلاف آن چه درغرب اتفاق افتاد و به ثمرنشست، یعنی دیموکراسی به معنی انتخاب آزاد و رعایت حقوق بشر، این ها ( کمونیست ها ) همین که به قدرت رسیدند، مسیر کاملاً متفاوتی را با آن چه در جهان غرب اتفاق افتاده بود، درپیش گرفته وهمان آزادی های نسبی و حقوق اولیۀ انسانی را هم ازمردم وملت های مظلوم ربودند. وعلاوتاً برطغیان و تجاوز، ظلم واستبداد، فقر و فاقه تا دو دهۀ دیگر هم افزودند، و نه تنها به خشم وخشونت پایان ندادند، بلکه خشم وخشونت را بصورت سازمان یافته وسیستماتیک آن درآوردند. دست ملت ها وجوامع را ازهمه آزادی های انسانی، بحق، بجا ومأمول درجهان، نه تنها کوتاه، بلکه قطع کردند. صدای انتقاد، اعتراض ومخالفت را درگلوها خفه کردند. زندان های انفرادی، محلی ومنطقه یی را به زندان های مخوف وهولناک دسته جمعی وبه گورهای دسته جمعی ( زنده بگورها ) تبدیل کردند ودراین دهشت و وحشتی که براه انداختند، نه تنها عامۀ مردم، بلکه ازاعضای بلند پایۀ حزب وحزبی های خودی و دو آتشه تا هواداران پر و پاقرص خود را هم ازاین برخورد های بیرحمانه بی نصیب نگذاشته، از زندان تا تبعید و تا کشتارهای دسته جمعی ادامه دادند و به راهی رفتند و تا هم اکنون ادامه می دهند که یکی به د ست دیگری کشته، محاکمه و تا محکومیت پس ازمرگ هم رو برو گردیدند واما بازهم هیچ درس عبرتی نگرفته و برلجاجت خود افزودند، بگونۀ که هم خود را دربین مردم وجامعه خود مردود ومنفورکرده که بدون محافظین وآن هم محافظین مسلح گشت وگذارکرده نمی توانند وهم جامعه ومردم خود را به اسارت و برده گی کشانده وخود به استثمارمردم مظلوم پرداختند. چیزی که قبل ازسلطه بر مردم، به دشمنان کشور و به دشمنان ملت ومردم خود نسبت می دادند، اما خود برای آن کمربسته وجوامع بی شماری را با جبر واکراه و با زندان واعدام وتصفیه های خونین وگسترده تحت نام جماهیراشتراکی، جزء مستعمرات خود کرده و برآن ها هم حصارکشیده واز آن یک زندان بزرگی ساختند،.زندانی که درسطح مناطق وسیعی ازجهان، ازاروپای شرقی تا آسیای میانه وازترکستان شرقی تا جنوب شرق آسیا گسترش دادند. واین زمانی بود که استعمارغریی درحال برچیدن بساط خود ازمستعمراتش بود و اما این استعمار نوین خشن تر و وحشتناک تر ازاستعمارغرب عمل نمود، زیرا هم مردم خود وهم نیمی ازجهان را تحت سلطۀ استعماری خود درآورد وآن شعارهای ضد استعماری را به راه کارهای هولناک استعماری واستثماری خود بدل کرد.
درچین، روسیه و برخی ازسایرکشورهای که تا هنوز هم برمبنای فکر واندیشۀ کمونیزم درحرکت اند، همانند کوریای شمالی، کوبا، ونزولا، بلاروس تا بقایای شوروی درآسیای میانه، مهمترین وقدرتمند ترین کانونی که فوق همۀ قوا وقوانین، وفوق همۀ ادارات ومراکز شناخته شدۀ رسمی وغیر رسمی است، سازمان های مخفی و قدرت های پنهانی قراردارد که بیشتردولت ها سایۀ آن ها پنداشته می شوند وآن سازمان های استخباراتی است.
« اولین سازمانی که پس ازاستقرارنظام جدید روسیه پدید آمد، پلیس سیاسی بود، بنام « چکا» که پس ازمدتی کوتاه به صورت یک سازمان مخوف آدم کشی درآمد. چکا نمونۀ کامل قساوت و بیرحمی بود. پس از مدتی نامش به « O.G.P.U. » بدل گردید و پس ازآن به « آن- کا – و- د » و سرانجام به « ام - و- د » M.V.D تغیرنام یافت...
-مالکوم فالکوس متخصص تاریخ تحولات اقتصاد شوروی درکتاب روسیه درعصراستالین می نویسد: « اعدام صدها هزاردهقان و ایجاد قحطی عمدی که به مرگ پنج و نیم ملیون انسان منجرشد یکی ازدست آوردهای این نظام... است، وی می نویسد:
- استالین فرمان داد که دهاقین ناراضی یا اعدام شوند یا به اردوگاه های کاراجباری فرستاده شوند و یا این که با قحطی عمدی نابود گردند، و تمام این برنامه ها اجرا شد. دولت شوروی کشاورزان ناراضی را کولاک می نامید، وی می نویسد:
- فقط کولاک ها نبودند که به دام مرگ استالین می افتادند، حتی کشاورزان بسیار فقیرهم برچسب کولاک می خوردند ودسته- دسته اعدام می شدند...
-کارگران شوروی دراین سال ها ازنظرغذا، لباس وخانه به شرایط قرن نوزدهم بازگشتند...
-گزارش های هولناکی ازروستاهای قحطی زده شوروی منتشرمی شد، گزارش های که وجدان بی تفاوت ترین افراد را بدرد می آورد، اما صدورمواد غذائی ازشوروی به خارج ادامه داشت، زیرا استالین تصمیم گرفته بود تا با صدورمواد غذائی ماشین های صنعتی وارد کند.»
درپیاده کردن اهداف و طرح های اشتراکی کردن مزارع، به حدی با بیرحمی و قساوت عمل می کردند که اخبارهولناک آن باعث خود کشی، فرار و ترک خانه ودیار دسته جمعی افراد می گردید.
« دربسیاری ازنقاط روسیه کشاورزان درمقابل اشتراکی کردن مزارع مقاومت کردند وحاضر نشدند که محصولات خود را به مأموران دولتی تحویل دهند. در بعضی ازنقاط کشاورزان حتی محصولات خود را آتش می زدند و آنها را نابود می کردند و اسب، گوسفند و گاوهای خود را می کشتند واما واکنش دیکتاتور بزرگ درمقابل این دشواری ها شگفت آورد بود، یعنی اعدام دسته جمعی و یا تبعید به اردوگاه های کاراجباری ...

-در 1938 نزدیک به هشت ملیون انسان دراردوگاه ها اسیربودند، میزان مرگ و میر سالانه دراین اسارت گاه ها به بیست درصد می رسید.» آن چه امروز هم درتبت وسنکیانگ چین معمول ومرسوم است، که هر لحظه ملیون ها انسان مسلمان وغیرمسلمان طعم تلخ مارکسیزم - لنینزم را می چیشند وجهان وخصوصاً سازمان ملل نظاره گراین جنایات و وحشی گری ها است. ( ادامه دارد) 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر