برگی ازتاریخ پر از اضطراب و....
قسمت هشتم
چین، بسترمناسب برای جابجایی، رشد وبرپائی یک نظام کمونیستی
در آغاز قرن 19 سرزمین پهناور چین که اکثریت مردم آن پیرو یا بودا ویا هم دین وآئین ارتودوکس بحساب می آمدند، مورد تاخت و تاز قدرت های منطقه ای وجهانی قرارگرفت، بگونه ای که اولاً انگلیس ازطریق کمپانی هند شرقی و آن هم دربدل واردات چای، اقدام به ارسال تریاک به چین کرد واین روند بصورت فزاینده و به شکل غیر قانونی و قاچاق به چین ادامه یافت تا آن که امپراتور چین متوجه زیان ها و اهداف مغرضانۀ این توطئه گردید و برای جلوگیری ازآن به اقدامات و از جمله مصادرۀ کشتی های انگلیسی که به نقل و انتقال غیرقانونی تریاک به خاک چین مبادرت می ورزیدند، متوصل شد، اقداماتی که به جنگ معروف تریاک انجامید. جنگی که دو سال ادامه پیدا کرد و نهایتاً با شکست چین به نفع انگلیس پایان یافت. پس از انگلیس فرانسه داخل عمل شد و به اهدافی درچین حمله کرد. پس از فرانسه روسیه هم از این ضعف و ناتوانی چین استفاده کرد و فرصت را غنیمت دانسته ازچین خواست تا یکی ازشهرهای شمال شرقی چین با بندرولادی واستوک را در اختیار روسیه قراردهد. آلمان وجاپان هم یکی پی دیگری به چین روی آورده وچین را بیش ازپیش زیرفشارگرفتند.
گزارشها از وضعیت چین آن زمان ازاین قراراست:
« درموقعی که این ارتش ها به سوی پکن پیش می رفتند، طرز رفتارشان با مردم طوری بود که بسیاری ترجیح می دادند، خود کشی کنند تا به دست آن ها نیفتند. زنان چینی در آن زمان، ازطفولیت پاهایی شان را درقالب های مخصوصی می گذاشتند که کوچک باقی بماند و درنتیجه نمی توانستند به آسانی بدوند و فرارکنند. به این جهت بسیاری از آنان خود کوشی کردند. ارتش های خارجی به این شکل پیش می رفتند و درپشت سرخود انبوهی از کشتگان و کسانی که خود کشی کرده بودند با دهکده های سوخته باقی می گذاشتند...
- برای سیاستمداران ژاپنی، جنگ بهانۀ جهت گسترش نفوذ خود درخاک چین شده بود. بازرگانان جاپانی از این که اروپایی ها فرصت رقابت تجاری را از دست داده بودند، نهایت استفاده را می کردند. جنگ باعث رونق اقتصادی جاپان شد واین کشور را بیش ازپیش نیرومند ساخت...
- جاپان به دنبال سیاست توسعه طلبی در ژوئیه 1937 حملۀ وسیعی را در دو جبهه علیه چین آغازکرد که با مؤفقیت های سریع همراه بود. شهرنانکن سقوط کرد و بسیاری ازمردم نانکن قتل عام شدند، و متعاقب آن شهر بزرگ کانتون و سپس «هانگئو» که مرکز حکومت چیانکایشک بود بدست جاپان افتاد تا جائی که یک پنجم چین با 42 درصد جمعیت به آشغال جاپان درآمد...
- بهره برداری اقتصادی از چین شمالی به دو شرکت جاپانی یعنی میتسوئی و میتسوبیشی سپرده شد. اکنون تمام ذغال سنگ استخراجی ازمعادن چین یکسره به سمت جاپان حمل می گردید. رود بزرگ یانگ تسه بروی اروپائیان بسته شد و تجارت جاپان جانشین تجارت ممالک اروپائی گردید.»
این تهاجمات مکرر و این رویاروئی های قدرت های منطقه ای وجهانی دربرابر مردم وملت چین که باعث هرج ومرج واوضاع درهم وبرهم سیاسی، اقتصادی واجتماعی درچین گردیده بود، و فقر و فاقه، اختلاف ونفاق، بیماری وامراض کشنده هم فغان مردم چین را درآورده بود. این ها همه وهمه دست به دست هم داده، سبب شد تا آن موج خیزش وحرکت مردمی که قبلاً در اروپای غربی تحت نام « رنسانس » تجربه گردیده وبه ثمر رسیده بود، درچین هم به یک حرکت وجنبشی تبدیل گردد که تحت عنوان: « فرقه ای ادبی میهن پرستانۀ مشت های آهنین »، مسما گردد، حرکتی که باید در برابر اوضاع نا بسامان ومتشتت، ایستادگی نموده وازچین وهویت ملی اش دفاع نماید.
« رژیم بر سر اقتدار چیانکایشک هم که با یک جنگ داخلی دست و پنجه نرم می کرد، جنگ گرمی که درمیان حزب ملی گرای کومینتانگ ( ناسیونالیستها ) وحزب کمونیست چین درجریان بود، این جنگ با تصفیۀ اعضای چپ و کمونیست توسط رهبر وقت آن، چیانکایشک، آغازگردید.
- در 1949، کشور چین، در پی یک جنگ داخلی خونین حدوداً ده ساله، ویران شده بود و فقر و فلاکت بیداد می کرد، چیانکایشک هم هیچ کاری برای بهبود وضع معیشت مردم و...انجام نمی داد...
- حکومت فاسد و نا کار آمد و سرکوبگر چیانکایشک که بار اصلی مقابله با جاپان را با ملیون ها کشته به دوش می کشید، و در یکی از جنگ ها با جاپان، با کشته دادن هزاران تن درپایتخت، مجبور به ترک پایتخت ( نانجینگ ) گردید، اما با از دست دادن شمار زیادی از نیروهایش تضعیف وموقعیت خود دربین مردم را هم ازدست داد.»
کوشش امریکا هم بر این متمرکز گردیده بود تا دست جاپان را از منابع عظیم و از مناطق متصرفه درشرق آسیا کوتاه کند وبناءً این رویارویی به جنگ اتمی منجر و باعث سقوط و تسلیمی جاپان به امریکا گردید.
« با شکست جاپان بالوسیلۀ امریکا، درجنگ جهانی دوم، مائو به فرد اول حزب کمونیست چین و قهرمان مقاومت در برابر جاپان تبدیل شد. ( ادامه دارد )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر