حالا این سوال مطرح می گردد که آیا پس از آن همه جنگ های خونین و ویرانگر جهانی، و تجارب تلخی که بشرحاصل کرد، آیا جهانی امن تر و مطمئن تر و به صلح نزدیکتر گردید؟ و یا این که آن جنگ ها نه تنها هیچ اثر مثبتی در رفع این معضلات و رویاروئی ها ومخاصمات جهانی نداشت، بلکه به ادامۀ آن جنگ ها، جنگ ویرانگر وپرتلفات دیگری درویتنام براه افتاد که سالها ادامه پیدا کرد، و جنگ اسرائیل واعراب برای سلطه برسرزمین های فلسطینی که تا امروز لاینحل باقیمانده وقربانی می گیرد و یا هم لشکرکشی شوروی به افغانستان با ملیون ها شهید، معلول ومجروح، آواره ومهاجر که تا اکنون هم دود وآتش آن بلند است و لشکرکشی مرموز امریکا به افغانستان، عراق، لیبی، سوریه با همه خسارات وویرانی ها وملیون ها آواره ومهاجر؛ وجدیداً اشغال اکراین توسط روسیه، با ویرانی های گسترده وتلفات سنگین وملیون ها آواره ومهاجر، که یکی پی دیگری فاجعه آفریده است، و در این اواخرجنایاتی را که رژیم سفاک حاکم بربرمه، خصوصاً آن زن متلون مزاج و فرصت طلب « انسانسوچی » برمردم مظلوم ومسلمان برمه درپیش چشم همۀ مسلمانان وجهانیان مرتکب شده و آن مظالمی که بصورت سیستماتیک دربرابر نسل مسلمان، درچین وهند مرتکب می شوند و حملات وحشیانه وانتحاری که درافغانستان بدست کشورهای همسایه واستخبارات منطقه وجهان و بالوسیله ای نهاد های مرموز و مشکوک وشیطانی درجریان است وافغانستان را میدان تاخت وتاز و ملت مظلوم افغان را هدف قرارداده ونشانه گرفته اند. مشخص است که درتحت چنین اوضاع وشرایطی، جهان روز خوش وخوشبختی را نخواهد دید.( ادامه دارد)
ziaie1
۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه
برگی ازتاریخ پر از اضطراب و....
قسمت هفتم
ببین تفاوت ره ازکجا است تا به کجا؟
مبارزاتی که درطی چندین قرن درجوامع مختلف غربی، برای استقلال وآزادی، رعایت قانون وحقوق بشری وایجاد یک نظامی مبتنی بر رأی و ارادۀ مردم صورت گرفت، و ملت ها و جوامع بیشماری مؤفق گریدند تا بساط دیکتاتوری ونظام های استبدادی را از جوامع و کشورهای خود برچیده و در این مبارزۀ خود به مؤفقیت های عظیم دست یابند، اما در جوامع شرقی ( بلوک شرق )، وخاصتاً در چین و روسیه آن اجحافی که از سوی سرمایه داران و فئودالها برطبقۀ کارگر ودهقان صورت می گرفت و آن استبداد و مظالم کمرشکنی که از جانب رژیم های زورگو و خود کامه برایشان تحمیل گردیده بود، رژیم های که جزخشم ونفرت، فقر و فافه، بیماری و مرض، چیز دیگری برای مردم خود به ارمغان نیاورده بودند واز جانب دیگر این جوامع ازسوی کشورهای قدرتمندی چون جاپان و انگلیس آماج لشکرکشی ها وحملات تهاجمی قرار می گرفتند، تا جایی که بیشترین خسارات مالی وجانی را متقبل گردیده وآمادۀ یک حرکت وخیزش مردمی برای مقابله با این اوضاع نابهنجار بودند، درتحت چنین شرایط و اوضاع، این جوامع در دام خشن ترین عناصر وافراد، دسته جات و سازمان ها افتاده، گروه های فرصت طلب وریاکار، ماجراجو وعقده ای، بی حوصله وپرخاشگر با شعارهای عوام فریبانه ووعده ووعید های کاذبانه – مردم خوشباور وساده لوح را بدور خود جمع کرده، آن حرکتی را که در اثرطغیان وتجاوز های مکرر قدرت های بیرونی وجبر و ظلم دستگاه های حاکمه برمردم مظلوم وبی پناه، درسطح منطقه وجهان، برای تغیر و تحول ایجاد گردیده بود بسوی اهداف واغراض و امیال فردی و شیطانی خود سوق داده، ملت ها وجوامع بیشماری را اسیر اهداف واغراض وحشیانۀ خود کردند.
شاید از اول، انگیزه ومحرک آن هایی که تحت نام اصل مساوات وبرابری، دفاع ازحقوق کارگران ودهفانان وحمایت از زحمت کشان ومستضعفان، مبارزه را آغاز کردند، این گونه سوال برانگیز نبود ه باشد، اما آن چه عملاً با حیله ونیرنگ وشعارهای مردم فریب اتفاق افتاد، ازتلفات عظیم انسانی تا تصفیه ها و کشتارهای بی رحمانه، خصوصاً درمورد کسانی که سنگ دفاع از آنها را به سینه می زدند، مثل کارگران و دهقانان وحتی اعضای بلند پایۀ حزب، وآن هم به جرم انتفاد ومخالفت با طرح ها وبرنامه های غیرانسانی، خود گویای آن است که آن ها هرچه گفته وادعا کرده بودند، جز دروغ وفریب مردم مبنای دیگری نداشته است.
پس لرزه های پس ازجنگ های اول ودوم جهانی که تا هنوز هم محسوس وملموس است:
پیامد های جنگ های اول ودوم جهانی را نمی توان تنها و تنها با تلفات و ویرانی های بجا مانده از آن جنگ ها برآورد کرد، بلکه آن صحنه های هولناک تاریخ، تبعات وسیع تر وعظیم تری از خود بجا گذاشت که شاید اکثراً از نظرها و بررسی های لازم بدور مانده باشد. یکی ازتبعات آن جنگ ها: دوقطبی شدن جهان است و آن هم بر معیارها و موازین عقیدتی وفکری که جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم گردید، غرب سرمایه داری و شرق کمونیستی. غربی که نطام حاکمش برموازین دیموکراسی و رأی و آرا و انتخابات آزاد مردم استوارگردید، و شرق دیموکراتی که مانند سایر امور، همۀ مقدرات ملتها و جوامع بیشماری درچنگال فرد و یا درقبضۀ افراد انگشت شمار ویا هم دسته جات وگروهک ها قرارگرفت، یعنی رأی و آرا وانتخاب و ارادۀ مردم تحت کنترول وقبضۀ فرد، یک افراد یک گروه کوچک و یا دولت برسر اقتدار تنظیم و سازماندهی گردید. هریکی ازاین دوبلوک، از ایدئولوژی و طرز فکر و اصل و اصول خاصی تبعیت می کنند، طرز فکری که درهمۀ شئون حیات، از سیاسی تا اقتصادی و از امنیتی تا نظامی و ازکلتوری تا فرهنگی و از اخلاقی تا ضد ارزشهای اخلاقی تقسیم گردیده است.
یکی از عواقب نا میمون آن جنگ ها، ایجاد پیمان های نظامی ناتو و ورشو بود که بلافاصله پس از جنگ های اول ودوم جهانی شکل گرفت، اگرچه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، پیمان ورشو ازبین رفت اما پس ازمدتی، پیمان جدید شانگ های جای خالی آن را پر کرد. این پیمان ها در اثر رویاروئی های ممتد و بلاوقفۀ که درسطح جهان اتفاق افتاده بود، بمیان آمد. چیزی که خواب و خیال وآرامش وامنیت را ازهمۀ جهانیان ربود و حالا فقط یک راه نجات باقی مانده بود وآن این که:
« برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی – که در نظام طبیعت ضعیف پامال است.»
یکی دیگر از پیامدهای سوء آن جنگ ها، ایجاد پنج قدرت اتمی جهان است که پس از لشکرکشی شوروی به افغانستان، و وحشت ودهشتی را که درسطح جهان ایجاد کرد، دو کشور دیگر هم به آن جمع اگرچه رسماً اعلام نگردید، اما علاوه شد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر