ziaie1

ziaie1

۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت چهارم
   یکی ازعوامل واسباب جنگ ها وخشونت های موجود واین اختلاف ونفاقی که بشریت را تهدید می کند وخواسته ونخواسته، افراد وجوامع ودرنهایت ملت ها ودولت ها، به جنگی کشانده میشوند این است که تحت تأثیرچیزهایی قرارمی گیرند که بدون تأمل وتفکربه آن مبادرت می ورزند مانند همین شعارهایی که دردنیا تحت عنوان شعارهایی انقلابی مرسوم است که یکی علیه دیگری سرمیدهد ویا آن تبلیغات سوئی که هیچ پایه واساسی ندارد وبرتعصبات واهداف ومقاصد غیرانسانی استواراست.
   شعارمرگ براین ومرگ برآن، ازشعارهایی رایجی است که فکرمی کنم ازچند دهه قبل، ازپیروان مکتب کمونیزم کاپی گردیده ودربین مسلمانان راه یافته است وکسانی ازمسلمین هم آنرا زمزمه وازاین شعارها استفاده کرده اند. واین یکی ازبدعت های رایجی است که خیلی درد سرسازاست.
   اولاً مرگ به این ویا مرگ برآن حرف محمل وبیهودۀ است که فاقد معنی است وبازخصوصاً دررابطه با یک کشورو یا یک مکتب مثلاً کمونیزم، بکلی بی معنی میگردد.
   اگرازکسی ویا ازجمعی ویا ازکشورو یا مکتبی ناراحتی ویا حساسیت داریم وقصد آنرا داریم تا نفرت وانزجار خود را ازایشان  نشان دهیم ویا قصد توبیخ ومجازات کسی را داریم باید او را بوجه مناسبتری ازتمایلات خود آگاه گردانیم. کفارومشرکین قریش با همه آن جفا وظلم ودشمنی که با رسول اکرم ( ص) کردند، هیچگاهی با حرکاتی نه تنها این چنینی بلکه به هیچ حالت خشمگینانه وکینه توزانۀ روبرونگردیدند، وحتی تا فتح مکه وشکست قریش، دردعا هم آنها را دعای بد نکردند.
   درقرآن وسنت موارد دشمنی مشخص است. یعنی انسان فقط به خاطرخدا یعنی مطابق دستورخدا وسنت پیامبرش می تواند با کسی دشمنی کند، یعنی دشمنی ودوستی باید فقط  بخاطرخدا باشد، درغیرآن دشمنی که بخاطرغیرخدا باشد ازنظراسلام مردود ومطرود است.
   ما مسلمانیم وهمه مسلمانان برای ما برادراند. مسلمانی که انسان است وکامل نیست، وزندگی اش با خطا واشتباه وگناه توام است و اکثراً این اشتباه وگناه سبب می شود که انسان قادرنگردد تا وجائب ومسئولیت های خود را دربرابرخدا ورسول وبندگانش انجام داده وشاید که به کسانی جفا کند، ظلمی را مرتکب گردد، وکسی را به سختی برنجاند، که دراین صورت ها وحالات است که ناراحتی وتأثرو بدبینی ایجاد می گردد که باید مطابق دستورخدا وسولش به طریقۀ احسن راه وچارۀ به آن جستجوگردد. یعنی انسان قبل ازهرتصمیمی باید ازطریق معقول ومنطقی آن که همان مراجعه به کتاب خدا (ج) وسنت رسول اکرم ( ص) است به آن راه حلی پیدا کند.
   بگونۀ مثال: پاکستان یک کشوراسلامی وبرادراست، مردمش مسلمان وبرادرما وازبهترین برادرها، زیرا برادرهایی زیادی داشته وداریم که با ما یا سرمی جنباندند و یا بی تفاوت بودند و یا بخاطرپیوندی که با دشمن داشتند درکناردشمن قرارداشتند. واما پاکستان کشوربرادری که ما را دربد ترین شرایط، مورد لطف وعنایت خود قرارداد وکمک کرد ودرکنارما ایستاد وتا پیروزی ما درجنگ خطرناکی که درپیشروداشتیم، آنچه ازدستش می آمد ازما دریغ نکرد، (واین یک بحث طولانی است که جهاد ما برپاکستان وجهان اسلام ودنیای آزاد چه اثراتی را به همراه آورد). ودراین کمک وهمکاری وحسن نیت، کل پاکستان از زن ومرد درکنارما ایستادند ونه تنها ایستادند بلکه با تمام توان وقدرت ما را یاری کردند. واما پس ازشکست دشمن اوضاع عوض گشت، ویکدم کسانی پیدا شدند که این رابطه وپیوندعمیق برادری واخوت را به خصومت ودشمنی بدل کردند وچیزی کردند که هم خود را به تباهی کشاندند وهم ما را. والبته ازنظرمن این گناه دوجانبه بود واحساس عمیقم براین است که دراین میان شیطان نقش فعالی را بازی کرد زیرا تحمل کرده نمی توانست که حالا پس ازاین پیروزی بزرگ (برای افغانستان وهم برای پاکستان ) بازهم به بیند که چگونه این دوبرادر، درکناریکدیگربه خدمت اسلام ومسلمین قرارگرفته وبساط وی ( شیطان) را درحال جمع کردن اند.
   به دل های طرفین وسوسه انداخت وجریاناتی مانند برادربزرگ وکوچک را مطرح کرد، خط دیورند را پیش آورد وگفت که حال فرصت آن رسیده است که باید دربدل آن کمک ها، خط دیورند حل وفصل گردد ومنطقۀ متنازع فیه بین پاکستان وافغانستان به پاکستان واگذارگردد. افغانستان به صفت کشوری که درامورداخلی وخارجی باید زیرنفوذ پاکستان قراربگیرد وازهمین قبیل وسوسه های شیطانی که دربین هابیل وقابیل ودربین حضرت یوسف وبرادرانش ایجاد ومنجربه آن فجایع تاریخی گردید. باوجود همۀ این ها من به این عقیده هستم که علیه پاکستان ویاعلیه مردم پاکستان که همان برادران قبلی ما هستند وانشاء الله تا ابد خواهند بود ما هیچگاهی نباید نه شعارهای ناموزون بدهیم ونه خدای نکرده داد وفریاد بیجا وبی مورد راه بیاندازیم اگرچه ازآن آدرس علیه ما توطئه های بیشترهم صورت بگیرد زیرا ثابت است که شیطان وعواملش که شامل برخی افراد ونهاد های مشخصی است، که قصد دارند تا بدینوسیله آن فضای معنوی وآن دستآورد های بزرگ جهادی وآن محبوبیتی را که هم مجاهدین افغانستان وهم انصارپاکستانی درسطح منطقه وجهان کسب کرده بودند با خاک یکسان کرده فضای برادری واخوت را به فضای جنگ ودرگیری ودشمنی وعداوت تبدیل وبه همه این پیغام را برسانند که هیچ رابطه وعلایقی معنوی نمی تواند دربین مسلمین پایدارباقی بماند ومسلمین جزنفاق واختلاف کاردیگری ازدست شان ساخته نیست و آنگونه که ادعا می کنند  نمی توانند وقادرنیستند تا به علایق وخواسته های مادی خود، یعنی نفس وهوی وشیطان پُشت پا زده وفقط اوامرونواهی پروردگاررا درروابط وپیوند های فی مابین، مشعل راه خود قراردهند که آن برادری واخوت، دلسوزی وترحم، جوانمردی وکرم، ایثاروفداکاری، عفووگذشت، حلم وبردباری، وفا به عهد وپیمان است.  ( ادامه دارد)

آدرس وبلاگ : ziaiebeha.blogspot

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر