ziaie1

ziaie1

۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

نامۀ سرگشاده به:
برادران و....
قسمت سوم
   خیلی ازافرادی را می بینیم که به تنهائی خود، ازیک حزب ویک گروه فعال تروموفق ترعمل می کنند. نه درحرکاتی ظاهری ونمایشی، بلکه درنتیجه وثمرۀ که ازتلاش های خود برمیدارند. این گونه افراد به هدف ومرامی که دارند نه تنها عمیقاً اعتقاد دارند بلکه درراه هدف وآرمان خود مانند شمع می سوزند تا دوروپیش خود را روشن بدارند. واما بالعکس خیلی احزاب وسازمانهای را هم سراغ داریم که نه تنها به چامعه ومردم خود وبه اعضای خود حتی برای مسئولین ورؤسای خود هم هیچ طرح وبرنامۀ مشخصی  نداشته وهیچ کاری انجام نداده ونمی دهند. ما برادران زیادی داشتیم که درسخت ترین شرایطی که امید به هیچ چیزی نبود، تا پایان حیات (شهادت ) شان لحظه آرام نگرفتند.
   ما همه یکجا حشرگردیده ومورد پرسش قرارمی گیریم که چه کردید. تعدادی می گویند که ما جانهای شیرین خود را درطبق اخلاص گذاشته ودرراه خدا قربانی کرده ایم واگرما، ازفرصت های که دراختیارداریم به وجائب ومسئولیتهای خود عمل نکنیم، درپاسخ به این سوال چه خواهیم گفت؟
   ازهمه چیزازما سوال می گردد. از صحت وسلامتی، ثروت ودارائی، خانواده وفرزندان، وازهمه آن نعمت های بیشماری که خداوند به ما ارزانی داشته است. خصوصاً ازوقت وفرصت های را که دراختیارداشته وداریم. ولی ما چه خواهیم گفت؟
   دردورانی که به یکی ازکمپ های مهاجرین اقامت داشتم متوجه گردیدم که برخی ازسران وبزرگان احزاب چپ، ازصبح تا به شام یا به شطرنج ویا به پربازی ( قطعه بازی) وقت خود راسپری می کردند وحرف شان این بود که چه کنیم، غیرازاین کاری نیست که انجام دهیم. وکسانی میگفتند که خیلی خانواده های هستند که دربین پدروفرزند ودخترومادربرسرکنترول تلویزیون مشاجره وجنگ  است هریکی میخواهد که کنترول تلویزیون را دردست خود داشته با شد تا بدین وسیله خود را مصروف وسرگرم نماید.
   ما فرصت های خوبی دراختیارداریم که اگربرای آن برنامه ریزی کنیم می توانیم به وجائب ومسئولیت های خود کما حقُهُ عمل کنیم. امروزبرادران زیادی الحمدالله دست بکاراند ودرتمام سطوح وبا تمام توان واستعدادی که دارند، مشغول انجام وظیفه ووجائب خود اند، واما بصورت نه منسجم ومنظم بلکه بصورت پراگنده، کسی به شعروشاعری و کسی به نوشتن ونویسندگی وکسی به کنفرانس وسخنرانی وکسی به درس واستادی وکسی به دعوت وفراخوانی مشغول اند. اگرزمینۀ لازم بوجود آید که اکثراین برادران با یک همآهنگی وبا درنظرداشت اولویت ها و مسائل حساسی که همه با آن روبروهستیم طرح واحد وتلاش واحد وبرنامۀ واحد داشته باشیم شاید بتوان بیش ازپیش به خیلی ازنیازها وخواسته ها ومسائلی که همه را به خود مشغول نموده است راه حل بهتری جستجو کنیم. باید اولویت ها را جستجووبه ترتیب مشخص سازیم.
   امروزجنگ وحشتناکی نه تنها درسطح کشوربلکه درسطح منطقه وجهان درجریان است که شناخت حق ازباطل را مشکل ومشکلترساخته میرود، واگرحق وباطل هم تشخیص گردد این سوال مطرح است که آیا طرف حق مجازاست، آنگونه با طرف مقابل خود عمل کند که طرف با وی می کند. موشگافی این مسائل ازاولویت هاست وخصوصاً خون های که به دست دوطرف مسلمان ریخته می شود،  دومسلمانی که هیچ شکی درمسلمانی واعتقادات شان نیست، ولی شاید یکی ازجانبین به گروهی مربوط باشد که به مراکزشیطانی وصل است ویا به گروهی ارتباط داشته باشد که هیچ نقطۀ وصلی دربین آنها واسلام نیست وبهمین ترتیب این هردومسلمان هنگام رویا روئی ازخود آنگونه عکس العمل هایی را نشان میدهند که با افکارو اعتقادات هیچ کدام ولااقل با اعتقادات یکی ازطرفین مطابقتی ندارد واگربا افکاریک جانب همخوانی داشته باشد با جانب دیگرغیرقابل همخوانی است.
   اختلاف ونفاقی که همه چیزرا به نابودی روبروکرده است وهیچ کسی هم حاضرنیست تا یک قدم عقب نشینی کند. اختلاف ونفاقی که ازبین دو نفرآغازمی گردد وسپس درسطح خانواده تا اجتماع وتا یک ملت واکنون درسطح ملتها ودرنهایت تا سطح قارَّه ها به شدت ادامه دارد.
   ادب واخلاق بطورعام به سقوط مواجه گردیده است وهمۀ آن ارزشهای والای اخلاقی و انسانی که یکروزی معیاراصلی شخصیت انسان بحساب می آمد امروزجایش را ارزش های پست مادی فراگرفته است. وازهمین گونه پرابلم های بیشماری که دامنگیرما وجامعۀ ما وجهان گردیده است.
این چه شوری است که دردورقمیر می بیینم  - همه آفاق پرازفتنه وشرمی بینم
                                                               حافظ شیرازی
         
   این حالتی که درشعرحافظ بملاحظه می رسد بیانگراوضاع نا بهنجاری است که درهمان دوره و شاید درادوارمختلف دیگربرجوامج حاکم بوده باشد. واما پس ازمدتی با تلاش وکوششهای انسانهای با درد وبا احساس ومؤمنی، این اوضاع چنان متحول گردیده است که باورکردنی نیست.
   ما درگذشته ها ودراوارمختلف، هرزمانی که به دشواری هایی روبرو گردیدیم به این وآن امید بسته و ازاین وآن قدرت ..... تقاضای کمک وحمایت کردیم و اما بزودی مزۀ تلخ چنین کمک ها وحمایت هایی را هم چشیدیم، ما باید بخود بیائیم وخود به درمان درد خود بپردازیم واین درصورتی ممکن خواهد بود که خود را درجایگاه اصلی خود قرارداده وازاین حالت متحیر وسرگردان، متلون مزاجی و رَراندورَوی، انزوا وافسردگی، یأس ونا امیدی، ضعف وناتوانی، عذرومعذرت خواهی که هرکدام اینها بیماری و به عبارتی دیگر به دورازکرامت انسانی است، خود را رهائی بخشیم. البته بیشترکسانی را که با ایشان آشنائی دارم الحمدالله، مقام خود را با همه شائسته گی اش درک ودرحد توان به آن عمل کرده اند و اما خیلی کسانی را هم سراغ داریم، که مانند یک فیلسوف همیشه کارشان فقط به انتقاد وانگشت گذاری به این وآن سپری می گردد ونه تنها برامورخورد وریزه انتقاد می کنند بلکه تا جائی پیش می روند که نه تنها به افراد معمولی بلکه به بزرگان وامامان وحتی مذاهب وادیان هم انگشت انتقاد می گذارند، وشعارمی دهند، گوئی که نوابغی هستند که اگرکسی مانع شان نمی گردید، نه تنها امورمهمی را انجام میدادند بلکه دنیا را هم متحول می ساختند، اما زمانی که میدان عمل فرا برسد شاید ازترس این وآن چیزموهوم زبان به کام هم نیاورده وگوئی معیوب ومعلول ومعذوراند. اینگونه افراد فرصت طلب درزمان سختی ومشقت به سوراخ ها پناه برده وهیچگاهی حاضرنمی گردند که بغییرازخود وشکم خود به چیزدیگری فکرکرده ویا لحظۀ وقت خود را صرف نمایند و لیکن دردوران گشایش وپیشرفت ... آنگونه ظاهرمی گردند که گوئی دایه های مهربانترازمادراند وهمه کس مدیون وقرضدارایشان وهمه چیزازبرکت اینها محقق گردیده است. ادامه دارد.

آدرس وبلاگ : ziaiebeha.blogspot

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر