نبرد پا برهنه ها
یادی از جهاد
قسمت
ششم
شفیق
که برای اولین بار درجلسۀ باشتراک جمعی دیگر از جوانان شرکت جسته بود بپا ایستاده
و اجازه خواست ، پس از حمد و ثنای پروردگار و عرض ادب به اعضای
جلسه پرسید ؟ طوری که دیده می شود این حرکتی که بوجود آمده است از یک نظم و
دسپلین خاصی برخوردار است ، آیا اگر
سوالاتی در ذهن انسان ایجاد گردد و یا در مواردی ، نقاط ابهامی به نظر برسد و یا
در مورد عملکرد های سایر دست اندرکاران مسائلی قابل موشگافی باشد ممکن خواهد بود دراین
زمینه ها توضیحاتی داده شود و یا این که در این راه و در این مسیر همه چیز حساب
شده و دقیق بوده و ضرورتی به انگشت گذاشتن بالای مسائل پیش نخواهد آمد و نهایتاً
نباید در این موارد به جستجو و کنجکاوی پرداخت ؟
فرد
مؤظف گفت : آیا منظور شما انتقاداتی است که شاید در مسیر حرکت صورت بگیرد ؟ و من
به همۀ شما اعلام می دارم که این حرکت ما آمادگی دارد تا از هرانتقاد سالم و
نظرخیرخواهانۀ که به جهت اصلاح حرکت صورت می گیرد با کمال میل و با پیشانی باز
استقبال نموده و درصورت مساعد بودن در عملی شدن آن اقدام مقتضی انجام خواهد یافت .
این یک وجیبه و فریضۀ الهی است که اسلام تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر همه
مسلمانها را بدان مکلف ساخته است ، هرگاه اشتباهی صورت می گیرد و یا کسی ناخود
اگاه به امرنامناسبی مبادرت می ورزد و یا کسی نادانسته چیزی می گوید و یا انجام
میدهد که با اصل واصول پذیرفته شدۀ ما و یا باعقل سالم ما جور درنمی آید باید
بلافاصله به شیوۀ خیلی حکیمانه به حل آن پرداخت مانند داکتری که به تداوی مریضی می
پردازد .
امروز
به همین صورت گذشت و تنها کاردیگری که صورت گرفت این بود که افراد موجود درقلعه با
یکدیگر آشنائی بیشتری پیدا کرده و هر یکی دیگری را حامی و پشتیبان و همسنگری مطمئن
برای خود یافتند .
شفیق
که متعلق به یک خانوادۀ متدین بود ، شب هنگام و پس از بخواب رفتن همسنگران از خواب
پریده و پس از وضو و طهارت به ادای نماز نیم شب پرداخت . شفیق در تمام این لحظات خلوت
کوشید تا راز و نیاز خود را باخداوند ، ازنظرها پنهان کرده تا کسی از اسرار وی
اگاه نگردد ، او با چشمان اشک آلود و گریبانی باز به حضور پروردگار خود قرار گرفته
و چنان فضای غم انگیزی را در جوَّ کاملاً سکوت و آرام قلعه بوجود آورده بود که
گوئی مستقیماً با خدای خود راز و نیاز می کند. او با خدای خود چنین راز و نیاز می
کرد :
پروردگارا ! ما در راه تو برآمده و قیام کرده ایم ، راهی که با دشواری های
زیادی همراه است . راهی که در آن دشمنان دین تو کمین گرفته و با قصاوت و بیرحمی به
تصفیۀ بندگان مظلومت ادامه می دهند .
پروردگارا ! ما به خاطر هوا و هوس این راه را
انتخاب ننموده ایم بلکه با پُشت سر گذاشتن خانواده و فامیل و مادر وبرادران و
خواهران خود رنج عظیمی را متحمل شده و این راه را برگذیده ایم ، ما هرلحظه خود را
آمادۀ قربانی کرده ایم و در این راه همه رنج ها و مصائب را از دل و جان پذیرفته
ایم .
پروردگارا عجب است که با وجود همۀ این مخاطرات و
ناگواریها ، در سیمای هریکی از برادران مشعلی از ایمان و دردل هریکی جرقۀ از امید
و در اندیشه و دماغ هر یکی برچیدن بساط ظلم و ستم و شرارت بملاحظه میرسد .
پروردگارا ! ما اگر توان و قدرت و ابزار لازم را دراین معرکۀ حق و باطل در
اختیارنداریم ولی قلب ما به نصرت و کمک و یاری تو روشن است .
پروردگارا ! تو وعده داده ای که اگر بندگان من ،
در راه من و برای رضای من جهاد کنند آنها را نصرت می دهم .
پروردگارا ! ما هیچ آرزو و آرمان دیگری غیر از رضای تو و نصرت دین تو و
اعلای کلمۀ تو نداریم .
امشب
به همین صورت پایان یافت و فردا صبح همه برای نماز صبح بپاخواسته و شتابان به
طهارت و وضو مشغول شدند و پس از طهارت در یک صف منظم ، نماز جماعت بی سابقۀ را همراه
با قنوت نازل ادا کردند که در زندگی ، هیچگاهی چنین فرصتی برای هیچ یکی از ایشان پیش
نیامده بود . قنوت نازله دعای است که حضرت رسول اکرم ( ص ) بخاطر نجات از توطئه ها
و دسایس دشمنان و ازبین بردن قوت و امحای دشمنان می خواندند .
پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) صحابۀ کرام نیز بدان
اهتمام ورزیده اند . روی همین اصل هر زمانی که امت مسلمه را حالات اضطراری ، خوف و
ترس از حملۀ دشمن فراگیرد و توطئه ها و دسایس دشمنان عرصه را برمسلمانان تنگ سازد
و قوت کفارافزایش یافته و درصدد هلاکت و نابودی مسلمانان باشند ، درهمۀ این حالات
یأس انگیز و درد آور ، بخاطر نجات از شرحیله و ظلم کفار و بخاطر زبونی و در هم
شکستن قدرت ایشان ، خواندن قنوت نازله مسنون است ، نماز با یک عالم عجز و انکسار و
زاری خوانده شد و درختم آن ، همه با عذر و زاری به درگاه ایزد متعال خواهان نصرت و
یاری پروردگار شدند .
درهنگام صرف صبحانه یکی ازهمراهان به دیگری می
گفت که دیشب دراین جمع ، برادرما شفیق ، بیشترین
استفادۀ معنوی را برده است زیرا یک قسمتی از شب را صرف رازو نیاز با خداوند کرده است .
و اما پس از صرف صبحانه و چای ، افراد بصورت
جداگانه و تنهائی به اطاقی رهنمائی می شدند که دراین اطاق درمورد وظائف و مسئولیت
های که هر کدام در آینده بدوش خواهند گرفت با هر یک جداگانه صحبت بعمل می آمد . دراین
اطاق سه نفر به حرف های هریک از افراد گوش
داده و هر یکی از آنها وظیفۀ خاص خود را دنبال می کردند ، یکی مسئول بخش
سیاسی و دیگری مسئول بخش فرهنگی و دیگری مسئول بخش جهادی بودند . آنها می دیدند که
آیا فرد مذکور درچه بخشی می تواند مؤثرتر بوده ودارای توانائی و کارآئی بیشتر است
؟
شفیق
که از استعداد خوبی برخوردار بود علاوه بر استعداد خدا دادی اش در امور سیاست و
فرهنگ ، خلوص نیت ، پاکی و صفائی جرئت و شهامت در بین هم قطاران زبانزد عام و خاص
بود و بناءً درصحبت با مؤظفین مذکور اعلام داشت که وی قدرت آنرا خواهد داشت تا در
همه بخش ها ، بگونۀ سهم مؤثر و فعال گرفته و خدماتی را که ازدستش ساخته است از این
حرکت دریغ نکند . او گفت ما که خود را برای قربانی آماده کرده ایم ، باید با تمام
توان و قدرت بمیدان آمده و به دشمنان دین
و وطن اعلام بداریم که به آسانی نخواهیم گذاشت تا کشور ما بدست ناپاک شما به
ویرانۀ بدل گردد . آنها در ختم جلسه برای شفیق گفتند که آنها بزودی در مورد وظائف
آینده اش تصمیم گرفته و برایش ابلاغ خواهند کرد . ادامه دارد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر