ziaie1

ziaie1

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

نبرد پا برهنه ها
یادی از جهاد
 قسمت ششم

   شفیق که برای اولین بار درجلسۀ باشتراک جمعی دیگر از جوانان شرکت جسته بود بپا ایستاده و اجازه خواست ، پس از حمد و ثنای پروردگار و عرض ادب به اعضای جلسه پرسید ؟ طوری که دیده می شود این حرکتی که بوجود آمده است از یک نظم و دسپلین  خاصی برخوردار است ، آیا اگر سوالاتی در ذهن انسان ایجاد گردد و یا در مواردی ، نقاط ابهامی به نظر برسد و یا در مورد عملکرد های سایر دست اندرکاران مسائلی قابل موشگافی باشد ممکن خواهد بود دراین زمینه ها توضیحاتی داده شود و یا این که در این راه و در این مسیر همه چیز حساب شده و دقیق بوده و ضرورتی به انگشت گذاشتن بالای مسائل پیش نخواهد آمد و نهایتاً نباید در این موارد به جستجو و کنجکاوی پرداخت ؟
   فرد مؤظف گفت : آیا منظور شما انتقاداتی است که شاید در مسیر حرکت صورت بگیرد ؟ و من به همۀ شما اعلام می دارم که این حرکت ما آمادگی دارد تا از هرانتقاد سالم و نظرخیرخواهانۀ که به جهت اصلاح حرکت صورت می گیرد با کمال میل و با پیشانی باز استقبال نموده و درصورت مساعد بودن در عملی شدن آن اقدام مقتضی انجام خواهد یافت . این یک وجیبه و فریضۀ الهی است که اسلام تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر همه مسلمانها را بدان مکلف ساخته است ، هرگاه اشتباهی صورت می گیرد و یا کسی ناخود اگاه به امرنامناسبی مبادرت می ورزد و یا کسی نادانسته چیزی می گوید و یا انجام میدهد که با اصل واصول پذیرفته شدۀ ما و یا باعقل سالم ما جور درنمی آید باید بلافاصله به شیوۀ خیلی حکیمانه به حل آن پرداخت مانند داکتری که به تداوی مریضی می پردازد .
   امروز به همین صورت گذشت و تنها کاردیگری که صورت گرفت این بود که افراد موجود درقلعه با یکدیگر آشنائی بیشتری پیدا کرده و هر یکی دیگری را حامی و پشتیبان و همسنگری مطمئن برای خود یافتند .
   شفیق که متعلق به یک خانوادۀ متدین بود ، شب هنگام و پس از بخواب رفتن همسنگران از خواب پریده و پس از وضو و طهارت به ادای نماز نیم شب پرداخت . شفیق در تمام این لحظات خلوت کوشید تا راز و نیاز خود را باخداوند ، ازنظرها پنهان کرده تا کسی از اسرار وی اگاه نگردد ، او با چشمان اشک آلود و گریبانی باز به حضور پروردگار خود قرار گرفته و چنان فضای غم انگیزی را در جوَّ کاملاً سکوت و آرام قلعه بوجود آورده بود که گوئی مستقیماً با خدای خود راز و نیاز می کند. او با خدای خود چنین راز و نیاز می کرد :
   پروردگارا ! ما در راه تو برآمده و قیام کرده ایم ، راهی که با دشواری های زیادی همراه است . راهی که در آن دشمنان دین تو کمین گرفته و با قصاوت و بیرحمی به تصفیۀ بندگان مظلومت ادامه می دهند .
    پروردگارا ! ما به خاطر هوا و هوس این راه را انتخاب ننموده ایم بلکه با پُشت سر گذاشتن خانواده و فامیل و مادر وبرادران و خواهران خود رنج عظیمی را متحمل شده و این راه را برگذیده ایم ، ما هرلحظه خود را آمادۀ قربانی کرده ایم و در این راه همه رنج ها و مصائب را از دل و جان پذیرفته ایم .
    پروردگارا عجب است که با وجود همۀ این مخاطرات و ناگواریها ، در سیمای هریکی از برادران مشعلی از ایمان و دردل هریکی جرقۀ از امید و در اندیشه و دماغ هر یکی برچیدن بساط  ظلم و ستم و شرارت بملاحظه میرسد .
   پروردگارا ! ما اگر توان و قدرت و ابزار لازم را دراین معرکۀ حق و باطل در اختیارنداریم ولی قلب ما به نصرت و کمک و یاری تو روشن است .
  پروردگارا ! تو وعده داده ای که اگر بندگان من ، در راه من و برای رضای من جهاد کنند آنها را نصرت می دهم .
  پروردگارا ! ما هیچ آرزو و آرمان دیگری غیر از رضای تو و نصرت دین تو و اعلای کلمۀ تو نداریم .
   امشب به همین صورت پایان یافت و فردا صبح همه برای نماز صبح بپاخواسته و شتابان به طهارت و وضو مشغول شدند و پس از طهارت در یک صف منظم ، نماز جماعت بی سابقۀ را همراه با قنوت نازل ادا کردند که در زندگی ، هیچگاهی چنین فرصتی برای هیچ یکی از ایشان پیش نیامده بود . قنوت نازله دعای است که حضرت رسول اکرم ( ص ) بخاطر نجات از توطئه ها و دسایس دشمنان و ازبین بردن قوت و امحای دشمنان می خواندند .
    پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) صحابۀ کرام نیز بدان اهتمام ورزیده اند . روی همین اصل هر زمانی که امت مسلمه را حالات اضطراری ، خوف و ترس از حملۀ دشمن فراگیرد و توطئه ها و دسایس دشمنان عرصه را برمسلمانان تنگ سازد و قوت کفارافزایش یافته و درصدد هلاکت و نابودی مسلمانان باشند ، درهمۀ این حالات یأس انگیز و درد آور ، بخاطر نجات از شرحیله و ظلم کفار و بخاطر زبونی و در هم شکستن قدرت ایشان ، خواندن قنوت نازله مسنون است ، نماز با یک عالم عجز و انکسار و زاری خوانده شد و درختم آن ، همه با عذر و زاری به درگاه ایزد متعال خواهان نصرت و یاری پروردگار شدند .
    درهنگام صرف صبحانه یکی ازهمراهان به دیگری می گفت که دیشب دراین جمع ،  برادرما شفیق ، بیشترین استفادۀ معنوی را برده است زیرا یک قسمتی از شب را صرف  رازو نیاز با خداوند کرده است .
    و اما پس از صرف صبحانه و چای ، افراد بصورت جداگانه و تنهائی به اطاقی رهنمائی می شدند که دراین اطاق درمورد وظائف و مسئولیت های که هر کدام در آینده بدوش خواهند گرفت با هر یک جداگانه صحبت بعمل می آمد . دراین اطاق سه نفر به حرف های هریک از افراد گوش  داده و هر یکی از آنها وظیفۀ خاص خود را دنبال می کردند ، یکی مسئول بخش سیاسی و دیگری مسئول بخش فرهنگی و دیگری مسئول بخش جهادی بودند . آنها می دیدند که آیا فرد مذکور درچه بخشی می تواند مؤثرتر بوده ودارای توانائی و کارآئی بیشتر است ؟

   شفیق که از استعداد خوبی برخوردار بود علاوه بر استعداد خدا دادی اش در امور سیاست و فرهنگ ، خلوص نیت ، پاکی و صفائی جرئت و شهامت در بین هم قطاران زبانزد عام و خاص بود و بناءً درصحبت با مؤظفین مذکور اعلام داشت که وی قدرت آنرا خواهد داشت تا در همه بخش ها ، بگونۀ سهم مؤثر و فعال گرفته و خدماتی را که ازدستش ساخته است از این حرکت دریغ نکند . او گفت ما که خود را برای قربانی آماده کرده ایم ، باید با تمام توان و قدرت  بمیدان آمده و به دشمنان دین و وطن اعلام بداریم که به آسانی نخواهیم گذاشت تا کشور ما بدست ناپاک شما به ویرانۀ بدل گردد . آنها در ختم جلسه برای شفیق گفتند که آنها بزودی در مورد وظائف آینده اش تصمیم گرفته و برایش ابلاغ خواهند کرد . ادامه دارد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر