بیست و چهارم حوت 1392 مطابق 15 مارچ 2014
قیام خونین انقلاب 24 حوت هرات
قسمت دوم
آغاز مداخلات محسوس و علنی همسایۀ شمالی به
افغانستان ( شوروی )
در چهار
دهۀ قبل ، همین که فضای سیاسی و اجتماعی کشور کمی باز گردید و احزاب و گروه ها
فرصت فعالیت یافتند و زمینه برای یک تنفس عمیق فراهم شد ، استعمارجدید هم ، با
لباس و قیافه و اهداف جدید به افغانستان داخل گردید ، با سلاح اندیشه و ایدئولوژی
( مارکسیسزم کمونیزم ) و طرح جدید ، و با یک ژِست تهاجمی و همان بود که رویاروئی مستقیم
اندیشه ها و اعتقادات آغاز گردید تا جائی که بلافاصله به شعار های تند وتیز و
تهدید آمیز و درگیری های فیزیکی انجامید و هرروز درگیری و کشمکش و هرروز تجمعات و
گردهمآئی ها در بیشتر نقاط افغانستان ادامه
داشت ، و کار به جائی کشید که تجاوز به نوامیس و مقدسات هم با شدت بی سابقۀ آغاز
گردید . گوئی که ابرقدرت شوروی نه تنها حاکم اصلی منطقه بلکه حاکم اصلی جهان است .
اولین
کسی که قربانی این تجاوز گردید منهاج الدین گهیز بود که توسط عمال شوروی ترور شد و
درتحقیقاتی که درزمینه صورت گرفت ، گفته می شد که عُمَّالَ سفارت شوروی مستقیماً
درترور منهاج الدین گهیز دست داشته اند .
منهاج
الدین گهیز کسی بود که سردبیر جریدۀ گهیز( پُرخواننده ترین جریدۀ کابل ) و
محبوبترین شخصیت اسلامی کابل بحساب می آمد .
این تهاجم
فرهنگی و اعتقادی سبب شد که پوهنتون وسایر مدارس و مکاتب صحنۀ کشمکش های
ایدئولوژیک و لبۀ تیز تهاجمی ماسکو بحساب می آمد و برهمین روال ، سیدال یکی از
سردمداران این حرکت تهاجمی دردرگیری های داخل پوهنتون کابل کشته و چهل نفر دیگرشان
زخمی شدند . و این موج خشونت باعث شد که در کل افغانستان یک فضای تشنج و کشمکش و
رویاروئی دربرابراین دسیسۀ خارجی شکل بگیرد. و چنانچه ازگوشه گوشۀ افغانستان پیغام
ها واخطار های قیام و انقلاب به گوش میرسید . مردم درهمه جای افغانستان نا آرام و
آمادۀ قیام گردیدند. ازشمال تا جنوب وازشرق تا غرب افغانستان نعره های تکبیر بگوش
می رسید .
این
درگیری های ایدئولوژیک و عقیدتی به هرات هم کشیده شد که دراثرآن تعدادی ازجوانان مسلمان
ازجمله ملامردان وقاضی حکیم دریک درگیری فیزیکی ، با گروه های چپی زخمی و متعاقب
آن راهی زندان شدند.
من و
آقای عماد ازجانب برادران در کابل مؤظف گردیدیم تا جهت آرام ساختن اوضاع به هرات رفته و سعی کنیم تا دامنۀ درگیری ها
گسترش بیشتری پیدا نکند .
زمانی
که ما وارد هرات گردیدیم ، جمع کثیری ازمتعلمین و محصلین و علما و عامۀ مردم
اجتماع عظیمی را درمسجد جامع بزرگ هرات تدارک
دیده و فیصله نموده بودند تا بصورت یک راهپیمائی مخالفت خود را با توطئه و دسیسۀ خارجی
در افغانستان ابراز نمایند . اجتماع از داخل مسجد جامع بزرگ هرات راه خود را بداخل
شهرگشود وهرچه به پیش میرفت درجمع اشتراک کننده گان افزایش بعمل می آمد .
گروه
های اجیرو وابسته افواهاتی را پخش و نشرنمودند و حتی به والی هم شکایت کردند که دو
نفرافراد مسلح با سلاح و مهمات زیادی که به همراه دارند از کابل وارد هرات گردیده
تا هرات را به آشوب بکشند .
این
افواهات وتبلیغات سؤ ، هم باعث شد تا روحیۀ مخالفین ضعیف و بالعکس روحیۀ برادران و
حامیان آنها قوی و قویتر گردد.
ما
درچند روزی که درهرات بودیم علاوه برشرکت دراجتماع وراهپیمائی عظیم برادران با همه
آن کسانی که ایجاب می کرد وازجمله علمای بزرگ آن وقت جناب آخند زاده صاحب ملا
عبدالوهاب سلجوقی ، حاجی قاری عزیزالله خان ، قاری ابوبکرخان و تعدادی از استادان
مدارس فخرالمدارس و مدرسۀ جامع و لیسه سلطان و لیسۀ جامی و ده ها نفر از شخصیت های
مهم وبزرگان قوم دیدن نموده و وظیفۀ را که بدوش داشتیم با کمال اطمینان به انجام
رسانده و بکابل برگشتیم .
مهمترین چیزی که در این سفر برای ما نوید بخش
بود ، مدارس و مراکزی بود که جوانان بادرد و با احساسی در آن ها به تعلیم علوم مصروف بودند ؛ بهترین شاگردان و پاکترین جوانان
، وازهمه مهمتر این که دربین ایشان کسانی دیده می شدند که از بین بهترین خانواده
های هرات و از بین خوبترین ومخلص ترین مردم به اسلام و مسلمین بودند.
این سفر
ما به هرات سبب گردید تا جنب و جوش و فعالیت های نیروهای مؤمن و مسلمان هم افزایش بیشتری
پیداکند و باعث شود که آن تغیرات و دگرگونی های سیاسی و اجتماعی که در پایتخت کشور
کاملاً محسوس بود ، اما در سطح هرات بگونۀ خزندۀ به جلومیرفت یکدم حالت جهشی به خود گرفته و نه
تنها درسطح معارف و افراد تحصیلکرده وعلما ودانشمندان حتی درسطح عوام به پیمانۀ وسیعی
گسترش یابد .
راهپیمائی ها و تظاهرات و اجتماعاتی که هیچ گاهی درهرات سابقه نداشت ، نه
تنها درمحدودۀ مکاتب و مدارس بلکه در سطح شهرو به اشتراک جمع کثیری از مردم صورت
می گرفت .
متعاقب
آن دررهبری جنبش درکابل فیصله بعمل آمد تا برادر ارجمند و گرامی و رهبرفرزانۀ
جوانان مسلمان انجیرحبیب الرحمن که در آن وقت محصل پولیتخنیک کابل بود هم به هرات
سفر نموده و به ادامۀ مأموریت قبلی ما با
مسئولین و مؤظفین جنبش که در آن وقت به
نام جوانان مسلمان معروف بودند ، ازعلما و دانشمندان و مشایخ و سادات و عامۀ مردم
هرات دیدن نموده و برای گسترش فعالیت های برادران اقداماتی را انجام دهد .
انجنیرحبیب الرحمن که ازاولین شهدای افغانستان است به هرات آمد و یک هفته
را درپایحصار و بیشتردرمنزل آخندزاده صاحب ملاعبدالوهاب و سایر اقوام سلجوقی
گذراند و دراین سفر با جناب آخندزاده صاحب ملاعبدالوهاب سلجوقی که یکی ازعلمای
بزرگ هرات بودند و صفت پدر و مُرشد وراهنمای بزرگ را برای برادران داشتند ، بارها دید وبازدید داشت و پیرامون اوضاع
افغانستان و ازجمله اوضاع هرات با ایشان مشورت می نمود . وخیلی هم از جانب ایشان
مورد لطف و نوازش قرار گرفت و حمایت همه جانبۀ ایشان را بدست آورد .
انجنیر
حبیب الرحمن دراین سفرعلاوه بر دید
وبازدیدها و شرکت درمحافل و مجالس زیادی و ازجمله درمدرسۀ جامع هرات ، درجمع
استادان و شاگردان آن مدرسه شرکت نموده و
سخنرانی کرد که با استقبال گرم آنها روبروگردید .
پس از
انجنیر حبیب الرحمن شهید استاد ربانی و استاد سیاف هم تحت یک برنامۀ حساب شده و به
عنوان سیر علمی به هرات آمدند و علاوه بردید و بازدید با شخصیت ها و دست اندرکاران
حرکت و جنبش اسلامی و دیدار ازمدارس فخرالمدارس و مدرسۀ جامع ، طی محفل های به
ایراد سخنرانی پرداختند و برای اولین مرتبه بود که دراین سفر ترجمۀ جلد اول
تفسیرفی ضلال القرآن سید قطب را که استاد ربانی ترجمه و به چاپ رسانده بود دربین
برادران پخش و نشر نمودند .
آخرین
برادری که به نمایندگی ازبرادران تحت یک برنامۀ حساب شده ازمشرقی به هرات آمد ، داکترشمس
الحق یک تن از برادران طراز اول نهضت بود که برای یک مأموریت کاری بهرات فرستاده
شد و خیلی هم مورد استقبال واقع گردید . وی برنامۀ خود را با مؤفقیت به انجام
رساند و بالاخره پس از دید وبازدید ها و شرکت در مجالس و محافل به کابل برگشت .
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر