ziaie1

ziaie1

۱۴۰۴ تیر ۳, سه‌شنبه

 زندگی یک امتحان بزرگ الهی است

پروردگارمی فرماید:
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا وهم لایفتنون .... العنکبوت: 2-3
« آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: « ایمان آوردیم » به حال شان رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانی را که پیش ازآنان بودند، ( درنازونعمت ها ودرسختی وآسانی ها ) آزمودیم، باید علم خدا درمورد کسانی که راست می گویند وکسانی که دروغ می گویند، محقق گردد.»
انسان های با ایمان دربرابرمصایب و ناگواری ها، شکیبا ترین مردمان هستند؛ به هنگام رویداد های ناخوش آیند زندگی، خشنود ترین وخوشبین ترین انسان ها اند. می دانند که عمردنیا کوتاه و با سختی ها وآسانی ها همراه است، نه همیشه سختی است ونه هم همیشه آسانی وبناءً نه درسختی ها خود را می بازند ونه درآسانی ها ( مقام ومنزلت ) خود را گم می کنند؛ یعنی مسئولیت ها و وجائب خود را فراموش می کنند.
پروردگارمی فرماید: ام حسبتم ان تدخلوا الجنة ... بقره: 214
« آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید، بی آن که حوادثی هم چون حوادث گذشته گان به شما برسد؟ همانان که گرفتاری ها ونا راحتی ها به آنان رسید وآن چنان ناراحت شدند که پیامبر وافرادی که ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟ ( دراین حالت، تقاضای یاری ازاو کردند، به آن ها گفته شد:) آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است. »
ابن قیم گفته است: « ای سست اراده .... این راهی است که آدم درآن به رنج افتاد، نوح کارش به نوحه گری کشیده شد، ابراهیم را به آتش افگندند، اسماعیل را به قربانگاه برد ند، پیکرذکریا را با اره دونیم کردند، یحی پاکدامن را سربریدند.»
منصور، خلیفۀ ستمگروجبارعباسی پس ازآن که متوجه مقام وجایگاه ومحبوبیت امام ابوحنیفه ( رح ) دربین مردم شد، ازوی تقاضا کرد؛ بحیث قاضی القضات دربارایفای وظیفه کند تا ازاین طریق خلافت خود را مشروعیت بخشیده وبه اهداف ناروای که دارد نایل گردد؛ زمانی که مردم ازامام خواستند تا این مأموریت را لبیک گوید، درجواب مردم فرمود: اگرازمن بخواهد که دروازه های مسجد را بشمارم، نمی شمارم؛ پس من چگونه مسئولیتی را به عهده گیرم که با آن حکم اعدام کسی را صادرکرده وبرآن مهرنهم، کسی را که می خواهد گردنش را بزند وخونش را بریزد؛ واما امام همام، زندان وشکنجه وشلاق را قبول کرد واما ازپیشنهاد منصور امتناع نمود ودرزندان ودرزیرشکنجه ها با تنی نحیف جام شهادت نوشید.
جعفربن سلیمان به دستورمنصور، امام مالک ( رح ) را 70 ضربه شلاق زده، سرش را تراشیدند، واورا درشهر بگرداندند، دراین ماجرا دوکتف امام مالک شکست واما برمحبوبیتش دربین مردم افروده گشت.
به دستورمعتصم؛ اًمّامه ولباس های امام احمد ( رح ) را ازتنش درآوردند؛ شکنجه گران آنقدربا تازیانه به تن برهنۀ وی زدند، که ازهوش برفت.
بویطی جانشین امام شافعی را به دستور« واثق خلیفۀ عباسی » با غل وزنجیرازمصربه بغداد آوردند؛ وی درحضورواثق اظهارداشت: من مصمم هستم که درزیرشکنجه ها، با این غل وزنجیرها جان دهم تا اقوام آینده به طوریقین بدانند که قومی قبل ازآنان در راه ایمان واعتقاد خود با چنین حالتی جان داده اند.
سئل الرسول صلی الله علیه وسلم: ای الناس اشدُ بلاءً؟ فقال: الانبیاء ...« رواه الترمذی وقال: حسن صحیح »
« از رسول اکرم ( ص ) پرسیدند: کدام گروه ازمردمان بلا ها وابتلاهای شان شدیدتراست؟ فرمودند: پیامبران، آنگاه یاران ویاران- یاران شان، وهم چنین بلای هرکس به اندازۀ دینداری اواست. اگردینش محکم واستوارباشد، بلا وابتلایش شدیدتراست؛ اما اگردر امردینش سستی داشته باشد، بلای او هم به همان اندازه کمتراست. بلا ومصیبت هم چنان با بندۀ خدا همراه است تا وقتی که دیگرسبکباروفارغ ازهرگناه وخطا بر روی زمین راه برود. »
« هرکه دراین بزم مقرب تراست – جام بلا بیشترش می دهند.»
ومن الناس من یعبدالله علی حرف ... حج: 11
« وگروهی ازمردم اند که خدا را نه همیشه، بلکه گاه گاهی می پرستند. هرگاه خیری به آنان می رسد، اعتمادی به خدا پیدا می کنند واما اگرفراز ونشیبی برایشان پیش آید، روی برمی گردانند. براستی که دنیا وآخرت را ازدست داده اند، وبراستی این خسارت بزرگ وآشکاری است.»
بی دینان، ملحدان وگمراهان، ازهمۀ مردم بی تاب وتوان تراند
مشاهدات وتجارب انسانی نشان می دهد که؛ ملحدان، شکاکان وعناصرضعیف الایمان، دربرابرسختی ها ومصایب زندگی، ازهمه سست تروناتوان تراند، به آسانی روی به خشم وخشونت می آورند، زود می شکنند وبزودی تسلیم شکست می شوند. اینان همانند کشتی متلاطمی اند که سکاندارآن برآن سلطۀ ندارد؛ بلکه دربرابرامواج طوفان، ثبات خود را ازدست می دهد وبا هرباد وتند بادی، دست ازپا نمی شناسد، وبا یک چشم به هم زدن، غرق دریا می گردد. بهاءالدین ضیایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر