ziaie1

ziaie1

۱۴۰۱ فروردین ۱, دوشنبه

 

9 - 3 - 2021

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم
مطابق آیات کلام الله مجید؛ چه کسان و با چه مشخصاتی به فلاح و رستگاری می رسند؟
پس از اولین آیات سورۀ مبارکۀ بقره که در رابطه با انسان و انسان شناسی است، و افراد جامعه را به سه دسته یا گروه تقسیم کرده است؛ اینک برای توضیح و تأکید بیشتر، بر مسئولیت ها و وجایب هرمسلمان در برابر خدا و بندگان خدا، پروردگار می فرماید که این کافی نیست که روی به جانب مشرق و یا مغرب کنید ( به دیانت و ایمانداری تظاهرکنید )، بلکه باید علاوه بر ایمان داری صادقانه، از ناز و نعمت ها ( مال و دارائی ) خدادادی که در اختیار دارید، بلا دریغ در راه خدا و برای رضای خدا و برای مستحقین و نیازمندان صرف کنید و با صدق و صفا به تعهدات خود در برابر خدا داخل میدان عمل شده و برای کار خیر و ادای مسئولیت ها و وجائب خود در برابر خدا و بندگان خدا و رسیدگی به امور مسلمین آستین ها را بر زنید. این است راه نجات و راه رستگاری؛ کسانی که این راه را برگزیده اند به مقصد رسیده اند و چنین می فرماید:
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب .... بقره: ( 177 )
« نیکوکاری آن نیست که ( هنگام نماز ) روی به جانب مشرق یا مغرب کنید ( هدف این نیست )؛ زیرا نیکوکاری آن است که کسی به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران ایمان آرد و دارایی خود را با وجود علاقۀ که به ان دارد؛ در راه دوستی با خدا و با طیب خاطر به اقارب، یتیمان، نیازمندان و در راه ماندگان و در آزاد کردن بندگان ( اسیران ) صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مالش را ( به مستحق ) بدهد، و نیز نیکوکار، آنان اند که با هر که عهد بسته‌ اند به عهد خود وفا کنند و درحال تنگدستی و سختی و هنگام کار زار، صبور و شکیبا باشند. ( کسانی که بدین اوصاف آراسته ‌اند ) آن ها به حقیقت راستگویان و آن ها به حقیقت پرهیز کارانند.»
در حالی که گفته نشده است که این کتاب ( قرآن حکیم ) هادی و راهنمای برای گمراهان است؛ بلکه در آولین آیات کلام الله مجید گفته شده است که این کتاب هادی و راهنمای متقیان ( پرهیزگاران ) است، حالا باید دید که این کتاب چه نقش دیگری در سر وسامان دادن به زندگی افراد و سایر اقشار جامعه اسلامی ایفا می کند.
در آیات سورۀ نمل؛ خداوند چنین می فرماید: این کتاب؛ هدایت و بشارت است برای مؤمنین؛ مؤمنینی که از فیوضات و برکات کلامش بهره مند می گردند. پس باید دید که مؤمنین چه کسانی اند؟
پروردگار در مورد مؤمنین چنین می فرماید:
تلک آیات القرآن وکتاب مبین؛ .... النمل: 1-2-3
« این آیات قرآن و کتاب مبین، وسیلۀ هدایت و بشارت برای مؤمنان است؛ آن هایی که صلاة ( نماز ) را برپا می دارند، زکات را ادا می کنند و به آخرت یقین دارند.»
و سپس در سورۀ لقمان می فرماید که این کتاب هدایت و رحمتی است برای محسنین.
تلک آیات الکتاب الحکیم؛... لقمان: 1-2-3
« این آیات کتاب حکیم، مایۀ هدایت و رحمت برای محسنین ( نیکوکاران ) است، آن هایی که نماز را برپا می دارند و زکات را می پردارند و آن هایی که به آخرت ایمان دارند؛ آنان بر طریق هدایت از پروردگار شان اند، و آنان اند رستگاران. »
در آیات فوق، ایمان به خدا، ایمان به غیب و ملائکه و ایمان به پیامبران الهی و ایمان به روز آخرت و ادای زکات و انفاق مال و جه مشترکی است که به صراحت بیان گردیده است و رستگاری و فلاح انسان به پاسداری از این ارزش ها منوط ومربوط گردیده است؛ کسانی که با اخلاص ایمان آورده و صدق و صفای خود را در عمل نشان داده اند، فائض و رستگار خوانده شده اند.
و اما پروردگار در آیات ذیل سورۀ نحل، رسول اکرم ( ص ) را مخاطب قرار داده می فرماید که این کتابی است برای هدایت، رحمت و بشارت برای مسلمین، ما تو را گواه عملکرد امتت ( مسلمین ) قرار خواهیم داد، آن هایی که اوامر و نواهی پروردگار شان را جدی بگیرند؛ فائض و رستگارخواهئد بود.
ویوم نبعث فی کل امة شهیدا ... النحل: 89- 90
« ( به یاد داشته باشید ) روزی را که از هرامتی، گواهی از خود شان بر آن ها بر می انگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان ( امتت ) قرار می دهیم، و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایۀ هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمین، خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر و ستم نهی می کند.»
در این سوره ( نحل ) آن آیاتی که قبلاً در سوره های مختلف، و در رابطه با متقیان، مؤمنان و محسنین ( نیکوکاران ) نازل گردیده است، همه را با هم جمع کرده می فرماید: که این کتاب هدایت، رحمت و بشارت است برای مسلمین؛ آن هایی که هرگاه با خدا عهد وپیمان بستند، به عهد خود وفا می کنند! و سوگند ها را بعد از محکم ساختن نمی شکنند، در حالی که خدا را کفیل و ضامن خود قرار داده اند.
مشکلات عدیدۀ که دامنگیر بیشتر ما مسلمین است، از عدم ایمان و ایمانداری نیست، بلکه مشکل عمدۀ ما از جدی نگرفتن عهد و پیمانی است که با خدا بسته ایم اما در عمل به آن گونه که تآکید گردیده است، پای بندی و عمل نکرده ایم.
پروردگار می فرماید:
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا ...العنکبوت: 1
« آیا مردم می پندارند که به صرف این که گفتند ( به خدا ) ایمان آورده ایم، بحال شان رها شوند و هیچ امتحان شان نکنند؟ »
ضمن این که جمع کثیری از مشتاقان دین و قرآن نه تنها در کشور، بلکه در سراسر جهان شب و روز خود را برای فراگیری علم و دانش و دعوت الی الله سپری کرده و در این راه از جان و مال خویش مایه گذاشته و آمادۀ قربانی گردیده اند؛ کسانی که صادقانه و خالصانه در راه حق و پیاده کردن دستورات الهی مبارزه کرده اند و اما در مواردی هم با وجود این که شاید در یک خانوادۀ متدین بدنیا آمده ایم؛ خانوادۀ که تربیۀ دینی ما، یکی از آرزوهای والدین ما بود و به همین ملحوظ به یک مدرسۀ دینی و دارالحفاظ ثبت نام مان کردند، قرآن حکیم را حفظ و در تلاوت و خوش الحانی نمرۀ بالا را بدست آوردیم ویا این که داخل یک مدرسۀ دینی گردیده، صرف و نحو، فقه و اصول را به پایان رساندیم. و یا در مواردی درد و رنج و بلا و مصیبت ما را به سوی خدا کشاند و به یک صوفی، پیر و مرشد اقتدا کردیم ویا این که جهت کسب علم و آگاهی و عرفان و برای آن که از قافلۀ مدنیت عفب نمانده باشیم، بصورت فردی، به سراغ دین و دیانت رفتیم، دربیشتر این حالات و احوال نه به سراغ دعوت انبیاء وپیام، انبیای اوللعزم ( علیهم السلام ) و خاصتاً پیام حیاتی و سرنوشت ساز آن حضرت ( ص ) رفتیم که می فرمایند: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ بلکه نخست به حافظ، سعدی، مولانا، و اقبال روی آوردیم، با وجود آن که خیلی چیزها آموختیم، و در هر قدم از خیر و برکاتی بهره مند شدیم؛ اما غافل از این که هر چه حاصل کرده و آموختیم؛ از سرچشمۀ هدایت و رحمت و از منبع اصلی علم و حکمت ( قرآن حکیم ) مستقیماً فرا نگرفتیم، از قرآن بیشتر به حفظ و خوش الحانی اکتفا کردیم و در این زمینه ها مسابقه دادیم؛ و اما از معانی و مفاهیم کلمات، آیات و پیام اصلی پروردگارغافل گشتیم. از ایمان و شروطش و از اسلام و ارکانش و از قرآن و احادیث ناب محمدی که انسان را به کمال می رساند و از انسان موجودی می سازد که ملایک به آن خم شده و در برابرش تعظیم نموده و تحت فرمانش قرار می گیرند؛ فقط به ظواهرش اکتفا کردیم. نیامدیم که خدا را آن گونه که هست و در قرآن و سایر ادیان ابراهیمی به ما ارائه گردیده است، در مورد آن تأمل کنیم، ایمان به خدا در بین ما انسان ها عمومیت دارد، و بیشتر انسان ها خدا را به صفت خالق خود قبول دارند و حتی مشرکین قریش هم مردم بی ایمان نبودند، بلکه به خدا ایمان داشتند؛ اما به خدا شریک قرار می دادند. بیشتر ما، نیامدیم که تلاش کنیم تا خدا را آن گونه که هست بشناسیم و از اوامر و دستوراتش آن گونه که به آن فراخوانده شدیم، اطاعت و اجابت کرده و به تحقیق و تفحص در زمینه بپردازیم، همین گونه از ایمان به غیب، ایمان به ملائکه، ایمان به قدرخیر و شر، و ایمان به روز آخرت بدون درنگ رد شده و مفاهیمی چون تقوای الهی، صبر و توکل، دلسوزی و ترحم و... را در آئینۀ شفاف قرآن و احادیث نبوی آن گونه که شایستۀ آن است جستجو نکردیم. ربنا لا تواخذنا ان نسینا واخطأنا ...( ادامه دارد )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر