ziaie1

ziaie1

۱۴۰۰ بهمن ۲۰, چهارشنبه

 


جنگ پنهان

قسمت دوم

حرف اصلی من متوجه انسان های بیماری است که آگاه ویا ناخود آگاه در دام چنین وسوسه های گیر کرده اند و بدون این که ازعقل و وجدان سالم کار گرفته و ازعواقب چنین سؤ رفتارهای بر حذر باشند، تمام هم وغم شان در دامن زدن به تعصبات قومی و نژادی،

یا دینی و مذهبی و یا گروهی و حزبی خلاصه می گردد، این گونه افراد هرگاه به صحبت های شان گوش داده شود و یا به نوشته ها وتحلیل های شان دفیقاً توجه گردد، بغیر از رجز خوانی، نفرت پراگنی، اشتعال انگیزی، التهاب آفرینی و بهم اندازی کاری ندارند. حرف های را زمزمه می کنند و اعمالی را مرتکب می گردند که نشنلیست های افراطی و گروه های قوم پرست و سکولار افتخار انجام آن را دارند و یا کسانی همانند خود این ها، در گذشته مرتکب شده، و کشور را به نحوی از انحا آسیب رسانده و به کشور و ملت و مردم خود خیانت و دشمنی کرده اند. دشمنی این گونه افراد بیمار خطرناکتر از دشمنی بیگانگان است زیرا به لباس دوستی و دلسوزی وحمایت و پشتیبانی جمعی از ملت و مردم صورت می گیرد در حالی که با این گونه اعمال جامعه و کشورخود را به  نابودی تهدید می کنند.

دراین حالاتی که دنیا بسوی همگرائی وهمسویی، اتحاد و وحدت ملت ها، کشورها و مدنیت ها روی می آورد و تشخیص و تحلیل بیشتر دست اندرکاران مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی جهان براین اصل استواراست که هیچ ملت و کشور و قدرتی به تنهائی قادر به  مهار برابلم ها و معضلات د اخلی و خارجی خود نیست، و برهمین مبنا است که اتحادیه های اقتصادی، سیاسی، منطقه ای ونظامی تشکیل داده و به این جهت سرمایه های عظیمی را به مصرف می رسانند، تا بتوانند بر معضلات خود و کشور و منطقۀ خود فایق آیند. و اما متاسفانه این گونه افراد براین آرزو و آرمان دقیقه  شماری می کنند تا کشور را به  اختلاف و نفاق و تجزیه روبرو کنند.

در طول تاریخ کشور، به غیر از لشکرکشی های بیرونی و به غیرازهجوم و حملات دشمنان خارجی به این مرز و بوم، هیچ گاهی نشده است که حتی برای زمان کوتاهی هم این ملت مسلمان و مؤمن کشور رو در روی یکدیگر قرار گرفته  باشند و هرگاه آن وقایع دلخراشی هم که اگر در طول تاریخ این سرزمین اتفاق افتاده است مورد ارزیابی قرار داده شود معلوم می گردد که از جانب دشمنان کشور و از جانب بیگانگان سازماندهی و یا حمایت شده است. ملت مسلمان و متحد و یکپارچه کشور در دوران جهاد در برابر شوروی ها این وحدت خود را به خوبی و بوجه احسن به نمایش گذاشتند به گونه ای که هیچ آثاری از این تعصبات خشک و بی معنی و بدور ازعقل وعلم و دیانت را در بین ملت مسلمان سراغ کرده نمی توانیم.

نه تنها پشتون و تاجیک و هزاره  و ازبک و بلوچ، بلکه به تعداد کثیری از اقوام و نژاد های مختلف در این کشوردر کنار یکدیگر با برادری و اخوت زندگی کرده اند و درهیچ مقطعی و خصوصاً در چند دهۀ اخیر مشکلی نژادی، شعاری قومی و حرکاتی مبنی بر تعصبات تباری به چشم نمی خورد. وهرگاه این جریان به صفت یک جریان مخرب و بیمار و یک دست کثیفی که از سوی بیگانگان حمایت و پشتیبانی می شود، مورد ارزیابی قرارگیرد معلوم می گردد که دسیسۀ حسابی در بین است و انسان های آلودۀ که خود را فروخته اند و یا شیاطینی که تحت تأثیر نفس وهوا و شیطان قرار گرفته و به جال پوسیدۀ قومی پناه برده و یا این که از هر در معقول و انسانی و الهی محروم گردیده به جنگ اقوام و ملت ها روی آورده اند، در این میان نقش گروه های سکولار و سازمان های وابسته و تحت عنوان قوم گرائی و نژاد پرستی، کسانی که در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی در کنار آن ها ماندند و در قدرت هم سهیم شدند و مارکسیست های عقده ای کاملاً محسوس و مشهود است زیرا هدف همۀ این ها در تضعیف، سرکوب، و قلع و قمع ملت مسلمان کاملاً مشهود و معلوم است. این ها بیماراند و به بیماری افسردگی و انزوا و فاصله گرفتن از جمع و اجتماع گرفتار و در تلاش اند تا دیگران و خصوصاً قشر خاص و یا قبیلِۀ خاصی را هم بدنبال خود بکشند تا به تجزیه کشور و به افتراق وجدانی ملت که آرزوی شان است برسند.

در اصل براه انداختن این کشمکش ها و یا حمایت و دفاع از زبان، نژاد، قوم و یا هم مذهب و گروه فقط به خاطر منافع شخصی است که هیچ ربطی به نژاد و مذهب و گروه ندارد. ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر