بنام
خداوند بزرگ
22 دلو-11-2-2014
حاکمیت
وحشتناک
در این
ایام که اوضاع سوریه و مصر به حالت غیرقابل تحملی برای جهانیان در آمده است ، و رسانه
های صوتی و تصویری نشان می دهند که جوامع و ملت هایی در حال نابودی کامل اند و
افراد، دسته جات، گروه ها و مراکز قدرت طاغی وسرکشی بخاطر مطامع شوم خود همه چیز
را دارند ویران می کنند و اما همه آن سازمان ها و نهاد هایی ( بظاهر مدافع حقوق
بشر ) ، که دم از دیموکراسی و آزادی و دم از حقوق بشر و دم ازحقوق زنان و اطفال می
زنند و مدعیان پرو پا قرص حمایت از مدنیت و مدرنیزه و پیشرفت و مخالف ترور و تخریب
و تدمیر اند ، همه و همه در سکوت کامل بسر برده و گوئی که هیچ چیزی اتفاق نیافته
باشد و یا این که به اهداف خود نزدیک شده اند و یا هم مطابق طرح و برنامه ، جریان
روند طبیعی خود را طی می کند .
این نظام
های حاکم برمصر و سوریه که هرکدام طی قریب به یک قرن ، همه مقدرات این سر زمین ها
را دردست داشته ( بیش از شصت در صد بودجۀ کشور های فقیر را صرف هوا و هوس ، بنام
امور نظامی نموده ، بهترین و قیمتی ترین زمین واملاک کشورها را به ادارات و دفاتر و
رهائش گاه ها و قصرهای جنرال های خود اختصاص داده ) ، از اعدام، زندان و شکنجه گرفته تا تبعید و آوارگی و فرار
مردم ( بخصوص نخبگان ) این سرزمین ها به اقصاء نقاط جهان ، ابا نورزیده همه و همه
بیانگر آن است که این نظام ها از هیچ عمل شنیعی دربرابر مردم مظلوم و بی دفاع ،
دست بردارنشده و دراصل دشمنان دین و دیانت و دزدان ملت و دولت اند و تمام هم و
غمَّ شان را ، قدرت، سلطه، ثروت ونوکری به قدرت های بیگانه تشکیل می دهد . وحوادث
هولناک یکسال گذشته در این کشور ها از جمله در مصر خیلی عجیب و باور نکردنی است
زیرا رئیس جمهوری را که با رأی اکثریت و آن هم پس ازهشتاد سال اختناق وجنایت جنرال
های خائن و احزاب وابسته ، به قدرت رسیده است حتی برای یک دورۀ قانونی هم فرصت
نداده و از اولین لحظات تغییر نظام ، دست به دسیسه و توطئه زده و بصورت لشکرکشی ،
کودتای خونینی را براه انداخته و قوای قضائیۀ مصرهم که ازهمین قماش کودتاچیان و از
درباریان نا مبارک اند، درتلاش آن اند تا نا مبارک جنایت کار را آزاد نموده و اما
رئیس جمهوری قانونی و ده ها شخصیت طراز اول مصر را محاکمه و به اعدام روبرو کنند ،
این یک حرکت حساب شدۀ دستگاه های نامبارک است که به انتقام انقلاب مصر طرح ریزی
گردیده است ؛ و در سوریه همچنین نشان می دهد که پس از جنگ اول و دوم جهانی و پس از
لشکر کشی قشون شوروی به افغانستان ، چنین وقایعی هولناکی در هیچ مقطعی از تاریخ
مشاهده نشده است و گوئی که دراین سرزمین ها قانون جنگل حاکم است . این ها زنگ خطری
است برای تمام امت اسلامی و فرزندان شان و فرزندان ، فرزندان شان که باید هوشیار
گردیده و سرعقل بیایند و بیش ازاین ............
حاکمان این
نظام ها که اکثر شان ازتربیه یافته گان و ازبقایای همان نظام شوروی سابق اند که
برای اهداف خاصی تربیت و برای مقاصد معینی دراین کشور ها جا بجا شده و قدرت را
قبضه کرده ، حاضربوده اند تا در طول زمامداری خود، درمعاملات بین المللی ، کشور و
مردم خود را به بهای اندک سودا نموده ( بخالی هندویش بخشم سمرقند و بخارا را ) ، و
در امور داخلی هم ازهر پیامدی ( کشتار و ویرانی ) استقبال نمایند و برای لحظۀ هم
فکر کنار رفتن را به خود راه ندهند . این نظام ها خشن ترین نظام های جهان اند که
به هیچ اصل و اصول انسانی و اخلاقی پایبند نبوده و همه سرمایه های معنوی و مادی
این سرزمین ها را نشانه گرفته اند و همه تلاش این ها بگونۀ فراعنه ، تضمین و تثبیت
قدرت نه تنها برای یک نسل بلکه نسل بالنسل بوده است
چیزی که
مایۀ تأثر و تأسف بیشتر است حمایت بلا دریغ و یا هم کنار آمدن با این نظام های
ظالمانه وخونخوار و با این عناصر جبار و ستمگر توسط قدرت های است که مدعیان رهبری
جهان ( بگفتۀ ایشان مُدرن ) اند ، جهانی که بدست خود آن ها در حال ویرانی است .
این ها به بهانۀ سلاح های کشتار جمعی درعراق، دروغ گفتند و تهمت زدند، به عراق
لشکر کشی کردند درحالی که نه تنها درخارج از کشورهای خود با مخالفت روبرو گردیدند؛
حتی در درون نظام خود هم به سطح وزرای خارجۀ شان نه تنها مخالفت نموده ، بلکه
ازدولتهای شان استعفا کردند ، ولی این قلدرمآبان گوش ندادند و بر قدرت و قوت و
شوکت ظاهری خود بنازیدند تا این که امروز می بینیم که هم عراق و هم افغانستان را
چگونه به یک پرتگاه جنگ خونین و ویران گر تبدیل کرده اند .
این ها از هرحرکت
تخریبی حمایت نموده ولی مخالفت شان با آزادی خواهی و استقلال و مقابلۀ ایشان با
انسان وارزش های و الای انسانی است . نزد این ها ، فقط یک چیز خیلی مهم و حیاتی
است و آن هم منافع شخص وگروه و دولت و نظامی است که به آن متعلق اند ، و در این
راستا حاضر اند تا هرکس و هرجمع وهردولتی را که در برابر( منافع ) ایشان قرار
بگیرد ازصحنه بردارند. و با هر رژیم و دولتی که منافع ایشان را تأمین کند، متحد
شده و از آن حمایت بلادریغ می کنند.
این ها
شعار های شرق میانۀ جدید دادند، با ارزش های پذیرفته شدۀ خود شان ( دیموکراسی و
آزادی ، رعایت حقوق بشر ، بها دادن به رأی و آرای مردم ، وقرار گرفتن دربرابر
دیکتاتوری وخودکامگی وقُلدُری ) ، این ها دراوایل جنبش بهارعربی ، ظاهراً کمربه
تشویق ملت ها بستند و با چنگ و دندان خود را حامی ملت ها نشان داده و با لحنی
دلسوزانه و حرکاتی عوام فریبانه ، گوئی که فرشته های نجات اند . وزرای خارجۀ ایشان
پیاپی حمایت خود را از قیام ها و حرکت های ملی و مردمی اعلام نموده و خواهان جمع
کردن بساط این دیکتاتور ها و این کانون های شیطانی شدند ، خط قرمزها و چراغ های
سرخ و زرد گذاشتند و تا جائی به پیش رفتند که منافع ایشان ایجاب می کرد و همین که
عناصر و افرادی را که می خواستند ، برداشتند. یکدم یکصد وهشتاد درجه تغیر جهت داده و با قدرت های
هم سو هم جهت و هم پیاله و هم پیمان خود کنارآمدند و گذاشتند که کشورهای درآتش
جهنمی که خود تدارک آن را دیده بودند ، بسوزند .( بهاءالدین ضیائی )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر