4 - 1- 2018
جریان قدس و حمایت جهانی از جنبش فلسطین
قسمت اول
بنام خداوند بزرگ
استفادۀ ابزاری از حق برای مقاصد باطل
استفادۀ سؤ از دین، مذهب، نژاد، گروه ( حزب ) و یا نظام ( سرمایه داری و یا کمونیستی) و یا هم واژه ها و ارزش های چون تمدن، مدنیت ومدرنیته، حقوق بشر، حقوق زن... برای اهداف و مقاصد پست و پلیدی همچون حذف و براندازی، طغیان و تجاوز، قلع و قمع، تصفیه و اعدام، انتحار و انفجار، کشتار و آواره سازی.
در جهان موجود اگر چه افراد و گروه ها ، جوامع و ملت ها، حکومت ها ودولت هایی را سراغ داریم که به اهداف و آرمان های والای الهی و انسانی ارج می نهند و اما نظام موجود جهانی بر اساس حمله و تُبرَه، و سلطه و قبضه به پیش می رود. این شیوه و روش از فرد، افراد، ملت ها تا حکومت ها و قدرت های بزرگ سیاسی، اقتصادی و نظامی را شامل می شود. آن مسئولیت ها و وجائب الهی و انسانی که باید انسان درحد توان به درک و فهم آن ها تلاش و برای عملی کردن آن ها سعی و تلاش کند یا انسان از آن ها آگاهی نداشته و یا هم اگر آگاهی داشته باشد، از آن ها غافل گردیده ویا هم قصداً آن ها را زیر پا کرده است، وجائب و مسئولیت های که انسان را مکلف می سازد تا در برابر نظام عدل الهی تمکین نماید، اصل و اصولی که برای رستگاری و نجات وی از ذلت و خواری است، مانند: تفکر و تعقل، عدالت و انصاف، میانه روی و اعتدال، صدق و صفا و راستی، رحم و عطوفت، رعایت حقوق دیگران، انعطاف پذیری و دور اندیشی، تساهل، تساند و تسامح، و...
این ها ارزش های والای انسانی و الهی است که اگر انسان به این ارزش های والا ارج نهاده و به آن ها متعهد گردد، می تواند برای خود و ماحول خود و همۀ باشندگان روی زمین فضای امن، امان، صلح، آرامش و آسایش را فراهم نموده و دنیای خود و ماحول خود را به فضای دلنشینی که همه در آرزو و انتظار آن اند، بدل کند؛ و این است تمدن، مدنیت و مدرنیته. تمدن، مدنیت و مدرنیته زمانی محقق می گردد؛ که جهل و بی سوادی، فقر و فاقه، جنگ و خونریزی، خشم و خشونت، توصل به زور و قدرت در اداره ( نظامی گری و کودتا )، بیماری و امراض، و اعتیاد به مواد مخدر از همۀ جوامع، کشورها و قاره های پنجگانۀ جهان ریشه کن گردیده باشد. « بنی آدم اعضای یکدیگر اند- که در آفرینش زیک گوهر اند- چو عضوی بدرد آورد روزگار- دیگر عضوها را نماند قرار » ( سعدی علیه الرحمه)، عدۀ هنوز هم تصور می کنند که تمدن، مدنیت و مدرنیته، فقط و فقط با ثروت و قدرت و با ایجاد راه و ساختمان و وسایل جدید و ارتشی قوی و قدرتمند و سلاح های پیشرفته ممکن و عملی خواهد بود، و اما این تصور خامی است، زیرا تا زمانی که این صف آرائی های بیمارگونۀ سیاسی، اقصادی و نظامی در سطح جهان، به یک حرکت دسته جمعی بسوی خرد، عقل، تفاهم، تساند و تعامل جهت داده نشود، این یک خواب و خیال خواهد بود. اگر چه در سطح کشورهای بزرگ صنعتی جهان و خاصتاً در بخش های تخنیک و تکنولوژی، صنعت و اقتصاد، طب و انجنیری، راه و ساختمان، سیستم ارتباطات، همه چیز متحول گردیده است و در خیلی از علوم و دانش بشری پیشرفت های غیر قابل تصوری صورت گرفته و هر روز بر اکتشافات و اختراعات افزایش غیر منتظرۀ صورت می گیرد و دانشمندان کثیری برای پیشرفت و ترقی بشریت و برخی جوامع و کشورها قدم های چشم گیری برداشته و به اهدافی در زمینه نایل گردیده اند اما با وجود همۀ این دست آوردها، جهان از یک حقیقت غیر قابل انکاری روی برتافته و به اِعمال زور و استعمال قوه بسنده کرده است در حالی که ایجاب می کرد تا طی سمینارها و کنفرانس های متعدد و بلاوقفه به اشتراک همۀ مکتب ها و مسلک ها، ادیان و مذاهب، سیاست مداران و اقتصاد دانان، و متخصصین امور اجتماعی و انسانی، علت و عامل اصلی این بحران موجود جهان را ریشه یابی نموده جهت یک راه حل انسانی و معقول در مورد حل معضلات موجود جهان و راه بیرون رفت از آن و بهترین راهی که قادر گردد تا دروازه های بی اعتمادی، یأس، نا امیدی، خشم و خشونت را مسدود نموده، مسیر معقول و منطقی را بدون اِعمال زور و فشار تجربه کند، و این معمول فقط از وجایب و مسئولیت های سازمان ملل و نهاد های حقوق بشری و شخصیت ها و نهاد های با احساس و با مسئولیت است که باید دست بکار گردیده و قبل از فوت وقت به آن اقدام نمایند و چیز مهم تر و حیاتی تر این که در مورد خود انسان و نه انسان به مفهوم جسمی، هیچ حرکت محسوسی صورت نگرفته است، اگر چه در قسمت های جسمانی انسان هم پیشرفت های عظیمی صورت گرفته است، و انسان برخیلی از امراض و بیماری های جسمی فایق آمده است ولی در قسمت آن چه حقیقت انسان است، یعنی روح و روان، ماهیت و شخصیت، موقعیت، و مقام انسان و جایگاه وی در کاینات و نظام هستی و خصوصاً و جایب و مسئولیت های انسان در برابر خودش و در مجموع جهان هستی هیچ تحقیق و تفحص و تلاش محسوسی صورت نگرفته است و اگر صورت هم گرفته باشد، بصورت فردی و آن هم خیلی ناچیز و نامکمل است، چیزی که از وجایب ارباب دین، ادیان، مذاهب و دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی است که باید در زمینه تلاش کنند. و یک علت اساسی آن این است که دربین دنیای بظاهر متمدن کنونی و در سطح کشورهای پیشرفته جهان در رابطه با دین و ادیان نیت نیک و نظر مناسبی وجود ندارد، و حتی تلاش های بیهودۀ هم صورت گرفته ومی گیرد که دین را از دنیا جدا و به حاشیه قرار دهند و بر همین مبنا کسی نه تنها حاضر به سرمایه گذاری و تحقیق وتفحص در زمینه نیست بلکه اگر قادر هم گردند، موانعی را نیز در زمینه ایجاد خواهند نمود. این پدیده از سؤظن و گمان، خشم و نفرت، تعصب و تنگ نظری، دو روئی و تزویر، بغض، حسد، کینه و... و تهمت و افترا که از بیماری های مزمن است و همه و همه برای آن است تا شیطان را بر انسان و حاکمیت زمین مسلط نموده و زمین را به جهنمی که شاهد ظهور آن هستیم تبدیل کنند، مسئلۀ که باید آن را یک فاجعۀ انسانی و عالمی نامید، و تا زمانی که بشریت به این خلا و این خطای خود که ناشی از تعصب و تنگ نظری است، متوجه نگردیده و به جبران آن نپردازد اوضاع به همین منوال خواهد بود، و بشریت روی خوش و روز روشنی را نخواهد دید. این زنگ خطری است که باید بصدا در بیاید
و این را هم باید توجه و به آن اذعان کرد که جهان با وجود این همه دست آورد های عظیم مادی که امروز شاهد آن هستیم قادر نبوده است تا امنیت و آرامش نسبی را هم که جهان و ابنای بشر به آن نیاز دارد، بهمراه بیاورد بلکه بالعکس، بر اضطراب، ترس، تشویش، نگرانی و آیندۀ نا معلوم و نا مشخص برای بشریت افزوده است و با تأسف و تأثر همین که برخی بدون اعتنا به این ارزش های والای الهی و انسانی از ثروت و قدرتی برخوردار گردیده و یا خواهند گردید، بدون توجه به پیامد های کوتاه مدت و دراز مدت آن دست بکار گردیده، به حمله و تُبره، سلطه و قبضه پرداخته و می پردازند؛ و فکر نکرده اند که این عمل شان اگر چه شاید با مؤفقیت و پیروزی و رسیدن به اهدافی .... محقق گردد اما باعث ظلم و بی عدالتی، استعمار و استثمار، سدشکنی و تجاوز، خشم و نفرت، عقده، کینه و انتقام خواهد شد.
درهرجائی که ثروت و قدرت متمرکز گردد، آن گاه باید منتظر پیامد های ناگوار و ناخوش آیند آن بود اگر چه این قدرت و ثروت محدود باشد. پیامد های را که تمرکز قدرت و ثروت در دست فرد و یا افراد و یا نهاد های غیرمسئول و یا رژیم های خود کامۀ که به هیچ اصل و اصولی پایبند نیستند، بهمراه می آورد، کبر و غرور، یکه تازی و خود محوری، طغیان و تجاوز، احتکار و انحصار و...است. ( ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر