28 - 1 - 2019
سازمان ومعضلات ......
قسمت پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه در طول تاریخ کشور ما به شکل دوامدار و سیستماتیک آن جریان داشته است این است که قدرت و ثروت و همۀ امکانات دولتی و حتی مردمی در اختیار مقامات دولتی و از جمله در اختیارشاهان و اراکین و وابسته گان دربار سلطنتی بوده است و این قدرت و اقتداری بوده است که نه از طریق اصولی و قانونی و یا با رأی و ارادۀ نخبگان جامعه و یا با ارادۀ ملت و مردم، بلکه با اِعمال زور، فشار و تهدید بر مردم ما تحمیل و عملی گردیده است.
ما اگر احساس مسئولیت می کردیم، می بایست که پس ازکنفرانس بن و همزمان با تهیۀ قانون اساسی و قبل از تشکیل لویه جرگه، یعنی پس از آن که خلع قدرت و زعامت گردیده بودیم، حالا زمانی فرا رسیده بود که باید سازمان را فعال می ساختیم و نه تنها در رابطه با وجائب و مسئولیت های خود در برابر مردم و ملت بصورت واضح و روشن داخل اقدام می گردیدیم بلکه در ایجاد یک دولت کار آمد و قانونی اجندای مکمل و برنامۀ همه جانبۀ، شامل قوای مقننه تا قضائیه و اجرائیه را با طرحی جامع وعملی ارائه می کردیم، سازمانی که ادعای برپائی نظامی اسلامی داشت باید اجندای خود را در رابطه با ملت و دولت بصورت هفته وار در مساجد و مراکز اسلامی با مردم در میان می گذاشت، قوای قضائیۀ را که مهمترین ارگان یک دولت قانونی و قدرتمند است می توانست از قضات معروف و مشهور تاریخ اسلام، نمونه برداری کند، قضات مؤمن و با احساسی که در طول تاریخ اسلام در برابر زمامداران مستبد و خود کامه قرار گرفته و ذرۀ هم در پیاده کردن اصل و اصول و قانون کوتاه نیامدند و آن گونه به وجائب خود عمل نمودند که امروز از افتخارات تاریخ اسلام و بشریت اند؛ و همچنین در رابطه با علمای کشور و شورای نام نهاد علما ؟؟؟ که باید بیشترین تمرکز بر این نهاد صورت می گرفت؛ علمای که وارث انبیا اند، آن هائی که در تاریخ اسلام به وجائب خود عمل نموده می توانستند بهترین نمونه و بهترین الگو و اُسوه در شرایط موجود قرار بگیرند و اما در زمانی که می بایست همۀ آن امور پیش پا افتاده وغیر ضروری را کنار گذاشته، تمام هم وغم خود را مبذول آن می ساختیم تا بنیاد و پایۀ یک سازمان حسابی و یک نظام اداری سیاسی مستحکم و قانونمند برای کشور و از جمله قانون انتخابات و زمینه سازی برای یک انتخابات بدون اِشکال را طرح ریزی و برای قانونی شدن آن برنامه ریزی کرده وبه لویه جرگه ارائه می نمودیم، آن حکومت های قبل از کودتای داؤد و آن چه پس از آن اتفاق افتاد، همه و همه نظام های بودند که بر مبنای غصب و قبضه ای قدرت و بر مبنای اِعمال زور و کودتا بر مردم مؤمن و مسلمان ما تحمیل گردیده بودند، و این زمان و فرصت مناسبی بود که راه را برای برگشت دوبارۀ چنین رژیم ها و نظام های خود کامه وخود محور مسدود کرده و زمینه را برای یک تغیر و تحول اساسی و ماندگار فراهم می ساختیم و اگر چنین می کردیم امروز به این معضلات و پیامد های ناگوار موجود روبرو نمی گردیدیم که باز هم عناصری پیدا شوند و همه مقدرات ملت و مردم را به قبضۀ خود در آورده، در حالی که نه هیچ پایه و اساس مردمی و نه هم هیچ بنیاد قانونی و اصولی را دارا باشتد و محتاج این و آن هم نمی گردیدیم تا به کمک ما آمده و برای ما تعین تکلیف نموده و مقدرات ما را در اختیار بگیرند. و در آن دورانی هم که در پارلمان اکثریت آراء را با خود داشتیم، بهترین فرصت ها را از دست دادیم زیرا اگر احساس مسئولیت می کردیم، باید صدها لایحه و هزاران درد و رنج ملت و مردم و برای هزاران پرابلم و معضلۀ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی ملت و مردم و جامعۀ خود با کار و تلاش شبانه روزی راه حلی جستجو کرده و با تهیۀ لستی از معضلات مردم و جامعه و ارائه آن به پارلمان در تصویب بلا وقفۀ آن اقدام عملی می کردیم، این در حالی بود که نه تنها پارلمان حامی ما، بلکه ریاست آن هم ظاهراً در اختیار ما بود باز هم بخود نیامده و درین زمینه ها اقدامی نکردیم، و فقط و فقط به دنبال.... سرگردان بودیم.
پارلمان نمایشی که در اواخر نظام شاهی، فقط و فقط برای تحکیم پایه های نظام شاهی و تأمین منافع خاندان سلطنتی و قشر وابسته به آن ایجاد گردیده بود و هم چنین در دوران حاکمیت کمونیست ها در کشور، همۀ هم وغم شان صرف پیاده کردن قانون جنگل در کشور گردید، و اما در زمان حاکمیت و قدرت نمائی ما در پارلمان، بیشترین فعالیت های این نهاد قانون گزار، صِرف تأئید و یا رد صلاحیت های وزرا ویوالی ها گردید وییا آن که صرف زد و بند ها و جابجائی عناص فاسد و گمراه و گسترش فساد و بی بند و باری در کشور گردید و کار بجایی کشید که نه تنها برای رفع معضلات و پایان دادن به سوء استفاده ها کاری نکرد؛ بلکه خود عامل همۀ این بی بند و باری های موجود و فسادی شد که کل جامعه و کشور را در بر گرفت، آن عده از عناصر مؤمن و متعهدی هم که در پارلمان وجود داشتند، به نسبت این که تعداد شان کم و صدای شان شنیده نمی شد و کاری از دست شان ساخته نبود. و با تأسف هیچ طرح و برنامۀ قابل ذکر سیاسی، اقتصادی، نظامی و یا اجتماعی به پارلمان ارائه نگردید و حتی به صفت گروه های جهادی، طرح یک اردو و یا یک سازمان امنیتی و جهادی را همان گونه که پس از هر قیام و انقلابی در دنیا مرسوم است، اقلاً با بمیان آوردن یک واحد از مجاهدان و ایثارگران، را برای حفظ و حراست از دستآورد های جهاد، تضمین نظام و آن چه بخاطر آن شهید و قربانی داده بودیم، تشکیل نداد یم، و یا مانند جهان غرب، آن چه در دوران رنسانسی که در غرب بوجود آمد و با انقلاب کبیر فرانسه کامل شد عُرضۀ آن را نداشتیم که پس از پیروزی انقلاب شیرازۀ یک نظام سیاسی و یک پارلمان مردمی را با رآی و آرأ آزاد مردم بوجود بیاوریم که بتوان از طریق آن نظام سیاسی- اداری کشور را تضمین، تحکیم و تثبیت کنیم. ( ادامه دارد ) بهاء الدین ضیایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر