نامۀ سرگشاده به:
قسمت پنجم
متأسفانه هر روز بخاطر اتفاقات وحشتناکی که روی میدهد، تعداد کثیری از مردم مظلوم و بیگناه ما، عزیزانی ( پدر، مادر ، خواهر و یا برادر) را از دست می دهند و به این مناسبت هر روز ماتمی برپاست. و اما در طرف مقابل تعدادی مست قدرت، شهوت، حماقت و جهالت طبل شادی می نوازند و بدتر از همه این که این شرارت ها و دشمنی با خدا و خلق خدا را که دربدل مشتی پول انجام میدهند، حرکتی خدائی وانمود کرده و ادای وجیبۀ خود قلمداد می کنند، و باداران شان: (شتر درخواب بیند پنبه دانه )
من کسانی را درطول این مدت دیده ام که هرگاه حوادث دلخراشی اتفاق افتاده است، دست دعا به درگاه خدا بلند نموده و چنین دعای بد کرده اند: پروردگارا! همان گونه که این پاکستانی ها کشور ما را خراب می کنند، پروردگارا! کشور شان را خراب و ویران کن و نه تنها این که آن ها را هم مانند ما به ماتم بنشان بلکه این کشور را زیر و روبگردان. بدون این که توجه کنند که گناه چند انسان خائن، ظالم وشیطان را نباید بحساب یک کشور و یک ملت مسلمان بحساب آورده و همه را مقصر و مسئول دانست، آن مردم مظلومی که خود اسیر دست آن کسانی اند که حدود نیم قرن است که تحت نام اسلام حکومت را قبضه کرده اند، اما در نظام سیاسی، اقتصادی و.... آن کشور از اسلام خبری نیست ( هرچند به خیابان ها می ریزند وشعار شریعت، شریعت سرمی دهئد نه تنها از شریعت خبری نیست؛ بلکه با عملیات ها و بمباردمان های خیلی وحشیانه تر از آن جه در افغانستان اتفاق می افتد روبرو می گردند. پس این مردم چه گناهی را مرتکب شده اند که به چنین دعای بدی (بلای ) روبرو گردند و از جمله دوملیون مهاجری که آن جا زندگی می کنند وهمه از ما و یا ازخانواده های ما و در نهایت ازخانوادۀ بزرگ اسلام اند.
و آن چه را هم که این اربابان و توطئه گران به آن تکیه کرده اند، گروهک ها و.......و آخند هایی بی عقلی اند که در طول دوران جهاد درصف مقابل جهاد قرار گرفتند و دریک ائتلاف با نشنل عوامی پارتی به موانعی بر سر راه مجاهدین تبدیل گردیدند و درنهایت هم، دو سه سال قبل صوبۀ سرحد را به نشنل عوامی لیگ تحت نام پشتونخواه، تحویل دادند که این هم یکی ازپیامد های دشمنی با دوستان سابق است که پاکستان را به لبۀ پرتگاه ( تجزیه قومی ) نزدیکتر کرده است. این گروهک های که پاکستان در دشمنی به افغانستان به آن ها مباهات می کند در روزی که همۀ مسلمین جهان و تمام دنیا یکدست ویکپارچه از این جهاد و قیام مردم افغانستان حمایت خود را اعلام نمودند، این ها ( این گروهک ها ) در سوراخ ها خزیده ویا با سران کشورهای هم پیمان شوروی مانند: قذافی، صدام، هند و حتی شوروی روابط تنگاتنگی داشتند زیرا پیروزی های جهاد را تحمل کرده نمی توانستند.
انسان هرچه کِشت کند درو می کند.
این ها تعدادی طالب بینوا و صاحب منصبان فراری وملیشه های دوران نجیب را گرد آورده و به جان مردم افغانستان انداختند بدون این که عواقب چنین شیطنتی را سنجیده باشند. این ها آن کِشت خوبی را که، حمایت از مجاهدین و مهاجرین و ملت مسلمان افغانستان در دوران اشغال شوروی بود کردند، ثمرش را از جهات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به صفت یک قدرت بزرگ منطقه ای، برداشتند. پاکستان نه تنها از همه جهات، کشوری عقب افتاده و ضعیف بحساب می آمد؛ حتی در مسائل داخلی و خصوصاً در سه صوبۀ سرحد، بلوچستان و سند به غیر از داخل شهرهای بزرگ هیچ حاکمیتی بر این ایالت ها نداشت و این مناطق بنام مناطق غیریاد می شد و چنانچه این فوج تا دندان مسلح فعلی پاکستان اگر قصد سفر به مناطق مذکور را می کرد، باید به صورت کاروان تا دندان مسلح از این مناطق رد می شد. و از برکت جهاد و مجاهدین افغانستان این مناطق تحت سیطرۀ پاکستان در آمد. و از همۀ این ها مهمترین دست آورد پاکستان آن بود که آن خصومت و دشمنی دیرینۀ بین پاکستان و افغانستان که در اثر شیطنت های دشمنان اسلام قریب یک قرن، بر روابطه دو همسایۀ مسلمان سایه افگنده بود در اثر این تحولات ( هجرت و جهاد) بدوستی و برادری تبدیل گردید و اما وسوسه های شیطانی سبب شد که این دشمنی ها بار دیگر قوت گرفته و دو کشور برادر به دو کشور متخاصم تغییر موضع بدهند.
و اما این کِشت بدی را که با دشمنی با مجاهدین و ملت مسلمان افغانستان براه انداختند ( لشکرکشی به افغانستان) اولین نتیجه اش سر بر آوردن همان طالبانی است که امروز با آن ها مُشت وگریبان اند و مانند افغانستان با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. افسوس بحال این غافلان و این بیخردان. آن موقعیت طلائی را که پاکستان در سطح ملی و بین المللی بدست آورده بود و این انزوا و این نفرتی که امروز در دنیا نسبت به پاکستان بوجود آمده است خود بیانگرآن است که پاکستان به انزوای جهانی روبرو گردیده است و حیف است و هنوز هم فرصت است که اگر پاکسانی های خردمندی پیدا شوند که این زمامداران شان را سرعقل بیاورند.
و اما شعار مرگ بر این ویا مرگ بر آن که به معنی نابودی آن آدم ویا آن ملت و یا آن کشور است خیلی نفرت انگیز است و منتهای کینه، عداوت، دشمنی و انزجار را میرساند که شایستۀ یک انسان و یا یک جمع ویا یک ملت معقول ومنطقی نیست و بیانگر مظلومیت، معقولیت، علمیت، عدالت، انصاف، دوراندیشی، شرافت وبزرگواری نمی باشد. ازجمله شعار دادن علیه فلان کشور ویا فلان قدرت، که جمع کثیری یعنی ملیون ها مسلمان وبهمین ترتیب ملیون ها انسان با احساس در آنجا زندگی می کنند؛ اما این آقایان، نابودی همۀ این ها را می خواهند، بصورتی که اگر فرصبت پیدا کنند، شاید برای رسیدن به آرزوی خود همه را کشته ویا سربزنند، مانند سوریه، و این وحشت و دهشت است نه اسلام. و اما تاجائی که دیده می شود هدف این ها فقط ویرانی، کشتار و بیرحمی است زیرا در عمل با گرگ دنبه می خورند وبا میش نوحه می کنند.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلي أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
«ای اهل ایمان ، برای خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید ، و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید ، عدالت کنید که به تقوا نزدیکتر ( از هر عمل ) است ، و از خدا بترسید ، که البته خدا به هر چه می کنید آگاه است.»
و باز این شعارها به گونۀ طراحی و درعمل پیاده می گردد که هر انسانی را بدون تأمل به خود جلب وجذب وبه دنبال خود می کشاند زیرا تبلیغات به گونۀ سازماندهی می گردد که هرچه عیب و اشکال است به طرف حواله می گردد، درحالی که اگر آن عیب و اشکالات را بگونۀ بیطرفانه و بیغرضانه از جانب حواله کنند هم مورد ارزیابی قرارگیرد، عیب و اشکالات حواله دهنده کمتر از طرف مقابل نخواهد بود، از جملۀ عیب و اشکالات: تعصبات نژادی، مذهبی ودینی، حقوق انسانی وبشری ولی افسوس که از اسلام سؤ استفاده صورت می گیرد ومسلمین را درعوض جهت دادن بسوی خیر و صلاح بسوی کشمکش های مذهبی، نژادی و قومی سوق دادن است. و آن هم تحت عنوان انقلابی و آزادی خواه و مبارز. و بالعکس انسان کریم، شریف، مؤمن، صادق وداعی اِلاالحق را خائن و سازش کار وفلان و.....وانمود می سازند تا بدینوسیله قهر و غضب و خشونت وعَطش خود برای غلبه را سیراب کرده و آب به آسیاب دشمن بریزند، یعنی کشتار ، ویرانی وتخریب. افسوس که در این صورت نه تنها در امر دعوت و ارشاد اشکالات اساسی ایجاد می گردد بلکه از اسلام ومسلمانان یک سیمای دهشت و وحشت به نمایش می گذارد. که خیلی زیان آور است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر