ziaie1

ziaie1

۱۴۰۰ اردیبهشت ۴, شنبه

 برگی ازتاریخ پرازاضطراب و..

به ادامۀ قسمتهای قبل - قسمت چهاردهم
بسم الله الرحمن الرحیم
آنگلیس همانگونه که درحمله وهجوم، قتل وغارت وایجاد اختلاف ونفاق درافغانستان لحظۀ را ازدست نداد، و برای جبران شکست های خود درافغانستان به تجزیۀ کشورهم مؤفق گردید، وقسمت های مهمی ازکشور را به هند، روسیه وایران ضمیمه ومانند مال یتیم ترکه وتقسیم کرد وامضا وتأئید زمامداران دست نشاندۀ خود را هم ازآن ها گرفت، درسایرنقاط جهان هم بیش ازاین بحران سازی ومعضلاتی را ایجاد کرد که تا اکنون غیرقابل مهارولاینحل باقی مانده است.
یکی ازمعضلات باقی مانده ازاستعمارانگلیس درمنطقه مسئله کشمیراست. انگلیس برای تحقق آن اهداف پنهانی خود، ایالت متحد ویکپارچۀ کشمیررا تجزیه وبه دوقسمت هند وپاکستان تقسیم کرد، چیزی که درطی نیم قرن گذشته باعث بحران عظیم وتلفات سنگین انسانی گردید. پاکستان را به دوبخش شرقی وغربی تجزیه کرد، تجزیۀ که با تلفات سنگین انسانی وبه اختلافات عمیق ودائمی دربین دوطرف منجرشد. درسطح وسیع ترتایوان وهانک کانگ را ازبدنۀ چین جدا کرد وصدها معضلۀ دیگری که دراین اوراق نمی گنجد، معضلاتی که تا همین اکنون جنجال برانگیزوبحران آفرین بوده وهست، واما با این که اکثریت مردم کشمیرخواهان استقلال وجدائی خود ازپیکرهند بوده وهستند، ودراین راستا مبارزات وقیام های خونینی را تجربه کرده اند، بطوری که درهرگاه وبیگاه، اختلافات شان برسرمسئله کشمیربه نقطۀ اوج خود میرسد اما بازهم هیچ راه حل معقولی برای مشکل کشمیرسراغ نگردیده است، وچین قدرتمند ویکی ازپنج قدرت اتمی جهان هم تا همین اکنون قادربه استرد اد سرزمین های ازدست رفتۀ خود نشده وهیچ گاهی هم به زوروقوت خود متوصل نگردیده است، صهیونیست های که سرزمین های فلسطین، اردن وسوریه را تازه درهمین دوران حیات ما اشغال نموده وباوجود این که با التیماتوم واخطارتمام دنیای اسلام مواجه بوده اند، به نسبت این که ازحمایت قدرتهای بزرگ جهانی برخورداربوده اند، کسی به شمول سازمان ملل متحد قادرنگردید تا به داد مردم فلسطین برسد، وازداعیۀ فلسطین حمایت کند، وقطعنامه های پیاپی سازمان ملل هم محکوم بارها زیرپاگردید،ویا کشتاربیرحمانۀ که درحمایت ازبشاراسد صورت گرفت وبا همه آن حمایت های جهانی ازمردم سوریه، کسی قادرنگردید تا دربرابرابرقدرت روسیه قرارگرفته وازدیموکراسی وانتخاب آزاد مردم سوریه حمایت کند واما این رژیم های مفلوک، ییکاره وبی کفایت کشورکه نه پایۀ مردمی ونه هم قوت وقدرت دولتی ونه هم حمایت خارجی با خود دارند، وسال ها است که نه تنها درمسائل خارجی کشورناکام ونا کارآمد ودنباله روقدرت های منطقه ای وخارجی بوده اند بلکه درامورداخلی ومسائل اجتماعی هم خیلی بدتروگندیده ترعمل نموده، کشوررا دریک بحران دائمی وملت ومردم را درناگوارترین شرایط موجود قرارداده، شرایطی که روزانه هزاران نفردرراه فرارازکشورخود را به آب وآتش زده وفراررا برقرارترجیح می دهند، فقروفاقه بیداد می کند، بیکاری وفساد به اوج خود رسیده است، معضلات اجتماعی جامعه را به انحطاط مواجه ساخته است، اما بازهم این رژیم های مفلوک وپوسیده ادعاهای بس بزرگ ولاف وپتاق های دایشتونستان زمونژ ( این پستونستان ازما است) سرداده تعدادی ازعناصراستفاده جووفرصت طلب را بدورخود جمع نموده وامکانات ناچیزاین ملت محروم ومظلوم را دراختیارشان قرارداده وازاین طریق خود را خواهان سرزمینی نشان می دهند که قرن ها قبل توسط اسلاف وخائنینی ازجنس خود شان به دشمنان دین ووطن بفروش رسیده وحالا نه ساکنین آن سرزمین ها به این دروغ پردازی ها واین عوام فریبی ها موافق اند ویا تمایلی برای پیوستن مجدد به کشوردارند ونه هم خود اینها توان وقدرت چنین ... دارند.
رژیم های که درطی سالیان متمادی قادرنگردیدند تا جنگ دوامدارجاجی ومنگل را حل وفصل نمایند، چیزی که اگرمجاهدین داخل عمل نمی گردیدند؛ شاید تا حالا ازکشته ها پشته می ساختند، اینها بازهم مدعی حاکمیت درسرزمینی می گردند که به غیرازحالات استثنائی وامداد الهی راه حلی برای آن مقدورنیست.
درزمانی که فرصت های مناسب وطلائی برای این امرمهم وحیاتی میسربود، چیزی که درقسمت های قبل این نوشته توضیح داده شد، کسی ازبین این رژیم های مغرورو متکبر( گدا متکبر) وازخود راضی پیدا نشد تا دست بکارگردیده و آرزو وخواستۀ ملت را محقق سازد، فرصت های که به آسانی ازدست رفت. اما دراین شرایطی که کسی قادربه یک وجب پیشروی ویک قدم فراترازحدود ومرزهای تعیین شده خود نیست، من حیرانم که این ها برکدام اساس ومبنا وبرچه خواب وخیالاتی درتلاش اند تا مردم مظلوم خود را کمافی السابق با حیلۀ ونیرنگ به فریبند. جهان آن دوران یکه تازی وآن زمان حمله وهجوم را پشت سرگذاشته است، دورانی که هم ملت ها وهم دولت ها وهم سازمان های جهانی سرعقل آمده وکوچکترین حرکتی را حتی ازجانب قدرت های بزرگ بر نمی تابند، ودرشرایط موجود جهان که هیچ نهاد وقدرتی توان طرح چنین ادعا های بی خود وبی حاصلی را ندارد. من حیرانم به اینها، واین سوال برایم مطرح است که آیا این ها درپی چه اهداف ومقاصدی خواهند بود؟ مقاصد شوم ( رسیدن به قدرت وثروت ) تا ازاین فضای تیره وتاروجهل وبیسوادی حاکم برکشوربیشترین استفاده را ببرند. ودرنهایت من نمی دانم که اینها برچه اصل واصول وبرچه مبنا واساس وبرچه انگیزه وهدفی، براین خواب وخیالات تکیه می کنند؟
عدۀ احساس می کنند که اگرما این امتیاز( برسمیت شناختن خط دیورند ) را به پاکستان بدهیم شاید مشکل افغانستان با پاکستان حل گردد. شاید ما هم کریدتی بگیریم وازین پوستین ما هم صاحب سهمی شویم.
پاکستانی که درطی سال ها نشان داده است که نه تنها به دیورند راضی نمی شود بلکه ادعا های خیلی گسترده ترومقاصد خیلی عظیم ترسیاسی، اقتصادی، واجتماعی دارد، پاکستانی که پشتون ها را به ملتی درجه سه هم قبول ندارد، اما درقضایای بین پاکستان وافغانستان خود را حامی پشتون ها نشان می دهد، درحالی که پاکستان درطی نیم قرن گذشته، بیشترین قدرت نظامی خود را دربرابرمردم مظلوم صوبۀ سرحد وبلوچستان بکاربرده است، پشتون های که می توان ازوضعیت اقتصادی، معیشتی، عمرانی، راه وساختمان وشهرسازی ومقایسۀ صوبه های پاکستان بخوبی تمیزکرد. پاکستانی که دربین اقوام پشتون اختلافات قومی، مذهبی وگروهی را بشدت دامن زده است، بگونۀ که پشتون های پاکستان قادربه رهبری جامعه پشتون وحتی اداره صوبۀ سرحد نیستند، صوبۀ که گاه وبیگاه شاهد اختلاف ونفاق، درگیری وکشمکش وبمباردمان های وحشیانه است.
پاکستانی که با آنهمه معضلات، تجزیه ها وکشمکش ها، اقوام گوناگون وقدرتمندی که با تضاد های جدی وصوبه های جداگانه ودورافتاده ازیکدیگر، احزاب قومی ونژادی قوی با پایه های مستحکم مردمی، ودوکشوررقیب وهمسایه های دربه دیواروپرمدعا وادعا قادرگردید که درمدت نیم قرن، به عنوان یک کشورقوی وقدرتمند منطقه درآید، کشوری که با یک ابرقدرت جهانی دست وپنجه نرم کرد ودنیا را مطابق اهداف ومقاصد خود بدورخود واهداف واستراتژی خود جمع نمود، ازخود ونظام خود وکشورخود یک قهرمان میدان ساخت، واما، ما که چنین وچنان ادعا ها داشته وداریم، وحقیقتاً هم که ...
بازهم باید اعتراف کرد، که پاکستان دارای یک نظام سیاسی حساب شده، پارلمانی قوی وقدرتمند، انتخاباتی شفاف، قوۀ قضائیۀ مستقل، اردوی منظم وقوی، اقتصاد وصنعتی پیشرفته وروحانیتی با پایه های وسیع وگستردۀ مردمی ودارایی احزاب سیاسی نمونه است.
پاکستانی که باهمۀ آن کم وکمبودها قادربوده است تا همۀ مردم پاکستان را زیریک چتردرآورده وبا همه آن اختلافات نژادی، مذهبی وگروهی، پاکستان را برهمه ترجیح می دهند.
بروقوی شو اگرراحتِ جهان طلبی – که درنظامِ طبیعت ضعیف پامال است.( ادامه دارد )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر