نبرد پا برهنه ها
قسمت نهم
شفیق با شنیدن این حرف های جدید گفت: پس فعلاً ما باید دردوجهت کارخود را آغاز کنیم.
یکی آن که درجهت دشمن اصلی که باید تمرکزفکروعمل ما متوجه کوبیدن وافشای چهرۀ اصلی آن باشد.
ثانیاً این که افراد خود کامه وفرصت طلب وخارج ازمحدودۀ حرکت خود را که غیرمسئولانه عمل می کنند، باید شناسائی کنیم، ابتدا برای جلب وجذب آنها به خطوط جهاد تلاش کنیم واگربه نتیجۀ نیانجامید، درجهت افشا ونهایتاً طرد آنها ازصفوف جهاد اقدام مقتضی را انجام دهیم.
این بود خلاصۀ حرفهای ایشان که به همین جا خاتمه یافت. آنها بلادرنگ وعده دادند که فردا خود را برای رفتن به داخل کابل آماده سازند.
شفیق پس ازدیداردوستان، نزد مسئول کل مراجعه نموده واز وی تقاضا نمود تا زمینۀ انتقال وی با ابزارو وسائل مورد نیازوی به کابل را فراهم نماید. شفیق ازوی خواست تا او را به چه نامی خطاب نماید. وی که انسانی مؤدب وبا دانش به نظرمی رسید، جواب داد. من به صفت برادرتان به اسم یاسریاد می شوم وبه این اسم معروفم.
یاسرشفیق را با تصمیم انقلابی وسرنوشت سازوی تبریک گفته وبرایش وعده داد تا همه ابزارمورد نیازبخش تبلیغات را برای وی فراهم نموده ودردسترس وی قرار دهد.
یاسربلادرنگ اعضای شورای خود را جهت یک جلسۀ اضطراری فراخواند ودر اولین لحظات آغازجلسه ازشفیق نیزدعوت بعمل آوردند تا درشورای مذکورشرکت نماید.
شوری پس ازشرکت شفیق درآن، صورت فوق العادۀ بخود گرفت زیرا سایراعضای شوری با شناخت قبلی که ازعضو جدید خود داشتند و درجلسات قبلی صحبت های مفصلی درین زمینه صورت گرفته بود وهمه انتظارچنین لحظۀ را می کشیدند با کلمات ادیبانۀ یاسربه کارخود آغاز کرد.
یاسر گفت: خوشوقتم ازاین که یکی از بهترین فرزندان صدیق اسلام، عضو یک خانوادۀ شریف ونجیب، پسریکی ازنیکنام ترین افراد این مرز و بوم به جمع ما پیوست و امروز به صفت عضو شوری او را درکنارخود می یابیم؛ ما تصورآنرا نمی کردیم که این آرزوی ما بزودی عملی گردد واما به فضل و احسان پروردگار و به برکت جهاد خالصانۀ مردم مظلوم و مسلمان ما این آرزوی ما و سایراعضای شوری برآورده گردید و مهم تراین که برادرشفیق، همانگونه که قبلاً درموردشان صحبت گردیده بود به صفت فردی مؤمن و متعهد به ارزشهای والای اسلامی آماده گردیده اند تا امروز وفردا بلاوقفه عازم کابل گردیده ومأموریت جدید خود را دربین امواج متلاطم این طوفان عظیم آغاز نمایند.
این اراده و تصمیم نه براثرفشارویا خواهش و تمنای من و شما ونه براساس فیصلۀ شورای موجود بلکه برمقتضای ایمان واعتقاد وعزم و ارادۀ راسخ خود شان و پیشنهاد یکی ازبرادران همکار صورت گرفته است ومن به نمایندگی ازشما این فداکاری اسماعیل گونه را برایشان تبریک و تهنیت گفته وازخداوند بزرگ موفقیت روز افزون ایشان را تمنا می نمایم.
رئیس شوری پس از معرفی شفیق اجندای جلسه را اعلام نموده و موضوع مأموریت جدید شفیق ودرخواست های وی را درقسمت اخیراجندا اعلام داشت.
جلسۀ امروزازحال وهوای بخصوصی برخوردار بود زیرا که شفیق رنگ وجذابیت خاصی به آن بخشیده بود. صحبت ها تا ساعت ها ادامه پیدا کرد وهرکدام ازاعضای شوری مطالب جالبی مطرح وموضوعات جدیدی را دردستورکارجلسه پیشنهاد نمودند.
هنگامی که نوبت صحبت شفیق فرا رسید، حاضرین درجلسه یکپارچه متوجه سیمای نورانی وجذَّاب شفیق گردیده ودرانتظارشنیدن حرف های گیرا ودلنشین اوبودند.
شفیق با معلومات کاملی که ازجریانات تاریخی داشت چنین اظهار نظرنمود:
قضیۀ افغانستان به این سادگی نیست که چند نفرازاین سووآنسو گرد آمده و زمام امور یک اردو ودولت و یک کشور را بدست گیرند ونام آنرا انقلاب بگذارند. این قضیۀ کوچکی نیست که افرادی ازطریق کودتا قادربه اِعمال ومهارآن باشند، بلکه هرگاه از جهات تاریخی بررسی کنیم می بینیم که دراین سرزمین شیران، حتی قدرتمندان زمان نیز نتوانسته اند که به امیال ناپاک خود دست پیدا کنند، بلکه پس ازشکست های متواتربا سرافگندگی مجبوربه ترک این مرزو بوم گردیده و با گذاشتن تلفات و خسارات سنگین مجبور به فرارشده اند. من نمی دانم که این افراد بوالهوس وجاهل اگر بیمارنیستند برمبنای چه انگیزه و آرمانی خود را به این مهلکه انداخته اند، زیرا تا جائی که من می دانم نه تنها مردان غیرتمند این مرزو بوم، حتی زنان ودختران معتقد وبا ایمان آن هیچ گاهی نخواهند گذاشت تا غبارذلت وخواری و بردگی واسارت بربالای این کشور سایه افگنده وباردیگریکی ازقدرتمندان جهان برآن مسلط گردد.
این تحولات را نمی توان یک انقلاب نامید، بلکه این یک توطئه و یک مداخلۀ آشکاراست و باید آنرا تجاوزخارجی نامید. روسها براساس نظریات پطر کبیر همیشه خواب وخیال رسیدن به آبهای گرم را داشته اند. این یک حرکت اتفاقی نیست. این جریان برمی گردد به تلاشها و برنامه ریزی های شصت سالۀ روسها درمنطقه . ( ادامه دارد )
قسمت نهم
شفیق با شنیدن این حرف های جدید گفت: پس فعلاً ما باید دردوجهت کارخود را آغاز کنیم.
یکی آن که درجهت دشمن اصلی که باید تمرکزفکروعمل ما متوجه کوبیدن وافشای چهرۀ اصلی آن باشد.
ثانیاً این که افراد خود کامه وفرصت طلب وخارج ازمحدودۀ حرکت خود را که غیرمسئولانه عمل می کنند، باید شناسائی کنیم، ابتدا برای جلب وجذب آنها به خطوط جهاد تلاش کنیم واگربه نتیجۀ نیانجامید، درجهت افشا ونهایتاً طرد آنها ازصفوف جهاد اقدام مقتضی را انجام دهیم.
این بود خلاصۀ حرفهای ایشان که به همین جا خاتمه یافت. آنها بلادرنگ وعده دادند که فردا خود را برای رفتن به داخل کابل آماده سازند.
شفیق پس ازدیداردوستان، نزد مسئول کل مراجعه نموده واز وی تقاضا نمود تا زمینۀ انتقال وی با ابزارو وسائل مورد نیازوی به کابل را فراهم نماید. شفیق ازوی خواست تا او را به چه نامی خطاب نماید. وی که انسانی مؤدب وبا دانش به نظرمی رسید، جواب داد. من به صفت برادرتان به اسم یاسریاد می شوم وبه این اسم معروفم.
یاسرشفیق را با تصمیم انقلابی وسرنوشت سازوی تبریک گفته وبرایش وعده داد تا همه ابزارمورد نیازبخش تبلیغات را برای وی فراهم نموده ودردسترس وی قرار دهد.
یاسربلادرنگ اعضای شورای خود را جهت یک جلسۀ اضطراری فراخواند ودر اولین لحظات آغازجلسه ازشفیق نیزدعوت بعمل آوردند تا درشورای مذکورشرکت نماید.
شوری پس ازشرکت شفیق درآن، صورت فوق العادۀ بخود گرفت زیرا سایراعضای شوری با شناخت قبلی که ازعضو جدید خود داشتند و درجلسات قبلی صحبت های مفصلی درین زمینه صورت گرفته بود وهمه انتظارچنین لحظۀ را می کشیدند با کلمات ادیبانۀ یاسربه کارخود آغاز کرد.
یاسر گفت: خوشوقتم ازاین که یکی از بهترین فرزندان صدیق اسلام، عضو یک خانوادۀ شریف ونجیب، پسریکی ازنیکنام ترین افراد این مرز و بوم به جمع ما پیوست و امروز به صفت عضو شوری او را درکنارخود می یابیم؛ ما تصورآنرا نمی کردیم که این آرزوی ما بزودی عملی گردد واما به فضل و احسان پروردگار و به برکت جهاد خالصانۀ مردم مظلوم و مسلمان ما این آرزوی ما و سایراعضای شوری برآورده گردید و مهم تراین که برادرشفیق، همانگونه که قبلاً درموردشان صحبت گردیده بود به صفت فردی مؤمن و متعهد به ارزشهای والای اسلامی آماده گردیده اند تا امروز وفردا بلاوقفه عازم کابل گردیده ومأموریت جدید خود را دربین امواج متلاطم این طوفان عظیم آغاز نمایند.
این اراده و تصمیم نه براثرفشارویا خواهش و تمنای من و شما ونه براساس فیصلۀ شورای موجود بلکه برمقتضای ایمان واعتقاد وعزم و ارادۀ راسخ خود شان و پیشنهاد یکی ازبرادران همکار صورت گرفته است ومن به نمایندگی ازشما این فداکاری اسماعیل گونه را برایشان تبریک و تهنیت گفته وازخداوند بزرگ موفقیت روز افزون ایشان را تمنا می نمایم.
رئیس شوری پس از معرفی شفیق اجندای جلسه را اعلام نموده و موضوع مأموریت جدید شفیق ودرخواست های وی را درقسمت اخیراجندا اعلام داشت.
جلسۀ امروزازحال وهوای بخصوصی برخوردار بود زیرا که شفیق رنگ وجذابیت خاصی به آن بخشیده بود. صحبت ها تا ساعت ها ادامه پیدا کرد وهرکدام ازاعضای شوری مطالب جالبی مطرح وموضوعات جدیدی را دردستورکارجلسه پیشنهاد نمودند.
هنگامی که نوبت صحبت شفیق فرا رسید، حاضرین درجلسه یکپارچه متوجه سیمای نورانی وجذَّاب شفیق گردیده ودرانتظارشنیدن حرف های گیرا ودلنشین اوبودند.
شفیق با معلومات کاملی که ازجریانات تاریخی داشت چنین اظهار نظرنمود:
قضیۀ افغانستان به این سادگی نیست که چند نفرازاین سووآنسو گرد آمده و زمام امور یک اردو ودولت و یک کشور را بدست گیرند ونام آنرا انقلاب بگذارند. این قضیۀ کوچکی نیست که افرادی ازطریق کودتا قادربه اِعمال ومهارآن باشند، بلکه هرگاه از جهات تاریخی بررسی کنیم می بینیم که دراین سرزمین شیران، حتی قدرتمندان زمان نیز نتوانسته اند که به امیال ناپاک خود دست پیدا کنند، بلکه پس ازشکست های متواتربا سرافگندگی مجبوربه ترک این مرزو بوم گردیده و با گذاشتن تلفات و خسارات سنگین مجبور به فرارشده اند. من نمی دانم که این افراد بوالهوس وجاهل اگر بیمارنیستند برمبنای چه انگیزه و آرمانی خود را به این مهلکه انداخته اند، زیرا تا جائی که من می دانم نه تنها مردان غیرتمند این مرزو بوم، حتی زنان ودختران معتقد وبا ایمان آن هیچ گاهی نخواهند گذاشت تا غبارذلت وخواری و بردگی واسارت بربالای این کشور سایه افگنده وباردیگریکی ازقدرتمندان جهان برآن مسلط گردد.
این تحولات را نمی توان یک انقلاب نامید، بلکه این یک توطئه و یک مداخلۀ آشکاراست و باید آنرا تجاوزخارجی نامید. روسها براساس نظریات پطر کبیر همیشه خواب وخیال رسیدن به آبهای گرم را داشته اند. این یک حرکت اتفاقی نیست. این جریان برمی گردد به تلاشها و برنامه ریزی های شصت سالۀ روسها درمنطقه . ( ادامه دارد )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر