ziaie1

ziaie1

۱۳۹۸ مرداد ۶, یکشنبه

نبرد پا برهنه ها
قسمت ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
شفیق که برای اولین باردرجلسۀ باشتراک جمعی دیگرازجوانان شرکت جسته بود بپا ایستاده واجازه خواست، پس ازحمد و ثنای پروردگار وعرض ادب به اعضای جلسه پرسید؟ طوری که دیده می شود، این حرکتی که بوجود آمده است از یک نظم وانسجام خاصی برخورداراست، آیا اگرسوالاتی درذهن انسان ایجاد گردد و یا درمواردی، نقاط ابهامی به نظر رسد ویا درمورد عملکرد های سایردست اندرکاران مسائلی قابل موشگافی باشد، ممکن خواهد بود دراین زمینه ها توضیحاتی داده شود و یا این که در این راه و دراین مسیرهمه چیزحساب شده ودقیق بوده وضرورتی به انگشت گذاشتن بالای مسائل پیش نخواهد آمد ونهایتاً نباید دراین گونه موارد به جستجو وکنجکاوی پرداخت؟
فرد مؤظف گفت: آیا منظورشما انتقاداتی است که شاید درمسیرحرکت صورت بگیرد؟ من به همۀ شما اعلام می دارم که این حرکت ما آمادگی دارد تا ازهرانتقاد سالم و نظرخیرخواهانۀ که به جهت اصلاح حرکت صورت بگیرد با کمال میل وبا پیشانی باز استقبال نموده ودرصورت مساعد بودن، درعملی شدن آن اقدام مقتضی انجام خواهد یافت. این یک وجیبه وفریضۀ الهی است که اسلام تحت عنوان امربه معروف ونهی از منکرهمه مسلمانها را بدان مکلف ساخته است، هرگاه اشتباهی صورت می گیرد و یا کسی ناخود اگاه به امرنامناسبی مبادرت می ورزد و یا کسی ندانسته چیزی می گوید ویا انجام میدهد که با اصل واصول پذیرفته شدۀ ما و یا باعقل سالم جوردرنمی آید باید بلافاصله به شیوۀ خیلی حکیمانه به حل آن پرداخت، مانند داکتری که به تداوی مریضی می پردازد.
امروزبه همین صورت گذشت وتنها کاردیگری که صورت گرفت این بود که افراد موجود درقلعه با یکدیگرآشنائی بیشتری پیدا کرده وهریکی دیگری را حامی و پشتیبان و همسنگرمطمئنِ برای خود یافتند.
شفیق که متعلق به یک خانوادۀ متدین بود، شب هنگام، بعد ازخواب رفتن همسنگران ازخواب پریده و پس ازوضو وطهارت به ادای نمازنیم شب پرداخت. شفیق درتمام این لحظات خلوت کوشید تا راز و نیاز خود را باخداوند، ازنظرها پنهان کرده تا کسی ازاسرار وی اگاه نگردد، اوبا چشمان اشک آلود وگریبانی بازبه حضور پروردگارخود قرارگرفته وچنان فضای غم انگیزی را درجوَّ کاملاً سکوت وآرام قلعه حاکم ساخت که گوئی مستقیماً با خدای خود رازو نیازمی کند. او با خدای خود چنین راز و نیاز می کرد:
پروردگارا! ما درراه تو برآمده وقیام کرده ایم، راهی که انبیاء تورفته اند، راهی که با دشواری های زیاد همراه است. راهی که درآن دشمنان دین توکمین گرفته و با قصاوت و بیرحمی به تصفیۀ بندگان مظلومت ادامه می دهند.
پروردگارا! ما به خاطرهوا وهوس این راه را انتخاب ننموده ایم بلکه با پُشت سر گذاشتن خانواده وفامیل، مادر، برادران و خواهران خود رنج عظیمی را متحمل شده و این راه را برگزیده ایم، ما هرلحظه خود را آمادۀ قربانی کرده ایم ودراین راه همه رنج ها و مصائب را ازدل وجان پذیرفته ایم.
پروردگارا! عجب است که با وجود همۀ این مخاطرات، رنج ها و ناگواریها، درسیمای هریکی از برادران مشعلی ازایمان و دردل هریکی جرقۀ از امید و در اندیشه و دماغ هریکی برچیدن بساط ظلم وستم و شرارت بملاحظه میرسد.
پروردگارا! ما اگر توان، قدرت و ابزار لازم را دراین معرکۀ حق و باطل در اختیارنداریم ولی قلب ما به نصرت و کمک و یاری تو روشن است.
پروردگارا! تو وعده داده ای که اگر بندگان من، در راه من و برای رضای من جهاد کنند، آنها را نصرت می دهم، وما هرلحظه انتظارنصرت تورا داریم.
پروردگارا! ما هیچ آرزو وآرمان دیگری، غیراز رضای تو ونصرت دین تو واعلای کلمۀ تو نداریم.
امشب به همین صورت پایان یافت وفردا صبح همه برای نماز صبح بپاخواسته و شتابان به طهارت و وضومشغول شدند وپس ازطهارت دریک صف منظم، نمازجماعت بی سابقۀ را همراه با قنوت نازله ادا کردند که درزندگی هیچ گاهی چنین فرصتی برای هیچ یکی ازایشان فراهم نگردیده بود. قنوت نازله دعای است که حضرت رسول اکرم ( ص ) بخاطر نجات ازتوطئه ها ودسایس دشمنان وازبین بردن وامحای قوت وقدرت دشمنان می خواندند.
پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) صحابۀ کرام نیزبدان اهتمام ورزیده اند. روی همین اصل هرزمانی که امت مسلمه را حالات اضطراری، خوف و ترس ازحملۀ دشمنان فراگیرد و توطئه ها و دسایس دشمنان عرصه را برمسلمین تنگ سازد و قوت کفارافزایش یافته ودرصدد هلاکت ونابودی مسلمانان باشند، درهمۀ این حالات نگران کننده، بخاطر نجات ازشرحیله ها ودسایس وظلم واجحاف ودرهم شکستن قدرت دشمنان اسلام ومسلمین، خواندن قنوت نازله مسنون است، این نمازبا یک عالم عجزوانکسارخوانده شد ودرختم آن، همه با عذرو زاری وگریه به درگاه ایزد متعال، خواهان نصرت و یاری پروردگارشدند.
درهنگام صرف صبحانه یکی ازهمراهان به دیگری گفت که دیشب دراین جمع، برادرما شفیق، بیشترین استفادۀ معنوی را برده است زیرا یک قسمتی ازشب را صرف رازو نیازبا پروردگارکرده است.
و اما پس از صرف صبحانه وچای، افراد بصورت جداگانه وتنهائی به اطاقی رهنمائی می شدند که درآن اتاق درمورد وظائف و مسئولیت های که هر کدام در آینده بدوش خواهند گرفت با هر یک جداگانه صحبت بعمل می آمد. دراین اطاق سه نفر به حرف های هریک ازافراد گوش داده وهریکی ازآنها وظیفۀ خاص خود را دنبال می کردند، یکی مسئول بخش سیاسی و دیگری مسئول بخش فرهنگی و دیگری مسئول بخش جهادی بودند. آنها می دیدند که آیا فرد مذکوردرچه بخشی مؤثرتروازتوانائی وکارآئی بیشتری برخورداراست؟
شفیق که ازاستعداد وتوانائی خوبی برخورداربود، علاوه بر استعداد خدا دادی اش در سیاست وفرهنگ، خلوص نیت، پاکی وصفائی، جرئت وشهامت، بزودی دربین هم قطاران زبانزدعام وخاص گردید وبناءً درصحبت با مؤظفین مذکوراعلام داشت که وی قدرت آنرا خواهد داشت تا درهمه بخش ها، سهم مؤثروفعال گرفته وخدماتی را که ازدستش ساخته باشد، ازاین حرکت خدائی دریغ نکند. او گفت ما که خود را برای قربانی آماده کرده ایم، باید با تمام توان وقدرت وارد میدان گردیده وبه دشمنان دین و وطن اعلام بداریم که به آسانی نخواهیم گذاشت تا کشورما بدست ناپاک شما ایادی بیگانه سقوط کرده وبه ویرانۀ بدل گردد. آنها درختم جلسه برای شفیق گفتند که آنها بزودی درمورد وظائف آینده اش تصمیم گرفته وبرایش ابلاغ خواهند کرد. ( ادامه دارد )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر