نامۀ سرگشاده به:
برادران.....
قسمت ششم
« فقط مؤمنان برادران
همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و ازخدا ترس و پروا داشته
باشید، تا به شما رحم شود.»
پراکندگی وتشتت بزرگترین چالشی است که به آن
روبروهستیم. تنها، تنها وگروه، گروه درحالی که ما دراول گروه واحدی بودیم والآن تک
تک ودوتا، دوتا ودرنهایت به ده ها واحد بی جان وبی رمقی درآمده ایم که هرکسی ما را
به راهی می کشاند وازما آنچه بخواهد حصول می کند) ویکی ازصدها وجائب هرانسان مؤمن
ومتعهد آنست که درجهت رفع این معضله مهلک تلاش کند زیرا این اساس وپایه هرحرکتی
است که اگربه آن توجه گردیده وثمردهد، سایرچالش ها را می توان مهارکرد.
برای نایل شدن به این هدف وآرمان بزرگ، آرمانی
که دربین جوامع وکشورها وقدرت های پیشرفته وبزرگ درحال تحقق است، وبیشترآن درجهت
سلطه (سیاسی، اقتصادی، نظامی) برمقدرات مردم مظلوم وبینوا. به تنهائی می توان کاری
انجام داد اما کارها واهداف وآرمانهای بزرگ درسایۀ تفاهم وهمدلی ووحدت واتحاد است
که شکل می گیرد وبرای رسیدن به این هدف با حفظ همه آن پیوند ها وروابط وضوابط حاکم
برتشکلات، ازصفرباید آغازکرد.
اسلام به
معنی تسلیم دربرابراوامرونواهی پروردگاراست که اگرانسان، با احساس مسئولیت، به
رعایت این امربپردازد یعنی دربرابراوامرونواهی پروردگارسرخویش خم نموده وبه دستورات خدا و پیامبرش لبیک گفته وآنها را بطورمنظم درزندگی
خود عملی سازد به همان پیمانه قدم به قدم جلومی رود، وموانع ومشکلات را یکی پی
دیگری ازسرراه خود به می دارد و این خلاصه نمی گردد به زندگی فردی، بلکه درزندگی
اجتماعی نیزاثرات آن گسترده وفراگیراست وانسان برخیلی ازمعضلات جامعۀ انسانی هم می
تواند فائق آید.
همین که گفتیم ایمان آوردیم، آیا به مقصد رسیده
ایم؟ نه بلکه آغازحرکتی است که خداوند
میفرماید: انا عرضنا الامانة ....
« ما امانت (اختیارواراده) را برآسمانها و زمین و
کوهها (و همهی جهان خلقت) عرضه داشتیم (و انجام وظیفهی اختیاری همراه با
مسؤولیّت، و انجام وظیفهی اجباری بدون مسؤولیّت را بدیشان پیشنهاد کردیم. جملگی
آنها اجبار را بر اختیار برتری دادند) و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن
ترسیدند، و حال این که انسان (این اعجوبهی جهان) زیر بار آن رفت (و دارای موقعیّت
بسیار ممتازی شد. امّا برخی از) آنان (پی به ارزش وجودی خود نمیبرند و قدر این
مقام رفیع را نمیدانند و) واقعاً ستمگر و نادانند.» سورۀ احزاب: 72
پس
ازایمان بخدا ( ج) وآنچه ازمقتضیات آن است انسان مسئول ومکلف است تا قدم های عملی
برای تحقق آن اصول وارزش ها را بردارد یعنی ایمان با عمل تحقق پیدا می کند، بدین
مفهوم که عمل بیانگرایمان انسان است وازروی عملکرد، می توان ضعف وقدرت ایمان انسان
را سنجید و دانست که انسان تا چه حد ومرزی به عهد وپیمانی که با خدا بسته است
پایبنداست. اولین وعمده ترین شرط ایمان یقین است. با یقین است که انسان با همه
توان وقدرتی که دارد بحرکت درآمده ودرادای واجبات نقش اساسی خود را ایفا می کند.
انسان
باید بداند که چه چیزهایی ازمقتضیات ایمان است، وبازآن مقتضیات را درجه بندی کرده
وسپس ازاولویت ها آغازکند وباید توجه کند که خیلی ارزشهایی والایی است که درزندگی انسان
وپس ازایمان بخدا، رعایت آن برانسان مؤمن لازم وواجب است مانند، برادری واخوت، وحدت واتحاد صفوف.... ویا هم پرهیزازپراکندگی واختلاف
که منافی ایمان واصول وارزشهای والای آن است یعنی این که انسان باید توجه کند که
با وجود رعایت اصول ایمان، اگرکسی تحت تأثیرضد ارزشهای ایمانی قراربگیرد باوجود
آنکه شروط ایمان را رعایت کرده باشد بازهم
اگرنسبت به ضد ارزشهای مانند سؤظن وگمان ویا حسد وکینه... که اکثراً سبب تشتت
وپراکندگی واختلاف گردیده ویا می گردد وریشه درهوی وهوس ومتابعت ازنفس دارد، ویا
حرکاتی که به خود بزرگ بینی ومقدس مآبی، خودکامگی ویکه تازی ...می انجامد، اگر دراین
اموربی تفاوت باشد ودراین گرداب سقوط نماید، بزودی دروضعیتی قرارمی گیرد که ایمانش
را به جالش می کشاند. بطورمثال: کسی همه اصول ایمان را رعایت کرده ودرمقام ومنزلتی
قرارمی گیرد واما اوضاع به گونۀ درمی آید که باید تغیرموقعیت دهد یعنی مصلحت ایجاب
می کند که ازمقامش به زیرآمده ومقام خود را به کس دیگری که شایسته ترویا به ثواب
ومصلحت نزدیکتراست واگذارکند، وازهمین قبیل اموری که می تواند خیلی معضلاتی را حل
وفصل نماید که ما امروزازحل آن عاجزیم، زیرا نفس وی اورا ازاین عمل خیربازمی دارد
واین عمل وی باعث اختلاف ونفاق گردیده واحتمال آن است که خون های زیادی هم به نا
حق ریخته شود.
ما
درزمان تعویض خالد بن ولید می بینیم که چگونه یک سپه سالارموفق وورزیده وپیشتازتن
به دستورومصلحت می دهد. ویا بهمین گونه، انسانی که همه اصول وارزشهای ایمانی را
رعایت نموده ومورد اعتماد عموم واقع گردیده است ولی درموقعیتی قرارمی گیرد که
اگرازغدروحیله وفریب کارنگیرد، همه چیزش را ازدست می دهد. این حالتی است که یا
باید برای قربانی حاضرگردد و یا ایمان وعهد وپیمانش با خدا را با حیله وتذویرزیرپا
کند. اینگونه مواردی است که اگربه آن توجهی لازم صورت نگیرد باعث جدائی وافتراق
گردیده ویک جمع را به چالش روبرومی سازد.
ایمانی
که با عمل همراه نباشد معنی ومفهومی پیدا نمی کند. موفقیت هایی را که مسلمین
صدراسلام نصیب گردیدند به این ملحوظ بود که هرآنچه ازدستورات خدا وپیامبرش را که
به آنها می رسید به آن ایمان آورده وبدون درنگ وملاحظه به آن عمل می نمودند.
درکتاب
مبادی اسلام ازمولانا مودودی آمده است: « ایمان به خدا(ج) قدرانسان را بالا می برد
وبلند همتی وقناعت واستغناء می آموزد وقلب مؤمن را ازچرک طمع وحرص وحسد ولئیمی
وسایرصفات زشت وعواطف پلید پاک می کند وهیچگاه به دلش خطور نخواهد کرد که برای بدست آوردن موفقیت
وپیروزی بوسایل نا مشروع دست زند. مرد با ایمان معتقد است که عزت وقوت وشهرت وسلطه
ونفوذ وغلبه جز بدست خدای یگانه نیست و بهرکس به اقتضای حکمش هرچه بخواهد می دهد
وانسان وظیفۀ ندارد جزاین که بقدرتوانائی بکوشد و کامیابی و ناکامی هردو
دراختیاراوست، لیکن ملحدان ومشرکان و
کافران، کامیابی یا نا کامی خود شان را درمساعدت یا مخالفت قوای دنیوی می دانند،
این چنین کسانی بندۀ طمع وحرصند، وبرای کامیابی خود شان ازارتشاء وتملق و توطئه و
بهم اندازی وامثال این وسایل پست خود داری نمی کنند و برکامیابی وموفقیت دیگران
حسد می برند و برای ازبین بردن مخالفین یا محسودینشان با کمال بی شرمی به هرحیلۀ
مشروع و نامشروع دست میزنند.» ادامه دارد
آدرس وبلاگ:
:ziaiebeha.blogspo
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر