شانزده فبروری مطابق 27 دلو
بنام خداوند بزرگ ، بخشنده و مهربان
روز
بیست و ششم دلو روز خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان .
این یک
روز مهم و تاریخی و یک روز سرنوشت سازی است برای ما و همۀ ملت افغان که کشور ما یک بار دیگر ازچنگ یک اهریمن زمان رهائی پیدا
کرد . اهریمنی که به هر جا پا نهاده بود بر نگشته بود و آنهم به قیمت جان یکنیم
ملیون شهید و بیش از یک ملیون معلول و بیش ازهفت ملیون مهاجری که تا هنوزهم ، بیشتر
شان درخارج از کشور و درسراسر دنیا پراگنده اند و به درد و رنج و الم آن ایام می
سوزند و می سازند و هنوزهم خون از زخم هایی خونین آن ایام جاری است .
این
روزی بود که باید نه تنها در افغانستان بلکه درسراسر دنیا هرجائی که دم از
دیموکراسی و حقوق بشر و دم ازمبارزه با دیکتاتوری وتجاوز میزنند بخصوص هر جا که
مهاجر و مجاهد وافغان آزادۀ بود از آن
تجلیل بعمل می آمد و بیاد شهدا و قربانیان
آن تجاوز محافل و کنفرانس هایی برگذار می گردید و ازایثار و فداکاری و جانبازی آن
عزیزانی که جان های شرین خود را در راه خدا و در راه استقلال و آزادی کشورقربان
نموده بودند تقدیر بعمل می آمد .
اما
همانگونه که دریک جنگ سرنوشت ساز و تاریخی که یک ابرقدرت زمان دربرابر یک ملت پا
برهنه از پا درمی آید ، مشخص است که به نیروهائی طرف مقابل هم حال و جانی باقی نمی
ماند تا از از این گونه فرصت ها استفاده نمایند.
در این
روز، اگرشوروی ها رفتند اما این پایان ماجرا نبود ، زیرا این رفتن زنجیره ای تانک
ها نشان می داد که این روده به شکمبۀ بند است که خیلی بودار تراز آن مجموعۀ در حال
خروج است ، آنها درحالی رفتند وفرار کردند و خود را ازیک مخمصه رهانیدند که درعقب خود
نمایندگان و مزدورانی را با بودجه و امکانات بیشمار و با معاش و حقوق بیش از پیش و
با سلاح ومهمات و افراد آموزش دیدۀ کافی و همراه با مشاورین وجواسیس آبدیده
و کار آگاه ، زیر پوشش یک مکتب و یک قدرت یکه تاز با دستگاه های مخوفی ( کا ، جی ،
بی ) بجا گذاشتند و یا اگر جنرال ها و سربازان شان با تعدادی تانک و هوا پیما رفتند
، شاگردان و تعلیم دیده گان و فرزندان دلبند شان ( خلقی ها و پرچمی ها ) با حمایت
بیشتر ازپیش ( مالی و نظامی و آموزشی ) بر سرجائی خود باقی ماندند . و برهمین مبنا
با قوت و قدرت بیش از پیش به را ه خود ادامه دادند ولی چون باداران پر قدرت شان
تاب مقاومت را نیاورده بودند مشخص بود که این مزدوران شان هم غیر ممکن است که در
برابر این رستاخیر عظیم مردمی قادر به مقاومت و ایستادگی بیشتر باشند.
وهمین
که بقایای شوروی هم برچیده شد ، حالا امتحان بزرگ و ابتلای عظیم دیگرخداوندی آغاز
گردید . این تغیرات و تحولات درحالی اتفاق افتاد که هیچ آمادگی برای آن نبود .
درد
آورترین چیزدرهمین لحظات ، پراگندگی بود که در داخل صفوف جهاد و مجاهدین دیده می
شد . چیزی که دشمن را شاد و مطمئن از آینده ساخته بود .
جمعی
دراین روز به نوایی رسیدند ، و به آن مشغول گردیدند .
وجمع
دیگری غرق درغرور وخود خواهی ، درتلاش آن بودند تا از دیگران گوی سبقت را ربوده و
همه چیز را درقبضۀ خود در آورند.
و از
روز اول محسوس بود که هدف و آرمان جهاد زیر پا می گردد ، دشمن را بحالش رها کرده
که آسوده حال بفکر سازماندهی مجدد و انتقام گیری بپردازد ولی خود ......
روزی که باید همه دست در
دست هم داده و برای یک افغانستانی آزاد و مستقل و برای یک آیندۀ پاک و شفاف و روشن
واسلامی و برای ادای مسئولیت ها و وجائب خود سرازنو عهد و پیمان می بستند اما
متأسفانه دراین لحظات راه اختلاف و تفرقه ودر اصل بیراهه را انتخاب نمودند ، که
نتیجتاً چنین شد که نباید
می شد .
و اما سازمان
ملل و دنیای آزاد و مستقل و کشورهای بیشماری که بیشترین سود را از اولین لحظات
خروج نیروهای روسی از افغانستان بردند و توانستند که سرزمین ها و اراضی و کشور های
زیادی را ازچنگ یک ابر قدرت متجاوز و بی
رحم آزاد سازند و به آرزوی دیرین خود برسند .
اینها
باید جشن اصلی را می گرفتند ، زیرا بدون جنگ و دعوا و درگیری و بدون تلفات وخسارات
مادی و معنوی و بدون رنج وعذاب جسمی و روحی به چیزی رسیده بودند که تصور آنرا هم
نمی کردند .
سازمان های حقوق بشری و بقیه سازمانها و نهاد
های که منادی حق وعدالت ، و مدافع آزادی و استقلال ، واز سردمداران مدنیت و
مدرنیزه و تمدن و کسانی که مدعی مخالفت با دیکتاتوری و ظلم و تجاوز اند باید این
ها این روز را نه با خاموشی و بی تفاوتی بلکه با جشن ها و محافل باشکوه و سازو
سروده ها تجلیل می نمودند ، و نشان می دادند که دراین دنیا و دراین دوران و در این
عصر جدید ( دوران مدرنیته و ترقی و پیشرفت بشر ) جائی برای تجاوز و طغیان و قلدری
و قلدورمآبی باقی نمانده است.
و کسانی که به خواهند به این راه و روش ها ملت
ها و جوامع و کشورهایی را زیر سلطۀ خود در آورند عاقبت بهتری از این نخواهند داشت ،
تا این درسی می گردید به بقیۀ دیکتاتور ها و ستمگران و متجاوزین .
کشورهایی که هیچ گاهی خواب راحت نداشتند (
بشمول امریکا ، جاپان و حتی چین ) اینها باید جشن های با شکوهی برپا می کردند و ازاین
روز تجلیل به عمل می آوردند.
و کشور هایی که یکبار دیگر به زور و بازوی مجاهد
افغان به استقلال و آزادی رسیده بودند .
وملت هایی که از زیر اسارت همیشگی هیولای زمان
رهائی یافته و با زندگی دوباره نفسی به راحت کشیده بودند .
در همین
روز ، اروپای امروزی که بیشترین نفع را از فروپاشی شوروی برده بودند باید ،
اینگونه به جریانات افغانستان و بخصوص به نسلی که این اروپا را زاده بود نسلی که
سبب شد کشورهای مردۀ زیادی زنده شوند و ملت های اسیر و بردۀ بیشماری آزادی و استقلال
دوبارۀ خود را باز یابند ، باید این گونه عمل نمی کرد و نسبت به این نسل ( مجاهد )
و این قوم ( افغان ) و این مرزو بوم قلب آسیا با این بی رحمی و بی تفاوتی روبرو
نمی گردید و از این روز به عنوان یک روز مهم و تاریخی در تاریخ معاصر تجلیل به عمل
می آورد و به پاس هزاران شهید افغان سهم سازنده و فعالی در عمران و آبادی و
بازسازی افغانستان به عهده می گرفت تا دنیا می دید که از ایثار و فداکاری و قربانی
در راه اسقلال و آزادی تجلیل بعمل می آید و با ظلم و ستم و تجاوز به شدت برخورد می
گردد .
و
درهمین روز ، روسیه هم که همسایۀ در به دیوار افغانستان است باید از قافلۀ مدنیت
عقب نمی نشست و آنهائی را که بدون توجه به عواقب چنین اقدام خطرناکی ، به
افغانستان لشکرکشی کرده و روسیه را به بحران بی سابقۀ روبروکرده و باتلفات سنگین
نیروهای روسیه ضربۀ بزرگی به پیکر روسیه وارد کرده بودند محکوم نموده و اما ازملت
ومردم و کشورافغانستان هم بخاطر تلفات و ویرانی ها معذرت خواسته و درجهت جبران
خسارات اقدامات پیشگیرانۀ را انجام می داد .
همین
روز ( 26 دلو مطابق 15 فبروری ) باعث آن شد که تغیرات و تحولاتی در نقشۀ جهانی بوجود
آید ، و نقشۀ جهان برای اولین بار ، در دوران
معاصر عوض گردید ، بصورتی که نیمی از اروپا ( بصورت کامل ) و آسیا ( نیمه
آزاد ) از زیر اسارت یک ابرقدرت خونخوار رهائی یافت ، باید سازمان ملل ، این کشور
ها و اراضی استقلال یافته را با رنگ خاصی مزین و مشخص نموده و از آن به عنوان یک
تحول عظیم در تاریخ معاصر تجلیل بعمل می آورد .
درهمین
روز باید ازجانب سازمان ملل و اگر شورای امنیتی می بود ، باید به کسانی که
درفروپاشی ابرقدرت شوروی نقش کلیدی ایفا کردند ، چه مرده و یا زنده ، باید القاب
افتخاری مانند مارشال و فیلد مارشال داده می شد و اما متأسفانه امروز و در این
دنیای بنام مدرن و متمدن این القاب به کسانی داده می شود ( مانند السیسی ....) که
در جنایت و خیانت به کشور و مردم خود و در فساد و تباهی جامعه بشری و درنهایت به
ویرانی جهان معاصرنقش کلیدی و تعیین کنندۀ ایفا می کنند و جائی بس شگفت و تعجب است
که ازاین خائنین و جانیان هم به عنوان قهرمان استقبال بعمل می آورند .
باید
مجوعاً همۀ اینها در این روز ازقهرمانان افغان و ازشهدا و خانواده های آنان در
افغانستان تقدیر به عمل می آوردند و به افتخار این ابر مرد ها ، مناره ها و ستون
هایی یاد گاری برپا نموده و یا د همیشگی آنها را زنده می نمودند .
و اما
با همۀ این دستآورد های عظیم ( فروپاشی شوروی وحکومت های دست نشاندۀ وی درظرف یک
دهه ) ، نه تنها ما قادر نگریدیم تا این پیروزی های عظیم را جشن گرفته و به یاد آن
قهرمانانی که جان های شیرین خویش را به طبق اخلاص گذاشته و مردانه جنگیدند و شهید
شدند و افغانستان را از یک مهلکه نجات دادند ، بروجائب و مسئولیت های عظیمی که پس
از آن بردوش ما قرار گرفته بود تأکید
نموده و با عهد و پیمان و میثاق مجدد با پروردگار، به راه آنها که رسیدن به یک
افغانستان آزاد و آباد و اسلامی بود ادامه دهیم .
بهاءالدین
ضیائی
آدرس ایمیل :zbcd09@yahoo.com
آدرس وبلاگ :ziaiebeha.blogspot.nl
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر