آیا می توان بحران موجود کشور را مهاروبراوضاع مسلط شد؟
ضیاء
دریچۀ بسوی نور
ziaie1
۱۴۰۴ مرداد ۲۵, شنبه
۱۴۰۴ تیر ۳۱, سهشنبه
شهادت مهسای مظلوم
۱۴۰۴ تیر ۲۶, پنجشنبه
روزهای سرنوشت ساز
این درست است که ما برسریک دوراهی سرنوشت سازی قرارگرفته ایم که یا باید
ذلت، زبونی، وشکست را قبول کرده وبگوئیم: بس است جنگ ودرگیری وبس است جهاد، مبارزه
ومقاومتی که ازچهل سال قبل برای استقلال وآزادی کشورآغازکرده بودیم؛ احساس خستگی ودرماندگی
می کنیم وبناءً قادربه ادامۀ بیشتر آن نیستیم وازاین لحظه تن به تقدیرمی سپاریم ومنتظرمی
مانیم تا سرنوشت ما را دشمنان قسم خوردۀ ما روشن سازند.
ویا این که برای زنده
ماندن وبقای هویت اسلامی وملی وبرای تکمیل آن طرح ها وپیاده کردن آن اهداف وآرمان های
اولیۀ خود وجلوگیری ازسقوط مجدد کشوربدامن دشمنان قسم خوردۀ میهن بازهم آمادۀ ایثاروفداکاری
( قربانی ) هستیم.
اما این را باید به پذیریم که آن چه امروزبه آن مواجه هستیم، ازحمله وهجوم،
خشم وخشونت، تا درگیری های خونین و ویرانگر؛ همه وهمۀ زادۀ وضعیت گذشته وموجود ماست
( حیف ومیل های کلان بیت المال ودارایی های عامه ) استخراج غیرقانونی معادن ومنابع
طبیعی، غارت گمرکات ومالیات بردرآمدها، سوء استفاده های بزرگ ازقراردادهای آقتصادی، نظامی و... داخلی وخارجی، جابجای های کلان برمبنای تعصبات وعلایق
خانوادگی، نژادی، گروهی ومذهبی، افراط وتفریط حاکم درهمه لایه های اجتماعی، سیاسی،
اقتصادی، بی بند وباری وفساد تمام عیاروفراگیر،
فقروفاقۀ اکثریت خاموش وسرمایه اندوزی ها ودزدی های سازمان یافتۀ اقلیت خائن، بیماری
ها وامراض مهلکی که همۀ ملت را ازپا درآورده است، تولید واعتیاد به مواد مخدر، بیکاری
وفرارازکشور، دامن زدن به تعصبات قومی ونژادی، وتوزیع پول وسلاح ازجانب دشمنان وطن
به پیمانۀ گسترده دربین جناح ها، اقوام، وگروه های فروخته شده؛ همه وهمۀ مسایلی است
که دست بدست هم داده تا کشوربه این حالت فاجعه باردرآید.
اگرفرض کنیم که یک باردیگربرمعضلات کشورغلبه کرده، دشمن را شکست داده
وبه یاری خدا باردیگربرکشورخود حاکم گردیم؛ ایا می توانیم به همین حالت فعلی به حیات
خود ادامه دهیم؟
کشورهای زیادی را سراغ داریم که ملت ها وجوامع، سال های متمادی برای استقلال
وآزادی کشورشان مبارزه کرده وبرخی ازرهبران شان تا چهل سال را درزندان ها سپری کردند؛
اما دست ازتلاش، مبارزه ومقاومت نکشیده ودرنهایت به هدفی که داشتند، نایل گردیده وشیرازۀ
یک نظام مستحکم سیاسی را بنا نهادند ( نلسن ماندلا - افریقای جنوبی و...).
ما درطی یک دهه با اتحاد ووحدت نسبی صفوف جهاد ومقاومت، اگرچه قریب به
دوملیون شهید، یکنیم ملیون معلول وهفت ملیون آواره دادبم، اما کارهایی مهمی را ازپیش برده ونه تنها به خیلی
ازاهداف، آرمان ها وخواسته های مهم وحیاتی خود وجامعۀ جهانی رسیدیم، بلکه یک ابرقدرت
جهانی را که به خاک ومیهن ما تجاوزکرده بود، درس عبرت داده ویک بلوک نظامی وسیاسی را
متلاشی ساختیم، نیمی از کشورهای جهان را ازتحت سیطره اش درآوردیم، بلکه علاوتاً ازقهرمانان
منطقه والگوی بیشترمبارزین راه اسقلال وآزادی درجهان گردیدیم؛ اما با تأسف درزمانی
که جهاد ما باید به ثمرمی نشست، وما با تمام توان بنیاد واساس یک نطام سیاسی، نظامی،
اقتصادی، اجتماعی و... نمونه والگو را می گذاشتیم، نه تنها به این امرمهم وحیاتی وبه
این وجببۀ الهی وبه این مأموریت تاریخی خود، علاقه وتوجهی مبذول نداشتیم؛ بلکه به همه
آن موازینی هم که ما را دراین موارد کمک می کرد،
پُشت پا زده، مسیری را برگزیدیم که همۀ ایثاروفداکاری ها، قربانی ها وشهید دادن
ها وهمۀ دست دستآورد های عظیم خود را دریک
چشم بهم زدن به باد فنا دادیم؛ روی دشمنان قسم خوردۀ خود را سفید کرده وآن ها را برائت
دادیم؛ زیرا همه دستآورد های دو دهه جهاد ومقاومت را فدای اغراض، امراض وامیالی نمودیم
که با اهداف وآرمان های عقیدتی واعلام شدۀ
ما درتضاد وتقابل بود، با خود محوری
ویکه تازی، خود بزرگ بینی وبرتری طلبی، سدشکنی
وپُشت پا زدن به اصل واصول الهی وانسانی چون: اتحاد و وحدت صفوف، برادری واخوت اسلامی،
رعایت حقوق یکدیگر، عدالت وانصاف، وفا به عهد وپیمان، انعطاف و دوراندیشی و...همۀ کاسه
وکوزه را شکستیم وزمینه را برای مداخلۀ مجدد دشمنان دین ووطن فراهم ساختیم.
دراولین روزهای پیروزی بردشمن قسم خوردۀ خود، با همان بیماری های مزمنی
که دامن گیرما بود، چون: تعصب وتنفر، عقده وکینه، بخل وبغض، گردنکشی وتجاوز، خود برتربینی وتحقیردیگران...به
جان هم افتادیم، جنگ خانمانسوزی را براه انداختیم که تا امروزبه آتش آن می سوزیم، هیچ
گاهی به فکرملت، دولت ونظامی اسلامی؛ که به مردم خود نوید می دادیم نفتادیم، هریک ما
فقط به فکرخود بودیم تا همۀ چیزرا به قبضۀ خود، قوم خود، وگروه خود درآوریم.
دراین دورانی که جهان بشریت به اوج، پیشرفت وترقی، تخنیک وتکنولوِژی و
رفاه وآسایش انسانی رسیده وقادرگردیده است تا با تفکروتعقل، حلم وبردباری، انعطاف ودوراندیشی،
تفاهم وهمدلی، شوری ومشوره، تسامح وتساند، و با استفاده ازتجارب تلخ وشرین تاریخ خونبارخود
( جنگ های اول ودوم جهانی ) بربیشتر معضلات انسانی فایق آید، وهمه آن اختلافات وکشمکش
های بیهوده وجنگ های خانمانسوزرا مهارکند واساس وبنیاد یک نظام مردمی قوی و قدرتمند
را که برمبنای رأی وآرای اکثریت مردم شکل گرفته است، بریزد ونه تنها افکارواندیشه های
مختلف، اقوام ونژاد های گوناگون ومتنوع را دوریک محورمتحد ومنسجم سازد؛ بلکه جوامع وکشورهای بیشماری را حول یک فکرواندیشه،
چه برمحور یک فکرواندیشۀ سیاسی، نظامی، اقتصادی وچه هم برمحوریک فکرواندیشۀ انسانی
گرد آورد وازملت های پراکنده، متشت، متضاد ومخالف یکدیگر، قدرت های بزرگ منطقه ای وجهانی
را ایجاد کند.
اما؛ با تأسف ما .....هنوزهم به همان افکارواندیشه های قرون وسطائی، خواب
سلاطین وپادشاهان جلاد، سرداران وامیران زورگو،
فرمانروایان وحاکمانی را می بینیم که برای رسیدن به قدرت وحفظ مقام وجایگاه وبقای نظام
ظالمانۀ شان ازهیچ جرم وجنایتی ابا نورزیده نه تنها به مخالفین، حتی به خانواده ها
وفرزندان خود هم رحم نکرده وازتصفیه، زندان وکشتن شان ابا نورزیده اند. این بیماری
است که نه تنها به گروه های ما خلاصه نمی گردد بلکه ازآن بیماری های است که قرن ها
برسرزمین های ما فاجعه آفرینی کرده است.
مشکل موجود ما، جامعه وکشورما با دفع این فتنه ( دهشت و وحشت، حمله وهجوم،
خرابی و ویرانی کشوربدست سازمان های مخوف آی – اِس – آی و... ) وبا شکست ونابودی این
اراذل واوباش وبا غلبه برتوطئه های داخلی وخارجی حل وفصل نمی گردد، زیرا ما بازهم به
همان راهی روانیم که اززمان رسیدن به کابل وپس ازآن تا به امروزبه آن سو روان بودیم؛
ازهدف وآرمان جزحرف وشعارهای میان تهی خبری نیست. ازهیچ طرح وبرنامۀ که بتواند ما را
ازاین بن بست برهاند نشان وعلایمی به چشم نمی خورد، همان کرزی- غنی - عبدالله اند که
ما و مردم ما را برمحور اهداف واغراض ... خود می چرخانند، مال ودارایی های ملت ودولت
را همانند مال یتیم بین خود تقسیم کرده، با معامله وزد وبند، ملت ودولت را ازپا درآورده
وزمینه را برای حمله وهجوم فراهم کرده اند؛ دشمنان دین ووطن را کنارگذاشته، از شخصیت
های معروف ومشهوری چون مرحوم نیازی، تا مفلح ومسلمیارو... را درقتل های زنجیره ای ازسرراه
خود برداشته وآب به آسیاب دشمن ریختند؛ نه
ازقوای مقننه وقائونگذاری که به مسایل حیاتی جامعه ودرد ورنج ملت پاسخگوباشد ونه ازقوای
قضائیه ودادگاه های رسیدگی به معضلات جامعه ومردم ونه ازقوای اجرائیه، مسئول وضعیت
موجود خبری هست، نه از ایمان وعمل صالح، نه ازعدالت وانصاف، نه ازصداقت وراستی، نه
ازدرایت وتدبیر.
به چنان بیماری های مزمنی گرفتاریم که اگربازهم خداوند ( ج ) مردم ما
را مدد نموده وما را ازاین مهلکه نجات داده وبردشمنان دین ووطن غالب سازد خود زمینه
سازسقوط مجدد این سرزمین بدست دشمنان دین و وطن خواهیم بود.
همۀ ما مقصروضع موجود کشوریم؛ چه آن هایی که کابل را برای اهداف ...،
به میدان نبرد وجنگ ویرانگروخونین تبدیل کردیم، با دشمنان دین و وطن برای تباهی خود
و ویرانی کشورکنار آمدیم، اما وساطت هیچ جمع وگروهی را برای صلح وسازش وانعطاف نپذیرفتیم؛ وچه هم آن دوگروهی که با اهداف پلید خود، به تضاد
های قومی ونژادی دامن زدند وهرروزفاجعه آفرینی کردند.
۱۴۰۴ تیر ۲۴, سهشنبه
افراط وتفریط، درکشورما، خصوصاً دررابطه با زن ها همیشه فاجعه آفرین بوده است. ضرب المثلی است که گویند: « نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی».
۱۴۰۴ تیر ۱۷, سهشنبه
ضرب المثل مشهوری است که گویند:
۱۴۰۴ تیر ۱۵, یکشنبه
خاطرۀ ازخاطرات دوران جهاد ومهاجرت
۱۴۰۴ تیر ۹, دوشنبه
بنام خدای بخشنده ومهربان