ziaie1

ziaie1

۱۴۰۴ مرداد ۲۵, شنبه

 آیا می توان بحران موجود کشور را مهاروبراوضاع مسلط شد؟

قسمت اول
بنام خداوند بزرگ
هرگاه بخواهیم راه حلی برای بحران موجود کشورجستجو کنیم ایجاب می کند تا عوامل واسباب گوناگون تاریخی، فرهنگی وکلتوری، سیاسی ونظامی، را که باعث این وضعیت موجود گردیده است مورد ارزیابی قراردهیم.
سالیان متمادی است که افغانستان با یک بحران عظیم سیاسی، اجتماعی وانسانی بی سابقۀ دست وپنجه نرم می کند. بحرانی که از ناتوانی های رؤسا، سران، وسردمداران رژیمهای گذشته وفعلی کشورمایه می گیرد، سران ورؤسای که کارنامه های اکثرشان سیاه وبا خون وخونریزی، اعدام وزندان وکشتاربیرحمانه همراه بوده است واما با تأسف هیچگاهی به عواقب اندیشه ونیات وبه پیامدهای کردارواعمال خود فکرنکرده وانجام وپایان اعمال وکردارهولناک خود را نسنجیده اند.
اولین رئیس جمهموری که با یک سلسله تحرکات مثبت وازجمله این که بانی وعامل اولین تغیروتحول درکشوربود، اصل واصول حکومت وحکومت داری را زیرپا کرد و با روی آوردن به کودتا واستعمال قوت، قدرت را قبضه کرد وبرای باراول درکشور، با اعدام وزندان جوانان ومحصلین مسلمان واستادان مکاتب وپوهنتون ( استاد غلام محمد نیازی رئیس فاکولتۀ شرعیات و...)، علما ( مولانا فیضانی ...) وسیاستمداران ( میوند وال صدراعظم ) و وزرای ظاهرشاه وافسران معروف ومشهوراردوی افغانستان، دست به اقدامی غیرمنتظره زد وبهترین فرزندان صدیق کشوررا بدست عوامل نفوذی شوروی زندان واعدام کرد، واولین کسی درتاریخ افغانستان بود که باب خشونت وبی رحمی، زندان واعدام وآوارگی وهجرت درکشور را گشود، با صدها تن ازسران نهضت اسلامی که بیشترشان محصلین واستادان ونخبگان مسلمان بودند بیرحمانه برخورد کرد، به زندان افگند وبه اسارت کمونیستهای نفوذی داخل نظام درآورد که درنهایت با کودتای هفت ثوربدست شان اعدام وکشوررا از یک سرمایۀ عظیم معنوی وانسانی محروم کرد، چیزی که تا امروزنه تنها فقدان آنها محسوس وصد ها خانه وخانواده مؤمن ومسلمان هنوزهم درگلیم غم نشسته اند بلکه خاطرات تلخ آن دوران تا اکنون هم با درد ورنج وناراحتی دربین قشرمسلمان ومؤمن کشوردنبال می گردد. ودرنهایت امر، عوامل نفوذی ( ک – ژ- ب ) که دروزارت خانه های حساس وکلیدی دفاع، داخله وامنیت وپلان مقدرات کشوررا دراختیارگرفته بودند به آرزوی دیرین خود رسیدند. واما خودش وخانواد ه واقاربش هم ازاین گزند درامان نماندند وبه دست همین مزدوران ونزدیکترین رفقا وهم پیمانان ووزرا واراکین دولتش به جوخۀ اعدام روبروگردیدند، چیزی که تا قریب دودهه کسی ازمحل دفن ومرگشان هم اطلاعی دردست نداشت وآنچه کِشت کرده بود درپایان ماجرا دروکرد. کودتاگران هفت ثورهم با سرنوشت بهتری ازوی روبرونگردیدند، بلکه برای قبضه کردن قدرت ازهمان روزهای اول کودتای هفت ثور، یکی درپی قتل دیگری برآمدند، ودربین خود هم با بیرحمی وتصفیه وانتقام عمل کردند ویکدیگررا کشتند وخفه کردند وبه دهشت ووحشت وکشتاروتصفیه واعدام وزندان شدت بخشیدند، چیزی که دربین همۀ احزاب وگروه های چپی وکمونیستی مرسوم و یک سنت دیرین ودرتمام جهان اتفاق افتاده است. برهمین مبنا است که برای مردم ما وکشورعقب افتاده وویران ما یکروزازروزدیگربدترویک رئیس ازرئیس دیگرمخوفتروفاجعه بارترعمل کردند. سران ورؤسای که تمام هم وغم شان به پیاده کردن افکارواندیشه های وارداتی ومنویات واهداف قدرتهای استعماری خلاصه می گردید وآنهائی هم که حقیقتاً جهاد وانقلاب اسلامی وآن کشتی طوفانی دوران اشغال افغانستان را با شهامت ومتانت به منزل مقصود رساندند اما پس ازآن که باید طرح وبرنامۀ اساسی را برای پیاده کردن یک نظام اسلامی به منصۀ اجرا می گذاردند، خود آگاه ویا ناخود آگاه درچنگال دسایس وتوطئه های منطقه ای ویاجهانی قرارگرفته قادرنگردیدند تا رسالت ووجائب خود را آنگونه که انتظارمی رفت جامۀ عمل بپوشانند. واین مأمول خلاصه نمی گردید به سران وحاکمان رژیم، بلکه همۀ آن افراد ونهاد ها و گروه ها واحزابی هم که شعارداده ویا سروصدا راه انداخته وسنگ دفاع ازملت ومردم به سینه زده اند، هرگاه بدقت مورد ارزیابی قرارگیرند، همین که به قدرت رسیده اند، خلاف آنچه ادعا کرده وشعارداده اند، عمل نموده اند، ونه تنها قدمی برای بهبود وضع ملت ودولت برنداشته اند بلکه ازبد هم بدترکردند.
کمونیستهای دوآتشۀ افغانستان هم که پیروزیهای ملت مجاهد ومسلمان را نمی توانستند برتابند با سروصدا واتهامات وبرچسپ ها وتک ودوها به این دروآن دروازۀ خارجی روی آوردند وبا پیوستن وارتباط با نهاد ها، احزاب وسازمانهای مطرح برخی کشورها چنین وانمود ساختند که اگرفرصتی برایشان داده شود افغانستان را متحول وبه یک کشورمدرن وپیشرفته بدل خواهند نمود وبراساس همین سعی وتلاشها وحمایت وپشتیبانی گروه ها واحزاب ورژیمهای مختلف ازطریق کنفرانس بن به حساس ترین مقامات وارگانهای داخلی وخارجی دردولت نوبنیاد راه یافتند ولی همین که به قدرت رسیدند ازهمان آوان وآغازکارخود برای تحکیم جایگاه وتثبیت موقف وموقعیت های طلائی که نصیب گردیده بودند به دست بوسی این وآن روی آوردند، چیزی که هیچکسی به چنین ذلتی روبرونگردیده بود، کرزی را کعبۀ آمال وآرزوهای خود قرارداده و درسطح داخل وخارج کشوربه ثناخوانی وخدمتگذاری به وی دربین هم مسابقه راه انداختند، ورژیم ناکام وشکست خورده وبد نام کرزی ونظامی را که خود جزء آن بودند، با بوق وکرنا حلال همۀ معضلات وناجی ملت ومردم معرفی کردند. ( ادامه دارد )16/8/2017