ziaie1

ziaie1

۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

 شهادت مهسای مظلوم

کشتن یک انسان به ناحق همانند کشتن تمام انسان ها است.
عاملین وقاتلین مهسای فرشته ومظلوم، مهسای ملت ومردم، مهسای کشوروافغانستان، مهسای اسلام ومسلمین، مهسای جامۀ بزرگ انسانی به یک اقدام خطرناک متوصل شده اند. هرکسی افغان است ومسلمان است به مهسا همانند فرزندان دلبند خود می بیند ورویداد های ازاین گونه که بلاوقفه وهرروزاتفاق می افتد، برایش دردآور وغیرقابل تحمل است. همۀ آن کسانی که ذرۀ ایمان واحساس وطن دوستی دارند، ازاین حادثۀ غم انگیز پریشان ونا آرام ودل شکسته وغمگین اند، اما شاید کسانی هم پیدا شوند که ازاین گونه جریانات دلخراش بخاطراهداف شیطانی که درافغانستان دارند، لذت ببرند ودرغم دیگران شادی کنند ویا کسانی پیدا شوند که چنین فکرکنند که این جریان چه ربطی به ما دارد ویا هم افرادی که با وجود نقش پررنگی که درمسائل سیاسی، قانونگذاری، قضائی، اقتصادی، نظامی، امنیتی واجتماعی دارند وعامل اصلی این حوادث واتفاقات واین معضلات مختلف درون جامعه اند، خود را برائت داده وبی تفاوتی اختیارکنند، کسانی که درطی سالیان دراز، باب خشم وخشونت، بی نظمی وقانون شکنی را گشوده اند، ویا کسانی که دررأس قدرت ومقامات دولتی قرارداشته وازقدرتی که داشته اند فقط برای منافع خود، خانواده، اقارب، قوم وگروه خود استفاده کرده واوضاع کشوررا به این سوکشانده اند، ویا آن هایی که زمینه سازدزدی وغارت بیت المال بوده وباب دزدی وراهزنی های کوچک وبزرگ را گشوده اند ویا کسانی که حد وحدود واصل واصول، ونظم وقانون را زیرپاکرده اند ویاهم آنهایی که یه خرابی ملت ودولت ازدرون نظام کمربسته وداخل عمل گردیده و برای رسیدن به خواهشات نفس وهوا وشیطان، همۀ ارزشهای الهی وانسانی را نادیده گرفته ودین واعتقادات مردم خود را بباد استهزا وبازی گرفته ویا کسانی که جامعه را به فساد اجتماعی واخلاقی مواجه ساخته و زمینه سازبی بند وباری، عیاشی وگمراهی دربین ملت ومردم بوده اند، همۀ این ها واین عوامل است که شرایط را برای قانون شکنی، تعاون درفساد، حیف ومیل بیت المال، تظاهربه گناه، طغیان وتجاوز، مال اندوزی ازهرطریق ممکن، اغواگری وتزویر، سؤاستفاده ازقدرت وثروت، تلاش برای فساد اجتماعی ومسابقه درفساد که باعث این بحران عظیم اجتماعی واخلاقی درکشورگردیده، فراهم نموده است.
باید قضاوت درمورد این گونه جریانات پس ازبررسی های عمیق، چه ازجهات روحی وروانی وچه ازجهات، اجتماعی واخلاقی وبا قضاوت عادلانه وآنهم بالوسیله قاضی های عادل ومنصف ومعتقد به اصل واصول باید انجام یابد هرگونه تصمیم گیری وقضاوت عجولانه وآن هم برمبنای احساسات وعواطف، چیزی خواهد بود که درطی قرنها وخصوصاً درچهل سال گذشته جریان داشته است، حرف اعدام وتصامیمی انتقام جویانه، چیزی که تا حال نه تنها هیچ نتیجه وثمری به همراه نداشته است بلکه با العکس برخشم وخشونت افروده است. درزمان ودرشرایطی که باید ازچنین ابزاری ( اِعمال قدرت ) استفاده صورت می گرفت، مجرمین وتبه کاران حرفوی ودشمنان قسم خوردۀ ملت ومردم وکشوربا محاکمه های عادلانه تنبیه وتهدید می گردیدند، کسی دست به چنین اقدامات مؤثرنزد، زمانی که با موانع ومشکلات کمتری همراه بود ولی دراین شرایطی که یا ما خودعامل آن ( حوادث ) بودیم ویاهم عوامل دیگری این گونه درآورده است نباید دست به اقدامات خشونت بارزد وخشونت را با خشونت پاسخ داد وآن هم با جوانان واطفالی که مشخص است تحت تأثیروسوسه های شیطانی قرارگرفته وهمانند آنچه قبلاً ذکرشد، بدنبال مبلغ پولی وآن هم معلوم نیست که برای فرارازکشورویا ...
درجامعۀ که پول پیدا کردن ازهرطریق ممکن، چه مشروع وچه غیرمشروع وخصوصاً ازطریق نا مشروع وحرام نهادینه شده وعمومیت پیدا کرده باشد به گونۀ که رهبروپیرو، حاکم ومحکوم وآمروماموروعوام وخواص را شامل شود، چه انتظاردیگری می توان داشت.
درجامعه وکشوری که جنگ ودرگیری، خشم وخشونت، زدن وکندن، قتل وکشتارجزء زندگی یومیه ودرمواردی ازافتخارات یک جمع، جامعه، ملت ودولتی گردیده باشد، وبصورت سیستماتیک همه حکومت ها یکی پی دیگری برآن افزوده باشند، خشم وخشونتی که اصل واصول نمی شناسد، امرونهی را قبول ندارد، خشم وخشونتی که فراگیرشده باشد خشم وخشونتی که ریشۀ تاریخی دارد وحق و باطلی را تمیزنمی کند، همانند خشم وخشونتی که قابیل دربرابرهابیل بکاربرد.
دراین گونه موارد باید بصورت عاجل، اقداماتی صورت می گرفت تا درس عبرتی برای دیگران می گردید. تظاهرات وتبلیغات وسیع براه انداخته می شد، وآن هم درصورتی که احزاب وسازمان های میداشتیم که دربرابراین گونه حوادث احساس مسئولیت می کردند، نه سازمان های که فقط برای منافع خود تجمع کنند، حرکاتی که با آن مردم پای خود را جمع نموده ودرس عبرت گرفته وباردیگرازاین گونه اعمال پرهیزمی نمودند.
تحقیقاتی کامل ازخانواده واقارب، دوستان وآشنایان وهمسایه ها، خصوصاً ازخوی وخصلتها وروابط وارتباطات این ها، ازمدرسه ومحل کارومحیط رفت وآمد ایشان.ازوضعیت روحی ومعیشتی ایشان، ازطرزفکرواندیشه ایشان که درحال وگذشته وآینده بیشترمتوجه چه مسائلی بوده اند.
اما افسوس که نه یک قوای اجرائیۀ قابل بحث ونه یک قوای مقننۀ با احساس وبا مسئولیت ونه یک قوۀ قضائیۀ .. داریم که برآن ها بتوان حساب کرد، قوای سه گانۀ که خود عامل اصلی این همه بی سروسامانی درکشوراند. قوای که دشمنان قسم خوردۀ دین ووطن، کسانی که دست های شان به خون ده ها هم وطن ما آلوده است، بخاطررسیدن به امیال ناپاک خود آزاد می کنند واما ریاکارانه همانگونه که یک خانواده را خراب ( خانواده مهسا مظلوم ) کردند، خانواده های دیگری را هم خراب کرده می روند.

۱۴۰۴ تیر ۲۶, پنجشنبه

 روزهای سرنوشت ساز

 این درست است که ما برسریک دوراهی سرنوشت سازی قرارگرفته ایم که یا باید ذلت، زبونی، وشکست را قبول کرده وبگوئیم: بس است جنگ ودرگیری وبس است جهاد، مبارزه ومقاومتی که ازچهل سال قبل برای استقلال وآزادی کشورآغازکرده بودیم؛ احساس خستگی ودرماندگی می کنیم وبناءً قادربه ادامۀ بیشتر آن نیستیم وازاین لحظه تن به تقدیرمی سپاریم ومنتظرمی مانیم تا سرنوشت ما را دشمنان قسم خوردۀ ما روشن سازند.

ویا این که برای زنده ماندن وبقای هویت اسلامی وملی وبرای تکمیل آن طرح ها وپیاده کردن آن اهداف وآرمان های اولیۀ خود وجلوگیری ازسقوط مجدد کشوربدامن دشمنان قسم خوردۀ میهن بازهم آمادۀ ایثاروفداکاری ( قربانی ) هستیم.

   اما این را باید به پذیریم که آن چه امروزبه آن مواجه هستیم، ازحمله وهجوم، خشم وخشونت، تا درگیری های خونین و ویرانگر؛ همه وهمۀ زادۀ وضعیت گذشته وموجود ماست ( حیف ومیل های کلان بیت المال ودارایی های عامه ) استخراج غیرقانونی معادن ومنابع طبیعی، غارت گمرکات ومالیات بردرآمدها، سوء استفاده های بزرگ  ازقراردادهای آقتصادی، نظامی و...  داخلی وخارجی، جابجای های کلان برمبنای تعصبات وعلایق خانوادگی، نژادی، گروهی ومذهبی، افراط وتفریط حاکم درهمه لایه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی،  بی بند وباری وفساد تمام عیاروفراگیر، فقروفاقۀ اکثریت خاموش وسرمایه اندوزی ها ودزدی های سازمان یافتۀ اقلیت خائن، بیماری ها وامراض مهلکی که همۀ ملت را ازپا درآورده است، تولید واعتیاد به مواد مخدر، بیکاری وفرارازکشور، دامن زدن به تعصبات قومی ونژادی، وتوزیع پول وسلاح ازجانب دشمنان وطن به پیمانۀ گسترده دربین جناح ها، اقوام، وگروه های فروخته شده؛ همه وهمۀ مسایلی است که دست بدست هم داده تا کشوربه این حالت فاجعه باردرآید.

   اگرفرض کنیم که یک باردیگربرمعضلات کشورغلبه کرده، دشمن را شکست داده وبه یاری خدا باردیگربرکشورخود حاکم گردیم؛ ایا می توانیم به همین حالت فعلی به حیات خود ادامه دهیم؟  

   کشورهای زیادی را سراغ داریم که ملت ها وجوامع، سال های متمادی برای استقلال وآزادی کشورشان مبارزه کرده وبرخی ازرهبران شان تا چهل سال را درزندان ها سپری کردند؛ اما دست ازتلاش، مبارزه ومقاومت نکشیده ودرنهایت به هدفی که داشتند، نایل گردیده وشیرازۀ یک نظام مستحکم سیاسی را بنا نهادند ( نلسن ماندلا - افریقای جنوبی و...).

   ما درطی یک دهه با اتحاد ووحدت نسبی صفوف جهاد ومقاومت، اگرچه قریب به دوملیون شهید، یکنیم ملیون معلول وهفت ملیون آواره دادبم،  اما کارهایی مهمی را ازپیش برده ونه تنها به خیلی ازاهداف، آرمان ها وخواسته های مهم وحیاتی خود وجامعۀ جهانی رسیدیم، بلکه یک ابرقدرت جهانی را که به خاک ومیهن ما تجاوزکرده بود، درس عبرت داده ویک بلوک نظامی وسیاسی را متلاشی ساختیم، نیمی از کشورهای جهان را ازتحت سیطره اش درآوردیم، بلکه علاوتاً ازقهرمانان منطقه والگوی بیشترمبارزین راه اسقلال وآزادی درجهان گردیدیم؛ اما با تأسف درزمانی که جهاد ما باید به ثمرمی نشست، وما با تمام توان بنیاد واساس یک نطام سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و... نمونه والگو را می گذاشتیم، نه تنها به این امرمهم وحیاتی وبه این وجببۀ الهی وبه این مأموریت تاریخی خود، علاقه وتوجهی مبذول نداشتیم؛ بلکه به همه آن موازینی هم که ما را دراین موارد کمک می کرد،  پُشت پا زده، مسیری را برگزیدیم که همۀ ایثاروفداکاری ها، قربانی ها وشهید دادن ها وهمۀ دست دستآورد های عظیم خود  را دریک چشم بهم زدن به باد فنا دادیم؛ روی دشمنان قسم خوردۀ خود را سفید کرده وآن ها را برائت دادیم؛ زیرا همه دستآورد های دو دهه جهاد ومقاومت را فدای اغراض، امراض وامیالی نمودیم که با اهداف وآرمان های عقیدتی واعلام شدۀ  ما درتضاد وتقابل بود،  با خود محوری ویکه تازی، خود بزرگ بینی وبرتری  طلبی، سدشکنی وپُشت پا زدن به اصل واصول الهی وانسانی چون: اتحاد و وحدت صفوف، برادری واخوت اسلامی، رعایت حقوق یکدیگر، عدالت وانصاف، وفا به عهد وپیمان، انعطاف و دوراندیشی و...همۀ کاسه وکوزه را شکستیم وزمینه را برای مداخلۀ مجدد دشمنان دین ووطن فراهم ساختیم.

   دراولین روزهای پیروزی بردشمن قسم خوردۀ خود، با همان بیماری های مزمنی که دامن گیرما بود، چون: تعصب وتنفر، عقده وکینه، بخل وبغض،  گردنکشی وتجاوز، خود برتربینی وتحقیردیگران...به جان هم افتادیم، جنگ خانمانسوزی را براه انداختیم که تا امروزبه آتش آن می سوزیم، هیچ گاهی به فکرملت، دولت ونظامی اسلامی؛ که به مردم خود نوید می دادیم نفتادیم، هریک ما فقط به فکرخود بودیم تا همۀ چیزرا به قبضۀ خود، قوم خود، وگروه خود درآوریم.

    دراین دورانی که جهان بشریت به اوج، پیشرفت وترقی، تخنیک وتکنولوِژی و رفاه وآسایش انسانی رسیده وقادرگردیده است تا با تفکروتعقل، حلم وبردباری، انعطاف ودوراندیشی، تفاهم وهمدلی، شوری ومشوره، تسامح وتساند، و با استفاده ازتجارب تلخ وشرین تاریخ خونبارخود ( جنگ های اول ودوم جهانی ) بربیشتر معضلات انسانی فایق آید، وهمه آن اختلافات وکشمکش های بیهوده وجنگ های خانمانسوزرا مهارکند واساس وبنیاد یک نظام مردمی قوی و قدرتمند را که برمبنای رأی وآرای اکثریت مردم شکل گرفته است، بریزد ونه تنها افکارواندیشه های مختلف، اقوام ونژاد های گوناگون ومتنوع را دوریک محورمتحد ومنسجم سازد؛  بلکه جوامع وکشورهای بیشماری را حول یک فکرواندیشه، چه برمحور یک فکرواندیشۀ سیاسی، نظامی، اقتصادی وچه هم برمحوریک فکرواندیشۀ انسانی گرد آورد وازملت های پراکنده، متشت، متضاد ومخالف یکدیگر، قدرت های بزرگ منطقه ای وجهانی را ایجاد کند.

   اما؛ با تأسف ما .....هنوزهم به همان افکارواندیشه های قرون وسطائی، خواب سلاطین  وپادشاهان جلاد، سرداران وامیران زورگو، فرمانروایان وحاکمانی را می بینیم که برای رسیدن به قدرت وحفظ مقام وجایگاه وبقای نظام ظالمانۀ شان ازهیچ جرم وجنایتی ابا نورزیده نه تنها به مخالفین، حتی به خانواده ها وفرزندان خود هم رحم نکرده وازتصفیه، زندان وکشتن شان ابا نورزیده اند. این بیماری است که نه تنها به گروه های ما خلاصه نمی گردد بلکه ازآن بیماری های است که قرن ها برسرزمین های ما فاجعه آفرینی کرده است.

   مشکل موجود ما، جامعه وکشورما با دفع این فتنه ( دهشت و وحشت، حمله وهجوم، خرابی و ویرانی کشوربدست سازمان های مخوف آی – اِس – آی و... ) وبا شکست ونابودی این اراذل واوباش وبا غلبه برتوطئه های داخلی وخارجی حل وفصل نمی گردد، زیرا ما بازهم به همان راهی روانیم که اززمان رسیدن به کابل وپس ازآن تا به امروزبه آن سو روان بودیم؛ ازهدف وآرمان جزحرف وشعارهای میان تهی خبری نیست. ازهیچ طرح وبرنامۀ که بتواند ما را ازاین بن بست برهاند نشان وعلایمی به چشم نمی خورد، همان کرزی- غنی - عبدالله اند که ما و مردم ما را برمحور اهداف واغراض ... خود می چرخانند، مال ودارایی های ملت ودولت را همانند مال یتیم بین خود تقسیم کرده، با معامله وزد وبند، ملت ودولت را ازپا درآورده وزمینه را برای حمله وهجوم فراهم کرده اند؛ دشمنان دین ووطن را کنارگذاشته، از شخصیت های معروف ومشهوری چون مرحوم نیازی، تا مفلح ومسلمیارو... را درقتل های زنجیره ای ازسرراه خود برداشته وآب به آسیاب دشمن ریختند؛  نه ازقوای مقننه وقائونگذاری که به مسایل حیاتی جامعه ودرد ورنج ملت پاسخگوباشد ونه ازقوای قضائیه ودادگاه های رسیدگی به معضلات جامعه ومردم ونه ازقوای اجرائیه، مسئول وضعیت موجود خبری هست، نه از ایمان وعمل صالح، نه ازعدالت وانصاف، نه ازصداقت وراستی، نه ازدرایت وتدبیر.

   به چنان بیماری های مزمنی گرفتاریم که اگربازهم خداوند ( ج ) مردم ما را مدد نموده وما را ازاین مهلکه نجات داده وبردشمنان دین ووطن غالب سازد خود زمینه سازسقوط مجدد این سرزمین بدست دشمنان دین و وطن خواهیم بود.

   همۀ ما مقصروضع موجود کشوریم؛ چه آن هایی که کابل را برای اهداف ...، به میدان نبرد وجنگ ویرانگروخونین تبدیل کردیم، با دشمنان دین و وطن برای تباهی خود و ویرانی کشورکنار آمدیم، اما وساطت هیچ جمع وگروهی را برای صلح وسازش وانعطاف نپذیرفتیم؛  وچه هم آن دوگروهی که با اهداف پلید خود، به تضاد های قومی ونژادی دامن زدند وهرروزفاجعه آفرینی کردند.

 اما دوگروه بیشترین صدمه وآسیب را به این جامعه وکشور وارد کرده وسبب شدند تا افغانستان دردونوبت پیاپی مورد تجاوزقدرت های خارجی قرارگرفته واشغال گردد، یک مرتبه توسط دوگروه خلق وپرچم وباردیگرتوسط آخند وملاهای خود فروخته، بندگان نفس وهوی وشیطان که ازسیمای شان مشخص است؛ زیرا با شکم های گونده وبا هیکل های همچون فیلان درباری درخدمت دشمنان دین و وطن قرارگرفته وزمینۀ تجاوز به کشور واشغال افغانستان توسط کشورها وقدرت های خارجی را فراهم ساختند، هردوگروه شناخته شده وازاجیران اجنبی اند وهیچ مناسبتی با دین وآئین وبا ملت ومردم ما ندارند. 

۱۴۰۴ تیر ۲۴, سه‌شنبه

 افراط وتفریط، درکشورما، خصوصاً دررابطه با زن ها همیشه فاجعه آفرین بوده است. ضرب المثلی است که گویند: « نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی».

این جابجائی زن ها دردستگاه های مختلف دولت که بظاهرازحمایت وپشتیبانی نهاد های بظاهر مدنی هم برخورداراست، ازاوایل رژیم فاسد کرزی تا امروزجزء برنامه های آن ها بوده است. نهاد های شیطانی که یک روز بخاطر معضلات اساسی جامعه وکشور، همچون: انتحاروانفجار، فقروفاقه، بیماری ومرض، دامن زدن به تعصبات نژادی ومذهبی، بیکاری وفرار ازکشور، دزدی های سازمان یافته وچور و چپاول بیت المال که همۀ هست ونیست کشوربه شمول بانک ها را به غارت بردند، فساد تمام عیاردرتمام ارگان های کشور، تولید واعتیاد به مواد مخدر، ظلم واجحاف برطبقات محروم ومظلوم کشور و... صدای خود را بلند نکرده، بلکه خود یکی ازعوامل این مصیبت وپریشانی ملت ودولت اند.
طرح جدید جابجا کردن زن ها به صفت معاونین والی ها، درهیچ یک ازکشورهای آزاد ودیموکرات وحتی درفاسد ترین رژیم های حاکم در جهان این گونه لک بخشی های صورت نمی گیرد، این رژیم وترکیب مسخره ومبتذل آن فقط وفقط برای نابودی کشور و ویرانی همۀ زیرساخت های معنوی ومادی کشورطراحی وبمنصۀ اجرا درآمده است، همان گونه که اولاً ریاست دولت را به فساد وسپس به فحشا کشانده، بگونۀ که گندشان درسطح ملی و بین الملل برآمد ورسوای عام وخاص گردیدند، هم اکنون که برخی ازوالی ها، هنوزهم به این گند و لجنزارکشانده نشده اند تمام تلاش وکوشش برهمین مبنا است تا هیچ واحد ومرجعی باقی نماند که بر روی آن بتوان حساب بازکرد. این طرح ها وبرنامه های شیطانی بصورت کل، فقط وفقط برای یأ س ونا امیدی مردم ما است. پروردگار ،مردم مظلوم ومجاهد ما را ازشر این اشرار درامان بدارد.

۱۴۰۴ تیر ۱۷, سه‌شنبه

 ضرب المثل مشهوری است که گویند:

ما را زخیر تو امید نیست، شر مرسان.
« اگر از من بپرسید که از اوضاع فعلی افغانستان ابرازخوشحالی می کنید، طبعاً نمی کنم. من تشویش دارم. » ( صدراعظم انگلستان) حرف های پرمعنی، عجیب وغریب وبیانگربیماری های مزمنی است که این قدرت ها به آن مصاب اند.
نیروهای خارجی که به قصد و شعار دفع تجاوز و مقابله با لشکرکشی وارد افغانستان گردیدند، اینک پس از دو دهه طرح های ویرانگر نظامی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی که باعث شد، صد ها هزار تن مردم آسیب رسیدۀ افغانستان باز هم آواره گردبده وخاک کشور را ترک کنند، هزاران تن کشته، معلول ومجروح گردند، درتاریخ خود، برای اولین بار کشور به یک مرکزتولید وصدور مواد مخدر در سطح جهان مبدل گردد ( وآن هم در مرکز استقرار نیروهای بریتانیائی- هلمند- نه هیچ جای ومحل دیگر) وفساد فراگیر در همه لایه های اجتماع همانند کرونا نفوذ کند و یک اکثریت شریف وبزرگوار، صادق وخیرخواه به دین ومیهن در تنگنا قرارگرفته واز رده خارج گردد ویک اقلیت فاسد و خائن به دین و وطن توسط شما تقویت، حمایه و کشور را بسوی مهلکه سوق دهند، وبازهم شعارها به نفع دشمنان کشورادامه پیدا کند! بهاءالدین ضیایی
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
نخست وزیر بریتانیا از آینده افغانستان ابراز نگرانی کرد
آقای جانسون نسبت به اوضاع افغانستان ابراز نگرانی کرده است
بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا می‌گوید با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، نگران آینده این کشور است.
آقای جانسون قرار است امروز پنجشنبه(۱۷ سرطان/تیر) در پارلمان بریتانیا، پایان ماموریت بیست ساله نیروهای نظامی این کشور را در افغانستان اعلام کند.
او دیروز نیز برای کمیته روابط مجلس عوام بریتانیا درباره افغانستان صحبت کرد. آقای جانسون در این نشست گفت اوضاع فعلی افغانستان مملو از خطر است، چون طالبان به سرعت پیشروی می‌کنند.
در دوماه گذشته با آغاز خروج نیروهای خارجی از افغانستان، طالبان مدعی شده که بیشتر از ۱۶۰ ولسوالی از ۳۸۸ ولسوالی این کشور را تصرف کرده‌اند. دولت افغانستان تاکنون افتادن کنترل ۸۰ ولسوالی به دست طالبان را تایید کرده است. روز گذشته نیز طالبان موفق شدند وارد شهر قلعه نو، مرکز ولایت بادغیس و ساعاتی نیز در این شهر بمانند.
آقای جانسون به نمایندگان مجلس بریتانیا گفت "اگر از من بپرسید که از اوضاع فعلی افغانستان ابراز خوشحالی می‌کنید، طبعا نمی‌کنم، من تشویش دارم."
او در پاسخ به سوال یکی از نمایندگان گفت بریتانیا درباره وضعیتی که در آن قرار دارد باید واقع بین باشد. ولی آنچه که باید امیدوار باشد این است که خون و پولی را که بریتانیا طی دهه‌ها برای حفاظت از مردم افغانستان هزینه کرده، هدر نرفته است.
به گفته او، توافق صلح نهایی افغانستان باید کسانی را نیز شامل شود که نیروهای بریتانیا و سایر کشورهای که در افغانستان حضور داشته علیه آنان جنگیده‌اند. آقای جانسون گفت طرفها در کابل باید به یک توافق صلح برسند که زمینه حضور طالبان نیز مساعد شود.

۱۴۰۴ تیر ۱۵, یکشنبه

 خاطرۀ ازخاطرات دوران جهاد ومهاجرت

دردورانی که بنده درزاهدان سرگرم امورمهاجرین ومجاهدین منطقه بودم، این سه فرشتۀ جهاد ( معروف جان جامی، افضل جان وناصرجان افضلی ) آمدند وبرای بازدید ازمراکزرهبری وجهادی عازم پاکستان گردیدند، همین که پس ازمدتی برگشتند، جویای احوال شان شدم وازمسئولین دفترپرسیدم که آنها آمدند، اما دیده نشدند، نمیدانم که چه کرده ومی کنند؟ مسئولین گفتند که آنها به خاطرتأمین مخارج سفرخود به کاروکارگری روی آورده تا مخارج سفرخود را مهیا کنند. حرف خیلی عجیب وباورنکردنی. این واقعه درزمان وشرایطی اتفاق افتاده بود که امکانات کافی بسوی مراکزرهبری وجهادی سرازیروتعدادی هم به کندن وبردن وسؤاستفاده آغازنموده واین مراکزجهادی هیچ طرح وبرنامۀ همینگونه که تا الآن وجود ندارد درآن زمان هم نداشتند. این عزیزان همانگونه که به من مراجعه نکرده وفقط به دید وبازدید اکتفا نموده وبرگشته بودند. این وضعیت دردناک واین تراژدی غمناک بحدی درمن اثرگذاشت که همان لحظه افرادی را مؤظف به جستجوی این عزیزان کردم، اینها جوانانی بودند، ازبین خانواده های معززوبا نازونعمت بزرگ گردیده، وهیچگاهی به چنین ذلت وخواری روبرونگردیده واین گونه سختی ها را تجربه نکرده بودند وهمان بود که تصمیم گرفتم تا آنها را تنها نگذارم بلکه تا مشهد آنها را همراهی کنم زیرا درمسیرراه آن مراکزکنترول وبازرسی بحدی با بیرحمی با افغانها معروف ومشهوربودند که ترسیدم مبادا این جوانان بادرد وبا احساس وپاک وبی آلایش را به درد سرهای مواجه ساخته وخصوصاً ازآن اردوگاه لعنتی سیاه سنگ که به یک اردوگاه کاراجباری دوران شوروی شباهت داشت ودرآن شکنجه وتعذیب وهمۀ انواع تهدید وارعاب، مثله کردن وکشتن به یک امرعادی تبدیل گردیده بود چیزی که هرافغان را به وحشت می انداخت، سخت نگران بودم وبناءً ایشان را تا مشهد همراهی کردم واین فرصتی بود تا با این عزیزان واین فرشته های جهاد آشنائی بیشترپیدا کرده وبا منویات وافکارواخلاق شان بیش ازپیش آشنا گردیده وبه آنها فخرومباهات نموده ونسبت به آیندۀ جهاد ومجاهدین امید وارترگردم.
این جوانان وهزاران جوان دیگری که درآن دوران به شهادت رسیدند، سرمایه های عظیمی بودند که امروزفقدان شان دربین این صفوف آلوده ودربین این جامعۀ پراگنده ودربین این بحرانات اجتماعی واخلاقی وسیاسی محسوس وملموس است. روح شان شاد ویاد شان گرامی وبازماندگان وخانواده های معزز ومحترم ومتدین وبا خدایشان، با خیروبرکت همراه باد. چه خانواده های جامی وچه هم افضلی نقش اساسی ومحوری را درتحکیم پایه های جهاد ورهبری وسازماندهی ملت ومردم غیورما به عهده داشته ودارند.این خانواده های را که من می شناسم ازافتخارات هرات وافغانستان وجهاد واسلام اند، وباید به مرد وزن وخورد وبزرگ شان احترام وازایشان تقدیربعمل آورد.