ziaie1

ziaie1

۱۴۰۳ آذر ۱۹, دوشنبه

 

جنگ های خانمانسوز، تحمیلی،.........
قسمت دوم
از اولین روزهای بعثت پیامبرگرامی اسلام، مسلمان ها با تهدید وتخویف؛ و آوارگی وهجرت روبرو بوده اند، تاجائیکه مشرکین قریش به طور سیستماتیک به اذیت، آزار و شکنجۀ مسلمین ادامه دادند و با شهید ساختن اولین زن مسلمان ( سمیه ) به جُرم مسلمان بودن، قصد ترور و شهادت پیامبر گرامی را کردند و رسول اکرم (ص) را وادار نمودند که شب هنگام خانه وکاشانه، شهر و دیار آبائی و اقارب و نزدیکان خود را پُشت سرگذاشته راه هجرت را درپیش بگیرد. لیکن جریان تعقیب و گریز به همین جا خاتمه پیدا نکرد، بلکه تا شهادت و ترور حضرت عمرخلیفۀ مسلمین و تا امروز هم ادامه دارد. از اولین روزهایی آغاز دعوت پیامبر تا زمان فتح مکه و سپس تا دوران تابعین وپس از آن، هیچ گاهی سراغ نمی گردد که اسلام ومسلمین طرح ترور، گروگان گیری، زندان و یا اعدام کسانی را رویدست گرفته باشند و حتی مشرکین قریش که قدم به قدم مانند سایه، مسلمین را توبیخ وتعقیب کرده و قصد تروریکایک آن ها را در دل می پروراندند، هیچ گاهی ازجانب اسلام ومسلمین به تهدید و تخویف ویا قتل و ترور و یا عمل بالمثل مواجه نگردیدند.
مکۀ آن روز(قبل ازبعثت)، مرکز قدرت، قوت وثروت منطقه به حساب می آمد و از خود تشکیلات و بنیاد اجتماعی، سیاسی واخلاقی خاصی داشت و توسط افراد و اعضاء و ارکانی اداره میشد که هیچ کسی را توان مقابله با آن ها نبود وهمین زر و زور است که اگربا یک اندیشۀ انسانی، عقلانی ویا ایمانی همراه نباشد می تواند برای جامعۀ بشری فاجعه بارباشد.
در روز فتح مکه همه آن کسانی که در طول آن مدت باعث آوارگی، جنگ، درگیری وکشتار مردم مسلمان گردیده بودند نه تنها مورد عفو عمومی قرار گرفتند بلکه علاوه بر آن مأمون و مصئون به حساب آمدند. بعکس آن چه در دنیای امروز پس از انقلابات اتفاق می افتد یعنی تعقیب وزندان و محاکمه و اعدام و حتی اعدام های بدون محاکمه و صحرائی. مشرکین قریش و سپس منافقینی که مرتب در درون صفوف مسلمین برای نابودی اسلام و مسلمین برنامه ریزی می کردند، برای یک مرتبه هم با مقابلۀ بالمثل مسلمان ها روبرو نگردیدند. یعنی مسلمین دربحرانی ترین حالات یعنی زمانی که کارد به استخوان شان هم رسیده است، روش انتقام ومقابلۀ بالمثل را اختیارنکردند.
پسر سر دستۀ منافقین (عبدالله ابن ابی) پس از این که اطلاع حاصل کرد که برخی عملکرد های منفی پدرش موجب ناراحتی بعضی از برادران مسلمانش گردیده است و شاید که طرح و برنامۀ را برای مجازات پدرش رویدست بگیرند به رسول اکرم ( ص) مراجعه کرد و از ایشان خواست که هرگاه طرح و برنامۀ برای طرد ویا مجازات ( کشتن ) پدرش رویدست داشته باشند به خودش واگذار کنند تا خود آن راعملی بدارد زیرا اگر افراد دیگری بخواهند پدرش را مجازات کنند؛ شاید تحت تأثیر عواطف پدرفرزندی قرار گرفته و در دل وی نسبت به برادران مسلمانش کدورتی رونما گردد. رسول اکرم ( ص) برایش اطمینان دادند که هیچ کسی طرح و برنامۀ برای مجازات پدرش رویدست ندارد و بناءً وی از ناحیۀ پدر مطمئن باشد، و چنانچه تا آخر عمر ابن ابی اتفاقی نیفتاد و پس از مرگ وی رسول اکرم ( ص) در نماز جنازه اش شرکت کردند.
منافقین در زد و بند با مشرکین قریش و اقلیت های دینی دیگر همیشه باعث درد سرها و پرابلم های پیاپی برای مسلمین می گردیدند و خطرات این گروه بخاطرپیوند و ارتباط نزدیکی که بامسلمین داشتند بیشتر از کسانی بود که با مسلمین رو در رو داخل پیکاربودند.
در بستر تاریخ بشر، هیچ یکی از ادیان الهی و پیروان صدیق شان و از جمله دین مبین اسلام وپیروانش، راه استعمار و استثمار، ظلم و بی عدالتی، و در نهایت خشونت و پرخاشگری را که عامل همۀ بدبختی های موجود بشر است نه تنها نپیموده اند بلکه با تمام قدرت و توان در برابر این پدیده های نامیمون ایستاده اند، مانند قیام حضرت موسی در برابر فرعون، زیرا این ها پدیده های شومی اند که از بیماری های مزمن وخطرناکی ناشی می شوند. بیماری های که ریشه در اهدافی پست، مادی و شیطانی دارد مانند: بنده گی نفس وهوی ( فقط همه چیز را برای خود تبارخود و ....خواستن)، فریب و غدر، طغیان و تجاوز، خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران ، که عامل این همه کشمکش، اختلاف، نفاق، جنگ، درگیری، کشتار، ترور، انفجار و درنهایت انتحار است.
ولی بالعکس، رهبران و بزرگان و پیروان همۀ ادیان الهی، و از جمله اسلام، و آزادی خواهان و اصلاح طلبان جهان، همیشه از جانب مراکز زر، زور، وتزویر، در طول تاریخ، و از جانب مکتب ها ونهاد ها و دسته جات و گروه های که مدعی پر و پا قرص مدرنیته وپیشرفت بوده اند، و یا دولت ها و رژیم های که خود را نمایندۀ نهاد های مدنی دانسته و ازمیان آن ها سربرآورده اند، مورد هجوم و حمله قرارگرفته و به ترور و شهادت روبرو گردیده اند که نمونه های بارز آن را در ترور، ده ها و صدها انسان مبارز وآزادی خواه و استقلال طلب در سراسرجهان مانند: مهاتما گاندی، مالکوم اکس، مارتین لوترکینگ و به همین ترتیب درطی یک قرن گذشته ده ها تن از رهبران و هزاران مبارز مسلمانی که برای استقلال، آزادی، دیموکراسی وحقوق پایمال شدۀ خود با زبان و قلم مبارزه کرده اند، ترور و یا شهید شده اند و از جمله ترور حسن البنا ی شهید بنیان گذارجنبش جهانی اخوان المسلمین و ترور اولین شهید افغان یعنی منهاج الدین گهیز و آنچه پس از کودتای 26 سرطان اتفاق افتاد، شهادت انجنیرحبیب الرحمن، داکترعمر، خواجه محفوظ، مولانا فیضانی، میوندوال وهمراهانش و سپس با فاجعۀ هفت ثور، ماتمی که کل کشور را در برگرفت و کشتار دسته جمعی وقتل عام مردم بیگناه افغانستان بدست تره کی، امین، ببرک ونجیب که باعث یکنیم ملیون شهید و قریب به یک و نیم ملیون معلول و هفت ملیون مهاجر و آواره گردید و رئیس جمهور کشور باخانواده و تعداد کثیری از اراکین دولت قتل عام شدند. و اعدام های گستردۀ که بنام انقلابات کمونیستی وتحت عنوان عدالت و مساوات و دفاع ازحق این و آن.... در چین و شوروی اتفاق افتاد، اعدام های که توسط فراعنۀ زمان، جان ملیون ها نفر از مردم بیگناه را گرفت، ملیون ها انسان بدست استالین، پُلپُت و مائو به قتل رسیدند. این ها همه مشت نمونۀ خروار است که بدست مدعیان کاذب مدنیت و نو آوری و دفاع از این و آن حرف های دروغ وخیالی رُخ داده است.
جنگ های اول و دوم جهانی که ملیون ها انسان را به کام مرگ فرو برد و از کشته ها پُشته ساخت و کشتار بیرحمانۀ که بدست هیتلر انجام یافت و قتل عامی که همین حالا در سوریه و در مواردی در عراق و افغانستان جریان دارد همۀ این ها حکایت از این دارد که اوضاع ما انسانها، باهمه این ظاهری آراسته، اقتصادی شگوفا، اجتماعی مرفه، تعمیروساختمان وپارکهای زیبا، درهم وبرهم وقابل تشویش ونگرانی است.
این اعدام ها وکشتارها وترورها بدست کسانی صورت گرفته ومی گیرد که حالا خود ویا همرزمان شان اشک تمساح میریزند وبراین وآن خُرده می گیرند واین حالت دهشت و وحشت را به این وآن چیزموهوم نسبت می دهند.
یکی ازصد ها موردعفو وگذشت وصبروتحمل وحلم وبردباری مسلمانها، درتحولات چند دهۀ اخیردرافغانستان است که مجاهدین مسلمان افغانستان پس ازآن جنگ های خونین باشوروی که یکنیم ملیون شهید وبه همین تعداد معلول وهفت ملیون مهاجربهمراه داشت اعلام عفوعمومی کردند وحتی یک نفرازمجرمین جنگی را نه تعقیب ونه به دادگاهی کشاندند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر