نامۀ سرگشاده به:
برادران و...
قسمت دوم
اگر ما نسبت به خود، آیندۀ خود، جامعۀ خود و کشور خود بی تفاوت باشیم، نهاد ها، کشورها و دستگاه های استخباراتی دست به کارخواهند شد و کسانی را سازماندهی خواهند کرد که برای ما غیر قابل باور خواهد بود و آن گاه نه تنها سرنوشت ما که سرنوشت همه را آن گونه رقم خواهند زد، مانند آن چه در گذشته اتفاق افتاده است، در حال و آینده هم اتفاق خواهد افتاد و آن گاه افسوس و حرمان بی فایده و بی ثمرخواهد بود. من به این باورم که خیلی چیزهایی را در اختیار و در توان داریم که می توان با آن ها تغییر و تحول اساسی و مطلوب را آورد و باید آن حالتی را که به آن عادت کرده ایم که امکاناتی باشد و شعبات و بودجه و اختیاراتی باشد و آن گاه است که ما قادر خواهیم بود که کاری انجام دهیم. از نظر من، این یک اشتباه و خطای بزرگی است که ما را نه تنها به هدف ما نمی رساند بلکه ما را از مقصد ما دور و دورتر میسازد، توانایی هایی را که هر کدام ما داریم بیش از آن است که بتوان به معیارهای معمول بر آورد نموده و بسنجیم و اگر کمی تأمل نموده و احساس مسئولیت نماییم، همه چیز روبراه خواهد گردید.
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.
« آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند و به یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغ گویان را (نیز) معلوم دارد.»
تغییر و تحول از خصوصیات زندگی بشر است، و این دورۀ زندگی هم یکی از ادواری است که باید خود را برای آن آماده ساخت، در همان لحظۀ که رسول اکرم ( ص) با زندگی وداع فرمودند، یک حالت عجیب وغریبی در بین مسلمین حاکم گشت، ولی حضرت ابوبکر صدیق فرمودند که اگر رسول اکرم (ص) از بین ما رفتند اما کتاب خدا و سنت آن حضرت دربین ما موجود است وما با الهام از آن ها می توانیم بوظائف خود عمل نموده و راه ایشان را ادامه دهیم. و چنانچه پیشرفت های محیرالعقول اسلام و مسلمین از همین حالا آغاز گردید و آن هم نه با سهولت و آسانی وبدون رنج و زحمت بلکه با تلاش وکوشش، ایثار و فداکاری، صبر و تحمل.
همین حالا به فضل پروردگار، می بینیم که جمع کثیری از مخلصان و رهروان راه حق، نه تنها در گوشته و کنار کشور، بلکه در خانه- خانه و در قریه- قریه و در شهر به شهر و حتی در کل جهان در خدمت اسلام و مسلمین اند که نه تنها کار دعوت و ارشاد را با اخلاص تمام به پیش می برند بلکه در همۀ ابعاد، از قلع و قمع دشمنان اسلام تا دفع و طرد توطئه ها و دسایس، رد افترا و تهمت، لحظۀ غفلت نمی ورزند، و حتی شب ها را در انتظار روشنی صبح بی صبرانه سپری می کنند تا از صبح هنگام و جیبۀ خود را در برابر دشمنان آغاز نمایند.
جایی هیج نگرانی و یأس نه تنها نیست که خیلی هم مایۀ امید واری است. متاسفانه برخی از ما هرگاه خود، خانواده و فرزندان ما به مشکلاتی ( اقتصادی ویا ...) روبرو می گردیم، حاضریم خود را به هر در و دیواری زده، و تن به هر چیزی بدهیم تا مشکلات و موانع را مرفوع گردانیم، ولی اسلام عزیز و برادران مسلمان خود را در بدترین شرایطی می یابیم، اما کمترین احساس درد و نا آرامی و کوچکترین حرکتی در ما ایجاد نمی گردد تا به کمک شان بشتابیم، و علاوه بر این هرگاه یک انسان با احساس را می بینیم که به مظلومیت برادرانش، داد و فریاد می زند نه تنها تائید نمی کنیم حتی ملامت هم می کنیم و می گوئیم: چه شده است این را که به خاطر این و آن بی قرار است.
و اما الحمدا لله خیلی مردم با ایمان و با احساسی را در سراسر دنیا می بینیم که بیشتر شان در نامناسبترین و بدترین شرایطی که تحت تعقیب و کنترول دستگاه های استخباراتی قرار دارند اما شب از روز نمی شناسند و هرگاه به سیما و حرکات و کردارشان توجه گردد، گویی دیوانگانی اند که از دیوانه خانه بیرون آمده اند یعنی همان حالتی را دارند که یک تعداد افراد در هنگام کمک به بازماندگان زلزله و یا طوفان ویا بلایای دیگر آسمانی دارند.
اگر بینی که نا بینا به چاه است – اگرخاموش بنشینی گناه است
این گونه افراد که هر لحظه به زندان، شکنجه و اعدام روبرو اند با تمام توان در تلاش اند تا قدمی در راه خدمت به اسلام و مسلمین بردارند. این ها عاشقان خدا و دین خدا و راه خدایند و مانند مجنون عمل می کنند. مجنون به این اسم نبود، بلکه عشق لیلی باعث شد که او را مجنون یعنی دیوانه خطاب کنند و این لقب و نامی است که اکثراً برپیامبران و اولیای خدا و رهروان راستین الله گذاشته اند. هرجا بندۀ از بندگان خاص خدا پیداکنی اگر این حالت را در او نیافتی، باید به او به دیدۀ شک بنگری، البته برادران و دوستان از حرف های من چنین برداشت نکنند که از نظر من، هرجا دیوانۀ است بندۀ خاص خدا است، زیرا از نظر من بهترین الگو و بهترین بندگان خدا پیامبرانش و از جمله حضرت محمد( ص) بوده و هستند که هیچ اثری از این رفتارهای نا موزون در ایشان سراغ نمی گردید اگر چه دنیا زیر و رو می گردید، به این علت که ایشان در حد کمال بودند. ادامه دارد.( ادامه دارد) بهاء الدین ضیایی
آدرس وبلاگ:ziaiebeha.blogspot
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر