نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت شانزدهم
ما و همۀ عالمیان، بطور دائم بدنبال خوشبختی وسعادت سرگردان بوده وهستیم و شاید که تا همین لحظه هم به آن نرسیده باشیم، در حالی که ممکن است، این یوسف گم گشته را خیلی از کسانی که دل ما بحال شان سوخته است و از ته دل به حق شان دعا کرده ایم به آن رسیده و آن را در آغوش گرفته باشند. زیرا هر کس، هر جمع، هرملت و امتی از خوشبختی و سعادت تعبیر و تفسیری دارد، ابراهیم ( ع ) این خوشبختی و سعادت را در برچیدن بساط بت پرستی و شرک و دعوت مردم به سوی خدا پرستی و در قربانی کردن تنها فرزند دلبندش در راه خدا جستجو می کرد و حضرت موسی در پیاده کردن دستورات الهی و قیام در برابر فرعون زمان و نا بودی دستگاه جبار فراعنه، و حضرت عیسی در مبارزه با حب مال و جاه، سرمایه و سود، و عصبیت های نژادی و مذهبی و فروپاشی همه معیارهای اخلاقی و انسانی که پیروان حضرت موسی را به ورتۀ هلاکت روبرو کرده بود، و حضرت محمد (ص) خوشبختی و سعادت را در ایمان به خدا (ج) وعمل صالح و استقامت در راه حق و پیشه کردن صبر عنوان فرموده اند.
ما شده باشد که گاهی این ندای ملکوتی را که مؤذن در پنج وقت نماز و آن هم به آواز خیلی بلند صدا می زند که حی علی الصلوة وحی علی الفلاح را جدی گرفته و به آن تأمل کرده باشیم؟
گویند که یکی از فرماندهان قشون متجاوز کفر، زمانی که به یکی از سرزمین های اسلامی داخل گردید، متوجه شد که کسی به آواز خیلی بلند در حال صدا زدن ( مردم ) است، وی در حالی که سخت ترسیده بود از راهنمای منطقه ای خود پرسید که این آدم چه می خواهد، راهنما گفت که این آدم مردم را به نماز ( عبادت خدا ) فرا می خواند. سپس( فرمانده ) پرسید که آیا این حرکت وی در رایطه با ما ( سیاسی یا نظامی ) نیست. گفت نه. گفت: پس هر چه می خواهد صدا بزند، مانعی نیست. در حالی که هم این فرمانده غافل است و هم شاید کسی که صدا می زند و هم عامۀ آن مردم که شاید در خواب غفلت بسر می برند و از این ندای الهی هیچ بهرۀ نبرده اند.
و آیا زمانی شده باشد که ما به این ندای ملکوتی توجه کرده و به این نتیجه رسیده باشیم که فقط و فقط سعادت و خوشبختی منحصر به نمازیعنی روی آوردن به خدا است؟ به این معنی که در برابر اوامر و نواهی خدا زانوزده و سر به خط گذاشته باشیم و بس. این حرکات مختلف در نماز به این معنی است که انسان باید در همۀ حالات، چه ایستاده و چه در حالت رکوع و چه در حالت سجود ویا در حالت نشستن و در همه حالات زندگی باید به ذکر و یاد خدا باشد. یعنی این که پس از نماز مأموریت انسان تمام نگردیده، بلکه انسان در تمام حالات و لحظات زندگی خدا را حاضر و ناظر دانسته، تلاش کند تا اوامر و نواهی اش را مو به مو در زندگی خود عملی سازد.
اسلام هویت ماست و اگر اسلام را به صورت کامل آن در زندگی خود عملی نکرده و تمثیل نکنیم نه تنها به خود ستم کرده ایم بلکه به خانواده، اقوام، کشور، دین، آئین ، پیامبر و خدای خود هم جفا کرده ایم.
پس از ایمان به خدا اولین رکن مهم وکلیدی از ارکان اسلام نماز است و درست است که ما نماز می خوانیم و اما چگونه نمازی؟ نمازی که ما را در برابر اوامر و نواهی پروردگارخاشع و خاضع بگرداند، و همان گونه که طهارت بدن، ما را از آلودگی های ظاهری و جسمی پاک می سازد، باید با ادای نماز همه آن آلودگی های روحی و روانی ما زدوده، و قلب ما از زنگارها و آلایندگی هایی مادی و منفی پاک گردد. نمازی که ما را ذهناً و عملاً از غیر خدا به سوی خدا برنگرداند و فکر و ذهن و عمل ما را برای خدا خالص نسازد نماز نیست بلکه خود را فریب دادن و تسلی کردن است.
وپس از نماز فریضۀ زکات است و آن حقی است بردوش ما مسلمان ها که باید از مال و دارائی خود یک قسمت آن را برای ادای فریضۀ ذکات جداکرده و علاوتاً صدقاتی که بر انسان نه واجب، بلکه لازم است که هم پروردگار به آن ترغیب فرموده است و هم رسول اکرم ( ص) و همۀ یاران و اصحاب مبارک شان با ایثار تمام، سهم مستضعفین را از امتعه و اموال خود جدا کرده و به مسحقین آن حواله نموده اند، یعنی سهم گیری فعال در رفع نیازمندی های فردی و اجتماعی.
در ادای این فریضه الهی نه تنها من و شما و عامۀ مردم در غفلت کامل بسر میبریم، بلکه علما و روحانیونی هم که سنگ دفاع از اسلام را به سینه میزنند و گوئی که وارثین اصلی پیامیرگرامی اند. من ندیده و نشنیده ام که در جهت ادای زکات تلاشی کرده ویا مردم را به اد ای زکات فرا خوانده و یا در ادای این فریضۀ الهی ( زکات و صدقات ) پیشقدم گردیده و سهم خود را ادا کرده باشند. چه جابی این که در صدقات و خیرات دست بازی داشته بوده باشند.
فریضه روزۀ ماه مبارک رمضان، و سایر روزه های مسنون هم حرکتی است که علاوه بر تأثیرات شگرف بر سلامتی و صحت مسلمان، انسان را از صف موجودات زندۀ دیگری که در خوردن و خوابیدن و لذت جنسی و ارضای سایر غرایز حیوانی محدودیتی ندارند، جدا نموده و به سوی پروردگار نزدیک می سازد. روزه تنها پرهیز از خوردن و نوشیدن و لذت جنسی نیست، بلکه از همه آنچه خداوند بزرگ ( ج ) و پیامبرگرامی اش رسول اکرم ( ص) نهی فرموده اند، مانند: کبر، غرور، غیبت، دروغ، حسد، کینه، بخل، بغض، خشم، طغیان و ده ها منکرات دیگری که باید مسلمان از آن ها خود داری و از این طریق بر آن ها، برای همیشه خط بطلان کشیده و به سوی خصایل
و خصایص عالی انسانی مانند: برادری و اخوت، عفت و پاکدامنی، دلسوزی و ترحم، خشوع و خضوع، و ده ها خصلت عالی انسانی دیگر روی آورده و خود را برای اطاعت از دستورات کامل پروردگار آماده سازد.
ادای فریضۀ حج را هم، زمانی که مسلمان با حضور همه پیروان مذاهب، اقوام، نژادها، گروه ها، زمانی که آغاز می کند فقط و فقط به فرایض و واجبات الهی می اندیشد و عمل می کند. مسائل قوم، نژاد و مذهب ...همه و همه را باید کنار گذاشته، دریک صف واحد و در عقب یک امام نیت نموده از امام واحد بطور کامل متابعت نماید. به گونۀ که هیچ علایمی از وابستگی های قومی، نژادی، مذهبی و گروهی در آن اجتماع عظیم احساس نگردد. و اجتماع بزرگ و جهانی حج گویای یک اجتماع توحیدی بی نظیری است که شامل همۀ مسلمین جهان می گردد.
اسلام آمده است که از قبایلی پراگنده و از مللی متشتت امتی واحد بسازد و این هدف اسلام در عقیده و ایمان و در ارکان اسلام به وضوح محسوس است. همان گونه که در نماز، زکات، روزه و حج مشاهده کردیم به همان صورت در ایمان به ملایکه به صفت کارگزاران نظام هستی، وپیامبران به صفت رسولان فرمانروای حقیقی، و کتب آسمانی منحیث راهنما و نقشۀ راه الهی، وقدر و خیر به منزلۀ حاکمیت کامل پروردگار بر همۀ امور خیر و شر انسانی، و روز آخرت به عنوان روز باز پرس و حسابدهی از امتحانی که در زندگی یومیه همه با آن روبرو هستیم. امتحانی که همه از آن غافلیم.
ما بخوبی می دانیم که قرآن بزرگترین وآخرین عطیۀ بزرگ پررودگار برای بندگان و برای آخرین امت مسلمان در روی زمین است که کاملترین ارزش های والای معنوی و انسانی را به همراه دارد و چنانچه اگربیشترین توجه ما بر عقیده و ایمان خالص به خدا و بر رعایت اصول و اساسات اسلام متمرکز گردد، به گونۀ که اسلام را بر همه چیز دیگری ذهناً و عملاً مقدم دانسته یعنی در رعایت آن ( اصول و ارزش ها ) آخرین تلاش های خود را به خرچ داده به این معنی که همه آن اهداف و مقاصدی را که سبب می شود تا ذهناً و عملاً از این راه باز بمانیم کنار بگذاریم، و این تصمیم و عزم خود را در زندگی جدی بگیریم و همین گونه سرحرف خود بطور کامل به ایستیم و آن را مشعل راه خود قرار دهیم نه تنها از این حالت وحشتناکی که با آن روبرو ایم رهایی می یابیم؛ بلکه باعث تحولات عظیمی هم دردرون خود ( نفس ) و هم در ماحول خود می گردیم. مشکل عمدۀ ما در این است که در بین شعار و کردار ما، و گفتار و رفتار ما فاصله ...ایجاد گردیده است.
« بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و، سرگرمی، آرایش وپیرایش، نازش درمیان هم دیگر، و مسابقه در افزایش اموال و اولاد است و بس. دنیا همچون باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت می آورد، پس گیاهان رشد و نمو می کنند، و بعد گیاهان را زرد و پژمرده خواهی دید، و آن گاه خرد و پرپر می گردند. در آخرت عذاب شدیدی ( برای دنیا پرستان ) و آمرزش و خشنودی خدا ( برای خدا پرستان ) است. اصلأ زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.» ( الحدید:20 )
« با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می پرستند و به فریاد می خوانند، ( و تنها رضای ) ذات او را می طلبند، و چشمانت از ایشان ( به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد، و از کسی فرمان مبر که ( به خاطر دنیا دوستی و آرزو پرستی ) دل او را از یاد خود غافل ساخته ایم، و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است ( وپیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است) وکار و بارش همه افراط وتفریط بوده است.» ( الکهف :46 )( ادامه دارد)