ziaie1

ziaie1

۱۴۰۱ فروردین ۱۱, پنجشنبه

 

31c1il ma0oarstc7 210o100m8ea6 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
برادران......
قسمت شانزدهم
ما و همۀ عالمیان، بطور دائم بدنبال خوشبختی وسعادت سرگردان بوده وهستیم و شاید که تا همین لحظه هم به آن نرسیده باشیم، در حالی که ممکن است، این یوسف گم گشته را خیلی از کسانی که دل ما بحال شان سوخته است و از ته دل به حق شان دعا کرده ایم به آن رسیده و آن را در آغوش گرفته باشند. زیرا هر کس، هر جمع، هرملت و امتی از خوشبختی و سعادت تعبیر و تفسیری دارد، ابراهیم ( ع ) این خوشبختی و سعادت را در برچیدن بساط بت پرستی و شرک و دعوت مردم به سوی خدا پرستی و در قربانی کردن تنها فرزند دلبندش در راه خدا جستجو می کرد و حضرت موسی در پیاده کردن دستورات الهی و قیام در برابر فرعون زمان و نا بودی دستگاه جبار فراعنه، و حضرت عیسی در مبارزه با حب مال و جاه، سرمایه و سود، و عصبیت های نژادی و مذهبی و فروپاشی همه معیارهای اخلاقی و انسانی که پیروان حضرت موسی را به ورتۀ هلاکت روبرو کرده بود، و حضرت محمد (ص) خوشبختی و سعادت را در ایمان به خدا (ج) وعمل صالح و استقامت در راه حق و پیشه کردن صبر عنوان فرموده اند.
ما شده باشد که گاهی این ندای ملکوتی را که مؤذن در پنج وقت نماز و آن هم به آواز خیلی بلند صدا می زند که حی علی الصلوة وحی علی الفلاح را جدی گرفته و به آن تأمل کرده باشیم؟
گویند که یکی از فرماندهان قشون متجاوز کفر، زمانی که به یکی از سرزمین های اسلامی داخل گردید، متوجه شد که کسی به آواز خیلی بلند در حال صدا زدن ( مردم ) است، وی در حالی که سخت ترسیده بود از راهنمای منطقه ای خود پرسید که این آدم چه می خواهد، راهنما گفت که این آدم مردم را به نماز ( عبادت خدا ) فرا می خواند. سپس( فرمانده ) پرسید که آیا این حرکت وی در رایطه با ما ( سیاسی یا نظامی ) نیست. گفت نه. گفت: پس هر چه می خواهد صدا بزند، مانعی نیست. در حالی که هم این فرمانده غافل است و هم شاید کسی که صدا می زند و هم عامۀ آن مردم که شاید در خواب غفلت بسر می برند و از این ندای الهی هیچ بهرۀ نبرده اند.
و آیا زمانی شده باشد که ما به این ندای ملکوتی توجه کرده و به این نتیجه رسیده باشیم که فقط و فقط سعادت و خوشبختی منحصر به نمازیعنی روی آوردن به خدا است؟ به این معنی که در برابر اوامر و نواهی خدا زانوزده و سر به خط گذاشته باشیم و بس. این حرکات مختلف در نماز به این معنی است که انسان باید در همۀ حالات، چه ایستاده و چه در حالت رکوع و چه در حالت سجود ویا در حالت نشستن و در همه حالات زندگی باید به ذکر و یاد خدا باشد. یعنی این که پس از نماز مأموریت انسان تمام نگردیده، بلکه انسان در تمام حالات و لحظات زندگی خدا را حاضر و ناظر دانسته، تلاش کند تا اوامر و نواهی اش را مو به مو در زندگی خود عملی سازد.
اسلام هویت ماست و اگر اسلام را به صورت کامل آن در زندگی خود عملی نکرده و تمثیل نکنیم نه تنها به خود ستم کرده ایم بلکه به خانواده، اقوام، کشور، دین، آئین ، پیامبر و خدای خود هم جفا کرده ایم.
پس از ایمان به خدا اولین رکن مهم وکلیدی از ارکان اسلام نماز است و درست است که ما نماز می خوانیم و اما چگونه نمازی؟ نمازی که ما را در برابر اوامر و نواهی پروردگارخاشع و خاضع بگرداند، و همان گونه که طهارت بدن، ما را از آلودگی های ظاهری و جسمی پاک می سازد، باید با ادای نماز همه آن آلودگی های روحی و روانی ما زدوده، و قلب ما از زنگارها و آلایندگی هایی مادی و منفی پاک گردد. نمازی که ما را ذهناً و عملاً از غیر خدا به سوی خدا برنگرداند و فکر و ذهن و عمل ما را برای خدا خالص نسازد نماز نیست بلکه خود را فریب دادن و تسلی کردن است.
وپس از نماز فریضۀ زکات است و آن حقی است بردوش ما مسلمان ها که باید از مال و دارائی خود یک قسمت آن را برای ادای فریضۀ ذکات جداکرده و علاوتاً صدقاتی که بر انسان نه واجب، بلکه لازم است که هم پروردگار به آن ترغیب فرموده است و هم رسول اکرم ( ص) و همۀ یاران و اصحاب مبارک شان با ایثار تمام، سهم مستضعفین را از امتعه و اموال خود جدا کرده و به مسحقین آن حواله نموده اند، یعنی سهم گیری فعال در رفع نیازمندی های فردی و اجتماعی.
در ادای این فریضه الهی نه تنها من و شما و عامۀ مردم در غفلت کامل بسر میبریم، بلکه علما و روحانیونی هم که سنگ دفاع از اسلام را به سینه میزنند و گوئی که وارثین اصلی پیامیرگرامی اند. من ندیده و نشنیده ام که در جهت ادای زکات تلاشی کرده ویا مردم را به اد ای زکات فرا خوانده و یا در ادای این فریضۀ الهی ( زکات و صدقات ) پیشقدم گردیده و سهم خود را ادا کرده باشند. چه جابی این که در صدقات و خیرات دست بازی داشته بوده باشند.
فریضه روزۀ ماه مبارک رمضان، و سایر روزه های مسنون هم حرکتی است که علاوه بر تأثیرات شگرف بر سلامتی و صحت مسلمان، انسان را از صف موجودات زندۀ دیگری که در خوردن و خوابیدن و لذت جنسی و ارضای سایر غرایز حیوانی محدودیتی ندارند، جدا نموده و به سوی پروردگار نزدیک می سازد. روزه تنها پرهیز از خوردن و نوشیدن و لذت جنسی نیست، بلکه از همه آنچه خداوند بزرگ ( ج ) و پیامبرگرامی اش رسول اکرم ( ص) نهی فرموده اند، مانند: کبر، غرور، غیبت، دروغ، حسد، کینه، بخل، بغض، خشم، طغیان و ده ها منکرات دیگری که باید مسلمان از آن ها خود داری و از این طریق بر آن ها، برای همیشه خط بطلان کشیده و به سوی خصایل
و خصایص عالی انسانی مانند: برادری و اخوت، عفت و پاکدامنی، دلسوزی و ترحم، خشوع و خضوع، و ده ها خصلت عالی انسانی دیگر روی آورده و خود را برای اطاعت از دستورات کامل پروردگار آماده سازد.
ادای فریضۀ حج را هم، زمانی که مسلمان با حضور همه پیروان مذاهب، اقوام، نژادها، گروه ها، زمانی که آغاز می کند فقط و فقط به فرایض و واجبات الهی می اندیشد و عمل می کند. مسائل قوم، نژاد و مذهب ...همه و همه را باید کنار گذاشته، دریک صف واحد و در عقب یک امام نیت نموده از امام واحد بطور کامل متابعت نماید. به گونۀ که هیچ علایمی از وابستگی های قومی، نژادی، مذهبی و گروهی در آن اجتماع عظیم احساس نگردد. و اجتماع بزرگ و جهانی حج گویای یک اجتماع توحیدی بی نظیری است که شامل همۀ مسلمین جهان می گردد.
اسلام آمده است که از قبایلی پراگنده و از مللی متشتت امتی واحد بسازد و این هدف اسلام در عقیده و ایمان و در ارکان اسلام به وضوح محسوس است. همان گونه که در نماز، زکات، روزه و حج مشاهده کردیم به همان صورت در ایمان به ملایکه به صفت کارگزاران نظام هستی، وپیامبران به صفت رسولان فرمانروای حقیقی، و کتب آسمانی منحیث راهنما و نقشۀ راه الهی، وقدر و خیر به منزلۀ حاکمیت کامل پروردگار بر همۀ امور خیر و شر انسانی، و روز آخرت به عنوان روز باز پرس و حسابدهی از امتحانی که در زندگی یومیه همه با آن روبرو هستیم. امتحانی که همه از آن غافلیم.
ما بخوبی می دانیم که قرآن بزرگترین وآخرین عطیۀ بزرگ پررودگار برای بندگان و برای آخرین امت مسلمان در روی زمین است که کاملترین ارزش های والای معنوی و انسانی را به همراه دارد و چنانچه اگربیشترین توجه ما بر عقیده و ایمان خالص به خدا و بر رعایت اصول و اساسات اسلام متمرکز گردد، به گونۀ که اسلام را بر همه چیز دیگری ذهناً و عملاً مقدم دانسته یعنی در رعایت آن ( اصول و ارزش ها ) آخرین تلاش های خود را به خرچ داده به این معنی که همه آن اهداف و مقاصدی را که سبب می شود تا ذهناً و عملاً از این راه باز بمانیم کنار بگذاریم، و این تصمیم و عزم خود را در زندگی جدی بگیریم و همین گونه سرحرف خود بطور کامل به ایستیم و آن را مشعل راه خود قرار دهیم نه تنها از این حالت وحشتناکی که با آن روبرو ایم رهایی می یابیم؛ بلکه باعث تحولات عظیمی هم دردرون خود ( نفس ) و هم در ماحول خود می گردیم. مشکل عمدۀ ما در این است که در بین شعار و کردار ما، و گفتار و رفتار ما فاصله ...ایجاد گردیده است.
« بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و، سرگرمی، آرایش وپیرایش، نازش درمیان هم دیگر، و مسابقه در افزایش اموال و اولاد است و بس. دنیا همچون باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت می آورد، پس گیاهان رشد و نمو می کنند، و بعد گیاهان را زرد و پژمرده خواهی دید، و آن گاه خرد و پرپر می گردند. در آخرت عذاب شدیدی ( برای دنیا پرستان ) و آمرزش و خشنودی خدا ( برای خدا پرستان ) است. اصلأ زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست.» ( الحدید:20 )
« با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می پرستند و به فریاد می خوانند، ( و تنها رضای ) ذات او را می طلبند، و چشمانت از ایشان ( به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد، و از کسی فرمان مبر که ( به خاطر دنیا دوستی و آرزو پرستی ) دل او را از یاد خود غافل ساخته ایم، و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است ( وپیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است) وکار و بارش همه افراط وتفریط بوده است.» ( الکهف :46 )( ادامه دارد)

 t

S5pu3n0 mmasar3trt 20116d78 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به :
قسمت پانزدهم
زمانی که سید جمال الدین افغان را مجبور به ترک خاک و وطن کردند و به دنیای غرب روی آورد و حال و هوای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی این سرزمین ها را با تدبر و تأمل زیر مطالعه قرار داد، اعلام داشت: « من مسلمان را در شرق و اما اسلام را در غرب یافتم»، آیا او واقعاَ در این سرزمین ها با حقایقی روبرو گردیده بود، که قبلاً تصورش را نمی کرد؟ بلی. زیرا او در این سرزمین ها دریافته بود که پیروی از قانون و اصول و رعایت قانون و زانو زدن در برابر قانون یک فرهنگ جا افتاده و رایج و مورد قبول عامۀ مردم این سرزمین ها است.
پروردگارمی فرماید:
« خداوند آئینی را برای شما ( مؤمنان ) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ ایم ( به همه ا‌ی آنان سفارش کرده‌ ایم که اصول ) دین را پا برجا دارید و در آن تفرقه نکنید و اختلاف نورزید. این چیزی که شما مشرکان را بدان می‌خوانید ( که پا برجا داشتن اصول و ارکان دین است ) بر مشرکان سخت گران می‌آید. خداوند هر
که را بخواهد برای این دین بر می‌گزیند و هرکه ( از دشمنانگی با دین دست بکشد و ) به سوی آن برگردد، بدان رهنمودش می‌گرداند.» شوری:12
بشر در جستجوی فلاح، رستگاری، سعادت و خوشبختی است. کسی خوشبختی و سعادت را در مال و ثروت، کسی در چوکی و مقام، کسی در خانواده و فرزندان، کسی در قوم و نژاد، کسی در سرزمین و وطن، کسی در مذهب، گروه و یا حزب خاص، و به همین گونه اهداف و مقاصد کوچک و بزرگ دیگری جستجو می کند؛ بگونۀ مثال: چشم و صورت و یا جرأت و شهامتی جستجو می کند.
مال و ثروت اگر از طریق مشروع و حلال بدست آید و علاوه بر ادای ذکات آن و صدقاتی که بر آن مال می افزاید و باعث درمان زخم های می شود که در اثر فقر و ناتوانی بر مردمی تحمیل گردیده است، خیلی هم از زندگی با تنگدستی بهتر و افضل است، و مقام و منزلتی ( رسمی وغیررسمی ) هم که در سایۀ دستورات الهی و بر رعایت و جائب و مسئولیت های ایمانی و انسانی باشد؛ شایستۀ مقام انسان است و خیلی هم پسندیده است، تاجر، زارع، استاد، انجنیر و داکتری هم که زندگی شان را مطابق دستورات الهی سر و سامان دهند، یعنی همان گونه که برای مال و متاع، و کسب علم و دانش انسانی وقت خود را صرف می کنند، در ادای فرایض و واجبات الهی هم کوتاهی نکرده و به جهت فراگیری علم و آگاهی از دستورات الهی تلاش کنند می توانند در عرصه های وسیع مادی و معنوی به مدارج عالی علمی و عرفانی و انسانی رسیده و مصدر خدمات شایانی برای بشر و مقام انسانی خود شوند. در غیر آن به این معنی است که انسان فقط برای حوایج دنیای خود سعی و تلاش کرده و از دین و آخرت خود غافل گردیده است و بس.
اللهمَّ لا تجعل الدنیا اکبرهمَّنا ولامبلغ علمنا.
« خدایا دنیا را بزرگترین مقصد و کوشش و سرحد دانش ما قرار مده.»
پروردگارمی فرماید:
« برای انسان، محبّت شهوات ( و دلبستگی به امور مادی ) جلوه داده شده است، از قبیل: عشق به زنان و فرزندان و ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و اسب های نشاندار ( و مرکب های ممتاز ) و چهارپایان ( همچون: شتر،
گاو، بز و گوسفند ...) و کشت و زرع. این ها ( همه ) کالای دنیای پست ( فعلی ) است و سرانجام نیک ( تلاشگران در راه حق ) در پیشگاه خدا است ( و همو داند که در آخرت به نیکوکاران چه چیزهائی عطاء خواهد کرد.» آل عمران: 14
« و کسی که از خدا و پیغمبر ( با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان ) اطاعت کند، او ( در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و ) همنشین کسانی خواهد بود که (مقرّبان در گاهند و ) خداوند بدیشان نعمت ( هدایت) داده است ( و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است. آن مقرّبانی که او همدم شان خواهد بود، عبارتند ) از پیغمبران و راست روان ( و راست گویانی که پیغمبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند ) و شهیدان ( یعنی آنان که خود را در راه خدا فدا کردند ) و شایستگان ( یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد )، و آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند! » سورۀ نساء:69
« ما همه ای چیزهای روی زمین را زینتِ آن کرده‌ایم ( و جهان پر زرق و برق، و پر نعمتی را برای انسان ها آراسته ‌ایم ) تا ایشان را بیازمائیم ( و ببینیم از آنان ) کدام یک کارِ نیکوتر می‌کند. » کهف:7
« ایشان را به نیکی ها و بدی ها آزمایش کردیم تا این که ( پشیمان شوند و از خواب غفلت بیدار و به سوی کردگار ) باز گردند.» اعراف: 168
« به پروردگارت سوگند! که حتماً (در روز رستاخیز از آنچه در دنیا مردمان انجام می‌دهند) از جملگی ایشان پرس ‌‌و جو خواهیم کرد. » حجر:92
ما ( مسلمین ) از اسلام و ارزش های والای آن همیشه بهره مند گردیده و توانسته ایم، در مقاطع مختلف تاریخ، جمع کثیری از مردم مسلمان خود را به دور خود و عقیدۀ خود ( اسلام ) جمع کنیم ولی به نفع اغراض دیگری ( از آن ها ) بهره برداری کنیم. برخی گروه ها و کشورها تحت نام اسلام ایجاد گردید و اسمش، گروه اسلامی ..... و یا جمهوری اسلامی .... گذاشته شد ولی هر گز این را ه را نپیمودند، ویا از آن عدول کردند، هرچند مردم مسلمان و تشنۀ اسلام شعار اسلام- اسلام، سردادند، و در این را ه حاضربه قربانی شدند ولی چیزی حاصل شان نشد، و در همان اوایل ویا اواخر تشکیل گروه و یا نظام ( حکومت )، اسلام را یا کناز گذاشتند ویا دزدیدند.
در افغانستان همیشه شعارهای اسلامی سرداده شد، و به همین منوال زمانی که ندای جهاد فی سبیل الله بلند گردید، مردم مسلمان ومتدین ما که در دیانت خود سرآمد ملت ها و شهرۀ آفاق اند وبه دنبال گمشدۀ خود می گشتند، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، فوج -فوج برای پاسخ به این ندای الهی
(جهاد ) حاضرگردیدند. مردمی را می دیدیم که با پیوستن به صفوف جهاد، همه آن علایق و ارتباطات و حتی عادات و رسوم و ظاهر و باطن خود را برای این امر مهم آماده ساختند. در اولین فرصت و پاسخ گویی به ندای جهاد لباس جهاد به تن کرده، سیل آسا به سوی مساجد، نماز و سایر ارکان اسلام روی آورده و در ظاهر و باطن خود دگرگونی و تحول عظیمی را ایجاد نمودند، یعنی نه تنها به فرایض و سنت ها حتی به مستحبات هم التفات کافی کرده، انسان های که هیچ گاهی در زندگی محاسن خود را ( ریش ) نگذاشته بودند، اکنون با ریش بزرگ و سیمای روحانی و معنوی و لباس های مرغوب افغانی چیزی که خیلی مرسوم همان اوضاع و شرایط بود، خود را برای ادای فرایض الهی ( نماز، جهاد .... ) مجهز کرده، ریش، فکول وپتو از علایم و نشانه های آن حرکت تاریخی و آن تحول زمانی بود.
یکی از روزهای قبل از سفر به این سرزمین ها، به همراه چند نفری گردهم آمده بودیم، یکی از افراد سرشناس جهادی از ترکیه تماس گرفته و شکایت کرده بود که من هرجایی که گشتم اسلامی نیافتم. من که متوجه عمق مسئله گردیدم؛ گفتم که به او بگو که راست می گویی، زیرا آنچه را که تو، به عنوان اسلام ویا مظهر اسلام می شناسی یعنی ریش، فکول و پَتُّو آنجا پیدا نمی شود و بیش از این خود را سرگردان نکن.
و اما همین که دوران جهاد به پایان خود نزدیک و خصوصاً از آن زمانی که همه چیز متحول گردید، و نظام جدیدی در کشوربه میان آمد، این بار تغییری وارونه رونما گردید که جمع کثیری با نیکتائی، و موهای جِل زده فرمایشی، با کوت و شلوار و دریشی، صورت و سیمای آرایشی، و قد و قامتی کاملاً غربی و فوق کلتور غربی به صحنه آمدند، برخی از این ها گویی که مدل های مد و فیشن هستند، و حتی چند قدم هم ازآن ها جلوتر. افسوس است..... ( ادامه دارد)

 

925910 m1aiSartc5 72001e6di 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
برادران........
قسمت چهاردهم
بسم الله الرحمن الرحیم
وعدالله الذین آمنوا.....
« خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌ اند و'کارهای شایسته انجام داده ‌اند، وعده می‌دهد که آنان را قطعاً جایگزین ( پیشینیان و وارث فرماندهی و حکومت ایشان ) در زمین خواهد کرد ( تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند ) همان گونه که پیشینیان ( دادگر و مؤمن ملّت های گذشته ) را جایگزین ( طاغیان و یاغیان ستمگر ) قبل از خود ( در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ ) کرده است ( و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است ). هم چنین آئین ( اسلام ) ایشان را که برای آنان می‌پسندد، حتماً ( در زمین ) پا برجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌سازد، ( آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها ) مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌گردانند. بعد از این ( وعده‌ ای راستین ) کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان ( از دائره‌ ی ایمان و اسلام ) بشمارند ( و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می باشند ).» النور: 55
آن معضلاتی که ما، مردم ما و جامعۀ ما را به پریشانی های عدیدۀ دچار کرده است، کلید حل آن در اختیارپروردگار و در نهایت بدست من و شما است و اگر ما، انسان های پایبند اصول بودیم و طبق دستورات الهی و با رعایت اصول انسانی و اخلاقی عمل می کردیم اولاً به این معضلات گرفتار نمی گردیدیم، و باز هم که گرفتار گردیده بودیم اگر در جستجوی راه حل اساسی ( تسلط برهوی و هوس و پیروی از اوامر و نواهی پروردگار ) برای آن می بودیم، می توانستیم راه علاجی برای آن ها پیدا کنیم.
خداوند می فرماید: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...
« کسانی که برای ( رضایت ) ما به تلاش ایستند و در راه ( پیروزی دین ) ما جهاد کنند، آنان را در راه های منتهی به خود رهنمود ( و مشمول حمایت و هدایت خویش) می‌گردانیم، و قطعاً خدا با نیکوکاران است ( و کسانی که خدا در صف ایشان باشد پیروز و بهروزند ).»
دنیا محل امتحان و آزمایش انسان است، و این امتحان از اوایل زندگی انسان آغاز و تا پایان عمرش ادامه می یابد. امتحان از همه چیز و خاصتاً از چیزی که انسان مدعی آن است، بظور مثال: انسانی که مسلمان است، هرگاه از وی سوال کنند که چه می خواهد و چه تصمیمی در زندگی دارد شاید بگوید که می خواهم تا مسلمان زندگی کنم، و برای اینکه زندگی سالمی داشته باشم به علم نیاز دارم و بناءً علم دین می آموزم، و در نهایت تصمیم به آن دارم تا مطابق دستورات پروردگارعمل نموده و وجائب خود را بگونۀ لازم انجام دهم و از این گونه آرمان ها، اهداف و مقاصد. ولی معلوم نیست که آیا مطابق به هدف و آرمانی که دارد عمل می کند ویا خیر؟
انسان ترکیبی است از روح و جسم است، و پروردگار او را از ظاهر و باطنی برخوردارکرده است که ظاهرش صورت و باطنش ( که نفس، جان، دل و روح گفته اند ) سیرت انسان را به تصویر می کشد و همان گونه که پروردگار صورت انسان را زیبا و شایسته آفریده است، که آن را حُسن خَلق گویند، سیرتش را هم بوجه احسن آفریده است، که آن را حُسن خلق گویند.
همان گونه که جسم و از جمله صورت انسان مثل چشم، ابرو، بینی، لب، دهان و غیره، در جایگاهش زیباست، و با ایمان به خدا و رعایت دستورات الهی و حفظ بهداشت، اگر انسان در حفاظت و سلامت آن ها بکوشد، همیشه راحت و آرام است و زیبایی شان افزایش می یایذ، ولی اگر تغییری منفی در وضعیت طبیعی هریکی از آن ها بوجود آید ویا یکی از آن ها صدمه دیده و آن را انسان ازدست بدهد؛ مثلاً چشم، دندان( نظافت وحفاظت آن ها را رعایت نکند) ویا رخسار انسان با زخمی لکه دارگردد، در این حالات انسان زیبائی خود و صورت خود را از دست داده، و صورتش دارای عیب و نقص می گردد، به همین ترتیب سیرت و یا باطن انسان است که پروردگار آن را با الطاف بی پایان خود به انسان اعطا کرده است مانند: عقل و درایت، عرم و اراده، شهامت و جرئت، حرکت و جنبش، و.... و اگر این خصلت ها با ایمان به خدا همراه گردد، ترکیبی می گردد که با بهترین خوی و خصلت های انسانی مزین گردد، مانند: زهد و تقوی، حلم و بردباری، شجاعت و دلیری، عدالت و انصاف، جوانمردی و کرم، ثبات و پایداری، عفو و گذشت، صبر و تحمل و ده ها خصلت عالی انسانی که سیرت انسان مسلمان را تشکیل می دهد، و اما اگر در عوض این خوی و خصلت های عالی ، خوی و خصلت های شیطانی و زشت بر انسان غلبه کند مانند:کبر و غرور، بغض و بخل، خشونت و پرخاشگری، مکر و حیله، طغیان و تجاوز، همه آن تصویر معنوی به باد فنا رفته و از انسان چیزی به نمایش می گذارد که وحشتناک است. زیبائی های صورت بقدری دل انگیز و نشاط آفرین است که گاهی سبب می شود تا انسان مفتون وعاشق آن ها گردد، و اما زیبائی های سیرت هم بحدی جالب وجذاب است که در خیلی از موارد دیده می شود که انسان های نه تنها خوش صورت، بلکه خوش سیرت به بهترین و پر جاذبه ترین و محبوب ترین انسان ها تبدیل گردیده اند، تاجائی که افراد و جمعیت ها و ملت های زیادی حاضر گردیده اند که جان خود را هم درپای آن ها قربانی کنند. در خیلی از موارد پیش آمده است که انسان با یکی از این صفات عالی انسانی مثلاً: خُلق و خوی نیکو، رحم و عطوفت، برادری و اخوت، و شهامت و جرأت.... توانسته است تا ده ها و صدها و هزاران انسان را شکار سیرت نیک و شایستۀ خود گرداند، و برعکس اگر انسانی این خصائل عالی انسانی اش ضعیف ویا آن ها را از دست داده و در نهایت به لجنزاری روبروگردد آن گاه همه چیزش را....
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم.
« ما انسان را ( از نظر جسم و روح ) در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریده‌ایم.» سورۀ التین: 4
اسلامی که همۀ خیر و برکات و همۀ ارزش های والای انسانی و اخلاقی را با خود دارد و به همان پیمانه انسان را به مبارزه و مقابله و رویاروئی با هرگونه غرایز لجام گسیخته و نا هنجار، بی بند و باری و فساد، خوشگذرانی وعیاشی، سد شکنی و تعصبات و در نهایت، سقوط در لجنزار ارتداد فرا می خواند، اگر انسان از خواب غفلت بیدارگردد و به اسلام نه تنها روی آورده بلکه به ریسمان الهی چنگ زده و از خداوند بزرگ طالب مدد گردد، بزرگترین مؤفقیت هایی را در زندگی نصیب می گردد. افسوس که.... دنیا طلبیدیم وبه مقصد نرسیدیم – آیا چه شود عاقبتی نا طلبِ ما
اسلام عبارت است از « تسلیم و امتثال» یعنی پذیرفتن امر و نهی امر کننده، بدون اعتراض، و این دین از آن جهت « اسلام » نامیده شده است که اطاعت امر خدا و تسلیم شدن به فرمان خدا، لازمۀ آن است بدون اعتراض.
اسلام برپنج بنا ( ستون ) استوار است و اولین آن ایمان به خدا یعنی پذیرفتن قلبی کلمۀ طیبه و کلمۀ شهادت ( یقین) و اقرار بر زبان است. و اقامت نماز، و ادای ذکات، و روزۀ رمضان، و حج بیت الله شریف.
ایمان هم با شش اصل استوار است که ایمان به خدا (ج)، ایمان به ملائکه، ایمان به کتاب های خدا، ایمان به پیامبران الهی، ایمان به قدرخیر و شر و ایمان به روز آخرت.
ایمان با عمل است و عمل انسان بیانگر و مبین ایمان انسان است. و اسلام هم با رعایت اصول و اساسات آن ( پنج بنا ) استوار می گردد یعنی تحقق پیدا می کند.
گفتار و کردار دو پدیدۀ ایست که یکی مکمل دیگری است، گفتار بدون کردار بی مفهوم و بی معنی است و کردار بدون عقیده و ایمان هم، ارزش دنیایی دارد، اما هیچ بهرۀ اخروی به همراه ندارد. یعنی نزد پروردگار از هیچ ارزشی برخوردار نیست.
پروردگار می فرماید: لِمَ تَقُولون ما لاتفعلون .
« ای مؤمنان! چرا سخنی ( به دیگران) می‌گوئید که خود تان برابر آن عمل نمی‌کنید؟» یعنی چیزی را که انجام داده نمی توانید، وعده ندهید و یا نگوئید.»
وپروردگار در آیات 2-3 سورۀ عنکبوت می فرماید: « همین که گفتید ما ایمان آوردیم، فکرمی کنید که ما شما را به حال شما رها کرده ومورد امتحان قرار نمی دهیم، نه بلکه شما مورد آزمایشات سخت قرار می گیرید تا مردمی که راست می گویند از مردمی که دروغ می گویند و مردم خبیث از مردم طیب شناخته شوند. »
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم – یار در خانه و ما گِرد جهان می گردیم
اسلام اگر آن گونه که هست به اصول و اساستش عمل گردد، چنان تحولی را در زندگی فرد و اجتماع بوجود می آورد که قابل تصور نیست، مشکل عمده در عمل به آن است. شاید افرادی استدلال کنند که این پریشانی ما ناشی از عدم علم و آگاهی ما و مردم ما از دین ما است ؟ من این استدلال را قبول ندارم زیرا همان اسلامی که در طی قریب به دو دهه جهان شمول گردید و آن هم بالوسیلۀ تعدادی اندک و انگشت شمار، ( کم من فِئةٍ قلیلةٌ...)
« چه بسیار اند گروه های اندکی که به فرمان خدا ( توفیق نصیب شان شده است و ) بر گروه های فراوانی چیره شده‌اند. و خداوند با بردباران ( و در صف استقامت‌کنندگان ) است.» بقره: 249
اما آن ها کسانی بودند که آنچه را دیده ویا شنیده و یا اخذ می نمودند، با یقین و توکل، صداقت و اخلاص، تواضع و فروتنی، ثبات و پایداری ،و با اعتماد به نفس و عزم و ارادۀ قوی، و با فرجام اندیشی و رعایت عهد وپیمانی، که بسته بودند، بلا درنگ به آن عمل نموده و در زندگی خود و نزدیکان و برادران خود عملی می ساختند.
اِنما کان قول المؤمنین اذا دعوا الی اللهِ ...
« مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و رسولش فرا خوانده می شوند تا میان آنان داوری کنند سخن شان تنها این است که می گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی ایشان اند و هر کس از خدا و پیغبرش پیروی کند و از خدا بترسد ( پروا کند یعنی بی پروائی خدا را نکند ) و از او بپرهیزد، این چنین کسانی به مقصود خود رسیدگانند.» ( ادامه دارد)

 m

t24up8 ma124sahrrt32 8e2ug0g16 
Gedeeld met Je vrienden
Vrienden
نامۀ سرگشاده به:
برادران.....
قسمت سیزدهم
خواهر و برادر مسلمان! میدانی که مدت هاست، دیانت، کرامت، ایمان و همۀ چیز من و شما زیر سوال رفته است؟ نه تنها از جانب ...... و هم میهنان ما، بلکه از جانب خیلی از برادران و همسنگران نزدیک ما ( انسان های با خدا و فرهیخته ) که از چشم ها افتاده و از رده ها خارج شده و از صفوف مقدم به انتهای خط رانده شده اند و همین ها بودند که از ما و حرکت ما و آن چه به آن فخر و مباهات می کردیم در بدترین و سخت ترین شرایط حمایت کردند و در کنار ما ایستادند ولی امروز....کار بجائی کشیده است که ایمان و وجدان ما هم احساس د رد و الم کرده و ندا سرمی دهند.
خواهر و برادر گرامی! فغان و نالۀ همه عزیزان مسلمانت، از زن و مرد و خورد و بزرگ، از شهری و دهاتی در سراسر افغانستان و حتی جهان بلند است، کسی فقیر، کسی مریض، کسی محکوم، و کسی مظلوم است. و اما کسانی را نمی یابند تا به ندای مظلومانۀ شان لبیک گفته و مرهمی بر زخم های شان بگذارد. جمع کثیری از این ها از دست فقر و بیماری و ظلم و استبداد راه فرار را بر قرار ترجیح داده و این ملیون ها آواره و مهاجر فراری از خود و دم و دستگاه و نظام (حاکم ) خود را که زندگی در سایۀ آن خیلی وحشتناکتر از محیط و دیار آوارگی و غربت است، خونسردانه در گرو دسایس و توطئه ها و مظالم ددمنشنانۀ کسانی رها کرده و ما هم نظاره گرهستیم که دل سنگ هم به حال شان آب می گردد.
خواهر و برادر بااحساس و مسلمانم! فقر و فاقه، بیکاری جوانان و عامۀ مردم مظلوم ما و عدم فرصت های شغلی، فساد در همه ابعاد آن، کشت و زرع و اعتیاد به مواد مخدر، افغانستان را در ستون زیر جدول کشورهای غرق در فساد قرار داده است، این در حالی است که افغانستان از همه جهات، چه از نظر معنوی و اخلاقی و چه از نظرمادی و سرمایه های زیر زمینی و خدادادی یکی از غنی ترین کشورهای دنیا است که متأسفانه به چنگال مردم بی مایه و بی احساس و ستمگری گیر افتاده است....
برادران و خواهران مسلمان! سرمایه داری لجام گسیخته از غارت اموال عمومی، فقر کمرشکن به خاطر غصب و سلطه بر همه مقدرات مردمی، افلاس و ورشکستگی، و اسراف و فضول خرجی، اسارت و تجارت زن، دفاع از داعیه زن و استفاده سوء از حقوق و امتیازات اهدایی به زن، خلاصه این که افراط و تفریطی که به هیچ معیاری همخوانی ندارد.
خواهر و برادر مسلمانم! می دانی که سؤظن و گمان، تشتت و پراکندگی، اختلاف و نفاق، جنگ و درگیری، بیرحمی و کشتار، ترور و انفجار فضای تیره و تاری را بوجود آورده است که زندگی را بر همۀ ما و ملت مظلوم و مسلمان ما تنگ ساخته است و اختلاف و نفاق بجایی کشیده است که نظام خانوادگی کشور را هم که ازپایدارترین و قویترین نظام های خانوادگی در دینا بود به یک صحنه تقابل و رویاروئی و به یک کانون اختلاف و نفاق و به یک میدان جنگ و درگیری تبدیل نموده است و در این راستا ازپخش فیلم های مزخرف هندی در گذشته تا برخی سریال های ترکی که مستقیماً خانه و خانواده را نشانه گرفته اند تا مؤسسات و مراکز بیشماری را که تاسیس و تقویت کردیم تا آنچه از بنای خانوادگی را که باقی مانده است، آن را هم ویران و به نابودی کامل روبرو سازند.
می دانی خواهر و برادر مسلمانم که تلاش های فزایندۀ در جریان است، برای کسب ثروت و قدرت بیشتر، و در نتیجه اسراف و فضولخرچی که خانواده ها را به سرحد جنون و مستی کشانده است؛ بصورتی که به یک خانه و ویلا، و به یک اپارتمان و چند منزله دریک شهر و یا شهرهای مختلف کشورخود اکتفا نکرده، بلکه از سطح یک، یا دو، یا سه کشورخارجی هم فراتر رفته است و بالمقابل خانواده ها و فرزندان دیگری را هم که هرگز راه عیاشی و اسراف را نپیموده و درخیال و تصور شان هم نمی گنجیده است؛ بلکه با زندگی شرافتمندانه و اسلامی راه اعتدال و میانه روی را اختیار و پیموده اند، با این شیوه ها و روش های شیطانی به سوی خود کشانده و به مهلکۀ روبرو کرده اند.
خواهر و برادر مسلمان وفداکارم! می دانی که خانواده های مؤمن و مسلمان ( حتی طبقات اشراف و درباریان) از قدیم الایام، تلاش شان مبنی بر این بود که فرزندان شان را به کانون های ادبی، عرفانی، اخلاقی و از جمله مدارس دینی و مذهبی داخل نموده تا در اولین جلسات درس، با نام خدا و پیامبران برحقش آشنا گردیده و زبان شان به خیر و خوبی بازگردد و درس قرآن، سنت، عرفان و اخلاق فراگرفته و به جمع آدمیان افزوده شوند ولی حالا همین که طفلی تازه به دنیا می آید در تلاش آن اند تا آنان را با فرهنگ وکلتور وارداتی، آشنا نموده و به این افتخار کنند که فرزندانی داریم که به زبان های خارجی تکلم می کنند.
ای خواهر و برادر مسلمان! آه و سوز کسانی بگوش می رسد که جز تو و همفکران بی پناه تو ( مؤمنین ) و خدای تو، کسی درد شان را احساس نکرده و دواکردنی نیست، زیرا احساس خیلی ها مرده و خیلی از ما (انسان ها ) تغییرجهت داده و به دنبال چیزهایی سرگردانیم که نه در دنیا و نه در آخرت بدرد ما می خورد و به همین اساس خود را به خسارۀ دنیا و آخرت روبروکرده ایم.
خواهر و برادر عزیز و مسلمانم! شیطان و پیروانش دست در دست هم داده و با تمام توان و قدرتی که دارند؛ شب وروز شان به ویرانی و خرابی من و تو و ملت و مردم و خانه و وطن صرف می گردد ویکی از صد ها تلاش شان این است که من و تو را به این چیز و آن چیز غافل نموده و به این وسیله طرح های ویرانگرانۀ خود را مانند گذشته ها عملی سازند، غفلت از فرائض و وجائب الهی، غفلت از سنن و سیرۀ رسول گرامی، غفلت از حقوق و مسئولیت های انسانی و اخلاقی، غفلت از مکر و حیله و غدر و فریب شیطانی، کشاندن انسان به سوی منکرات و گمراهی، دامن زدن به اختلافات و خود خواهی، تشویق به خوشگذرانی وعیاشی، بی تفاوتی در برابر مظالم و بی عدالتی، پُشت پازدن به ارزش های والای معنوی و انسانی، و ده ها منکرات دیگر.
واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة ۖ واعلموا أن اللـه شديد العقاب ﴿٢٥﴾
خویشتن را از بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ستم می‌کنند ( بلکه اگر جلو ستمکاران گرفته نشود، خشک و تر به گناه آنان می‌سوزد ) و بدانید که خداوند دارای کیفر سخت و مجازات شدید است.
خواهر و برادر عزیز و مسلمان! پرسش های زیادی مطرح است که آن همه شهید و قربانی، آن همه معلول و مجروح، آن همه خانه خرابی و آواره گی ومهاجرت و آن همه ویرانی های کشور و آن همه شعارها و آن وعده و وعیدهای روزهای نخست مبارزه و آن ادعاهایی گوناگونی که مطرح بود.سرانجامش به کجا انجامید، درست است که جمع کثیری ازبهترین های ما در این راه، همه چیزخود را به شمول جان های شیرین خود را به طبق اخلاص گذاشته و رفتند ولی کسانی که باقی ماندند کجایند و در کجایی این کاروان خسته قرار دارند و چرا از آن ها خبری نیست و اگر هست پس چرا این همه بی سر و سامانی و تشتت؟ این همه یأس و نا امیدی؟ این همه سستی و کسالت؟ این همه ضعف و ناتوانی؟
برادر و خواهرمسلمان! آیا درست است که همه آن اهداف و آرمان ها و...که به خاطر آن گرد هم آمده بودیم و بزرگترین تحول مقطعی را بوجود آورده به این حالت موجود خلاصه کنیم، چند وزیر و چند والی، و چند رئیس و چند باب مدرسه و دانشگاه با مشتی پول وآن هم در انحصار و در جیب افراد انگشت شماری که هم خود شان پریشان و هم عالَمی به غیبت شان گرفتار. آیا هدف همین بود و باز هم فرض کنیم که اگر همه چیز بدون مزاحمتی، در اختیار ما قرار می گرفت و ما مخیَّرمی گردیدیم که خواسته های خود را عملی سازیم، چه می کردیم و چه برنامۀ داشتیم و آیا غیر از این که مسئولیت ها ( مسئولیت این ملت بی کس ) را اولاً مثل دیروز و امروز به تقسیمش در..... اکتفا می نمودیم و امکانات را هم آولاً کنترول بیشتر می کردیم تا از چنگ ما خارج نگردیده و در انحصار کامل ما قرار بگیرد، در غیر آن در اختیار.....قرار می دادیم، آیا هدف و آرمان و شعار ما فقط همین بود؟
ما همه چیز را امتحان کردیم، از حمایت های گستردۀ بین المللی ( نظامی و اقتصادی وفنی ) اما عُرضۀ آن را نداشتیم و قادر نگردیدیم تا از این فرصت های بدست آمده، اقلاً برای رفع پرابلم های جامعه و کشور خود استفادۀ معقول نموده ولی دشمنان ما و دشمنان کشور ما بیشتر از ما، از این فرصت ها استفاده کرده و به پیاده کردن طرح های ویرنگرانۀ خود مؤفقتر بوده و توانسته اند تا اوضاع کشور را بیش از آن چه در گذشته ها اتفاق افتاده است به آشوب و فتنه کشانده و به ویرانی و نابودی نزدیکتر سازند. ( ادامه دارد)
Saeid Eshagh Deljou Hossaini