26 – 1 -
2019
سازمان
ومعضلات.....
قسمت چهارم
بسم الله
الرحمن الرحیم
هوا وهوس شرکت درقدرت ودولت باعث آن گردید که
درمحورزعامت ودولتی که کشورهای همسایۀ مداخله گردرامورافغانستان خصوصاً پاکستان
وازجمله ایران وقدرت های جهانی درایجاد آن نقش محوری داشتند وبرما وملت ما تحمیل
گردیده بود، جمع شدیم، زعامت ودولتی که امروزثمرآن را برمی داریم. هرگاه ترکیب
نظامِ که درکنفرانس بن شکل گرفت، بررسی گردد، خواهیم دید که نقش هریک ازکشورهای
همسایه، پاکستان، ایران، روسیه، ودنیای غرب وحتی چین درآن بخوبی آشکاروعیان است،
وبناءً، بی طرح وبرنامه وقت خود را تلف نموده وبه این گونه نطام وسردمداران آن دل
بستیم وازمسئولیت ها ووجائب خود دربرابرخدا، سازمان، ملت مسلمان وکشورخود غافل
گردیدیم، این حالت انفعالی وبدون طرح وبرنامه سبب شد تا افراد واعضای سازمان
ازجمعیت فاصله گرفته به هردرودروازۀ روی آورده وخصوصاً نسبت به آیندۀ سازمان
وجمعیت مردد گردیده واعتماد شان را نسبت به سازمان ورهبری آن ازدست بدهند، واین
مأمول به ولایات وارگان های محلی ومرکزی خلاصه نگردید وکاربجائی کشید که خانواده
ها ازهم پاشیدند، بگونه ای که ازیک خانواده هرکسی به جناحی پیوست وبه کسی اقتدا کرد
ودو برادردردوجناح مخالف وجبهۀ مقابل هم قرارگرفتند که غیرقابل تصوربود. تعدادی
بدون درنظرداشت رأی ومصلحت حزب وسازمان به این وآن پیوستند وهدف ومقصد را،
امتیازاتی ازقبیل امکانات مادی ومقامات دولتی قراردادند. واما ازهمۀ این ها
مضحکتروتأسف بارتراین که چند روزویا پس ازچندی، هریکی با سبقت گرفتن ازدیگری
دروابستگی خود به سازمان مسابقه داده، کاسه های داغترازآش گردیده وبه افتخارات
سابق روی آوردند. کسانی که هرروز دررنگی وهرروزبا جمعی عهد وپیمان بسته وعلیه
یکدیگروعلیه سازمان موضع گیری کردند، اما دیری نپائید که منافع ازدست رفته، آن ها
را گرد هم آورد.
درسطوح
بالا وازرده های بالای سازمان، کسانی به این وآن جناح وگروه پیوستند وامتیازگرفته
ومعامله کردند وحتی دربرابرنزدیکترین کسان خود قرارگرفته وپُشت به همۀ اصل واصول
واساسات سازمان کردند که درتاریخ مبارزات سیاسی سابقه نداشت.
افرادی را می دیدیم که درحالات معمولی بدنبال
اهداف ومقاصد فردی وشخصی وخانوادگی وقومی خود اند؛ گوئی که با هیچ کس وهیچ ارگان
وهیچ اصل واصولی پایبند نیستند ولی هرگاه حرف ازامکانات وامتیازات وشرایط مساعد
ومناسب درمیان بود، به مثابه دایه های مهربانترازمادرعمل نموده، گوئی که همه چیزبه
برکت آن ها محقق گردیده است که باید سهم شان ادا گردد، درغیرآن همه چیزبه نابودی
تهدید می گردد.
این بی سروسامانی وتشتت، زادۀ اوضاعی بود که
دراثردودهه جهاد، برسازمان حاکم گردیده بود، ومسئولین هم بخاطرآن که مبادا افراد
ودسته جات وجناح های مختلفی را بنا برعواملی ازدست داده، بگونۀ که دردامن این ویا
آن دوست ویا دشمن سقوط کنند وبناءً با هرگونه خود کامگی ویکه تازی وباج خواهی آن ها
مسامحه ومماشات نموده واین روند تا همین اکنون هم با تأسف ادامه داشته ودارد؛
افراد ودسته جات وجناح هایی که پایبند هیچ اصل واصول وهیچ امرونهی هم نبودند وحتی
با نام ونشان این مجموعه ( سازمان ) نیزاحساس دلبستگی نمی نمودند ورهبرجمعیت را
بنام موی سفید نام گذاری کرده ودرصحبت های خود، درعوض استاد ویا رهبرازاین کلمۀ
موی سفید استفاده کرده وچنین وانمود می ساختند که سروکارما با یک موی سفید است، نه
یک استاد ویا رهبرسازمان؛ اما متواترامتیازوامکانات وپشتیبانی می طلبیدند، وطبل
مخالفت ومقابله نواخته وبیشترین بهره برداری را کرده ومی کردند، تمام هم وغم شان
قبضه کردن امتیازات سازمانی درگذشته (پول وسلاح ) وهمچنین درما بعد آن، پست های
حساس دولتی ازقبیل پست های کلیدی برای خود وخانواده وفرزندان واقارب ونزدیکان شان
مانند وزارت، ولایت، سفارت وگمرکات و.... خلاصه می گردید. وهرگاه دسترسی این افراد
انگشت شماربه این امکانات واین پست های حساس را توسط یک ارگان با صلاحیت
ومقتدرمورد ارزیابی قراردهیم درمی یابیم که ازآن امکانات سازمان وازآن ارگان های
رسمی واداری چه استفاده های کلان نصیب این افراد گردیده است وازاین بهره برداری
های ناروا چه عواقب سؤ به این جمع وجامعه وملت وکشوروارد گردیده است، آن چه
دردوران حکومت های قبل ازداؤد، مأمول ومرسوم بود که همه پست های حساس دولتی
دراختیارخانواده های سلاطین بود وسپس دردوران حاکمیت کمونیست ها، همۀ پست های حساس
دولتی دراختیار سران حزب وخانواده های شان، « خود کوزه وخود کوزه گروخود گِلِ کوزه
» قرارگرفت. (ادامه دارد)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر