6 jaar geleden
27-112015
تکنوکرات ها و اوضاع بحرانی افغانستان
قسمت اول
حاکمیت مغزهای متفکر تکنوکرات و سقوط دادن این بار کشور نه در دامن شوروی، بلکه در گرداب نا امنی وفقر، اختلاف ونفاق نژادی، مذهبی، قومی، زبانی وگروهی؛ وفساد درهمه ابعاد آن، یعنی بُعد اداری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی، اعتیاد به مواد مخدر، و برای اولین مرتبه تبدیل کردن افغانستان به بزرگترین کشور تولید کنندۀ مواد مخدر درجهان، از دستآورد های عظیم این زمامداران واز مهمترین کارنامه های این نوابغ زمان ( تکنوکرات ها ) بحساب می آید.
تکنوکرات های که ادعا می کردند که از افغانستان، آلمان ویا جاپان می سازند، عَتش آن ها برای رسیدن به قدرت، افغانستان را به لبۀ پرتگاه کشانده است.
پس از فروپاشی شوروی و متعاقب آن پس از سقوط رژیم نجیب، و زمینه سازی برای مداخلات خارجی (جنگ های تحمیلی) در افغانستان، حرف از این بود که اگر نیروهای تکنوکرات غرب دیده، جایگزین مجاهدین گردند نه تنها افغانستان آرام وآباد خواهد گردید که علاوتاً افغانستان به یک کشورپیشرفتۀ دنیا مانند آلمان ویا جاپان تبدیل خواهد شد.
یکی از عاشقان ومشتاقان غرب ادعا می کرد که اگرپای ظاهر شاه به افغانستان داخل گردد همه چیز دگرگون خواهد شد و آنگاه نه مجاهدی خواهد بود و نه هم تفنگ وتفنگ سالاری و باز میگفت: که اگرپای امریکا به افغانستان کشانده شد، آنگاه نه تنها طالبی در افغانستان وحتی طالبی درپاکستان هم نخواهد ماند، بلکه همه مدارس دینی پاکستان بسته خواهند گردید. و باز می گفت: که دوای درد مردم افغانستان در دست تکنوکرات هاست که اگر روزی تکنوکرات ها در افغانستان به قدرت برسند همه چیز راعوض خواهند کرد، وهمین گونه هم شد.
همین که در کنفرانس بن پلان های غرب به بار نشست، ویکی از تحصیل یافته گان و نخبگان شان در رأس قدرت قرار داده شد بلافاصله عزل و نصب ها آغاز گردید و آنچه از تربیه یافته گان ومهره های مورد اعتماد شان در گوشه و کنارجهان سراغ می گردید، بدون درنگ به افغانستان فرا خوانده شدند و آن ها هم شعار داده و هورا کشیده داخل افغانستان گردیده و درپست های حساس و از جمله وزارتخانه ها و ادارات حساس وکلیدی به کارگمارده شدند.
این عناصر بی عُرضه و بی مایه با همه آن سرافگندگی وذلتی که در رأس قدرت قرارگرفته بودند؛ نه تنها مانند شاه شجاع و یا ببرک به استقبال قوت های خارجی رفتند، بلکه قوت های خارجی را ناجی خود ومردم خود وکشورخود ( ازطریق مصاحبه ها و کنفرانس ها و سمینارهای داخلی و خارجی) بحساب آورده و در این روش و برخورد خود آن گونه ذلیلانه عمل کردند که حتی یک نوکر در برابر بادار خود نمی کند. و اما امروز این نیروها با چنان عجله و شتاب ومسابقۀ قصد بیرون رفتن از این مهلکه را دارند که برای مشتاقان شان باورکردنی نیست. اما آن هایی که هدف اصلی آن ها از آن خوش آمد گوئی ها رسیدن به مشتی مال وجاه بود، با استقرار این نیروها، چنان غرق مال وجاه گردیدند که هیچ فرصتی برای فکرکردن به آلام ودرد های مردم پیدا نکردند و آن فرصتی را که بازهم برای رفع اقلاً یک سلسله پرابلم های خارجی وداخلی کشور و یا لااقل برای رسیدن به اهداف دنیائی فراهم گردیده بود ( چنانچه که یکروزی برای پاکستان دردوران زمامداری انگلیس ها و یا برای شاه ایران دردوران وابستگی به غرب فراهم گردیده بود واز این فرصت ها استفادۀ کافی کردند )، این ها با یورش بردن به مال وجاه، دوپرابلم عمدۀ نا امنی و فقر در کشور را به حالش رها کرده و افغانستان را به یک بحران بی سابقه روبرو ساختند.
این ها برای امنیت و آرامش کشور ودفع تجاوز، نه تنها این که از نیرو وقوت وقدرت مجاهدینی که هیچ قوت وقدرتی به پایۀ آن نمی رسید استفاده نکرده ودست رد به سینۀ آن ها زدند، بلکه این ها درخلع سلاح مجاهدین هم لحظۀ درنگ نکرده ودر اولین فرصت بدست آمده، به نابودی مراکزجهادی وجمع آوری سلاح جهاد اقدام کردند و از این طریق چراغ سبزی را برای دشمن به ارمغان آوردند،
این ها با افراد ودسته جات و نهاد های که در سطح ملی وبین المللی به دشمنان افغانستان معروف ومشهوربودند، نه تنها به سراغ آن ها وتصفیۀ حساب با آن ها نرفتند، بلکه ایام حساس ومهم وسرنوشت ساز کشور را در زد و بند و معامله با آن ها سپری کردند ومثل این که قصد آن را داشتند که تا پایان ماجرا یعنی تا ترور و تصفیۀ همۀ عناصر آزادیخواه، دلسوز ومدافع کشور و ملت یعنی حریفان خود به کجدار ومریز ادامه داده و در نهایت تا سقوط کامل کشور به دامن دشمن، آب به آسیاب دشمن بریزند. آن ها (دشمن ) به تصفیۀ عناصر و شخصیت های مؤمن، دلسوز و مدافع کشور و کشتار مردم بی گناه ما ادامه دادند؛ و این ها با شعارصلح و آشتی وتشکیل شوری وکمیسیون های نمایشی، متشکل از افراد حامی دشمن دست تسلیم به سینه گذاشته؛ پیاپی تقاضا کردند که ازبرای خدا به برادران خود رحم کنید.
و این ها علاوه بر این که منابع عظیم اقتصادی افغانستان را نا دیده گرفتند، از زراعت و مالداری تا بند و انهار و ذخایربزرگ زیر زمینی که هزاران ملیارد دلار بر آورد گردیده است؛ علاوتاً آنچه را هم که به قسم کمک باعوض وبلاعوض به افغانستان سرازیرگردیده بود، درحیف و میل و نابودی آن ها از هیچ عمل شرم آوری پرهیز نکردند.
این ها هرچه بردند وخوردند هنوز هم سیرنشدند؛ ولی بالعکس مردم مظلوم خود را در مضیقه و زیر فشار قراردادند تا مردم بی سرنوشت و درمانده، به هر سو روی آورده ومجبورشوند، برای نجات خود به هرخس وخاشاکی چنگ زده و به هرکس و ناکسی دست درازکنند.
رؤسای که به آوازبلند اعلام می دارند که ما ( دربرابر.....) ازهر دری مجبور به گدائی گردیده ایم، چگونه می توانند که از مردم درماندۀ خود بخواهند که شما از کسی ( دشمن) چیزی دریافت نکنید و یا زمامدارانی که برای اهداف مادی خود به منابع مشکوک وغیر شفاف روی می آورند، چگونه خواهند توانست تا ازعمل بالمثل مردم گرسنه وپا برهنۀ خود جلوگیری کنند و آن دشمن هدفمندی را هم که حاضراست، اگر چه گرسنه بماند؛ اما برای رسیدن به اهدافش پولهای گزافی را خرچ کند، از این هدف نا میمونش بازدارند.
حرکت هایی خطرناکی را که در اکثرنقاط کشورشاهد آن هستیم، تنها به این و آن و این چیز و آن چیز نسبت دادن دردی را دوا نمی کند، بلکه باید مشکل را در درون خود و نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی واخلاقی خود جستجوکرد. در کشوری که افراط وتفریط بیداد می کند و نه تنها ازعدالت وانصاف خبری نیست، بلکه ظلم وبیداد گری غوغا به پا کرده است و امور مردم نه در دستان آدمیان که در دستان گرگان است. پس چگونه می توان انتظار امن، امان، آرامش وآسایش را داشت.
رؤسای جمهوری (تکنوکرات) که درطی این مدت زمام امور کشور را بدست گرفتند به گونۀ ظاهر شدند که گوئی ازکوه پائین آمده اند، رؤسای که قیافۀ شان به ارباب وحرکات شان به کمدین وحرف هایشان به فکاهی شباهت بیشتری دارد، تا به سخنان یک مدیر، رئیس، چه اینکه به سخنان یک رئیس جمهور و اگر کسی آن قیافه ها، آن حرکات و آن حرف ها را ردیف کند ( که امروز و یا فردا همین کار را خواهند کرد) چیزی جورخواهد شد، که در قطی عطار هم پیدا نخواهند کرد و آن وقت آبروی رفتۀ کشور باز هم بیشتر ازپیش خواهد رفت و اما آنچه درعمل هم انجام داده اند؛ افتضاحی تاریخی است که ازتعفن آن هر افغانی احساس ذلت خواهد کرد. ( ادامه دارد )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر