ziaie1

ziaie1

۱۳۹۸ آبان ۱۳, دوشنبه

نبرد پا برهنه ها
قسمت سی وهشتم
آواره گی وهجرت واثرات زیانبارآن برکل جریان وکشور
   وی که شخصیتی خبیروآگاه ازمسایل ملی وبین المللی به نظرمی رسید گفت: « جهاد ما حقیقتاً باید که به هیچ بهانه ودلیلی ازمسیراصلی خود که یک فریضۀ الهی است منحرف نگردد، اما یک نکته را باید درنظربگیریم که درهرتصمیم وفیصله، عوامل بیشماری می تواند دخیل ومؤثر باشد، عوامل واسبابی که متأثر از شرایط واوضاع ملی وبین المللی است، شرایطی که درآن قرارداریم. جهاد ما که با صبغۀ ملی ومردمی آغازگردیده است به آهستگی بسوی جهانی شدن میلان نموده است. چه درسطح ملت های منطقه وجهان وچه درسطح دولت ها وقدرت های منطقه ای وجهانی جا افتاده است. من بیاد دارم ایامی را که بزرگان ما چنین تحولاتی را پیش بینی وازآن احساس نگرانی می کردند وبیادم می آید روزهای وحشتناکی را که تعداد کثیری ازجوانان مسلمان ما درمدارس وپوهنتون ها به زندان افتادند وجمع دیگری دریک حالت بی سرنوشتی وابهام راه هجرت را درپیش گرفته وبه مناطق آزاد بین افغانستان وپاکستان پناهنده شدند. آن ها برروی اجباروبرای پیدا کردن سرپناه وبقا وموقعیت آیندۀ خود ازحکومت وقت پاکستان تقاضای پناهندگی کردند. آن ها معتقد بودند که اگرما به این اکتفا نموده وبه این راضی باشیم که جان خود را نجات داده وبه یک سرزمین امن رسیده وزندگی را درهجرت سپری نمائیم، به خود وبه دین ووطن خود جفا کرده ایم. این ازخواسته های رژیم خود کامه واستبدادی وازاهداف ونیات ناپاک شان ناشی می شود تا طرح ها وبرنامه های شوم خود را که سلطه وقبضه کشوروتحکیم نظام استبدادی است به آسانی جامۀ عمل پوشیده وبه اعمال سرکوبگرانۀ خود شدت بیشتری خواهند بخشید، بناءً تصمیم به آن گرفتند تا ازحکومت وقت پاکستان که ازنظرفکری واعتقادی با آن درتضاد بیشتری ازرژیم برسراقتدارقرارداشتند، تقاضای حمایت وپشتیبانی نموده تا خود را برای یک مأموریت عظیم وخطیردیگری آماده سازند. ازآن تاریخ خود را متشکل نموده ومبارزات خود را شکل مسلحانه داده وگاه وبیگاه به مبارزاتی مسلحانه دست زده وبه داؤد اعلام نمودند که آن ها قادراند با هرگونه شدت عمل، طغیان وتجاوز، سوء استفاده ازقدرت وشیوه های خشونت گرایانه مقابله نمایند. درآن دوران، یعنی ازاولین روزهای کودتای داؤد که به کمک خلقی - پرچمی ها وخصوصاً ابرقدرت شوروی برسراقتدارآمد یک حالت سردرگمی دربین همسنگران احساس می گردید، جمعی که داؤد را هم پیمان خلق وپرچم وعامل شوروی میدانستند ومعتقد به مبارزه وقیام وشدت عمل دربرابروی بودند، و تعدادی برآن بودند که داؤد فریب ریاکاری ها ودغابازی های خلق وپرچم وشوروی را خورده وشاید بزودی درسیاست های خود تجدید نظرنموده، راه خود را ازمسکو جدا کرده وبه این گروهک های وابسته دررژیم خود فرصت بیشتری برای تبارزندهد. این دونظربه موازات یکدیگرادامه پیدا کرد تا زمانی که رویاروئی سنگین وخونین سال 1353 منجربه آواره گی وهجرت برادران گردید ودرنهایت مبارزات مسلحانه علیه رژیم آغازگردید، اما پس ازشکست عملیات های پلان شده علیه رژیم داؤد، این دونظرکه به شکل پنهانی راه کشمکش ورویاروئی را می پیمود، به یکبارگی ظاهرگردیده وبصورت یک بحران عظیم، جنبش اسلامی را درکام خویش فروبرد. 
   بزرگان این جنبش که هیچ گاهی حاضرنبودند تا افکارونظریات متفاوت ومتضاد خود را درمورد داؤد آشکارسازند، ناگهان رو درروی یکدیگرقرارگرفته وهریک دیگری را به سوء نیت وخیانت متهم نموده وعملکرد های خود را بهترین عملکرد علیه رژیم برسراقتدار وانمود می کردند. این دو روش یعنی روش سختگیرانه وشدت عمل وروش مدارا ومماشات که ازروزهای آغازاین جنبش دردرون آن محسوس بود. هیچ گاهی فرصت آن را پیدا نکرده بود تا درجنگ آراء ونظریات به دفاع ازخود پرداخته وموقعیت خود را دربین پیروان خویش به منصۀ آزمایش گذارند. روش شدت عمل که ازابتدای تأسیس این جنبش وخصوصاً دررویاروئی که با گروهک مائوویستی شعلۀ جاوید داشت ومنجربه کشته شدن سیدال گردید، با درنظرداشت جو سیاسی وخشونت طلب حاکم برجریانات سیاسی وقت، موقعیت خویش را تحکیم بخشید، درحالی که بیشترطرفدارانش را جوانان ومحصلین تشکیل می داد، چیزی که به آهستگی برکل جریان اِشراف کامل پیدا کرد، این یکی ازعوامل ترس ووحشت رژیم برسراقتداروحامیان بین المللی آن گردید بود. ولی روش مدارا که بیشترسران وبزرگانش را استادان ومعلمان تشکیل می داد، تعدادی ازسران واعضایش راهی زندان گردیده، تعدادی مجبوربه ترک وطن وافراد انگشت شماری هم درکناررژیم باقی ماندند اما هیچ گاهی قادرنگردیدند تا تحرک لازم وتلاش مؤثری را دررهبری جنبش براه انداخته وخود وپیروان خود وکشوررا ازیک بحران حتمی نجات دهند. ( ادامه دارد )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر