ziaie1

ziaie1

۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه


ازدواج اصلی ازاصول فطری واعتقادی
قسمت دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
   خداوند حکیم درازدواج، مزایا وبرکات بیشماری را برای انسان قرارداده است که هرکدام شان می تواند خیلی ازگره های کورزندگی انسان را بازنموده واو را درزندگی کمک کند تا کوله بارزندگی اجتماعی خود را با همه آن موانع ومشکلاتی که درسرراهش قرار می گیرد، به سرمنزل مقصود برساند. برخی ازفوائد ومزایای که ازدواج برای انسان بهمراه می آورد ازاین قراراست: بقای نسل انسان، حفظ پیوند های نَسَبی، آرامش نفسی وروحی، تقویت وتحکیم عاطفۀ والدین نسبت به فرزند، مقابله با هرج ومرج وبی بند وباری اخلاقی، وجلوگیری ازشیوع امراض. ولی اکثرما انسانها وحتی بیشترما مسلمانها هم ازاین اهدافی
 ومقاصدی که درلابلای این سنت الهی نهفته است غافلیم وفقط به ظواهرو نیازمندیهای مقطعی فکرکرده وتکیه می کنیم. وهمین که به مشکلی روبروگردیدیم بدون توجه به عواقب وتأثیرات منفی وجانبی آن، تصمیم به قطع رابطه ویا طلاق گرفته وازاین طریق خود را اززیرباروجائب ومسئولیت های عظیمی که بردوش ما است رهائی می بخشیم. غافل ازاین که هم خود وهم ماحول خود را بی سروسامان وخراب کرده ایم.
   مهمترین شرطی را که اسلام برای انتخاب همسر، قرار داده است دیانت است. دیانت است که ازآن حُسن ظن وحُسن خُلق، دلسوزی وترحم، صبروتحمل، حلم وبردباری، عفووگذشت، صدق وصفا وراستی، وفا به عهد وپیمان، رعایت حقوق وحدود الهی، تسامح، تساهل وتساند، ناشی ....می شود. زیرا انسان مؤمن ومتقی با پیوندعمیقی که با خالق وپروردگارخود دارد وبا تمسک به دستوراتش ازاین ارزشهای والای الهی وانسانی بهره مند بوده وبا این سرمایۀ عظیم قادرمی گردد تا دربرابرهرتغیروتحول وهرحادثۀ واتفاقی ایستادگی ومقاومت نموده ودرحالات حساس وسرنوشت ساز، کشتی طوفانی زندگی را با متانت، وصبروتحمل وگذشت وایثار بدرستی هدایت نموده وکانون خانواده را ازسردی وجمود ودرنهایت ازسقوط وفروپاشی حفاظت و به جهت استقرار وآرامش وامنیت سوق دهد.
 درمسلم وبخاری، ازقول ابوهریره آمده است که آن حضرت (ص) فرموده اند: تنکح المرأة لاربع:...
   « زن براساس چهارخصوصیت به ازدواج برگزیده می شود:
   مال ودارائی، اصل ونسب، زیبائی وجمال، دینداری ودیانت، واما زن با دیانت ودینداررا انتخاب کن که مایۀ بی نیازی وسعادت است.»
   براین اساس ملاحظه می گردد که اسلام انتخاب همسررا برمبنای تدین قرارداده است، چه دختروچه هم پسرباید براساس تدین انتخاب شوند، زیرا اگرکسی با علم وآگاهی وعمل به دستورات خدا ( ج) وپایبندی به اوامرونواهی پروردگارزندگی خود را تنظیم نموده وخود را مکلف به رعایت حدود الهی بداند می تواند، کشتی متلاطم زندگی را با همه فرازونشیب هایش به ساحل مقصود برساند، زیرا مرد مؤمن دارای جسم وعقلی سالم، اخلاقی متعالی، اندیشۀ توانا وشخصیتی عالی وبزرگواراست، که درپیوند محکم ونزدیک باخدای خود قادراست دربحرانی ترین حالات زندگی نه تنها خود بلکه ماحول خود را ازسقوط درگرداب حوادث نجات دهد.
   رسول اکرم ( ص) فرموده اند:
من تزوج امرأة لعزها.......
   ترجمه: « کسی که زنی را بخاطرفخرفروشی واظهاربزرگی انتخاب کند، خداوند برذلت وخواری اش می افزاید، واگرانتخابش به علت ثروت ودارائی زن باشد، خدای تعالی فقرودرماندگی اش را بیشترمی کند واگربه دلیل اصل ونسب خانوادگی باشد، خدای عزوجل او را خوارتروحقیرترخواهد کرد، واگرکسی زنی انتخاب کند تا چشمش را ازنگاه حرام واعضایش را ازعمل فحشا حفظ نماید، ویا صلۀ رحم را بجای آورد، خداوند زندگی آنانرا پُرازخیروبرکت خواهد نمود.»
ترمذی ازرسول اکرم ( ص) روایت می کند که فرمودند:
اذاجائکم من ترضون دینه و....

   ترجمه: « اگرخواستگاری برای دخترتان آمد واو را ازجهت دین واخلاق پسندیدید با ازدواج او موافقت کنید درغیراینصورت ( چنانچه خواستگاربی اخلاق یا بی دین باشد) با ازدواج افراد نا اهل با دختران شما، گمراهی وفسادی فراگیردامنگیرتان خواهد شد.»( ادامه دارد )
ازدواج اصلی ازاصول فطری واعتقادی
بنام خدای بخشاینده ومهربان
قسمت اول
   افغانستان درطی قرنها، یکی ازکشورهایی بحساب می آید که نه تنها درابعاد مختلف اجتماعی واخلاقی، بلکه درامرخانه وخانواده هم یکی ازباوقارترین، مؤمنترین، سالمترین وبا ثبات ترین ملت های جهان بوده است، ولی با گذشت زمان واوضاع نا بهنجاری که دردهۀ شصت هجری شمسی درسطح منطقه وجهان بوجود آمد، وجنگ ودرگیری واِشغال، همه چیزرا به ویرانۀ بدل نمود، به نظام خانه وخانوادگی هم آصیب جدی رساند، وتلفات سنگین انسانی وهجرت وآواره گی نیزسبب شد تا نظام خانه وخانوادگی سالم کشورتحت تأثیرفرهنگها وکلتورهای بیماروازهم گسیختۀ قراربگیرد وووارخصوصاً سرآغازویرانی وفروپاشی خانه وخانواده درکشورگردد.
   یکی ازعلل وعوامل دیگرفروپاشی خانه وخانواده آن است که کسی برای آن توجه ودقت اساسی نکرده وآنرا جدی نگرفته وفقط به ظواهرامراکتفا گردیده است. یعنی اینکه اصل واصول اساسی تشکیل خانواده را درنظرنگرفته ازدواج کرده اند، کسی بخاطر پاسخگوئی به نیازهایی جنسی به این امرمهم مبادرت ورزیده است، کسی به چشم وصورت ورخسارکسی دل بسته است، کسی به اندام،  رفتار، ظرافت، ودرایت کسی چشم دوخته است، کسی برای پیوند ورابطه با فلان خانواده وفامیل دلخواه به این معرکه داخل گردیده واحساس آنرا نموده است که خوشبخت ومسعود خواهد گردید، و کسی به تأکید وترغیب وتمنای والدین تن به این امرمهم داده است اما بدون توجه به زوایای دیگراین امرحیاتی وعواقب این پیوند ورابطۀ که بنام زناشوئی مرسوم ومسنون است.
   گویند: درگذشته ها ودرمراکز شهرهای بزرگ کشور مرسوم ومعمول بوده است که هرگاه به قصد خواستگاری وازدواج مراجعه می کردند، با چنین عکس العملی روبرومی گردیدند: باید دیده شود که آیا خواستگارتخم دارد ویا خیر؟ تخم، مخفف تحصیل، خانه وموتراست به این معنی که آیا خواستگارازتحصیل، خانه وموتربرخورداراست ویا خیر؟ درصورتی که خواستگارازاین مزایا برخوردارمی بود می گفتند: بلی. واما درموارد خیلی بیشتری، همین که کسی ازبضاعتی برخوردارویا ازموقعیت سیاسی واجتماعی بهره مند ویا دارای شغل ومأموریتی مناسب ویا صاحب زندگی نسبتاً مرفهی می بود تن به خویشاوندی ووصلت می دادند وبا آن عقد نکاح می بستند،غافل ازاینکه هیچ یکی ازاین امتیازات ومزایا به تنهائی، وسیلۀ خوشبختی وسعادت انسان شده نمی تواند، درست است که هریکی ازاینها دارای امتیازومزیتی است اما سعادت وخوشبختی انسان منوط به یک سلسله عوامل واسباب بی شماری است که تا همه وهمه فراهم نگردیده باشد، آن هُمای سعادت وخوشبختی را کسی دربغل گرفته نمی تواند.
   درکشورهای بظاهرمتمدن وپیشرفته ای که به دوبلوک شرق وغرب معروف اند وخصوصاً آنهائی که مدعی رعایت حقوق انسانی اند وخود را پاسخگوی نیازمندی های بشری معرفی میدارند وچنین استدلال می کنند که ما ازآن آزادیهای برخورداریم که ما را قادربه آن می سازد تا مطابق میل خود، انسان دلخواهی را پیدا نموده وپس ازارتباط ورابطۀ ممتد وشناخت کافی ازوی، به مقصد خود که همانا ازدواج با انسانی دل بخواه است مؤفق گردیم، این گونه انتخاب وازدواج ها درکشورهای که برشالودۀ دیموکراسی وحفوق بشر بنا یافته اند، بصورت عمومی رایج وحاکم است واما باید دید که دراین کشورها، با وجود همۀ این آزادی ها وفرصت های طلائی برای پیروان این مکتب ها، آیا اهالی این کشورها مؤفق اند تا وصلت ها وازدواج های بدون درد سروموافق میل وآرزوی خود را سروسامان بخشیده و به آن تا پایان حیات ادامه دهند؟
   دیده می شود که تعدادی ازجوانان درهمان آوان جوانی وازدوران تحصیل درمدرسه ومکتب به جستجوی رفیق وهمسرزندگی خود اند وتا ختم دورۀ تحصیل به این تلاش خود ادامه می دهند. ده ها دوست ورفیق یکروزه ویکماهه ویکساله وحتی چندین ساله را که ازلحاظ چشم وصورت واندام وعقل وبصیرت ودانش یا دریک سطح قرارداشته ویا با هم همخوانی دارند، رد وبدل می کنند واین تلاشها تا سنین بالاترودردوران کاری پس ازتحصیل هم ادامه پیدا می کند تا روزی به انتخاب خود کسی را به صفت همسربرمی گزینند، دراین دوران طولانی با افراد زیادی سروکله می سایند باهم سفرهای یکماهه ویا طولانیترانجام می دهند واما پس ازاین همه دقت وملاحظه وجستجو، همین که قانع شدند که به فرد لخواه خود رسیده اند وتصمیم ازدواج را می گیرند دیده می شود که یا بلاوقفه ویا پس ازمدتی ازهم جدا وطلاق می گیرند. وبرخی دروسط زندگی وبرخی حتی درآخرعمرازهم جدا می گردند وآن هم علت وعواملی دارد. آنهائی هم که به فرد وهمسردلخواهشان رسیده باشند، اگرکسی بازهم سرِّدلشان را جویا شود شاید، باعث دغدغه، حیرت ووحشت گردد، زیرا خیلی ازمواردی است که دراین حالت هنوزهم پوشیده وپنهان است. انسان را نمی توان با مشتی پول، جاه ومقام، موقعیت اجتماعی ومردمی، علم ودانش وتجربه به محک گذاشت، وبطورکامل شناخت زیرا خیلی امورپنهانی است که جزشخص، هیچ کسی بشمول همسرورفیق زندگی هم ازآن به آسانی اگاهی حاصل کرده نمی تواند.